پول:
پول به عنوان یکی از اصلیترین اجزای داراییهای مالی فرد، دارای بازده حقیقی منفی است زیرا با وجود تورم، عموماً ارزش پول باگذشت زمان رو به کاهش دارد. اما از آنجایی که موجب تسهیل مبادلات روزمره می شودودارندهشود و دارنده آن مطلوبیتی از این امر میبرد پس پول دارای بازده ذهنی مثبت میباشد.
اوراق قرضه:
== تولید ثروت ==
با توجه به تعریف ارائه شده از ثروت، هرعملیهر عملی که منجر به افزایش انواع مختلف دارایی و افزایش سطح رضایت آدمی شود به تولید ثروت میانجامد. البته این عمل الزامات و ابزاری دارد که در سه گروه کلی جای میگیرد:
-مواهب طبیعی مانند زمین، و کلیه اشیاومواداشیا و مواد موجود در [[طبیعت]] که [[خداوند]] آنها را خلق نموده و انسان با تغییر و تحول در آن اقدام به رفع نیازهای خود و افزودن بر ثروتهای طبیعی مینماید.
-[[کار]] انسان و بهره بردن از قوای فکری و فیزیکی که منجر به تولید ثروتهای واقعی و انسانی میگردد.
-[[سرمایه]] که میتوان آن را ثروتی دانست که برای تولید ثروت جدید مورد استفاده قرار میگیرد. به عبارت دیگر منظور از سرمایه ابزارهای متعددی که در انجام کار از آنها استفاده میشود که انواع مختلفی از قبیل ساختمانها، ماشین آلات، خط لولهها، برجها و دکلها را در بر میگیرد.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= استنفورد|نام= جیم|کتاب= اقتصاد به زبان خودمانی| ناشر=انتشارات پژواک |سال=1391 ص 39}}</ref>
البته نظر نظامها و مکاتب مختلف اقتصادی در رابطه با منشأ ثروت متفاوت است وهریکو بربعضیهر یک بر بعضی از این عوامل تأکید بیشتری دارند.
برای مثال در نظام سرمایه داری اعتقاد بر این است که مهمترین عامل مولد ثروت سرمایه است و انباشت ثروت برای افزودن بر موجودی سرمایه را توصیه میکند.
در مقابل [[سوسیالیست]]ها با دیدگاه کاملاً منتقدانه بیان داشتهاند که منشاءثروتمنشاء ثروت نیروی کار و قوای انسانی است و مناسبات سرمایه داری را بر ضد مصالح عمومی افراد جامعه میدانند.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= دادگر|نام= یدالله|کتاب= تاریخ عقاید اقتصادی| ناشر= انتشارات سمت|سال=1392}}</ref>
اقتصاد دانان مسلمان نیز سعی کردهاند با توجه به آموزههای اقتصادی دین مبین اسلام یک شیوه اصلاح و تعدیل شده را بیان کنند که عبارت است از :دادن سهم مشخص و مؤثر به هریک از این سه جزء به منظور افزایش ثروت موجود در جامعه.
== توزیع ثروت ==
قطعاً فهم این موضوع که ثروت در اختیار چه کسی است و باآن چه میکند بسیار مهم است. چرا که بنا به گفته گابریل زید نویسنده مکزیکی «ثروت در معنای اخص آن انباشت امکانات است» پس نحوه تمرکز ثروت تأثیر به سزایی درشکل گیری مناسبات اقتصادی جوامع خواهد داشت.
مطابق اصول نظام سرمایه داری [[مالکیت]] ثروت در [[انحصار]] دارنده آن است. در واقع انواع مختلف داراییها حتی مواهب طبیعی مانند جنگلها و معادن قابلیت خصوصی شدن دارندمگردارند مگر اینکه ضرورت اجتماعی ایجاب کند که دولتها این حق را محدود نمایند. برعکس در اقتصاد سوسیالیستی انواع ثروتها حتی لوازم و داراییهای شخصی افراد در تملک دولت است و الگوی مالکیت عمومی است هرچند در مواردی خاص بخشی از آن به خود افراد واگذار میشود. در نظام اقتصادی اسلام هر سه نوع مالکیت وجود دارد. بخشی از مشترکات عامه مانند معادن، درختان، زمینهای بایر و… توسط دولت اداره میشود اما درآمدش متعلق به همه مردم است. در واقع مالکیت دولتی است اما منافعش عمومی است. همچنین داراییها فرد و ثروتی که ناشی از کار و تلاش یا حتی از ارث خانوادگی وی باشددر تملک انحصاری خود اوست و هیچکس حق بهرهبرداری از آنها را نداردپسندارد پس مسلم است که مالکیت خصوصی در اسلام مطرح و معتبر است.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= ایروانی|نام=جواد |کتاب= آشنایی با اقتصاد اسلامی| ناشر=انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی |سال=1391 صص 128 و 129}}</ref>
== مصرف ثروت ==
قاعدتاً همه ثروتها به مصرف میرسند. اما طریقه و نتایج مصرف درموقعیتهایدر موقعیتهای مختلف، متفاوت است.
مصارف ثروت به اعتبار نتیجه و اثر به چند گروه تقسیم میشوند:
'''-مصارف تولیدی و صنعتی:'''
در بعضی موارد، پس از استفاده از ثروت معادل آن یاحتییا حتی مازاد برآن ثروت جدیدی تولید میشود. به عبارت دیگر نه تنها هزینه ناشی از مصرف ثروت جبران میشود بلکه نفعی نیز حاصل میشود. این نوع مصرف ثروت را مصرف تولیدی مینامند.
برای مثال کشاورزان، کارگران معادن، تجار و صاحبان صنایع هرچند دائماًسرمایههادائما سرمایهها و عوامل تولیدی فراوان را به کار برده و مصرف مینمایند اما به طور مستمر به تولید کالاها و خدمات مبادرت دارند و در واقع ثروت بیشتر وبا مطلوبیت بالاتر ایجاد میکنند؛ بنابراین مصارف صنعتی و تولیدی نه تنها ضرری به حیات نظام اقتصادی وارد نمیکند بلکه لازمه متمول شدن جامعه است و برای ایجاد و نگاه داری و تبدیل و تکمیل آلات و ادوات و ساختن ابزار لازم برای رفع نیازهای بشر لازم و ضروری میباشد.
'''-مصارف غیر تولیدی:'''
منظور از این نوع مصارف، این نیست که الزاماً ناپسند و مضر هستند بلکه اثری که دارند قابل توجه است. زیرا ثروت را به مصرف میرسانند و برطرف میکنند بدون اینکه فوراًثروتفورا ثروت جدید یا حتی معادل را جایگزین نماید. مصارف روزانه و مایحتاج عمومی مردم از این قبیل است.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی= فروغی|نام= محمد علی|کتاب= اصول علم ثروت ملل| ناشر= انتشارات فروزان|سال= 1377 صص 354و 355}}</ref>
نوع خاصی از این مصارف که اقتصاد را دچار مشکل می کندکنزکند کنز و انباشته کردن ثروت و به ویژه پول است. برخی از افراد به جای اینکه ثروت شان را در چرخه تولید و صنعت وارد کنند تا هم به رشد اقتصادی منجر شود و هم سود حاصل از سرمایه شان را کسب کنند، ترجیح میدهند که مستقیماً باقرض دادن و سپس [[بهره]] گرفتن به کسب ثروت اقدام کنند صرف نظر از اینکه پول و سرمایه شان در چه راهی مصروف گشته است. هرچند این روش از ریسک و خطر کم تری برخوردار است اما از این روی که منجر به رکود و عقب افتادگی صنایع میشود و در بلند مدت اقتصاد را با کمبود منابع تولیدی مواجه میسازد مصرف مضر و بی فایده تلقی میگردد.<ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=ایروانی |نام= جواد|کتاب=آشنایی با اقتصاد اسلامی | ناشر= انتشارات دانشگاه علوم اسلامی رضوی|سال=1391 صص 235 و 236}}</ref>
== پانویس ==
|