شاه سلطان حسین: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Arsham1380 (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
برچسب: متن دارای ویکیمتن نامتناظر |
||
خط ۶:
|اندازه تصویر = 280px
| زیرنویس تصویر = نگاره شاه سلطان حسین
| دوران = [[۱۱۰۵ (قمری)|۱۱۰۵]] - [[۱۱۳۵ (قمری)]]{{سخ}}
| تاجگذاری = [[۱۴ ذیحجه]] [[۱۱۰۵ (قمری)]]{{سخ}}۱۶۹۴ (میلادی)
| تفویض =
خط ۱۲:
| نام کامل = ابوالمظفر شاه سلطان حسین بن شاه سلیمان سام میرزا صفوی الحسینی الموسوی
| لقب =
| زادروز = ۱۰۷۹ (قمری)<ref name="حسین صفوی">[http://www.encyclopaediaislamica.com/ حسین صفوی]</ref>{{سخ}}اکتبر ۱۶۶۸ (میلادی)
| زادگاه =
| تاریخ درگذشت = ۱۱۳۹ (قمری){{سخ}}۱۵ نوامبر ۱۷۲۶ (میلادی)
| محل درگذشت = [[اصفهان]]
خط ۱۹:
| پیش از = [[محمود افغان]]([[اصفهان]]){{سخ}}[[شاه طهماسب دوم]]([[قزوین]])
| پس از = [[شاه سلیمان|شاه سلیمان یکم]]
| شهبانو =
| همسر =
| همسر ۱ =فِرداسلطان بیگم
| همسر ۲ =اَمینه بیگم
| همسر ۳ =
| کاخ =
| دودمان = [[صفویان]]
| آواز سلطنتی =
| شعار سلطنتی =
| پدر = [[شاه سلیمان|شاه سلیمان یکم]]
| مادر =هلنا خانم
| فرزندان = [[راضیه بیگم|راضیهسلطان بیگم]]{{سخ}}[[شاه طهماسب دوم]]
| دین = [[اسلام]]، [[شیعه دوازدهامامی]]
خط ۴۰:
او شخصی بود که در انزوای حرم بزرگ شده بود، سواد نداشت و از آمادگی لازم برای اداره کشور برخوردار نبود. وی در عین حال دارای شخصیتی آرام بود و دینداری و پرهیزگاری وی بهویژه خودداریاش در نوشیدن شراب، وی را شهره عام و خاص کرده بود طوری که قبل از پادشاهی به وی «ملا حسین» میگفتند.
دوران سلطنت وی صحنه رقابت علما با اعضای حرم و خواجگان حرمسرا بود. این عوامل باعث شد تا شاه سلطان حسین در نهایت به شخصی ضعیفالنفس، شهوتران و باده نوش تبدیل شود. در دوره حکومت وی آخرین بازماندههای نظم حکومتی و ساختار اداری که با تلاشهای [[شاه اسماعیل]]، [[شاه طهماسب]] و [[شاه عباس اول]] ایجاد شده بود از میان رفت. وی عملاً هیچ قدرتی در اداره امور نداشت و حتی علاقهای هم به دانستن اتفاقاتی که در اطرافش میافتاد نشان نمیداد. کشور در هرج و مرج و نابسامانی
[[پرونده:Tapanche-french.jpg|بندانگشتی|250px|تپانچه سر پر هدیه لویی چهاردهم به شاه سلطان حسین]]
== همسران ==
[[محمدهاشم آصف]] در کتاب رستمالتواریخ شمار همسران دائم شاه حسین را حدود ۱۰۰۰ نفر از بلاد و اقوام مختلف کشور ذکر میکند که در [[حرمسرا]]یی بسیار مجلل زندگی میکردند.{{مدرک}} قوت جنسی او را میستاید و مینویسد که «روز و شب در اکل و [[آمیرش جنسی|مجامعت]] بسیار حریص و بیاختیار بود و به جهت امتحان در یک روز و یک شب صد دختر باکرهٔ ماهرو را
== سیاست مذهبی شاه سلطان حسین ==
[[پرونده:شاه سلطان حسین و درباریان.jpg|بندانگشتی|300px|توزیع هدایا در جشن نوروز توسط شاه سلطان حسین در اصفهان (۱۱۳۴ قمری)]]
دیانت شاه سلطان حسین باعث شد تا علمای شیعه از او حمایت کنند. طوری که در ابتدای سلطنتش فقیه نامی عالم [[تشیع]] [[محمد باقر مجلسی]] از او جانبداری کاملی به عمل آورد. مورخین ذکر میکنند که شاه سلطان حسین در زمان تاجگذاری اجازه نداد که صوفیان طبق رسم معمول او را با شمشیر احاطه کنند و در عوض [[محمد باقر مجلسی]] را برای این کار فراخواند. محمدباقر مجلسی تاج شاهی را بر سر او گذاشت و خطابهای در ضرورت رفع فسوق و مناهی ایراد کرد. دربار صفوی در آن زمان از یک سو زیر نفوذ فقها (در رأس آنان شیخالاسلام محمدباقر مجلسی) بود و از سوی دیگر، خواجهسرایان و امیران [[قزلباش]] جبهه نیرومندی تشکیل داده بودند. در آغاز، یا لااقل تا درگذشت مجلسی در ۱۱۱۰، گروه مذهبی بر خواجهسرایان برتری داشتند. شاه احتمالاً دستورهای مجلسی را اجرا میکرد و اصلاحاتی از جنبه دینی انجام میداد، از جمله نوشیدن شراب را ممنوع اعلام کرد. این فرمان باعث ناخشنودی خواجهسرایان و کسانی شد که به چنین رفتارهایی خوگرفته بودند. اینبار نیز با دخالت [[مریم بیگم (شاه صفی)|مریم بیگم]]، نه فقط این ممنوعیت از بین رفت، بلکه سلطان حسین نیز به آشامیدن آن عادت کرد. از این زمان به بعد، شاه صفوی تقریبآ منزوی شد و همه کارها را وزیرانش انجام میدادند.<ref name="حسین صفوی">[http://www.encyclopaediaislamica.com/ حسین صفوی]</ref> گسترش نقش علمای شیعه در بنیان سیاسی ایران پیش از شاه سلطان حسین، در زمان شاه سلیمان صفوی آغاز شده بود؛ ولی در دوره او بر شدت آن افزوده شد. سیاست آزار صوفیان که پیشتر از آن توسط [[شاه عباس اول]] بخاطر سرکوب [[قزلباش]]ها نهادینه شده بود، در زمان شاه سلطان حسین به اوج خود رسید.
شاه، دلش میخواست روزی معین به عنوان روز ولادت [[امام علی]] علیه السلام رسمیت یابد و عید رسمی اعلام شود.
وی برای این کار علمای [[اصفهان]] را گردآورد و به عبارتی، یک مجمع علمی تشکیل داد. در این مجمع، به دستور شاه، مقرر شد تا هر کسی بر اساس منابع و مدارک و آنچه قبول دارد، نظرش را روی کاغذی بنویسد.
خط ۷۸:
موقعی که کیخسرو خان گرجی (برای مقابله با غلجاییها) عازم قندهار بود، عبدالله خان ابدالی را که طایفه او با افغانان غلجائی دشمن بودند، حاکم هرات قرار داد. پس از شکست و قتل کیخسرو، افاغنه ابدالی هم در سال ۱۱۱۸ طغیان کردند و هرات را از ایران جدا کردند. شاه سلطان حسین برای مقابله با آنها از اصفهان حرکت کرد ولی از طهران جلوتر نرفت و سرداری را برای سرکوبی شورشیان فرستاد. ابدالیان سردار شاه را در سال ۱۱۱۹ کشتند.
محمود، پسر میرویس، که پس از مرگ پدر و کشتن عمویش رئیس طایفه غلجائی شده بود، در سال ۱۱۲۰ افغانان ابدالی را شکست داد و اسدالله خان، پسر عبد اللّه خان ابدالی سردار ایشان را کشت. محمود وانمود کرد که این کار خدمت به دربار ایران
دربار شاه از سرکوب این قیامها عاجز بود چون از طرفی وزیر اعظم خود یک لزگی بود و از طرفی شاه تحت تأثیر مشاورانی چون ملاباشی محمدحسین مجلسی و رحیم خان حکیمباشی قرار داشت. این دو از مخالفان وزیر اعظم
در رستمالتواریخ علت شورش افغانیها ظلم بیاندازهٔ [[خسروخان]] و [[گرگین خان]] گرجی ذکر میشود که با حمایت فقها به حکومت [[قندهار]] و [[کابل]] و [[هرات]] رسیده بودند: «پس خسروخان و گرگین خان و اتباع و عملهجاتش شروع نمودند به ایذاء و آزار نمودن اهل سنت به مرتبهای که از حد تحریر و تقریر بیرون است، یعنی زنان و دختران و پسرانشان را به زور و شلاق میبردند و به جور و جفا خونشان را میریختند به ناحق به آنان تجاوز مینمودند.
خط ۹۱:
{{پایان وسطچین}}
همه این عوامل باعث شد شورشیان جسورانهتر به نافرمانی بپردازند و در سال ۱۷۲۱ میلادی [[محمود افغان]] کرمان را محاصره کرد و از آنجا عازم اصفهان پایتخت صفویه شد. شاه سلطان حسین در اصفهان ماند و افغانها به محاصره شهر پرداختند. او [[شاه تهماسب دوم|طهماسب]] شاهزاده را برای جمعآوری قوا به [[کاشان]] و [[قزوین]] فرستاد ولی طهماسب به جای این کار به خوشگذرانیها و بیبند و باری مشغول شد. سلطان حسین به ایجاد مناسبات دوستانه با دیگر کشورها اهمیت میداد، اما ضعف حکومت مرکزی و قدرت گرفتن همسایههای ایران، از جمله [[عثمانی]] و [[روسیه]]، باعث مداخله و حمله آنها به ایران شد.<ref name="حسین صفوی">[http://www.encyclopaediaislamica.com/ حسین صفوی]</ref> [[روسیه|روسها]] که تعرضات خود را از زمان [[شاه اسماعیل دوم]] آغاز کرده بودند، در زمان شاه سلطان حسین شروع به مداخله در امور منطقه [[قفقاز]] کرده و حتی سواحل [[دریای خزر]] از [[دربند]] تا [[استرآباد]] ([[گرگان]] فعلی) را به تصرف خود درآوردند.
== سقوط اصفهان ==
خط ۹۷:
== نقش شاه سلطان حسین در سرنگونی سلسله صفوی ==
اوّلین اشتباهی که از او سرزد، نصب شاهنواز خان گرجی به حکومت قندهار بود. این حاکم بدسیرت همان کسی است که به لقب گرگین خان معروف شد و باعث شورش افاغنه و انقراض سلسله صفوی شد.
فساد سازمان حکومتی، جایگاه اوباش در مناصب دولتی، غارتگریهای حاکمین شهرها، ولخرجیهای هنگفت شاه، [[مالیات
از نظر داخلی تربیت بد شاهزادگان در دربار صفوی مهمترین مشکل را درست کرد. این اشتباه را خود شاه عباس اول شروع کرد. او نسبت به فرزندانش بدبین بود و ولی عهد خود صفی میرزا را نیز کشت. چون نسبت به او مشکوک بود. شاه عباس همه افراد نزدیک به خود را حذف کرد تا فقط خودش بماند. اما تصور نمیکرد که باید برای بعد از خود او هم کسی بماند. بالاخره او نوه اش را جانشین خودش کرد که همان شاه صفی است. از آن به بعد برای تردیدی که نسبت به شاهزادگان داشتند آنها را در داخل دربار و پنهان نگاه میداشتند تا قزلباشان از آنها سوءاستفاده نکنند. این وضعیت ادامه یافت تا این که افرادی مانند شاه سلیمان و پسرش شاه سلطان حسین به قدرت رسیدند که تربیت سیاسی کافی نداشتند و چون در بچگی زندگی آرامی داشتند روحیاتشان هم آرام بود و در وقت بالا گرفتن مشکلات کاری از دستشان
شاه سلطان حسین بهقدری به امور کشور بیاعتنا بود که در پاسخ به هر چیزی که به او اطلاع میدادند و هر کاری که انجام میدادند فقط به گفتن «یخشی دور» (بسیار خوب است) بسنده میکرد چنانکه یکی از معاصران وی در اینباره سرودهاست:<ref>[[عبدالحسین نوایی|نوایی، عبدالحسین]]، ''[[متون تاریخی به زبان فارسی]]''، [[سمت]]، ۱۳۷۵. (ص ۲۰۶ به نقل از [[مجمعالتواریخ]])</ref>
خط ۱۱۳:
== عاقبت شاه سلطان حسین ==
شاه سلطان حسین تا سال ۱۷۲۶ زندانی
== دوران حکومت ==
از بناهای مهم عهد شاه سلطان حسین، مدرسه چهار باغ است که توسط مادرش این بنا نهاده شد که از شاهکارهای آثار عهد صفوی محسوب میشود.<ref name="شاه سلطان حسین" /> سال ساخت بنا از ۱۱۱۶ تا ۱۱۲۲ میباشد و مجموعهای از هنر کاشیکاری است. این مدرسه بدین جهت به مادر شاه معروف است که مادر وی موقوفات بسیاری از جمله کاروانسرای عباسی (که اکنون ساختمان ارگ عظیم نقش جهان به جای آن در مرکز اصفهان ساخته
در این زمان رقبات دفتری صفویه که تشخیص قُری را از دولتی و موقوفة ملی به درستی ربط میداد و در عمارت چهل ستون ثبت و ضبط
از نظر تعداد و تنوع سکههای به دست آمده از دوران شاهان صفوی، دوران شاه سلطان حسین بیشترین تعداد را تشکیل
; سکهها:
خط ۱۳۵:
* اشرفی<ref>[http://yon.ir/tMAkشاه سلطان حسین]</ref>
سکههای رایج در زمان صفویه از زر و سیم و برنز بود، ولی در معاملات و داد و ستد بیشتر از سکه نقره و برنز استفاده میشد و سکههای زرین کمتر در دست مردم بود و معمولاً در جشنها و تاجگذاری و اعیاد ضرب میشد. واحد [[پول]] در دوران صفوی تومان بود. سکه زر به نام اشرفی و سکه نقره بیستی، محمدی، شاهی و عباسی نامیده میشد و سکههای برنزی، غازی نام داشت که معمولاً به آنها فلوس میگفتند. فلوس یا فلس کلمهای عربی که معادل فارسی آن پشیز، پول سیاه یا همان غازی میباشد. این کلمه از ابولوس ((obulus یونانی، و ابلوس (obolus) لاتین و ابل ((obole فرانسه گرفته
== فرزندان ==
=== پسران ===
* شاهزاده سلطان محمود میرزا ولیعهد سلطنت، (
* شاهزاده سلطان صفی میرزا، (
* [[شاه طهماسب دوم]]، (
* شاهزاده سلطان مهر میرزا، (؟ - ۸ فوریه ۱۷۲۵)، به فرمان محمود هوتکی کشته شد.
* شاهزاده سلطان حیدر میرزا، (؟ - ۸ فوریه ۱۷۲۵) به فرمان محمود هوتکی کشته شد.
خط ۱۵۱:
* شاهزاده سلطان جعفر میرزا، (؟ - ۸ فوریه ۱۷۲۵) به فرمان محمود هوتکی کشته شد.
* شاهزاده سلطان باقر میرزا، (؟ - ۸ فوریه ۱۷۲۵) به فرمان محمود هوتکی کشته شد
* شاهزاده سلطان طاهر میرزا، (؟ - ۸ فوریه ۱۷۲۵) به فرمان محمود هوتکی کشته شد.<ref name=" «پرشیا - سلسله صفوی - شجرهنامه»">[http://www.royalark.net/Persia/safawi4.htm «پرشیا - سلسله صفوی - شجرهنامه»]</ref>
=== دختران ===
خط ۱۶۰:
* شاهدخت [[فاطمهسلطان بیگم|فاطمه بیگم]]، درسال ۱۷۳۰ با [[رضاقلی میرزا]] پسر [[نادرشاه افشار]] ازدواج کرد.
* شاهدخت [[جانآغا بیگم]]، درسال ۱۷۳۱ با [[شاه سلیمان دوم]] پسر شهربانو بیگم عمهزاده خود ازدواج کرد.
* شاهدخت [[مریم بیگم (شاه سلطان حسین)|مریم بیگم]]، در سال ۱۷۳۱ با میرزا مرتضی خلیفه سلطانی ازدواج کرد، او همچنین مادر [[شاه اسماعیل سوم]] بود.<ref name=" «پرشیا - سلسله صفوی - شجرهنامه»" />
== جستارهای وابسته ==
|