عبارت «خدا مردهاست» به این معنا نیست که کاکنیچه عطابه خدایی واقعی اعتقاد داشته، یا به عبارت لفظی در ابتدا وجود داشتهاست و بعداً مرده؛ بلکه انتقالدهنده این دیدگاه است که خدای [[مسیحیت]] دیگر منبع معتبری از اصولِ مطلق اخلاقی بهشمار نمیرود. نیچه بحرانی را که مرگ خدا برای فرضیات اخلاقی موجود ایجاد میکند، تشخیص دادهاست: «وقتی فرد ایمان مسیحی را رها میکند، حقانیت اخلاق مسیحی را نیز از خود سلب میکند؛ این اخلاق به هیچ وجه خود-آشکار نیست… با فروشکستن یک مفهوم بنیادین در درون مسیحیت یعنی ایمان به خدا، شخص تمام آن را در هم میشکند؛ هیچ چیز الزامآور دیگری در دستان او باقی نمیماند.»<ref>trans. Walter Kaufmann and R.J. Hollingdale; [[:en:Twilight of the Idols|Twilight of the Idols]], Expeditions of an Untimely Man, sect. 5</ref>
از همین رو است که در «دیوانه» که بدایتاً به [[خداناباوری|خداناباوران]] اشاره دارد، مسئله اصلی نگاهداشت هر گونه سیستم ارزشی، در نبود انتظام و دستگاه ارزشی الهی است.