فرانتس کافکا: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
برای جداسازی بازههای عددی از سه چهارم خط استفاده میشود. |
|||
خط ۶۰:
کافکا در اوائل دههٔ ۲۰ روابط نزدیکی با میلنا ینسکا نویسنده و روزنامهنگار هموطنش پیدا کرد. در سال ۱۹۲۳ برای فاصله گرفتن از خانواده و تمرکز بیشتر برنوشتن، مدت کوتاهی به برلین نقل مکان کرد. آنجا با دوریا دیامانت یک معلم بیست و پنج سالهٔ کودکستان و فرزند یک خانوادهٔ یهودی سنتی ـ که آن قدر مستقل بود که گذشتهاش در گتو را به فراموشی بسپارد ـ زندگی کرد. دوریا معشوقهٔ کافکا شد و توجه و علاقهٔ او را به [[تلمود]] جلب کرد.<ref>[http://www.atlegerhardsen.com/pages/lothar_hempel/presse_eng_0802.htm لوتار همپل] www.atlegerhardsen.com</ref>
[[پرونده:Grave of Kafka.JPG|بندانگشتی|چپ|
عموماً اعتقاد بر این است که کافکا در سراسر زندگیش از [[افسردگی (حالت)|افسردگی حاد]] و [[اضطراب]] رنج میبردهاست. او همچنین دچار [[میگرن]]، [[بیخوابی]]، [[یبوست]]، جوش صورت و مشکلات دیگری بود که عموماً عوارض استرس و نگرانی روحی هستند. کافکا سعی میکرد همهٔ اینها را با رژیم غذایی طبیعی، از قبیل [[گیاهخواری]] و خوردن مقادیر زیادی شیر پاستوریزه نشده (که به احتمال زیاد سبب بیماری سل او شد<ref>[http://www.brightsurf.com/news/headlines/view.article.php?ArticleID=20653 محققان منشأ باستانی باکتری سل را کشف کردند] www.brightsurf.com</ref>) برطرف کند. به هر حال بیماری سل کافکا شدت گرفت و او به پراگ بازگشت، سپس برای درمان به استراحتگاهی در [[وین]] رفت، و در سوم ژوئن ۱۹۲۴ در همانجا درگذشت. وضعیت گلوی کافکا طوری شد که غذا خوردن آن قدر برایش دردناک بود نمیتوانست چیزی بخورد، و چون در آن زمان تغذیه وریدی هنوز رواج پیدا نکرده بود راهی برای تغذیه نداشت، و بنابراین بر اثر گرسنگی جان خود را از دست داد. بدن او را به پراگ برگرداندند و در تاریخ ۱۱ ژوئن ۱۹۲۴ در گورستان جدید یهودیها در ژیژکوف پراگ به خاک سپردند.
|