کمال‌الدین بنایی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جایگزینی صفحه با '{{حذف سریع|نویسنده}}'
Alefbe (بحث | مشارکت‌ها)
دلیل نادرست حذف ([http://en.wikipedia.org/wiki/Wikipedia:Criteria_for_speedy_deletion#Non-criteria]، بند ۷، را بخوانید).
خط ۱:
{{جعبه زندگینامه
{{حذف سریع|نویسنده}}
|نام_شخص=کمال‌الدین بنایی هروی
|نام_تصویر=
|عرض_تصویر=
|توضیح_تصویر=
|نام دیگر=کمال‌الدین شیرعلی هروی
|لقب‌ها=بنایی، حالی
|ملیت=
|سال‌های فعالیت=
|محل زندگی=[[هرات]]، [[فارس]]، {{سخ}}[[آذربایجان]] و [[ماوراءالنهر]]
|مذهب=
|نهاد=
|همسر=
|فرزندان=
|والدین=
|آرامگاه=
|مدفن=
|کارهای برجسته=
|وب‌گاه=
|زمینه فعالیت=شعر فارسی
|تاریخ_تولد=سدهٔ ۹ [[خ.]]
|محل_تولد=[[هرات]]
|تاریخ_مرگ=[[۸۹۱]] [[خ.]]/۹۱۸ ق.
|محل_مرگ=[[ماوراءالنهر]]
|گفتاورد=
|imdb_id =
|Soure_id =
}}
'''کمال‌الدین شیرعلی بنایی حالی هروی''' (مرگ [[۸۹۱]] [[خ.]]/۹۱۸ ق.) از [[شاعر]]ان و [[قصیده]]‌سرایان توانای سده نهم خورشیدی (اوخر سده نهم و اوایل سده دهم قمری) است. وی در طول زندگی دو [[تخلص]] شاعری برگزیده است؛ یکبار دیوانی با تخلص «بنایی» سروده است و در پایان زندگی نیز با تخلص «حالی» به پاسخگویی برخی از غزل‌های [[سعدی]] و [[حافظ]] پرداخته است. اما بیشتر او را با نام «بنایی» می‌شناسند.
 
== اوایل زندگی در هرات ==
 
«کمال‌الدین شیرعلی» در سده نهم خورشیدی در [[هرات]] به دنیا آمد. نام پدر او بنا به گفته [[خواندمیر]]، «استاد محمد سبز معمار» بوده است و دلیل تخلص بنایی نیز به خاطر پیشه پدر بوده است. بنایی از ابتدای جوانی به فراگرفتن دانش سرگرم شد و به خاطر توانایی ذهنی‌اش به دانش‌های عقلی و نقلی آگاهی یافت.
 
او از فرزانگان روزگار خود بود و به خاطر خوش‌فکری و نکته‌سنجی به شعر روی آورد و در خوشنویسی و موسیقی نیز هنرمندی توانا بود. بنایی فردی شوخ‌طبع و خوش‌بیان بود و این لطیفه‌گویی باعث رنجیدن برخی - مانند [[علیشیر نوایی]] - می‌شد. علیشیر نوایی درباره بنایی گفته است: «مولانا بنایی از اواسط‌الناس است و مولدش شهر هرات است و قابل است ... چون بی‌پیر بود و کار بسر خود کرد، فایده‌ای به او نرسید و از طعن مردم در هری (هرات) نتوانست بود. به عراق رفت و از آن دیار اخبارش به همین طور آمد. چون جوان است و مقبل و شکستگی غربت دید، امید است که به نفس او هم شکست رسیده باشد».
 
== رفتن از خراسان به فارس ==
بنایی به خاطر همین دشمنی‌ها [[خراسان]] را رها کرد و به [[فارس]] و [[عراق عجم]] رهسپار شد. و شعری که در اینباره سروده است مشخص می‌کند که رفتن او از [[هرات]] با میل خودش نبوده است:
 
{{شعر}}
{{ب|کز خراسان بخت بد بر رفتنم آمد دلیل |راست چون دم که ابلسش برون کرد از جنان }}
{{پایان شعر}}
 
بنایی در [[شیراز]] مرید شیخ [[شمس‌الدین محمد لاهیجی نوربخشی]] - پیشوای صوفیان [[نوربخشیه]] در فارس - شد و او را در اشعارش ستایش گفت. [[قاضی نوراللّه]] در اینباره قصیده‌ای با مطلع زیر از بنایی نقل کرده است:
 
{{شعر}}
{{ب| ای بی‌گمان نهاده بر اعیان داد و دین|هر خشت آستان تو، آینه یقین }}
{{پایان شعر}}
 
== در آذربایجان ==
بعداً بنایی از مردم فارس دلگیر می‌شود و قصیده‌ای بلند در نکوهش آنها می‌سراید و آنجا را ترک می‌کند. چون در [[فارس]] نیز مانند [[خراسان]] دچار دشمنان می‌شود، همینکه که دعوتنامه‌ای به دستش می‌رسد به [[تبریز]] و پیش [[سلطان یعقوب]] [[آق‌قویونلو]] ([[۸۷۰]]-[[۸۵۷]] [[خ.]]) می‌رود و در درگاه او مقامی بلندمرتبه می‌یابد و منظومهٔ [[بهرام و بهروز]] را به نام او می‌سراید و تا پایان عمر او در [[آذربایجان]] به سر می‌برد و در همان حال به ستایش [[فرخ یسار شروانشاه]] نیز می‌پردارد. هنگامی که در سال [[۸۷۰]] [[خ.]] سلطان یعقوب و یوسف میرزا آق‌قویونلو در قشلاق [[قره‌باغ]] درگذشتند، بنایی [[ترجیع‌بند]]ی شیوا در مرثیهٔ آنها می‌سازد با این [[ترجیع]]:
 
{{شعر}}
{{ب| نه از یوسف نشان آمد، نه از یعقوب آثاری|عزیزان یوسف ار گم شد چه شد یعقوب را باری }}
{{پایان شعر}}
 
== بازگشت به خراسان و رفتن به ماوراءالنهر ==
بنایی پس از این رخداد در تاریخ نامعلومی به [[هرات]] بازمی‌گردد. چون [[تذکره‌نویس]]ان نوشته‌اند که پس از بازگشت به هرات باز میان او و [[علیشیر نوایی]] اختلاف افتاد، پس این بازگشت باید پیش از سال [[۸۷۹]] [[خ.]] (۹۰۶ ق.) یعنی سال مرگ نوایی باشد. او باز هم به خاطر این دشمنی‌ها به [[ماوراءالنهر]] می‌گریزد و در دستگاه [[سلطان احمد میرزا]] پسر [[سلطان ابوسعید]] [[تیموریان|تیموری]] جاه و مقام می‌یابد.
 
== مرگ ==
بنایی بعداً به خدمت [[شیبک خان ازبک]] می‌شتابد و با او به [[خراسان]] می‌آید. اما در سال [[۸۸۹]] خ. (۹۱۶ ق.) شیبک خان به دست [[شاه اسماعیل یکم]] [[صفوی]] کشته می‌شود و بنایی همراه [[تیمور سلطان]] - پسر شیبک خان - به [[ماوراءالنهر]] می‌گریزد. در پاییز [[۸۹۱]]، [[نجم ثانی]] فرمانده سپاه [[قزلباش]] [[ایران]] به ماوراءالنهر یورش می‌برد و بنایی در کشتارهای آن نواحی جان خود را از دست می‌دهد.
 
== دیوان ==
[[دیوان بنایی]] شمال دو [[دفتر]] است؛ یکی با تخلص «بنایی» که دارای [[قصیده]]‌ها، [[غزل]]‌ها، [[مقطع]]‌ها و [[رباعی]]‌ها است. و دفتر دیگری با تخلص «حالی» در پایان عمر سراییده است که در آن غزل‌های [[سعدی]] و [[حافظ]] را پاسخ گفته است. تقی‌الدین این دو دفتر را دیده است و اولی را دارای شش هزار [[بیت]] و دومی را حاوی سه هزار بیت گفته است. به جز این بنایی، منظومه‌های باغ ارم یا [[بهرام و بهروز]] را به نام سلطان یعقوب آق‌قویونلو ساخته است و مثنوی دیگری هم به نام شیبک خان و فتوحات وی پرداخته است که با حساب دو دفتر یادشده، اشعار او حدود ۹ هزار بیت است.
 
== جایگاه و سخن بنایی ==
بنایی را سخن‌شناسان پس از او «اشعر شعرای خراسان» دانسته‌اند. او از تواناترین شاعران عصر خود است که مانند استادان پیشین، شاعری را با آموختن مقدمات علوم و فنون گوناگون آغاز کرده بود و نبوغ فکری را با توانایی ذوق و قریحه همراه کرده بود. یکدستی سخن و کوشش در داشتن تعبیرها و تشبیه‌های مبتنی بر اطلاعات گوناگون علمی و ادبی او را مانند گویندگان نامدار سده‌های پنجم و ششم می‌سازد.
 
با این همه، بنایی در شعر خود ضعفها و مسامحه‌هایی زبانی‌ دارد که به انحطاط [[زبان فارسی]] در عصر او بازمی‌گردد. او بیشتر قصیده‌سرایی تواناست که البته غزل‌های خوبی نیز گفته است و برخی از غزل‌هایش که به استقبال از دو استاد سخن شیراز گفته است، خالی از شور و زیبایی نیست. غزل‌های وی از نوع عاشقانه-عارفانه هستند.
 
== نمونه اشعار ==
{{شعر}}
{{ب| باز عروس چمن جلوه‌گری ساخت کار|ورنه عروسانه چیست گل زده گرد عذار }}
{{ب| گر نفگنده است گل عکس در آب از چه روست|گاه تماشا در آب دیدهٔ بلبل چهار }}
{{ب| نوبت آن شد که باز از عمل نامیه|نقش گل آید برون از پی صوت هزار }}
{{ب| طفل شکوفه که باد، از سر دوش درخت| افکندش بر زمین، جوی نهد بر کنار}}
{{ب|شاخ گل زرد دید نرگس و یک غنچه کند |تا بسر ناخنش باز کند طفل‌وار }}
{{ب| دست عروس چنار بر لب جو شد دراز| رفت ز عکس هلال در تک آبش سوار}}
{{پایان شعر}}
 
== منابع ==
*[[ذبیح‌‌اللّه صفا|صفا، ذبیح‌اللّه،]] ''[[تاریخ ادبیات در ایران]]'' (۵ جلد)، انتشارات فردوس، ۱۳۶۷. (جلد ۴،صص ۳۹۳ تا ۴۱۱)
*''تاریخ ادبیات ایران و جهان'' (۱و۲)، سال دوم و سوم آموزش متوسطه، رشتهٔ علوم انسانی، دفتر برنامه‌ریزی و تألیف کتاب‌های درسی ایران، ۱۳۸۲ و ۱۳۸۳.
 
[[رده:شاعران پارسی‌گوی سدهٔ نهم قمری]]
[[رده:شاعران پارسی‌گوی سدهٔ دهم قمری]]
[[رده:اهالی هرات]]
[[رده:شاعران پارسی‌گو]]