سفر اکتشافی آمونسن به قطب جنوب: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏سفر انبارها: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
برچسب: ویرایش توسط ویرایشگر خودکار
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
برچسب: ویرایش توسط ویرایشگر خودکار
خط ۱:
[[پرونده:At the South Pole, December 1911.jpg|بندانگشتی|380px|[[روئال آمونسن]]، [[هلمر هانسن]]، [[:en:Sverre Hassel|سوره هسل]] و [[اسکار ویستینگ]] (از چپ به راست) در پولهیم، چادر برپا شده در قطب جنوب به تاریخ ۱۶ دسامبر ۱۹۱۱. پرچم بالایی [[:en:Flag of Norway|پرچم نروژ]] است، و پرچم پایین مشخص شده استشده‌است که پرچم یادبود کشتی "''[[فرام]]''" است. عکس از [[:en:Olav Bjaaland|اولاف بیالند]].]]
'''سفر اکتشافی آمونسن به قطب جنوب''' اولین سفر اکتشافی موفق به [[قطب جنوب]] جغرافیایی بود که توسط کاشف نروژی [[روئال آمونسن]] رهبری گردید. او به همراه ۴ نفر دیگر از همسفرانش در تاریخ ۱۴ دسامبر ۱۹۱۱، پنج هفته پیش از تیم [[گروه اعزامی ترا نووا|ترا نوا]] به رهبری [[رابرت فالکون اسکات]] بریتانیایی، به قطب جنوب رسیدند. آمونسن و تیم همراه وی بدون مشکل به پایگاه خود بازگشتند و بعداً متوجه شدند که اسکات و ۴ همراه وی در سفر بازگشت جان خود را از دست داده‌اند.
 
خط ۲۴:
آمونسن، ضمن مشورت با نانسن به این نتیجه رسید که «فرام» تنها کشتی مناسب برای انجام چنین عملیاتی است. فرام در تاریخ ۱۸۹۱ تا ۱۸۹۳ توسط {{پم|کالین آرچر|Colin Archer}} کشتی‌ساز برجسته و معمار نیروی دریایی نروژ طراحی و ساخته شده بود. با توجه به شخصیت و خلق و خوی سخت نانسن، چنین برآورد شد که کشتی می‌بایست در معرض سخت‌ترین شرایط قطبی برای مدت‌های مدید مقاومت نماید.{{sfn|Huntford|2001|pp=۱۸۳–۸۶}} یکی از ویژگی‌های متمایز کشتی بدنهٔ گِرد آن بود که به گفتهٔ نانسن؛ به کشتی اجازه می‌داد تا مثل مارماهی در آغوش یخ‌ها بلغزد.{{sfn|Nansen | loc=Vol. I | pp=۶۲–۶۸}} برای مقاومت فوق‌العادهٔ بدنهٔ کشتی از غلاف چوب {{پم|گرین‌هارت|Chlorocardium}} آمریکای جنوبی استفاده شد که در حقیقت سخت‌ترین الوار چوب قابل دسترس بود. تقاطع‌های متقابل و پرانتزهای کار شدهٔ داخلی در سراسر طولِ بدنهٔ آن نصب شده بود.{{sfn|Nansen | loc=Vol. I | pp=۶۲–۶۸}} شعاع عرض کشتی {{convert|۳۶|ft|m}} در برابر طول کلی {{convert|۱۲۸|ft|m}} بود که به آن ظاهر قابل توجهی همچون کُندهٔ درخت می‌داد. این طراحی و شکل خاص کشتی باعث بهبود استحکام در یخ می‌گردید اما عملکرد آن در دریای باز تا حدودی ظاهری و متأثر از نوع طراحی‌اش بود که باعث می‌گردید به سُستی حرکت کند و فرمانبُرداری (چرخش پذیری سکان) چندان موفقی نداشته باشد.{{sfn|The Fram Museum}} با این حال، به نظر می‌رسد، سرعت و کیفیت قایقرانی کشتی در مناطق ویژه و در طول سفر می‌توانست در طول سال‌ها ارائه دهندهٔ یک پناهگاه امن و گرم برای خدمه باشد.{{sfn|Fleming|p=۲۴۰}}
 
کشتی فرام پس از نزدیک به ۳ سال کاوش در یخ‌های قطبی به واسطهٔ سفر نانسن صدماتی ندیده بود. این کشتی پس از بازگشت، مختصراً بازسازی و آماده به کار شد.{{sfn|The Fram Museum}} تا پیش از آن نیز در حدود ۴ سال تحت فرمان [[اتو سوردروپ]]، وظیفه نقشه‌کشی و بررسی {{convert|۱۰۰۰۰۰|sqmi}} از قلمرو خالی از سکنهٔ مناطق جزایر شمالی کانادا را بر عهده داشت.{{sfn|Fairley|pp=۲۶۰–۶۱}} پس از پایان سفر سوردراپ در ۱۹۰۲ کشتی فرام مدتی را به تأخیر و به بطالت در کریستیانا سپری کرد.{{sfn|Huntford|2001|pp=۵۴۷–۴۹}} اگر چه کشتی از لحاظ فنی جزئی از اموال دولت بود اما به طوربه‌طور ضمنی اذعان شده بود که به نانسن تعلق دارد، پس از بازگشت او از سفر قطب شمال در سال ۱۸۹۶، آرزویش این بود که بتواند به وسیلهٔ فرام به سفر قطب جنوب برود اما در سال ۱۹۰۷ امیدهای او پژمرده گردید.{{sfn|Huntford|2001|pp=۵۴۷–۴۹}} در اواخر ماه سپتامبر همان سال، آمونسن به خانهٔ نانسن احضار شد و در آنجا از او شنید که می‌تواند کشتی را در اختیار داشته باشد.{{sfn|Scott, J.M.|pp=۲۴۴–۴۵}}
 
=== گام‌های اولیه ===
آمونسن در یک جلسه از {{پم|انجمن جغرافیای نروژ|Norwegian Geographical Society}} به تاریخ ۱۰ نوامبر ۱۹۰۸ برنامه‌های خودش را برملا ساخت. او می‌خواست به وسیلهٔ کشتیِ فِرام و با گُذر از [[دماغه هورن]] به سمتِ اقیانوسِ آرام برود، ادامهٔ برنامه چنین بود که پس از تأمینِ سورسات در [[سان فرانسیسکو]] کشتی به مسیر شمالی ادامه می‌داد و از طریقِ تنگه برینگ به سمت {{پم|پوینت بارو|Point Barrow}} حرکت می‌کرد. از اینجا به بعد او یک دورهٔ حدوداً ۴ یا ۵ ساله را برای آغاز یک رانِش در میان یخ‌برف‌ها پیش‌بینی کرده بود، علم و دانش می‌توانست شاهدِ یک کاوشگریِ پراهمیت در زمینهٔ جغرافیا به همراه مشاهداتِ مُستمر باشد، آمونسن امیدوار بود که کمک به اصلاح یا توضیح تعدادی از ابهامات موجود و حل نشده بنماید.{{sfn|Huntford (''The Last Place on Earth'')|1985|pp=۱۹۷–۲۰۰}} طرحِ پیش رو شور و شوق بسیاری دریافت کرد. روز بعد؛ [[هاکون هفتم نروژ|هاکون هفتم]]، پادشاه نروژ، به وسیلهٔ یک لیست اشتراک و اهدای ۲۰۰۰۰ [[کرون نروژ|کرونی]] افتتاحِ پروژه را اعلام نمود. در ۶ فوریه ۱۹۰۹ [[استورتینگ (پارلمان نروژ)|پارلمان نروژ]] کمک مالیِ ۷۵۰۰۰ کرون برای تعمیر کشتی را تأیید کرد.{{sfn|Huntford (''The Last Place on Earth'')|1985|p=۲۰۵}} جمع‌آوری کمک‌های مردمی و امور مالی و به طوربه‌طور کلی مدیریت سفر به دستانِ برادر آمونسن موسوم به لئون سپرده شد و بر این اساس؛ برنامه به گونه‌ای تنظیم گردید که تیم جستجوگر می‌توانست در جنبه‌های علمی‌تر تمرکز بیشتری داشته باشد.{{sfn|Huntford (''The Last Place on Earth'')|1985|pp=۲۰۴–۰۶}}
 
در ماه مارس سال ۱۹۰۹ اعلام شد که شکلتون به عرضِ ۸۸ درجه و ۲۳ دقیقه جغرافیایی رسیده که در فاصلهٔ {{convert|97|nmi|km}} قطب شمال بود و تا قبل از اینکه بخواهد برگردد، آمونسن متوجه شد که تا شمال، تنها یک گامِ کوچک باقی مانده.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. I | pp=۳۶–۴۱}} او بدون قید و شرط به ستایش شکلتون پرداخت و این نکته را به او نوشت که اهمیتِ اقداماتش در شمال مشابه اهمیتِ اقداماتِ نانسن در جنوب بوده استبوده‌است.{{sfn|Riffenburgh|p=۳۰۰}} پس از این نزدیکیِ ناچیز (نسبت به نقطهٔ قطبی)، اسکات بلافاصله قصد خود را برای رهبریِ یک اعزامی اکتشافی (که بعدها [[گروه اعزامی ترا نووا]] نامیده شد) اعلام نمود، عنوانی که برای این پروژه برگزیده شد، اصطلاحاً؛ «گوشهٔ کوچک» نام داشت که مقصود از آن غنیمت برای [[امپراتوری بریتانیا]] بود.{{sfn|Barczewski|pp=۶۰–۶۲}}
 
=== کارکنان و خدمه ===
خط ۴۱:
=== حمل و نقل، تجهیزات و لوازم ===
[[پرونده:Amundsen-in-ice.jpg|180px|بندانگشتی|آمونسن به همراه پوشاک ویژه در برف‌ها]]
آمونسن هیچگاه نتوانست متوجه این موضوع شود که چرا مکتشفین انگلیسی نسبت به مقولهٔ سگ‌ها بی‌تفاوت هستند، او بعدها در این باره نوشت، آیا ممکن است که سگ نتواند آقای خودش را درک کند؟ یا اینکه آقا و اربابش نتواند سگ را درک کند؟.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. I | p=۵۸}} در پی اجرای تصمیم خودش برای سفر به جنوب، دستور فراهم نمودن ۱۰۰ [[سگ سورتمه]] گرینلند شمالی را صادر کرد.{{sfn|Huntford (''The Last Place on Earth'')|1985|p=۲۱۰}} بهترین و قوی‌ترین آنهاآن‌ها را که قابل دسترسی بودند، دوام گروه مردان به شکل کامل بسته به حیوانات بود، سگ‌ها در صورت نیاز می‌توانستند از گوشت سگ‌های دیگر استفاده نمایند و همین‌طور برای سایر افراد گروه همیشه گوشت تازه در دسترس بود
 
چکمه‌های گروه مکتشفین به وسیلهٔ خود آمونسن طراحی و ساخته شد به گونه‌ای که برای مدت ۲ سال در حال آزمایش و تست آنهاآن‌ها برای یافتن کمال مطلوب و ایده‌آل خودش بود.{{sfn|Solomon|p=۱۶۳}} پوشاک تیم قطبی شامل یک دست لباس از پوست خوک دریایی شمال گرینلند بود، لباس‌ها الگوگیری شده بر اساس پوشش مردمان {{پم|نتسیلک اینویت|Netsilik Inuit}} بود که با پوست گوزن شمالی، پوست گرگ و پارچهٔ [[گاباردین]] از [[گروه بربری|گروه بِربِری]] تهیه گردیده بود.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. I | pp=۷۸–۷۹}} سورتمه نیز ساخته شده از خاکستر نروژی به همراه استیل و هیکوری آمریکایی یا همان [[گردوی گرمسیری]] بود، اسکی‌ها نیز طراحی شده از چوب هیکوری بود به جهت اینکه در مسیرهای فوق‌العاده طولانی و خشن به کاهش احتمال لغزندگی در میان شکاف‌های برف و یخ کمک شایانی می‌نمود.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. I | p=۷۶}} خیمه‌ها از قوی‌ترین و کاربردی‌ترین خیمه‌هایی بود که تا آن زمان وجود داشت.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. I | p=۷۷}} ساخته شده برای بستر خاص قطب، برای پخت‌وپز در حالت پیش‌روی و راهپیمایی کردن، آمونسن اجاق گاز ویژه و ابداع شده توسط نانسن موسوم به [[چراغ پریموس]] سوئدی را انتخاب کرد به دلیل اینکه احساس می‌کرد که بعدها فضای بیشتری در دسترس خواهد داشت.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. I | pp=۸۵–۸۶}}
 
با استفاده از تجاربی که در بلژیکا به دست آورده بود، آمونسن به خوبی از خطرات بیماری اسکوروی آگاه بود، اگر چه علت واقعی بیماری کمبود [[ویتامین ث]] تشخیص داده شده بود اما در آن زمان هنوز کاملاً درک نشده و فقط به طوربه‌طور کلی مشخص شده بود که این بیماری به وسیلهٔ خوردن گوشت تازه قابل پیشگیری و درمان است.{{sfn|Preston|p=۲۱۹}} برای خنثی کردن خطر، آمونسن یک جیره‌بندی برنامه‌ریزی شده را لحاظ کرد بدین شکل که از ترکیب غذای عادی سورتمه‌ها به همراه یک وعدهٔ منظم از {{پم|گوشت خوک دریایی|Seal meat}} کمک گرفت.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. I | p=۵۱}} وی همچنین دستور داد تا یک نوع خاص از {{پم|گوشت خشکانده|Pemmican}} برای او تهیه کنند که شامل سبزیجات و بلغور جو دوسر بود، این ترکیب، تحریک کننده‌تر،تحریک‌کننده‌تر، مغذی و همین‌طور اشتهاآور بود به گونه‌ای که یافتن آن در نواحی قطبی غیرممکن بود.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. I | p=۵۵}} گروه مکتشفین به خوبی با محموله‌ای شامل شراب و مشروبات الکلی تجهیز شده بود که می‌توانست به عنوان دارو یا برای جشن‌ها و سایر موارد اجتماعی و دورهمی استفاده گردد، آمونسن با تجربه و خاطرهٔ از دست دادن روحیه به خاطر حوادث بلژیکا، برای اوقات فراغت کتابخانه‌ای شامل ۳۰۰۰ جلد کتاب، یک گرامافون و مقدار زیادی از آثار ضبط شده و آلات و ادوات موسیقی به همراه داشت.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. I | pp=۶۸–۷۰}}
 
=== عزیمت ===
در ماه‌های قبل از عزیمت، به دست آوردن بودجه و منابع مالی برای سفر مشکل‌تر شد، به دلیل اینکه بهره و کمک عمومی محدود شده بود، معاملات روزنامه فسخ شد و پارلمان درخواست برای تأمین ۲۵۰۰۰ کرون بیشتر را رد کرد، چنین به نظر می‌رسید که آمونسن مجبور است خانه (اشاره به کشتی است) خود را در حالت به شدت بدهکاری، شناور نگه دارد، او در حال حاضر برای جلوگیری از ورشکستگی مالی شخصی، به طوربه‌طور کامل وابسته به موفقیت این سفر اکتشافی بود.{{sfn|Huntford (''The Last Place on Earth'')|1985|pp=۲۴۴–۴۵}}
 
پس از گذشت یک ماه از سفر دریایی و گشت‌زنی در قسمت شمالی اقیانوس اطلس، کشتی فرام در اواخر ژولای برای تحویل گرفتن سگ‌ها و آماده‌سازی نهایی عزیمت به [[کریستیان‌ساند]] رسید.<ref>[[Fredriksholm Fortress#Roald Amundsen's Dog Farm|Roald Amundsen's Dog Farm]]</ref> همان زمان در کریستیان‌ساند، آمونسن پیشنهاد کمک پیتر دون پدرو کریستوفرسن که یک مهاجر و برادر وزیر نروژ در [[بوئنوس آیرس]] بود را دریافت نمود، کریستوفرسن مایل بود که سوخت و ملزومات دیگر را به کشتی فرام در [[مونته‌ویدئو]] یا بوینس آیرس منتقل نماید و این پیشنهادی بود که آمونسن با نهایت امتنان و سپاسگزاری پذیرفت.{{sfn|Huntford (''The Last Place on Earth'')|1985|p=۲۷۵}} اما درست قبل از اینکه فرام در تاریخ ۹ آگوست آمادهٔ عزیمت گردد، آمونسن مقصد واقعی این سفر اکتشافی را با پریسترود و گرتسن که دو تن از افسران زیر دستش بودند در میان نهاد، در فاصلهٔ ۴ هفته مانده تا [[فونچال]] در مادیرا، شک و تردید و دودلی در میان خدمه ایجاد گردید، آنهاآن‌ها وقتی سئوالاتی دربارهٔ آماده‌سازی سفر می‌نمودند با پاسخ‌های نامربوط و افسران گریزان از توضیح مواجه می‌گردیدند و همین دامنهٔ تردید آنهاآن‌ها را بیشتر می‌کرد، این گفتهٔ شرح‌حال نویس آمونسن یعنی {{پم|رولند هنتفورد|Roland Huntford}}، مبنی بر ''سوءظن به اندازهٔ کافی در قبال روحیه کمتر'' به خوبی بیانگر این موضوع است.{{sfn|Huntford (''The Last Place on Earth'')|1985|pp=۲۷۷–۷۸}}
 
فرام در تاریخ ۶ سپتامبر به فونچال رسید.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. I | pp=۱۲۵–۳۱}} سه روز بعد آمونسن خدمه را از تغییر برنامه آگاه نمود، او به آنهاآن‌ها گفت که می‌خواهد یک مسیر انحرافی به قطب جنوب از طریق مسیر قطب شمال ایجاد کند که هنوز هم مقصد نهایی وی بود اما نیاز بود که مدتی صبر کنند.{{sfn|Langner|p=۱۱۵}} پس از اینکه آمونسن طرح‌های از قبل تعیین شده‌اش را برملا ساخت، از تک‌تک افراد گروهش جداگانه پرسش نمود که آیا مایل به رفتن هست یا خیر و همگی پاسخ‌ها مثبت بود.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. I | pp=۱۲۵–۳۱}} آمونسن نامهٔ به نسبت جامعی دربارهٔ شرح وقایع برای نانسن نوشت، با تأکید بر این نکته که ادعای کوک و پری برای او چگونه حکم ''ضربهٔ مهلک'' در راستای اجرای برنامه‌هایش می‌باشد، او احساس می‌کرد به ضرورت در چنین عمل انجام یافته‌ای قرار گرفته، درخواست بخشش و اظهار امیدواری نمود که در راستای رسیدن به دستاوردهایش هرگونه گناه و عواقبی را بر گردن بگیرد.<ref>From text of Amundsen's letter, quoted in {{harvnb|Huntford (''The Last Place on Earth'')|1985|pp=279–80}}.</ref>
 
== فصل اول از ۱۹۱۰ تا ۱۹۱۱ ==
خط ۵۹:
پس از اینکه کشتی فرام در گوشهٔ جنوب شرقی خلیج در یخ‌ها لنگر انداخت، آمونسن یک منطقه را برای ساختِ کلبهٔ اصلی هیئت اکتشافی در نظر گرفت. این منطقه در حدود {{convert|2.2|nmi|km}} از کشتی فاصله داشت.{{sfn|Huntford|1979|pp=۳۳۵–۳۸}} شش تیم از سگ‌ها در حمل و نقل محموله‌ها به منطقهٔ مورد نظر مشارکت داشتند و تلاش برای احداث کلبه آغاز گردیده بود. بجالند و استوبرود فوندانسیون‌ها (پایه‌ها) را در یخ جاسازی نمودند. به دلیل شیب‌دار بودن سطح زمین، این عمل برای تسطیح آن ضروری می‌نمود. از آنجایی که وزش معمول باد از جانب شرق بود، کلبه بر روی یک محور شرق به غرب ساخته شد در حالی که درب آن رو به سوی غرب داشت. در این مسیر، باد، تنها فقط بر بخشی از دیوار شرقی وزش داشت.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. I | pp=۱۸۱–۸۲}} سقف کلبه در تاریخ ۲۱ ژانویه در محل خودش قرار گرفت و شش روز بعد، کلبه تکمیل شده بود.{{sfn|Turley|pp=۷۳–۷۴}} در همان زمان یک منبع بزرگ از گوشت که شامل ۲۰۰ خوک دریایی می‌گردید به جهت آذوقهٔ تیم مکتشفِ ساحل و همچنین ذخیره در انبارها قبل از عزیمت به سمت قطب به آنجا انتقال داده شد.{{sfn|Langner|p=۱۲۴}} نامی که برای این خانه انتخاب گردید فرامهیم بود به معنی خانهٔ فرام (برگرفته از نام کشتی فرام).{{sfn|Amundsen | loc=Vol. I | p=۱۹۴}}
 
در اوایل صبح روز سوم فوریه، ترانووا به طوربه‌طور غیرمنتظره‌ای به خلیج نهنگ‌ها رسید. گروه در تاریخ ۲۹ نوامبر سال ۱۹۱۰ از نیوزیلند حرکت کرده و در اوایل ژانویه به «مک‌موردو ساند» وارد شده بود. پس از رسیدن اسکات و گروه وی به آنجا، ترا نووا یک تیم شش نفره را به رهبری [[Victor Campbell (Royal Navy officer)|ویکتور کمپل]] گزینش کرد. مأموریت این تیم عزیمت به سمت شرق [[سرزمین شاه ادوارد هفتم]] بود. انتخاب این گروه در جهت کاوش این سرزمین بود که در آن زمان هنوز ناشناخته مانده بود. اما این سرزمین بوسیله یخ دریا از طریق ساحل مسدود شده بود به همین دلیل کشتی مجبور شد به سمت غرب به حرکت ادامه دهد و در امتداد لبه بریدگی به جستجوی یک منطقه مناسب برای توقف بپردازد که بر حسب اتفاق با ''فرام'' مواجه می‌شوند.{{sfn|MacPhee|p=۸۷}} اسکات پیش از این فکر می‌کرد که آمونسن ممکن است پایگاه خودش را در منطقه ''دریای ودل'' بر پا نماید درست در طرف مقابل این قاره.{{sfn|Huntford|1979|p=۳۶۸}} این مدرک نشانه آن بود که نروژی‌ها مسابقه رسیدن به نقطه قطبی را با یک مزیت ۶۰ مایلی دریایی آغاز کرده‌اند که همین موضوع به منزله هشدار و زنگ خطری برای بریتانیایی‌ها بود.{{sfn|Solomon|p=۹۳}} هر دو گروه رفتار بسیار مودبانه‌ای نسبت به یکدیگر ابراز داشتند. ''کمپل'' و افسران وی از جمله [[Harry Pennell|هری پنل]] و [[George Murray Levick|جورج موری لویک]] صبحانه را بر روی عرشه ''فرام'' میل نمودند و متقابلاً نهار بر روی عرشه تیم ''ترا نووا'' صرف شد.{{sfn|Cherry-Garrard|p=۱۳۵}}
 
=== سفر انبارها ===
در اوایل ماه فوریه آمونسن اقدام به سازماندهی سفری در جهت بارگذاری و دپوی مایحتاج ضروری در سراسر مسیر نمود، یک آماده‌سازی مهم برای یورش متعاقب در تابستان به سمت نقطهٔ صفر قطب، انبارهای ذخیره در فواصل منظم و در مسیر پیش‌بینی شده قرار داده شد که شامل مواد غذایی و سوخت می‌گردید، همان چیزهایی که حمل تمام آنهاآن‌ها به صورت یکجا کار گروه را مشکل می‌کرد، سفر انبارها در حقیقت اولین آزمون بررسی عملکرد تجهیزات، سگ‌ها و افراد گروه بود، سفر اول در ۱۰ فوریه آغاز گردید که علاوه بر آمونسن، پریسترود، هلمر هانسن و جوهانسن نیز انتخاب گردیدند، به همراه ۱۸ سگ و ۳ سورتمه.{{sfn|Langner|pp=۱۴۴–۴۵}} قبل از عزیمت، آمونسن سفارش‌های لازم را به نیلسن در مورد کشتی فرام یادآور شد، کشتی می‌بایست به سمت بوینس آیرس در جهت انجام پاره‌ای از کارها بادبان برمی‌کشید، یک بخش از مأموریت در رابطه با اقیانوس‌شناسی مناطق اقیانوس جنوبی و سپس بازگشت به پایگاه در اسرع وقت به سال ۱۹۱۲ بود.{{sfn|Huntford|1979|p=346}}
 
=== زمستان ===
خط ۶۹:
== فصل دوم از ۱۹۱۱ تا ۱۹۱۲ ==
=== شروع اشتباه ===
گروه مکتشفین پیشرفت آغازین خوبی داشت، سفرهایی در حدود {{convert|15|nmi|km}} در هر روز، سگ‌ها به سختی حرکت می‌کردند.{{sfn|Huntford|1979|p=۴۰۷}} با لباس تهیه شده از پوست گرگ و پوست گوزن شمالی مردان گروه می‌توانستند از عهدهٔ سرما برآیند و مقابله با دمای انجماد همان چیزی بود که آنهاآن‌ها را در حرکت دائم نگه می‌داشت اما اگر توقف می‌کردند دچار رنج می‌شدند، گروه در شب می‌خوابید، پنجهٔ سگ‌ها به واسطهٔ سرمای شدید یخ بسته بود{{sfn|Langner|p=۱۷۰}} در ۱۲ سپتامبر و در حالی که درجهٔ حرارت {{convert|-56|°C}} زیر صفر بود گروه تنها پس از طی {{convert|4|nmi|km}} برای ایجاد [[ایگلو]] و سرپناه مجبور به توقف شد.{{sfn|Huntford|1979|p=۴۰۷}} آمونسن متوجه گردید که شروع پیش‌روی را در آن فصل بسیار زود آغاز کرده و به‌ناچار تصمیم گرفت که به فرامهیم بازگردند، او حاضر نبود بر سر زندگی مردان و سگ‌ها تنها به دلیل سرسختی ریسک کند و آنهاآن‌ها را در معرض خطر قرار دهد.{{sfn|Langner|p=۱۷۲}} جوهانسن بعدها در دفتر خاطرات خود به این شروع احمقانه زودهنگام آن هم در یک چنین سفر تاریخی و طولانی و احتمال خطرات ناشی از تقابل با انگلیسی‌ها اشاره می‌کند.{{sfn|Huntford|1979|p=۴۰۸}}
 
در ۱۴ دسامبر، در هنگام بازگشت به فرامهیم، آنهاآن‌ها بیشتر محمولات خود را در یکی از انبارهای ذخیرهٔ واقع در ۸۰ درجهٔ جنوبی رها کردند و این کار تنها در جهت سبک کردن سورتمه‌ها بود، در روز بعد، در یک دمای منجمد و یخبندان به همراه باد مخالف قوی، چندین سگ بر اثر سرمازدگی هلاک شدند در حالی که دیگران برای ادامه مسیر بسیار بیش از حد ضعیف شده و بر روی سورتمه افتاده بودند.{{sfn|Langner|pp=۱۷۲–۷۳}} در ۱۶ سپتامبر و در فاصلهٔ {{convert|40|nmi|km}} از فرامهیم، آمونسن از مردان خود خواست تا تلاش بیشتری برای رسیدن به خانه انجام دهند، او سورتمهٔ خود را در اختیار نداشت و بر روی وستینگ افتاده بود و به همراه [[هلمر هانسن]] و گروهش هر یک به سرعت حرکت می‌کردند و سایرین را پشت سر می‌گذاشتند، سه تن از آنهاآن‌ها بعد از ۹ ساعت بالاخره به فرامهیم رسیدند، به دنبال آن ''بجالاند'' ۲ ساعت بعد رسید و ''هسل'' کمی بعدتر رسید.{{sfn|Huntford|1979|p=۴۰۹}} جوهانسن و پریسترود هنوز بیرون و در بوران و برف بودند بدون غذا و سوخت، سگ‌های پریسترود کاملاً شکست خورده بودند و پنجه‌های آنهاآن‌ها به شدت یخ زده بود، آنهاآن‌ها پس از نیمه‌شب به فرامهیم رسیدند، اندکی بیش از ۱۷ ساعت را در جستجوی خانه بودند{{sfn|Langner|pp=۱۷۴–۷۵}}
 
روز بعد، آمونسن از یوهانسن دربارهٔ دیر رسیدنش به همراه پریسترود سئوالاتی نمود، یوهانسن با عصبانیت جواب داد که احساس می‌کرد گروه آنهاآن‌ها را رها کرده و رهبر گروه را به خاطر پشت سر گذاشتن مردان گروهش به باد انتقاد گرفت{{sfn|Langner|p=۱۷۵}} آمونسن بعدها به اطلاع نانسن رساند که یوهانسن به شدت سرکش شده بود، در نتیجه، او از گروه مکتشفین قطبی کنار گذاشته شد و در آن حال گروه آمونسن به پنج نفر کاهش یافت{{sfn|Huntford|2001|p= ۵۷۱}}
 
=== سفر قطب جنوب ===
=== سدها و کوه‌ها ===
[[پرونده:Axel Heiberg Glacier - Antarctica.JPG|بندانگشتی|120px|یک بخش ناشناخته از یخچال طبیعی اکسل هایبرگ که مسیر آمونسن به فلات قطب جنوب یود]]
با وجود اشتیاقِ بسیار زیاد گروه برای شروع دوباره، آمونسن تا اواسط اکتبر و اولین نشانه‌هایی از بهار منتظر ماند. او قصد داشت تا این مکان را در ۱۵ اکتبر تَرک نماید، اما به خاطر شرایط آب و هوایی چند روز بیشتر صبر کرد.{{sfn|Huntford (''The Last Place on Earth'')|1985|p=۳۸۶}} در ۱۹ اکتبر سال ۱۹۱۱، پنج مرد به همراه ۴ سورتمه و ۵۲ سگ، سفر خود را آغاز کردند.{{sfn|Turley|p=۸۶}} شرایط جوی به سرعت نامساعد می‌گردید و گروه در حالی که در مه سنگینی گرفتار شده بود در شکاف‌های عمیقی که تیم ذخیرهٔ یوهانسن در پاییز گذشته کشف کرده بود سرگردان گردیده بود.{{sfn|Langner|p=۱۷۸}} ویستینگ بعدها یادآور شد که سورتمه‌اش در حالی که آمونسن هم بر روی آن قرار داشت تقریباً نزدیک به ناپدید شدن بود، همان هنگامی که یک پُل یخی در زیر آن شکسته شد.{{sfn|Langner|p=۱۷۸}} با وجود این رویداد ناگوار آنهاآن‌ها در حدود {{convert|15|nmi|km}} را در یک روز تحت پوشش و اکتشاف داشتند و در پنجم نوامبر به انبارِ ذخیرهٔ واقع در ۸۲ درجه شمالی رسیدند. آنهاآن‌ها مسیر خود را توسط خطی از ستون‌های نشانگر مشخص کرده بودند که ساخته شده از بلوک‌های برفی بود. این ستون‌ها به فاصلهٔ هر ۳ مایل در طول مسیر نصب گردیده بود.{{sfn|Langner|p=179}}{{sfn|Huntford|1979|pp=۴۳۰–۳۷}} در ۱۷ نوامبر آنهاآن‌ها به لبهٔ حائل و چشم‌انداز {{پم|کوهستان ترانس‌آنتراکتیک|Transantarctic Mountains}} رسیدند. برخلاف اسکات که دنباله‌رو خط‌سیر شکلتون یعنی [[یخچال طبیعی بیردمور]] بود، آمونسن در تکاپوی یافتن خط‌سیر اختصاصی خودش در کوهستان بود. پس از تفحص دامنه‌ها برای چند روز و بالا رفتن تا ارتفاع {{convert|1500|ft|m}} گروه موفق به یافتن مسیری مشخص شدند، یک یخچال طبیعی شیب‌دار به طول {{convert|30|nmi|km}} که کمک به پیشروی به سمت فلات می‌نمود. آمونسن این مکان را به نام {{پم|یخچال طبیعی آکسل هایبرگ|Axel Heiberg Glacier}} نام‌گذاری نمود که یکی از حامیان مالی وی بود.{{sfn|MacPhee|p=143}} این صعود سخت‌تر از آن چیزی بود که گروه پیش‌بینی کرده بود چرا که مسیرِ پیش رو، مسیری ساخته شده از بیراهه‌های طولانی و عمیق همراه با برف‌های نرم بود. پس از ۳ روز کوهنوردی دشوار، گروه موفق شد به مرتفع‌ترین نقطهٔ یخچال طبیعی برسد.{{sfn|MacPhee|p=۱۴۳}} آمونسن سپاس‌گزار و تحسین‌کنندهٔ کار سگ‌ها بود و ایدهٔ آنهایی را که معتقد بودند آنهاآن‌ها در چنین شرایطی کارایی لازم را ندارد به سخره می‌گرفت. در ۲۱ نوامبر، گروه ۱۷ مایل را طی نموده و تا ارتفاع {{convert|5000|ft|m}} صعود کرده بود.{{sfn|Huntford|1979|p=۴۵۰}}
 
=== راه‌پیمایی به سمت قطب ===
به محض رسیدن به {{convert|10600|ft|m}} در قلهٔ یخچال‌های طبیعی و در ۸۵ درجه و ۳۶ دقیقه از مختصات جغرافیایی، آمونسن برای مرحله نهایی از سفر آماده گردید. به دلیل شرایط خاص صعود در طول مسیر، از ۴۵ سگ، ۷ سگ هلاک گردید و تعدادی از آنهاآن‌ها هم به دلیل استفاده از گوشتشان کشته شده بودند. تنها ۱۸ سگ در حال حرکت به سمت جلو بودند.
[[پرونده:Южный Полюс 1911.jpg|بندانگشتی|راست|200px|نصب پرچم نروژ در قطب جنوب]]
هر یک از سورتمه‌رانان، سگ‌ها را برای تغذیه تیم خودش کشته بود. پوست و گوشت آنهاآن‌ها بین سگ‌های باقی‌مانده و مردان گروه تقسیم می‌گردید. آمونسن به یاد می‌آورد و می‌نویسد؛ ما در مکانی به نام ''فروشگاه قصابان'' حضور داشتیم، در اینجا افسردگی و غم و اندوه در فضا موج می‌زد. علاقهٔ ما به سگ‌ها با آنهاآن‌ها رشد کرده و عجین شده بود.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. II | pp=۶۳–۶۶}} متأسف بودن، نمی‌توانست مانعِ تیم مکتشف به جهتِ بهره‌گیری از مواد غذایی فراوان و تازه گردد. ویستینگ در آن لحظات ثابت کرد که در تهیه و ارائه گوشت مهارت دارد.{{sfn|Langner|pp=۱۸۴–۸۵}}
 
گروه مکتشف، ۳ سورتمه و محموله‌های مورد نیاز برای ۶۰ روز راه‌پیمایی را در اختیار داشت. باقی‌ماندهٔ خواربار و لاشهٔ سگ‌ها در یکی از انبارهای ذخیره رها گردیده بود. آب و هوای بد، مانع از حرکت آنهاآن‌ها تا ۲۵ نوامبر گردید. این جو نامساعد به همراه مه مداوم، باعث گرفتاری آنهاآن‌ها در زمینی ناشناخته گردید.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. II | pp=۶۷–۷۳}} گروه، در حال طی مسیری بر روی یک سطح یخی شکسته توسط شکاف‌های مکرر بود که همراه با دید ضعیف باعث پیشرفت کُند آنهاآن‌ها می‌گردید. آمونسن این منطقه را ''یخچال شیطان'' نامید. در ۴ دسامبر آنهاآن‌ها به منطقه‌ای وارد شدند که در آن شکاف‌ها در زیر لایه‌هایی از برف و یخ با یک فضای توخالی پنهان گردیده بود. آمونسن اینجا را نیز تعمید داد و به نام ''سالن رقص شیطان'' نامگذاری کرد. هنگامی که در روز بعد آنهاآن‌ها مجدداً زمین سفت و جامد را در زیر پای خود احساس کردند به منطقه ۸۷ درجه رسیده بودند.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. II | pp=۱۰۵–۰۷}} در ۸ دسامبر نروژی‌ها موفق به شکستن رکورد دورترین پیمایش جنوبی شکلتون از ۸۸ درجه و ۲۳ دقیقه جغرافیایی شدند.{{sfn|Huntford|1979|p=۴۵۹}} همین‌طور که آنهاآن‌ها به قطب نزدیک می‌شدند، در حال شکستن تمامی دست‌آوردهای چشم‌انداز آیندهٔ هر گروه مکتشف دیگری بودند که پیش از آنهاآن‌ها به آنجا رفته بود. هنگامی که در ۱۲ دسامبر در آنجا اردو زدند با دیدن یک جسم ناشناختهٔ سیاه و سفید که در افق ظاهر شد برای لحظه‌ای نگران شدند، اما کمی بعد کشف کردند که آن چیز مشکوک تنها مدفوع یکی از سگ‌ها در فاصلهٔ دور بوده که به واسطهٔ سراب حالت بزرگ‌نمایی پیدا کرده بود.{{sfn|Huntford (''The Last Place on Earth'')|1985|pp=۴۵۱–۵۲}} روز بعد آنهاآن‌ها در ۸۹ درجه و ۴۵ دقیقه جنوبی و در حدود {{convert|15|nmi|km}} نسبت به قطب جنوب مجدداً اردو زدند.{{sfn|Langner|p=۱۹۳}} در روز بعد که مصادف با ۱۴ دسامبر ۱۹۱۱ بود، آمونسن ضمن جلب موافقت رفقایش با سورتمه به سمت جلو، ره‌نوردی کرد و در حدود ساعت ۳ بعدازظهر گروه به مجاورت قطب جنوب رسیده بود.{{sfn|Huntford|1979|p=۴۸۷}} آنهاآن‌ها پرچم نروژ را در زمین قرار دادند و فلات قطبی را به نام «فلات [[هاکون هفتم نروژ|پادشاه هاکون]] هفتم» نامیدند.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. II | p=۱۲۲}}
 
=== بازگشت به فرامهیم ===
در ۱۸ دسامبر، گروه مکتشف سفر بازگشت به سمت فرامهیم را آغاز نمود.{{sfn|Huntford|1979|pp=۴۹۴–۹۵}} آمونسن مصمم بود تا قبل از اسکات به تمدن بازگردد و اولین نفری باشد که حامل خبرهایی مهم در این زمینه است.{{sfn|MacPhee|p=169}} با همهٔ این احوال او فاصلهٔ پیمایش‌های روزانهٔ خود را تا {{convert|15|nmi|km}} محدود نمود تا توان سگ‌ها و همچنین مردان گروه حفظ شود. در طول ۲۴ ساعت شبانه‌روز، گروه به گونه‌ای حرکت می‌کرد که خورشید قطبی را دقیقاً پست سر خود داشته باشد و این عمل به جهت احتراز از [[برف‌کوری]] صورت گرفت. به کمک انبارهای ذخیرهٔ ساخته شده در سفر تمرینی و مقدماتی پیشین، آنهاآن‌ها توانستند که به منطقهٔ نام نهاده شده به عنوان فروشگاه قصابان برسند و از آن نقطه، سفر سراشیبی آنهاآن‌ها به سمت تیغه‌های برفی آغاز گردید.{{sfn|Turley|pp=118–19}} مردان گروه به دلیل فراهم شدن شرایط مناسب، مسیر را به حالت اسکی کردن بر روی برف‌ها طی نمودند اما برای هدایت‌کنندگان سورتمه‌ها از جمله هانسن و ویستینگ، شرایط کمی سخت‌تر بود. سورتمه‌ها فرمان‌پذیری مناسبی نداشتند و زمانی که موانع و خطراتی محتمل می‌نمود، آنهاآن‌ها مجبور به استفاده از ترمزهای سورتمه می‌گردیدند.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. II | p=157}}
 
در هفتم ژانویه، گروه توانست به اولین انبارهای ذخیرهٔ واقع در منطقهٔ تیغه‌ها برسد.{{sfn|Langner|p=206}} آمونسن احساس می‌کرد که سفر گروه به دلیل پیمایش روزانه و منظم {{convert|15|nmi|km}}، می‌تواند توقف‌های ۶ ساعته داشته باشد و پس از آن، سفر مجدداً از سر گرفته می‌شد.{{sfn|Turley|p=120}} بر طبق این شیوه، آنهاآن‌ها در حدود {{convert|30|nmi|km}} در روز را پوشش می‌دادند و در نهایت، در ۲۵ ژانویه، ساعت ۴ صبح، توانستند به فرامهیم برسند. سفر آغازین در ماه اکتبر، با ۵۲ سگ شروع شده بود در حالی که تنها ۱۱ سگ که ۲ سورتمه را می‌کشیدند توانستند بازگردند. مسافرت به نقطهٔ صفر قطبی و برگشت، ۹۹ روز به طول انجامید که ۱۰ روز کمتر از زمان پیش‌بینی شده بود و در این مدت زمان، در حدود {{convert|1860|nmi|km}} پوشش داده شده بود.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. II | pp=173–74}}
 
=== خبر رسانی به جهان ===
پس از بازگشت به فرامهیم، آمونسن هیچ عذری برای تأخیر در عدم برچیدن گروه و کمپ نداشت. شام خداحافظی در کلبه صرف شد و گروه، سگ‌های باقی‌مانده و سایر محموله‌های همراه را به عرشهٔ کشتی فرام منتقل کرد. فرام، در ۳۰ ژانویه ۱۹۱۲ [[خلیج نهنگ‌ها]] را به مقصد [[هوبارت]] در [[تاسمانی]] ترک کرد. در طول مسافرت ۵ هفته‌ای، آمونسن به تنظیم متن تلگراف پرداخت و نخستین گزارش را برای ارباب رسانه و مطبوعات ارائه نمود.{{sfn|Huntford (''The Last Place on Earth'')|1985|pp=۴۹۳–۹۷}} در هفتم مارس، کشتی فرام به هوبارت رسید. آمونسن به سرعت اطلاع کسب کرد که هیچ خبری دست‌کم تا آن لحظه از اسکات و گروهش نیست. او دربارهٔ موفقیت این سفر، تلگرام‌هایی را برای برادرش لئون، نانسن و پادشاه هاکون ارسال نمود که به طوربه‌طور خلاصه در آن توضیحاتی داده بود. روز بعد، نخستین گزارش کامل از داستان این سفر را به روزنامه {{پم|دیلی کرونیکل|Daily Chronicle}} لندن ارائه داد که پیش‌تر حقوق انحصاری آن را به این مؤسسه فروخته بود.{{sfn|Huntford (''The Last Place on Earth'')|1985|pp=۵۱۰–۱۱}} فرام، دو هفته در هوبارت توقف داشت و در طول این مدت به گروه [[داگلاس ماوسون]] و کشتی [[اس‌وای اورورا]] پیوست که در {{پم|بخش خدماتی سورسات قطب جنوب استرالیا|Australasian Antarctic Expedition}} فعال بود. آمونسن تعداد ۱۱ سگ از مجموع سگ‌هایی را که در بازگشت از قطب زنده مانده بودند، به عنوان پیشکش و هدیه به آنهاآن‌ها تقدیم کرد.{{sfn|Amundsen | loc=Vol. II | p=۳۵۲}}
 
== پانویس ==