محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏بنیان‌گذاری: اصلاح ۷ تن
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه/ ویرایش نیمه خودکار با استفاده از AWB
خط ۱:
'''اهل حق''' یا '''یارسان'''<ref name="bbcahlehagh">{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی= http://www.bbc.co.uk/persian/iran/2011/11/111127_l95_ahlehagh_jia_vid.shtml|عنوان=نگاهی به آئین یارسان یا اهل حق | ناشر = بی‌بی‌سی فارسی|تاریخ = ۲۷ نوامبر ۲۰۱۱–۰۶ آذر ۱۳۹۰ |تاریخ بازبینی= ۴ اکتبر ۲۰۱۲}}</ref> آیینی است با مناسک [[عرفان]]ی که به طوربه‌طور عمده در [[کردستان ایران]] و [[کردستان عراق|عراق]] پیرو دارد. تاریخ دقیق شکل‌گیری این آیین مشخص نیست، ولی پیروان آن به ازلی و ابدی بودن آیین خود باور دارند. این دین در دوره‌های مختلف تاریخی مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است. اگرچه قدمت قدیمی‌ترین متون مذهبی یارسان تا [[سده ۲|سدهٔ دوم هجری]] و قدمت برخی از نیایشگاه‌های آن به پیش از اسلام نیز می‌رسد، اما ساختار کنونی آن از [[سده ۷|سدهٔ هفتم هجری]] و توسط [[سلطان سهاک]] بنیان نهاده شده‌است که در اعتقادات پیروان یارسان بالاترین جایگاه را دارد.<ref>میرحسینی، زیبا. ۱۹۹۶، [http://www.zibamirhosseini.com/wp-content/uploads/2014/10/ZMH-Faith-Ritual-culture-among-AH.pdf ''اعتقادات، آیین‌ها و فرهنگ در میان اهل حق'']، در ''فرهنگ و هویت کُردی''، کرینبرک، فیلیپ، و آلیسون، کریستین، لندن، زد، ص ۱۳۴–۱۱۱.</ref>
 
اگرچه مجموعه‌ای از اعتقادات خاص در میان پیروان یارسان مشترک است، اما بسته به اینکه سرسپردهٔ کدام یک از خاندان‌های ۱۱ گانه باشند، آداب و رسوم و باورهای متفاوتی در میان آن‌ها وجود دارد. یارسان آمیخته‌ای از آموزه‌های ادیان مختلف دارد و آثاری از مذاهب مانوی و یهود و مسیحیت در مذهب آنهاآن‌ها به چشم می‌خورد.<ref>مردانی، محمد، سیری کوتاه در مرام اهل حق، ص ۳</ref>
 
==نام==
خط ۱۲:
در عراق به پیروان یارسان کاکه‌ای و یا صارلی گفته می‌شد. صارلی‌ها که گروهی از یارسانیان ساکن موصل هستند، از شارزور به آنجا آمده و خان موصل از استرداد آن‌ها جلوگیری کرده و آن‌ها را صارلی یعنی از آن خود خطاب کرده‌است.<ref name="طیب طاهری ۱">طاهری، طیب، ''تاریخ و فلسفۀ سرانجام: فرهنگ یارسان و شرحی بر نحله‌های فکری و اعتقادی در کرستان''، کردستان عراق: اربیل، چاپ یکم: ۲۰۰۹؛ ص ۱۱۹-۱۱۷.</ref>
 
علاوه بر این لفظ اهل حق نیز که توسط غیریارسانیان به پیروان این دین اطلاق می‌شود، در واقع از واژگان [[تصوف|صوفیه]] است و به کسی اطلاق می‌شود که از مراحل [[شریعت]] و [[طریقت]] و معرفت گذر کرده و به بالاترین مرحلۀ سلوک یعنی حقیقت رسیده‌است. در واقع اهل حق عنوانی است که صوفیه به یارسان داده و منظور از آن قرار داشتن پیروان یارسان در مرحلۀ حقیقت است.<ref name="طیب طاهری ۱">طاهری، طیب، ''تاریخ و فلسفۀ سرانجام: فرهنگ یارسان و شرحی بر نحله‌های فکری و اعتقادی در کرستان''، کردستان عراق: اربیل، چاپ یکم: ۲۰۰۹؛ ص ۱۱۹-۱۱۷.</ref> به طوربه‌طور کلی تمام این نام‌ها به پیروان این دین اطلاق می‌شود و نام خود دین ''یارسان'' یا دین ''یاری'' است.
 
== تاریخچه ==
خط ۵۲:
 
==== خودسوزی‌های اعتراضی ====
در ماه خرداد سال ۱۳۹۲ هجری خورشیدی، سبیل یک زندانی یارسانی به نام کیومرث در زندان همدان به زور تراشیده شد که این اقدام، توهین به آداب و رسوم پیروان این کیش به شماربه‌شمار می‌رود. پس از این واقعه، یکی از جوانان یارسانی همدان به نام حسن رضوی، به نشانه اعتراض در مقابل فرمانداری همدان اقدام به خودسوزی کرد که بر اثر شدت جراحات ناشی از سوختگی چندین روز بعد در بیمارستان درگذشت.<ref name="bbckhodsoozi" />
 
در بامداد چهاردهم خرداد (چهارم ژوئن) همان سال، یکی دیگر از پیروان یارسان به نام نیکمرد طاهری در برابر دوربین، خود را آتش زد و ساعتی بعد جان باخت.<ref name="bbckhodsoozi" />
خط ۷۳:
به گفتهٔ [[دائرةالمعارف تشیع]]، گروهی دیگر خود را تابع مذهب [[شیعه دوازده‌امامی|شیعه اثنی عشری جعفری]] می‌دانند و معتقدند آئین حقیقت، دین نیست و مسلک اهل حق تابع مذهب اثنی عشری جعفری است.<ref>دائرةالمعارف تشیع، ج دوم، ص ۶۱۳</ref><ref>الهی، برهان الحق، ص ۲۵۵</ref>
 
به گفتهٔ [[تحفه ناصری]]، پیروان اهل حق به نام‌های مختلف اهل حق، یارسان، [[نصیری]]، [[اهل طایفه]]، [[علی‌اللهی]] و [[شیطان‌پرست]] معروف‌اند.<ref>طبیبی، تحفه ناصری، مقدمه، چهل و دو</ref> اما پیروان این آئین می‌گویند آنهاآن‌ها یارسان یا اهل حق هستند و گروهی، به اشتباه آنان را علی‌اللهی یا شیطان‌پرست می‌خوانند.<ref name="bbcahlehagh" />
 
بر اساس نگاهی به تاریخ و فلسفه اهل حق [[یارسان]] نام بومی و ایرانی پیروان دین اهل حق یا همان [[علی اللهی]] است. پیروان کیش یارسان که فارس زبانان آنهاآن‌ها را بیشتر به نام علی‌اللهی می‌شناسند بیشتر ساکن بخش باختری [[استان کرمانشاه]] [[ایران]] هستند. کیش یارسان آمیزه‌ای است از دینهای [[زرتشتی]] و [[بودایی]] و اسلام. آنهاآن‌ها مانند [[بوداییان]] به [[وازایش]] باور دارند یعنی بر این باورند که ما پس از مرگ در پیکر دیگری دوباره زاییده می‌شویم. مناطق [[گوران]] و [[لرستان]] مرکز اصلی پیدایش آئین یارسان یا اهل حق است.<ref name="ReferenceA">گ. مرادی، نگاهی به تاریخ و فلسفهٔ اهل حق (یارسان)، هایدلبرگ، ج دوم</ref>
 
== گسترش در ایران ==
خط ۱۰۶:
 
=== [[استان لرستان]] ===
در قسمتهایی از نواحی تابعه استان لرستان نیز فرقه اهل حق به طوربه‌طور پراکنده سکونت دارند. از جمله این مناطق که عموماً روستایی هستند بلوران واقع در جاده [[اسلام‌آباد غرب]]، [[پل دختر]] و نیز حومه [[گراب]] و روستاهایی از توابع نورآباد و کوهدشت، قسمت‌هایی از [[بوالوفا]] و بخشی از طایفه [[ذوالنور]] اهل حق هستند.
 
=== [[استان آذربایجان شرقی]] ===
خط ۱۲۶:
=== دیگر کشورها ===
;[[کردستان عراق]]
در سراسر [[کردستان عراق]] بویژه در استان‌های [[استان کرکوک|کرکوک]] و [[استان سلیمانیه]] و شهر [[خانقین]] پیروان کیش یارسان با نام [[کاکایی‌های عراق|کاکایی]] وجود دارند. با عناوین مختلف، علاوه بر فرقه اهل حق فرقه‌های دیگر نیز در این نواحی موجود بوده که ریشه در فرهنگ یارسانی دارند.<ref>گ. مرادی، نگاهی به تاریخ و فلسفهٔ اهل حق (یارسان)، هایدلبرگ</ref> جمعیتی بالغ بر ۲۰۰٬۰۰۰ نفر در [[عراق]]<ref name="Looklex" /> تخمین زده شده استشده‌است.
 
;[[سوریه]]
خط ۱۵۰:
:۱۱- [[خاندان بابا حیدری]]
 
همچنین خاندان دیگری به نام [[خاندان سید درویشی|سید درویشی]] از نسل سید درویش وجود داشته استداشته‌است که پیشتر بخشی از خاندان یادگاری بوده استبوده‌است و اکنون پیروان آن سیادت خاندان خاموشی را پذیرفته‌اند و بخشی از این خاندان شده‌اند.<ref name="ReferenceC">آزادی، علی محمد، ''آشنایی با عقاید و آداب و رسوم دینی اهل حق در استان کرمانشاه''، کرمانشاه: مؤسسهٔ فرهنگی، هنری و سینمایی کوثر، چاپ دوم: ۱۳۸۲، ص ۱۷۰.</ref>
 
این خاندان‌ها به جانشینی از [[پیر بنیامین]] که پیر ازلی یارسان بوده استبوده‌است انجام وظیفه می‌کنند. جانشینی [[داود که‌و سوار]]، دلیل ازلی را نیز فرزندان [[هفتاد و دو پیر]] بر عهده دارند. اما در مواردی به پیر اختیاری برای انتخاب دلیل داده شده استشده‌است و بنابراین یاران برخی خاندان‌ها با اجازهٔ صاحب خاندان نسل بعدی می‌تواند به سمت دلیل مریدان آن خاندان انتخاب شود.<ref name="ReferenceB" /> اما [[سلطان سهاک]] جایگاه خود را به کسی تفویض ننمود.<ref name="ReferenceC" />
 
== عقاید ==
خط ۱۵۸:
'''سرسپردن''': بر طبق کلام [[سرانجام]] هر فرد یارسان (ذکور و اناث) مکلف است به پیر و دلیل سرسپرده شود، و در غیر این‌صورت یارسان محسوب نمی‌شود.<ref>سید کاظم نیک نژاد، گنجینه یاری نسخه خطی، ص ۱۲</ref> افراد سرسپرده به دو گروه چکیده و چسبیده تقسیم می‌شوند. چکیده شامل کسانی است که نسل اندر نسل یارسان بوده‌اند. چسبیده شامل گروهی است که بر اثر بیداری باطن و از روی علاقه به مسلک یارسان گرویده‌اند.<ref>صفی‌زاده، دانشنامه نام آوران یارسان، ص ۲۵</ref>
 
'''[[سبیل]] مُهر''': طبق کلام سرانجام، [[سبیل]] یکی از مقدسات آیین یارسان است و بر مردان پیروی یارسان واجب است سبیل خود را نتراشیده و مُهر (دست نخورده) نگاهداری کنند. شرط ورود به مراسم جم و نشستن در حلقهٔ جم داشتن سبیل دست نخورده است. تراشیدن سبیل موجب خروج از دین و باطل شدن سرسپردگی به دین یاری می‌شود.<ref>[http://yariyarsan.com/?p=436 خبرگزاری یاری یارسان: سبیل یکی از اصول دین یاری؛] بازدید در ۹ ژانویه ۲۰۱۵.</ref> در سرانجام از زبان [[داود که وسوار]] آمده استآمده‌است:
 
{{گفتاورد بزرگ}}
خط ۱۶۹:
'''کلام سرانجام''': [[کلام سرانجام]] عبارت است از آداب و رسوم مسلکی و عبادات اهل حق که توسط [[سلطان سهاک]] و یارانش بیان و نسل به نسل منتقل شده‌است.<ref>صفی‌زاده، نامه سرانجام، ۱۳۷۵، مقدمه، ص ۱۱ و ۱۳</ref> در قرون اولیهٔ تأسیس مسلک اهل حق، انتقال این متون توسط کلام‌خوان‌ها صورت می‌گرفت، ولی بعدها ثبت آن‌ها آغاز شد. این کلام‌ها به تدریج به سبب سهل‌انگاری بعضی از کلام خوان‌ها، فراموشی و همچنین سروده شدن کلام‌هایی به زبان‌های کردی، ترکی توسط بزرگان اهل حق با یکدیگر تفاوت‌هایی پیدا کردند که این عوامل سبب جدایی برخی از جماعت‌های اهل حق شد و امروزه نمی‌توان کلام‌هایی که در بین اهل حق یافت می‌شود را همگی معتبر محسوب کرد.<ref>صفی‌زاده، نامه سرانجام، ص ۲۰</ref><ref>ژان دورینگ، موسیقی و عرفان، ۱۳۸۲، ص ۴۸</ref>
 
'''جم و جم خانه''': محلی است که اهل حق برای اجرای مراسم خاص خود در آنجا جمع می‌شوند. از این‌رو در بین پیروان اهل حق از اهمیت خاصی برخوردار است.<ref name="autogenerated2">مینورسکی، دائرةالمعارف اسلامی، ص ۴۷۲</ref> از نظر اهل حق شرکت در جم به جای عبادات دائمی، کافی است.<ref>افضلی ابراهیمی، دائرةالمعارف تشیع، ج سوم، ص ۶۵۹</ref> [[مینورسکی]] معتقد است در میان پیروان اهل حق عبادت فردی کمتر مورد توجه قرار گرفته به طوری کهبه‌طوری‌که آن‌ها اهمیت فراوانی برای اجتماع کردن (جم) قایل‌اند، زیرا در نزد آن‌ها جم گشایندهٔ مشکل‌ها است. جم در وقت ثابتی تشکیل می‌شود و در جم خانه به هنگام عبادت کلام‌ها همراه با تنبور و با صدای بلند خوانده می‌شود. مراسمی مانند سرسپردن، ازدواج و نام‌گذاری کودک و… نیز در جم‌خانه انجام می‌شود.<ref name="autogenerated2" />
 
'''نذر و نیاز''': آنچه در جم‌خانه به عنوان نذر و بر طبق قانون اهل حق دعا داده شود را نذر گویند.<ref>الهی، برهان‌الحق، ص ۲۷</ref> نذر و نیاز از واجبات یارسان است<ref>صفی‌زاده، اهل حق، ص ۴۲</ref> و در نزد اهل حق از اهمیت و احترام ویژه‌ای برخوردار است.<ref>افضلی ابراهیمی، دائرةالمعارف تشیع، ج سوم، ص ۶۶۱</ref><ref>خواجه‌الدین، سرسپردگان، ص ۴۸</ref>
خط ۲۰۰:
* پاکی: اهل حق باید درون و برونش از هر حیث و هر جهت، و به هر اسم و رسم پاک باشد. یعنی در ظاهر جسم و لباس و مکان و کسب و خوراکش، و در باطن اندیشه و گفتار و کردارش، تماماً پاک و بی‌غل و غش باشد.
* راستی: راه راست رفتن است، و آن به جای آوردن دستورها و ترک نواهی خداست. بعبارةاخری بندگی به خدا و پرهیز از دروغ و گناه را راه راست گویند.
* نیستی، یعنی نیست و نابود کردن کبر و غرور و خودپسندی و خودخواهی و هوا و هوس نفسانی و طغیان شهوانی و تمام رذایل اخلاقی از خودش، و به طوربه‌طور مطلق تسلیم مقدرات شود: غیر از رضای خدا چیزی نخواهد، و بعبارةاخری از خود بی‌خود و فنا فی‌الله گردد.
* ردآ، خدمت و کمک و فداکاری بی‌ریا نسبت به مخلوق خداست، چنان باشد «رنج خود و راحت یاران طلب» بر او صدق کند.
 
خط ۲۰۷:
'''مظهریت:''' مظهر در اصطلاح اهل حق یعنی روحی که در نتیجه سیرکمال صیقل پیداکرده و نور ذات الهی را منعکس می‌کند.<ref>الهی، برهان‌الحق، ص ۱۷۲</ref>
 
اعتقاد به مظهریت در مسلک اهل حق از اهمیت خاصی برخوردار است. در مورد مظهریت برخی می‌گویند دین یاری مبتنی بر اصل وحدت وجود است.<ref>مجیدالقاضی، مجموعه آیین و اندرز و رمز یاری، ۱۳۵۹، ص ۷</ref> برخی نیز می‌گویند اهل حق برکسی اطلاق می‌شود که در جستجوی جلوه ذات حق در انسان باشد. زیرا مظهریت آینه‌ای است که منعکس کنندهمنعکس‌کننده خداست.<ref>ژان دورینگ، موسیقی و عرفان، ص ۳۸</ref>
 
'''[[دونادون]] (جامه به جامه):''' انسان با گردش در جامه‌های مختلف نتایج اعمال زندگی قبلی خود را می‌بیند و در انتها با عوض کردن هزار و یک قالب، روحش به ابدیت ملحق می‌شود.<ref>صفی‌زاده، اهل حق، ۲۲</ref>