سید ابوالقاسم کاشانی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
←سالهای اولیه زندگی: ابرابزار |
←پس از شهریور ۱۳۲۰: حذف کلمات نا مناسب و دارای جهت گیری برچسبها: ویرایشهای مشکوک به خرابکاری متن دارای ویکیمتن نامتناظر ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
خط ۴۳:
در ۲۶ تیرماه ۱۳۲۵ در پی زد و خوردی که بین کارگران هوادار حزب توده و کارگران مخالف آنها روی داد آیتالله کاشانی که به عزم زیارت مشهد مقدس در سمنان اقامت داشت، مسبب بلوا شناخته شده و طبق ماده ۵ قانون حکومت نظامی، بین راه شاهرود و سبزوار بازداشت شد. ابتدا به بهجتآباد قزوین و سپس به کمره (خمین فعلی) تبعید شد.<ref name="rahnama" /> در این خصوص، دکتر مصدق در نامه مفصلی شدیداً به [[احمد قوام|قوامالسلطنه]] نخستوزیر اعتراض کرد. در دی ۱۳۲۵ وقتی انتخابات تهران شروع شد، میلیون فهرست نامزدهای خود را منتشر کردند. وقتی این فهرست منتشر شد، آیتالله کاشانی نامهای از تبعیدگاه به دکتر مصدق نوشت که همین نامه پیمان مودت و دوستی را بین این دو برقرار کرد. در آن دوران آیتالله سیدمحمد بهبهانی در مجلس ترحیم [[سید ابوالحسن اصفهانی|آیتالله سید ابوالحسن اصفهانی]] خواستار آزادی آیتالله کاشانی از شاه شد. شاه نیز پذیرفت و به قوامالسلطنه نخستوزیر دستور آزادی آیتالله کاشانی را داد و نخستوزیر با عزیمت ایشان به قزوین موافقت کرد. پس از چندی به تقاضای اهالی ابهر به آن شهر رفت و از آنجا به قزوین و سپس به تهران عزیمت کرد.<ref name=":0">{{یادکرد وب|نشانی=http://tarikhirani.ir/fa/events/3/EventsDetail/106|عنوان=تاریخ ایرانی|ناشر=tarikhirani.ir|بازبینی=2016-09-18}}</ref>
در همین ماه آیتالله کاشانی به نمایندگی در دوره پانزدهم مجلس شورای ملی انتخاب شد. در فاصله زمانی بین شهریور تا بهمن ۱۳۲۴، کاشانی با طلبه جوانی به نام مجتبی میرلوحی (مشهور به [[مجتبی نواب صفوی|نواب صفوی]]) ملاقات کرد. در این زمان، نواب صفوی طلبه جدیدالورود در نجف بود که دو فتوا برای قتل [[احمد کسروی]] داشت و به ایران برگشت تا ماموریتش را به انجام برساند. دو مجتهد ساکن در عراق، آیتالله عبدالحسین امینی و [[سید حسین طباطبایی قمی|آیتالله حسین قمی]]، کسروی را مرتد و خون او را مباح کردند.<ref name="rahnama" /> در فاصله سالهای ۱۳۲۴ تا ۱۳۳۰، پیوند محکمی بین این دو مرد برقرار بود. در این دوران، کاشانی مرجع تقلید [[فدائیان اسلام]] شد و فرمانهایش برای اعضا، التزامآور و غیرقابل رد شده بود. سازمان نواب صفوی، ۱۰ روز قبل از ترور کسروی، موجودیت و اهداف خود را در ۹ اسفند ۱۳۲۳ را اعلام کرد.<ref name="rahnama" /> در واکنش به تقسیمبندی فلسطین توسط سازمان ملل، تیم کاشانی-نواب صفوی فعالیتهای سیاسی خود را با کمپین مبارزاتی برای اعراب فلسطین و در مقابل سیاست انگلیس و تجاوز یهود در منطقه آغاز کردند.<ref name="rahnama" /> کاشانی یازدهم دی ماه ۱۳۲۶ در اعلامیهای به تمام مسلمین جهان در مورد تشکیل دولت اسرائیل هشدار داد. آیتالله کاشانی همچنین مردم را به تظاهرات به نفع مردم فلسطین دعوت کرد. ۲۰ دی ماه سال ۱۳۲۶ سی هزار نفر از مردم تهران به دعوت ایشان در [[مسجد شاه (تهران)|مسجد سلطانی]] اجتماع کردند، ولی دولت وقت که از فعالیت سیاسی و مذهبی ایشان بیمناک بود، با توسل به قوای انتظامی، از سخنرانی آیتالله کاشانی در
پس از حادثه تیراندازی به شاه در ۱۵ بهمن ماه ۱۳۲۷ و معرفی آیتالله کاشانی به عنوان عامل اصلی این ترور، سرانجام در شب ۱۷ بهمن ماه ۱۳۲۷ طبق ماده ۵ قانون حکومت نظامی، آیتالله کاشانی و دامادش را بازداشت و به [[قلعه فلک الافلاک]] [[خرمآباد]] منتقل و از آنجا به بیروت لبنان تبعید شد. با این حال آیتالله کاشانی باز هم در انتخابات مجلس شورای ملی شرکت کرده و در ۲۱ فروردین ماه ۱۳۲۹، به نمایندگی مردم تهران را برای دوره شانزدهم انتخاب شد. در همان ماه وقتی که [[علی منصور]] به نخستوزیری رسید، [[جلالالدین تهرانی|سیدجلالالدین تهرانی]] به نیابت از منصور در روز ششم فروردین ماه به احمدآباد رفت و با دکتر مصدق ملاقات کرد. دکتر مصدق اولین تقاضایی که از دولت جدید کرد، مسئله بازگشت آیتالله کاشانی به ایران بود. سیدجلالالدین تقاضای دکتر مصدق را به اطلاع منصور رساند و به فوریت منصور شخصاً دکتر مصدق را ملاقات کرد و قول صریح داد که در مورد بازگشت آیتالله کاشانی با شاه ملاقات و محترمانه از ایشان تقاضای بازگشت به ایران را نماید. مجامع روحانی، جبهه ملی، بازار و اصناف هم در تلگرافهای متعدد خواستار بازگشت وی به وطن شدند. آیتالله کاشانی پس از یک سال و چهار ماه که در لبنان به سر میبرد، در روز ۲۰ خردادماه ۱۳۲۹ بنا به دعوت و اصرار دولت در میان شور و هیجان و استقبال و تظاهرات پرشکوه مردم تهران، وارد فرودگاه مهرآباد شد، چنین استقبالی تا آن تاریخ بیسابقه بود. پس از انتخابات مجلس شانزدهم از تبعید بازگشت.<ref name=":0" /> مصدق و سران جبهه ملی برای استقبال او به فرودگاه رفتند. در روز ورود وی از فرودگاه تا محله او «پامنار»، ۲۷ [[طاق نصرت]] بسته شد.
|