کمون پاریس (۱۸۷۱): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز افزودن جعبه> (درخواست کاربر:Wikimostafa) +املا+تمیز+ |
Wikimostafa (بحث | مشارکتها) ابرابزار، اصلاح ارقام |
||
خط ۴:
|image_size=300px
|caption=A barricade on Rue Voltaire, after its capture by the regular army during the Bloody Week
|date=28 March –
|place=
|result=
|combatant1={{flagicon|France}} [[جمهوری سوم فرانسه]]
* [[نیروهای مسلح فرانسه]]
خط ۱۵:
* {{flagicon image|Red flag.svg}} [[Jarosław Dąbrowski]]{{KIA}}
{{endplainlist}}
|strength1=
|strength2=روی کاغذ: ۲۰۰٬۰۰۰; در واقع بین ۲۵٬۰۰۰ تا ۵۰٬۰۰۰ نفر
|casualties1=
|casualties2=6,667 confirmed killed and buried Unconfirmed estimates between 10,000 and 20,000 killed}}
اصطلاح '''''کمون پاریس'''''، در اصل، به حکومت پاریس در طول انقلاب فرانسه اطلاق میشود. اما، بیشتر مرسوم است که از این کلمه برای اشاره به حکومت سوسیالیستی که در دورهای بسیار کوتاه از ۱۸ مارس
== پس زمینه ==
به قدرت رسیدن کمون، به وسیلهٔ شورش شهری همهٔ انقلابیون، از هر مرام و عقیدهای پس از شکست فرانسه در جنگ با پروس ممکن شد. [[جنگ فرانسه و پروس]] که توسط [[ناپلئون سوم]](«[[لوئی بناپارت]]») در ژوئیه ۱۸۷۰ آغاز گشته بود به صورت فاجعه باری برای فرانسه پیش رفت و تا ماه سپتامبر خود پاریس تحت محاصره بود. فاصلهٔ بین فقیر و غنی در پایتخت طی سالهای اخیر بیش تر گشته بود و حالا کمبود غذا و بمبهای بی وقفهٔ پروسی بر نارضایی وسیع مردم میافزود. کارگران روی خوش بیشتری به عقاید رادیکال نشان میدادند. یک خواست مشخص و عینی این بود که پاریس باید دولتی خودمختار با کمون انتخابی مخصوص به خود داشته باشد. چیزی که اکثر شهرهای فرانسه از آن بهره میبردند اما دولت که از مردم خشمگین پاریس در هراس بود انجامش را در پاریس مجاز نساخته بود. خواست مشترک و عمومی) اما کمی مبهم) برای دولتی با شرایط اقتصادی عادلانهتر در فریاد عمومی «لا سوسیال» منعکس میگشت.▼
در ژانویهٔ ۱۸۷۱ وقتی که محاصره حدود چهار ماه به طول انجامیده بود، [[آدولف تیر]] که به زودی رئیس اجرایی جمهوری سوم (و بعدها
▲به قدرت رسیدن کمون، به وسیلهٔ شورش شهری همهٔ انقلابیون، از هر مرام و عقیدهای پس از شکست فرانسه در جنگ با پروس ممکن شد. [[جنگ فرانسه و پروس]] که توسط [[ناپلئون سوم]](«[[لوئی بناپارت]]») در ژوئیه ۱۸۷۰ آغاز گشته بود به صورت فاجعه باری برای فرانسه پیش رفت و تا ماه سپتامبر خود پاریس تحت محاصره بود. فاصلهٔ بین فقیر و غنی در پایتخت طی سالهای اخیر بیش تر گشته بود و حالا کمبود غذا و بمبهای بی وقفهٔ پروسی بر نارضایی وسیع مردم میافزود. کارگران روی خوش بیشتری به عقاید رادیکال نشان میدادند. یک خواست مشخص و عینی این بود که پاریس باید دولتی خودمختار با کمون انتخابی مخصوص به خود داشته باشد. چیزی که اکثر شهرهای فرانسه از آن بهره میبردند اما دولت که از مردم خشمگین پاریس در هراس بود انجامش را در پاریس مجاز نساخته بود. خواست مشترک و عمومی)اما کمی مبهم) برای دولتی با شرایط اقتصادی عادلانهتر در فریاد عمومی «لا سوسیال» منعکس میگشت.
▲در ژانویهٔ ۱۸۷۱ وقتی که محاصره حدود چهار ماه به طول انجامیده بود، [[آدولف تیر]] که به زودی رئیس اجرایی جمهوری سوم(و بعدها رئیس جمهور) گشت، درخواست صلح کرد. پروسیها اشغال پاریس را از مفاد صلح برشمردند. با وجود سختیهای بسیار محاصره، پاریسیهای بسیاری ناراضی و بسیار خشمگین بودند که چرا پروسیها باید اجازه داشته باشند به این راحتی شهر آنها را اشغال کنند.
در آن زمان دهها و هزارها پاریسی مسلح و عضو [[میلیشیا]]های مردمی شده بودند و تحت عنوان «گارد ملی» به نیروی بزرگی برای دفاع از شهر تبدیل گشته بودند. نیروهای ارتشی در محلات فقیرتر، افسران خودشان را انتخاب کرده و بسیاری از توپها و گلولههایی که در پاریس یافت شده بود و با منابع عمومی خریده شده بود را تصاحب کرده بودند. شهر و گارد ملی اش حدود شش ماه در مقابل نیروهای پروسی مقاومت کرد. جمعیت پاریس در مقابل اشغال، بسیار مقاوم بودند و منطقهٔ حضور پروسیها را به گوشهٔ کوچکی از شهر تقلیل دادند و مرزها را کشیدند.
تصمیمات از «کمیته مرکزی» ی گارد گرفته میشد و لوئی آدولف تیرز،
اتفاقاتی که در این مقطع افتاد بسیار گیج کننده و در هم
== ظهور و قدرت گیری کمون ==
پروسیها به مدت بسیار کوتاهی وارد پاریس شدند و بی هیچ اقدامی این شهر را ترک کردند. اما پاریس، در حالی که مذاکرات بر سر غرامتهای جنگی به میان آمده بود، هم چنان در محاصره بود.
در حالی که کمیته مرکزی گارد ملی هر روز موضع رادیکال تری میگرفت و
شورش مردم چنان گسترده شد که بقیهٔ بخشهای ارتش هم به آن پیوستند و
۹۲ عضو کمون (یا درستتر: «شورای کمونی») شامل کارگران ورزیده، چندین «حرفهای» (مثل دکترها و روزنامه نگاران) و تعداد بسیاری از فعالان سیاسی، از جمهوریخواهان رفرمیستها گرفته تا انواع سوسیالیستها یا ژاکوبنهایی که با نگاهی نوستالژیک به عقب به انقلاب ۱۷۸۹ تمایل داشتند، میشدند. سوسیالیست کاریزماتیک، لوئی اوگوست بلانکی، به عنوان رئیس شورا برگزیده شد اما از آن جایی که او در ۱۷ مارس
باوجود اختلافات داخلی، شورا آغاز خوبی در ایجاد خدمات ضروری عمومی برای شهری با دو میلیون نفر جمعیت داشت. کمون همچنین موفق به رسیدن به توافقی شد که سمت و سو و هدف شورا باید بیش تر یک سوسیال دموکراسی پیشرو باشد تا انقلابی اجتماعی. کمبود زمان (کمون مجموعاً کمتر از ۶۰ روز سرکار بود) به این معنی بود که تغییرات کمی
کمون، نظام وظیفهٔ اجباری را ملغی کرد و ارتش دائمی را با گارد ملی که از هر شهروندی که توان حمل سلاح داشت تشکیل میشد عوض کرد.
طبق قانون کلیسا از دولت جدا شد و تمام داراییهای کلیسا به دولت بخشیده شد و مذهب از مدارس حذف شد. کلیساها فقط در صورتی مجاز به ادامهٔ فعالیت مذهبی خود بودند که عصرها درهای آنها به روی جلسههای سیاسی باز باشد. این کلیساها را عملاً به مراکز سیاسی کمون بدل کرد.
بقیهٔ قانونهای مصوب مربوط به اصلاحات تحصیلی بود که تحصیلات عالی و آموزش فنون کار را برای همه و به صورت رایگان
کمون، [[تقویم جمهوریخواه فرانسوی]] که منسوخ گشته بود را مجدداً رسمی شمرد و در طول دوران کوتاه حیاتش از آن استفاده کرد. همچنین، به جای پرچم سه رنگ از پرچم سرخ استفاده شد و آن را رسمی کردند.
فشار زیاد کار با عوامل بسیاری آسانتر گشت. گرچه اعضای شورا (که «نماینده» ی مردم نبودند، بلکه وکلایی به حساب میآمدند که با ارادهٔ فوری انتخاب کنندگانشان میتوانستند برکنار شوند) علاوه بر وظایف معمول قانونگذاری مجبور به اعمال وظایف اجرایی بسیاری هم بودند اما وجود چندین و چند سازمان تک کاره که در دوران محاصره برای
گرچه سیاست رسمی شورای کمون رفرمیستی بود اما ترکیب کمون بسیار انقلابی بود. سنتهای انقلابی مختلف از آنارشیستها و سوسیالیستها تا بلانکیستها و جمهوریخواهانی که بیش تر به لیبرالیسم گرایش داشتند در کمون حاضر بودند. کمون پاریس از آن زمان تا امروز
برای نمونه در [[اروندیسمان سوم]] (نوعی تقسیمات شهری در پاریس) وسایل مورد نیاز مدرسه
فردریک انگلس، نزدیکترین همکار مارکس، بعدها گفت که غیاب یک ارتش منظم و خودمختاری سازمانهای محلات و ویژگیهای دیگر در واقع باعث شده بودند که عملاً کمون یک «دولت» به معنای قدیمی و سرکوب گرش نباشد. بلکه بیش تر نوعی ارگان انتقالی بود که به سمت الغای دولت به معنای قدیمی کلمه گام
بعد از تنها یک هفته عناصر ارتش جدید (که شامل زندانیان سابق جنگ که توسط پروسیها آزاد شده بودند میشد) که در ورسای گرد آمده بودند کمون را زیر حملهٔ خود گرفتند.
== تهاجم ==
کمون از روز ۲ آوریل مورد تهاجم نیروهای حکومت (ارتش ورسای) قرار گرفت و شهر
حومهٔ خارجی شهر، کورب ووا، تسخیر شد و تلاش با
▲کمون از روز ۲ آوریل مورد تهاجم نیروهای حکومت (ارتش ورسای) قرار گرفت و شهر به طور منظم بمباران میشد. برتری حکومت چنان بود که از اواسط آوریل حتی حاضر به مذاکره هم نشد.
▲حومهٔ خارجی شهر، کورب ووا، تسخیر شد و تلاش با تاخیر از سوی نیروهای خود کمون برای حمله به ورسای مفتضحانه شکست خورد. دفاع و بقا مهمترین مسائل گشتند. زنان طبقهٔ کارگر پاریس اینجا نقش مهمی بازی کرد. آنها به گارد ملی پیوستند و حتی ارتش خود را تشکیل دادند و چندی بعد قهرمانانه جنگیدند تا از قصر بلانش (کلید مهمی برای دست رسی به مونمارتر) دفاع کنند. (اما نباید فراموش کرد، که حتی در حکومت کمون زنان حق رای نداشتند و هیچ عضو زنی در شورا نبود)
در این میان، کمون از پشتیبانی بسیار قوی از جامعهٔ بزرگ پناهندگان و تبعیدیان سیاسی خارجی در پاریس برخوردار بود. یکی از آنها، افسر سابق لهستانی و مبارزی در راه استقلال کشورش از روسیه، یاروسلاو دامبروسکی، یکی از بهترین ژنرالهای کمون بود. شورا شدیداً به انترناسیونالیسم معتقد بود و به نام «برادری» ستون «وندی می» که پیروزیهای ناپلئون اول را جشن میگرفت و از نگاه کمون نماد شوونیسم بود پایین کشیده شد.
در خارج از فرانسه انواع تظاهراتها در دفاع از کمون برپا میگشت و پیامهایی که آرزوی موفقیت میکردند از سوی اتحادیههای کارگری و سازمان هایسوسیالیست منجمله چندتایی از آنها در آلمان ارسال گشت. اما هرگونه امیدی به دریافت کمک جدی از سایر شهرهای فرانسه نقش برآب شد. [[آدولف تیر]] و وزرایش در ورسای موفق شده بودند اجازه ندهند تقریباً هیچ گونه اطلاعاتی از پاریس به بیرون درز کند و در فرانسهٔ ایالتی و روستایی، همیشه روحیهٔ شکاکانهای نسبت به
وقتی موقعیت بدتر شد بخشی از شورا موفق شد رای خود را به کرسی بنشاند (این بخش توسط یوجین ورلین، از مخالفان کارل مارکس، و بقیهٔ میانهروها با مخالفت روبه رو شد) و «کمیتهٔ امنیت عمومی» بر مدل ارگان ژاکوبی که با همین نام در ۱۷۹۲ تشکیل شده بود را تأسیس کند. قدرتهای این کمیته بسیار وسیع و بی حد و حصر بودند. اما حالا زمان این که کاری از دست یک قدرت محکم مرکزی برآید گذشته بود.
سطر ۷۶ ⟵ ۷۳:
در ۲۱ مه دروازهای در بخش غربی دیوار مستحکم شهر، درهم شکسته شد (یا به احتمال بیش تر با خیانت به روی دشمن باز شد) و نیروهای ورسای شروع به فتح دوبارهٔ شهر کردند. آنها از فتح محلههای مرفه غربی شروع کردند؛ جایی که توسط ساکنانی که پس از صلح پاریس را ترک نگفته بودند با خوشامد گویی روبه رو شدند.
تشکیلات محلی قوی که همیشه ویژگی مثبتی برای کمون بودند حال به نوعی زیان تبدیل شدند. به جای یک برنامهٔ منظم سراسری برای هر دفاع، هر سازمان محلی با تمام قوا اما بی برنامه برای بقا جنگید و به نوبت خود شکست خورد. شبکهٔ خیابانهای باریک که در انقلابهای پیشین پاریسی همهٔ محلهها را تقریباً نفوذ ناپذیر میساختند
در طول حمله، نیروهای دولتی باعث مرگ بسیاری از شهروندان بی سلاح شدند. زندانیها بی حساب و کتاب تیرباران میشدند و بسیاری از اعدامها در معرض عموم بود. در نمایش بیهودهای از قدرت از ۲۴ مه تا ۲۶ مه بسیاری از گروگانها به قتل رسیدند. از دولت حدود ۹۰۰ نفر کشته شدند.
سطر ۸۸ ⟵ ۸۵:
== نگاه آیندگان به کمون ==
دوران حکومت کمون از مهمترین دورههای تاریخ جهان
▲دوران حکومت کمون از مهمترین دورههای تاریخ جهان به شمار میرود و تاریخدانان مختلف بسیاری در مورد آن نظر دادهاند. اکثر تاریخنگاران دوران اخیر (حتی دست راستیها) به ارزش بعضی اصلاحات کمون پی بردهاند و سطح سرکوب وحشیانهٔ آن را غیرقابل توضیح یافتهاند.
تکهای از باقیماندهٔ پرچم سرخ کمون به هنگام تشیع جنازه به دور لنین پیچیده شد. تکهٔ دیگری از آن به همراه سفینهٔ فضایی شوروی «وستک ۱»
▲به طور کلی کمون بین کمونیستها، آنارشیستها و بسیاری از سوسیالیستها گرامی داشته میشود و بعضاً آن را به عنوان مدل یک جامعهٔ آزاد میشمرند. [[مارکس]]، [[انگلس]]، [[باکونین]] و بعدها کسانی چون [[لنین]] و [[تروتسکی]] و [[مائو]] تلاش کردهاند که از تجربهٔ محدود کمون درسهای تئوریکی استخراج کنند (بخصوص در مورد مفهوم «افول دولت»). لنین (مانند مارکس) از آن به عنوان نمونهٔ زندهٔ [[دیکتاتوری پرولتاریا]] یاد میکنند. مارکس کتاب «[[جنگ داخلی در فرانسه]]» را در هنگام و بلافاصله پس از کمون نگاشتهاست.
▲تکهای از باقیماندهٔ پرچم سرخ کمون به هنگام تشیع جنازه به دور لنین پیچیده شد. تکهٔ دیگری از آن به همراه سفینهٔ فضایی شوروی «وستک ۱» Восток1به فضا فرستاده شد. در ضمن بلشویکها نام ناو جنگی «[[سواستوپول]]» را به افتخار کمون به «[[پاریژکایا کومونا]]»Парижская Комуна تغییر دادند.
== سایر کمونها ==
در شهرهای دیگری همچون [[لیون]] و [[گرنوبل]] نیز کمونهای کوتاهعمری تأسیس شد.
== اقتباسهای ادبی ==
علاوه بر انواع داستانهای فرانسوی که ماجراشان در کمون میگذرد حداقل سه نمایشنامه نیز در این مورد نوشته شدهاند. یکی از نمایشنامهنویس نروژی، [[نورداهل گریگ]]، دیگری از [[برتولت برشت]] و دیگری از [[آرتور آداموف]].
|