مشتق: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۷:
در نگاه نخست اینطور به نظر می‌رسید که بین مسئلهٔ یافتن [[مساحت]] سطح زیر یک [[نمودار]] و موضوع تعیین خط مماس بر منحنی در یک نقطه رابطه‌ای وجود ندارد، اما اولین کسی که دریافت این دو مفهومِ به ظاهر دور از هم، در واقع ارتباط نسبتاً نزدیکی با هم دارند [[آیزاک بارو]] معلم [[آیزاک نیوتون]] بوده‌است.
 
اما مفهوم مشتق به شکل امروزی آن، نخستین بار در سال ۱۶۶۶ میلادی توسط نیوتون و به فاصلهٔ چند سال بعد از او، توسط [[گوتفرید لایب نیتس]]، مستقل از یکدیگر پدید آمد. این دو [[دانشمند]] در ادامهٔ کار خود، باز هم به طوربه‌طور مستقل، بخش دوم آنالیز ریاضی یعنی [[حساب انتگرال]] را عرضه کردند که اساس آن بر عمل انتگرال‌گیری قرار دارد.
 
نیوتون از شیوهٔ استدلال [[سینماتیک]] و با دیدگاه فیزیکی به بررسی مشتق پرداخته و از آن برای بدست آوردن سرعت لحظه‌ای استفاده می‌کرد. اما لایب نیتس با دیدگاهی هندسی، از مشتق برای بدست آوردن ضریب زاویهٔ مماس در [[خم|منحنی‌ها]] استفاده می‌کرد. هر یک از این دو دانشمند نمادهای جداگانه‌ای را برای نشان دادن مشتق به کار می‌بردند.<ref>{{یادکرد کتاب | عنوان=حساب دیفرانسیل و انتگرال| نویسنده=آدامز، کریستوفر اسکس | سال=۲۰۰۹ | ترجمه=| ناشر=Pearson Education Canada |چاپ=هفتم |شابک= 9780321549280}}</ref><ref name="ReferenceA">{{یادکرد کتاب | عنوان=A History of Mathematics| نویسنده=[[کارل بویر]] | سال=۱۹۶۸ | ترجمه= | ناشر= |چاپ= |شابک=}}</ref>
خط ۴۳:
<!--== پیشینه ==
[[پرونده:Gottfried Wilhelm von Leibniz.jpg|بندانگشتی|180px|[[گوتفرید لایبنیتس|گوتفرید ویلهلم فون لایبنیتس]]]]
در نیمهٔ دوم سدهٔ هفدهم میلادی، پیشرفت چشمگیری در ریاضیات و تحلیل‌های عددی صورت گرفت و این به دلیل تلاش‌های [[نیوتن]] و [[لایبنیتز]] در زمینهٔ حساب دیفرانسیل و انتگرال و بویژهبه ویژه مفهوم ''عددهای بسیار کوچک'' و کاربرد مجموع این عددها در عملگری مانند ''انتگرال'' بود.
 
پیش از آن نیز، در نیمهٔ نخست سدهٔ هفدهم میلادی، برای نخستین بار [[بلز پاسکال]] بر روی مفهوم خط مماس بر روی یک خم کار کرده بود. در پایان همین قرن بود که [[گیوم هوپیتال]] بر آن شد تا کتابی در زمینهٔ تحلیل اعداد بی‌نهایت کوچک (عنوان کتاب: ''Analyse des Infiniment Petits pour l'Intelligence des Lignes Courbes'') منتشر کند، وی در این کتاب از محاسبات دیفرانسیلی لایبنیتز نیز استفاده کرد. هم‌زمان با او، [[والیس]]، ریاضی‌دان انگلیسی که به دلیل بیان [[انتگرال والیس|انتگرالی]] با همین نام مشهور است مانند پاسکال در زمینهٔ تحلیل دیفرانسیلی مطالعه می‌کرد.
[[پرونده:Alembert.jpg|بندانگشتی|راست|180px|[[ژان دالامبر|ژان لو روند دالامبر]].]]
آنچه گفته شد تنها پیشگفتاری بر مفهوم مشتق بود و ریاضی‌دانان تا آن دوران هنوز به تمامی ابعاد این مفهوم دست نیافته بودند تا آنکه نیوتن توانست یک روش شکلی را ابداع کند که در آن با استفاده از مفهوم مشتق و اعداد بی‌نهایت کوچک می‌شد میزان خطا را بدست آورد. در سدهٔ هجدهم میلادی [[دالامبر]] مفهوم دقیق‌تری از مشتق و توان‌های بالاتر آن ارائه کرد. بیانی که او ارائه داد یکپارچه‌تر بود. امروزه برای آموزش مشتق از بیان دالامبر استفاده می‌شود. تنها مشکل بیان دالامبر این بود که در آن دوران مفهوم اعداد حقیقی <math>\R</math> هنوز به طوربه‌طور رسمی شکل نگرفته بود. به کمک تلاش‌های [[کارل ویستراس]] در قرن نوزدهم بود که بیان مشتق به طوربه‌طور کامل فرمول بندی شد.
 
به دلیل تمام تلاش‌هایی که [[لاگرانژ]] در پایان سدهٔ ۱۸ میلادی داشت، امروزه مفهوم <math>f'(x)</math> برای ما بسیار عادی و پرکاربرد به نظر می‌آید. همچنین عنوان فرانسهٔ مشتق (''dérivée'') را نیز لاگرانژ انتخاب کرد.<ref>{{یادکرد-ویکی
خط ۹۶:
 
== دامنهٔ تابع مشتق ==
منظور از دامنهٔ تابع مشتق مجموعهٔ نقاطی است که تابع در آن‌ها مشتق‌پذیر است. به طوربه‌طور کلی برای تابع <math>f \!</math> داریم:
:<math>\} \!</math> مجموعه نقاطی که <math>f' \!</math> در آن تعریف نشده است <math>D_{f'} = D_{f} - \{ \!</math>
 
خط ۱۴۷:
:<math>z = f (x , y) \; \Rightarrow \; \dfrac {\partial z}{\partial x} = \dfrac {\partial}{\partial x} f (x , y) \!</math>
 
به طوربه‌طور کلی، حاصل حد زیر، در صورت وجود برابر مشتق جزئی تابع چند متغیرهٔ <math>f \!</math> نسبت به <math>x_i \!</math> در <math>(x_1 , x_2 , \ldots , x_n) \!</math> است:
:<math>\dfrac {\partial}{\partial x_i} f (x_1, x_2 , \ldots , x_n) = \lim_{h \to 0} \dfrac {f (x_1, \ldots , x_i + h, \ldots , x_n) - f (x_1 , \ldots , x_i , \ldots , x_n)}{h}</math>
 
=== مشتق ضمنی ===
{{اصلی|مشتق ضمنی}}
در مقابل رابطهٔ صریح تابع به شکل کلی <math>y = f (x) \!</math>، رابطهٔ ضمنی آن بصورتبه صورت <math>f (x , y) = 0\!</math> قرار می‌گیرد. برای محاسبهٔ مشتق توابع ضمنی دو روش کلی وجود دارد:
* '''استفاده از قاعدهٔ زنجیری:''' در این روش، از طرفین رابطه نسبت به <math>x \!</math> مشتق می‌گیریم و با فاکتورگیری، <math>y' \!</math> را بدست می‌آوریم. (اگر بخواهیم مشتق را نسبت به <math>x \!</math> حساب کنیم آنگاه <math>x'_x = 1 \!</math> و <math>y'_x = y' \!</math> خواهد بود)
* '''استفاده از مشتق جزئی:''' در این روش از رابطهٔ زیر استفاده می‌شود:
خط ۱۷۱:
تابع <math>f \!</math> بر بازهٔ <math>(a , b) \!</math> پیوسته و مشتق‌پذیر است، هرگاه تک تک مؤلفه‌های <math>f \!</math> بر بازهٔ <math>(a , b) \!</math> پیوسته و مشتق‌پذیر باشند. با توجه به این تعریف، بسیاری از قضایای مشتق توابع حقیقی برای توابع برداری نیز صادق‌اند.
 
برای محاسبهٔ مشتق یک تابع برداری، می‌توان آن را برحسب مؤلفه‌های قائم خود، به صورت <math>u_x = f (t) \!</math> و <math>u_y = g (t) \!</math> نوشت و از هر کدام به طوربه‌طور جداگانه مشتق گرفت؛ یعنی اگر <math>f'(t) \!</math> و <math>g'(t) \!</math> وجود داشته باشند مشتق تابع برداری <math>u \!</math> به صورت زیر نوشته می‌شود:
:<math>u = xi + yj = f(t) i + g(t) j \; \Rightarrow \; \frac{\operatorname du}{\operatorname dt} = \frac{\operatorname dx}{\operatorname dt}i + \frac{\operatorname dy}{\operatorname dt}j = f'(t)i + g'(t)j \!</math>
 
خط ۱۹۷:
اگر تابع <math>f \!</math> روی بازهٔ <math>I \!</math> مشتق‌پذیر باشد تابع <math>f' \!</math> خود ممکن است در نقطه‌ای مثل <math>a \!</math> مشتق‌پذیر باشد. به عبارتی اگر <math>f''(a) = \lim_{h \to 0}\frac{f'(a + h) - f'(a)}{h}</math> موجود باشد، می‌گوییم مشتق مرتبهٔ دوم تابع <math>f \!</math> در <math>a \!</math> موجود است و آن را با <math>f''(a) \!</math> نمایش می‌دهیم.
 
مشتق مراتب بالاتر یک تابع، از تعریف اصلی مشتق بدست می‌آید. بطوریکهبطوری‌که با مشتق گرفتن از مشتق اول تابع به مشتق دوم آن می‌رسیم و به همین ترتیب مشتق مراتب بالاتر نیز تعریف می‌شوند. به صورت کلی داریم:
:<math>f^{(n)} (a) = \lim_{h \to 0}\frac{f^{(n - 1)} (a + h) - f^{(n - 1)} (a)}{h}</math>
 
خط ۳۷۴:
=== قاعدهٔ هوپیتال ===
{{اصلی|قاعده هوپیتال}}
از قاعدهٔ هوپیتال برای رفع ابهام <math>\frac {0}{0} \!</math> و <math>\frac {\infty}{\infty} \!</math> در حد استفاده می‌شود بطوریکهبطوری‌که اگر <math>f \!</math> و <math>g \!</math> در <math>x = a \!</math> مشتق‌پذیر باشند و <math>f (a) = g (a) = 0 \!</math> آنگاه:
:<math>\lim_{x \to a} \cfrac {f (x)}{g (x)} = \lim_{x \to a} \cfrac {f' (x)}{g' (x)} = L \!</math>
 
خط ۳۹۴:
در حالت کلی تر فرم ''ضمنی'' معادلهٔ دیفرانسیل معمولی از مرتبهٔ n به صورت زیر می‌باشد:
:<math>F\left(x, y, y', y'',\ \cdots,\ y^{(n)}\right) = 0</math>
به طوربه‌طور کل معادلات دیفرانسیل به سه روش تحلیلی، نیمه تحلیلی و عددی قابل حل می‌باشد.<ref>{{یادکرد کتاب | نویسنده=سیمونز. جورج اف| عنوان = معادلات دیفرانسیل وکاربردآن‌ها| سال =|مترجم =علی اکبر بابایی| شابک =}}</ref>
 
== قواعد مشتق‌گیری ==