نعمان سوم: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز موثر --> مؤثر |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز ←علل کشته شدن نعمان: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۱۲:
بعد از پادشاهی نعمان به سبب فتنه و بدگویی اطرافیان نعمان که با عدی دشمنی داشتند و میگفتند: عدی بر نعمان منت میگذارد و میگوید که او بوده که نعمان را پادشاه کرده، کینهٔ عدی به دل نعمان افتاد و او را به [[حیره]] فرا خواند. عدی که در خدمت خسرو بود از وی اجازه خواسته و پیش نعمان رسید. وی بیدرنگ عدی را زندانی کرد تا هنگامی که خسرو فرستادهای برای جویا شدن از وضع عدی به حیره فرستاد. نعمان که از شکایت عدی در نزد خسرو و خشم آتی خسرو بیمناک بود، دستور قتل عدی را صادر کرد.
چندی نگذشت که نعمان از مرگ عدی پشیمان شده و پسر او، [[زید بن عدی]] را همراه نامهای، به خدمت خسرو،
چنان بود که ملوک پارسیان از ولایتها طلب زنانی میکردند که وصف آن نوشته شده بود ولی از دیار عرب چیزی نمیجستند و نمیخواستند. [[زید بن عدی]] که کینهٔ قتل پدر، بدست نعمان را بر دل داشت و مورد علاقه و اعتماد خسرو بود، به او خبر داد که وصف زنانی که شما میجویید را خواندهام و دانم که در پیش بندهٔ تو نعمان از دختران وی و عمانش و کسانش بیشتر از بیست زن بر این صفت هست.
خط ۱۹:
چون به نزد خسرو بازگشتند، زید گفت: من شاه را گرامیتر از آن میدانم که گفتهٔ او را بر زبان آورم و از فرستادهٔ همراهش خواست، جواب نعمان را به شاه بگوید. فرستاده گفت: که نعمان به ما گفتهاست که مگر گاوان [[سواد (عراق)]] او را بس نیست که به طلب زنان ما بر آمدهاست؟ خسرو به سختی خشمگین شد و این سخن در دل او کارگر افتاد، سپس نعمان را به بند کرده و به زندان [[خانقین]] فرستاد و به زندان بود تا [[طاعون]] بیامد و در آنجا بمرد.<ref name="طبری، ص ۷۴۸ تا ص ۷۵۷">طبری، ص ۷۴۸ تا ص ۷۵۷</ref>
در [[تاریخ ابن خلدون]]
طبری مینویسد، همچنین از [[ابوعبیده معمر بن مثنی]] روایت کردهاند که وقتی نعمان عدی را بکشت، برادر و پسر عدی مترجم خسرو بودند و نامهای که نعمان به خسرو نوشته بود را، تحریف کرده، خسرو به خشم آمده و بگفت تا نعمان را بکشند. قتل نعمان منجر به سلسله حوادثی شد که در نهایت [[جنگ ذوقار]] را در پی داشت.<ref name="طبری، ص ۷۴۸ تا ص ۷۵۷"/>
از جمله علتهای دیگر که برای قتل نعمان ذکر کردهاند، مسیحی شدن او
حال اگر در پرتو آنچه ذکر شد بار دیگر به داستان قتل نعمان با دقت بیشتری بنگریم به دلایل بهتری دست خواهیم یافت. در داستانها آمده که چون خسروپرویز، نعمان را به دربار فراخواند، نعمان که از احضار نابهنگام خود به دربار بیمناک شده بود، اموال خود را نزد '''[[هانی بن مسعود]]''' یکی از شیوخ قبیله '''بنی شیبان''' به امانت گذاشت و خود عازم پایتخت شد. این توضیح باید اضافه شود که آنچه نعمان نزد هانی بن مسعود به امانت گذاشت، و پس از قتل او خسروپرویز '''ایاس بن قبیصه''' را، که به جای نعمان برگزیده بود،
در اخبار مربوط ساختن قصر کوفه توسط '''[[سعد بن ابی وقاص]]''' آمده و اینکه فردی به نام '''روزبه پسر بزرگمهر پسر ساسان''' از مردم همدان در اینکار به او کمک کرده آمده که روزبه، مرزبان یکی از پادگانهای ایران در مرز روم در همین منطقه بوده، و چون از شاه ایران بیم و هراسی در دل داشته به روم گریخته و در آنجا پناه گرفته بود. و هنگامی که سعد بن ابی وقاص به این منطقه آمده،و بیم و هراس او از میان رفته، به اینجا بازگشته، قصر را برای سعد ساخته است و علت بیم و هراس او را اسلحه و جنگافزارهایی نوشتهاند که او در انتقال
به هر حال با توجه به همه علتها میتوان چنین انگاشت که خسرو پرویز با زمینه بدگمانی شدیدی که نسبت به نعمان پس از مسیحی شدن او داشته وقتی خبر یافته که نعمان نهان از چشم او و کارگزارانش با رومیان ساخته و با کمک آنان به ذخیره کردن سلاح و جنگافزار پرداخته است، با شروع مجدد جنگ با رومیان در سال ۶۰۲ میلادی، پیش از آنکه نعمان هماهنگ با سیاست جنگی روم در این منطقه به حرکتی برخیزد او پیشدستی کرده و نه تنها خود او را از میان برداشته بلکه ریشه امارت چند صد ساله خاندان او را هم که پیوسته شاهان ساسانی آنرا در آن خاندان باقی گذاشته بودند از بیخ برکنده است. و میتوان انگاشت که در جریان کشف توطئه نعمان آن کس که بیش از همه در این کار مؤثر بوده و شاید هم عامل اصلی
== پانویس ==
|