جنبش استقلالطلبی هند: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
Yamaha5Bot (بحث | مشارکتها) تمیزکاری با ویرایشگر خودکار فارسی |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۴:
مبارزات این جنبش با بسیاری از وقایع تاریخی و یگانه شناخته میشود. برای مثال اولین و بزرگترین مقاومت غیرخشونت آمیز تودهای که در آن ۵۰ میلیون نفر از [[۱۹۱۸ (میلادی)|۱۹۱۸ میلادی]] تا [[۱۹۴۵ (میلادی)|۱۹۴۵ میلادی]] به رهبری مهاتما گاندی شرکت کردند.
این جنبش قلمرو وسیعی همچون سازمانهای سیاسی، فلسفهها و عقاید متفاوت و جنبشها را در برمی گیرد که همگی یک هدف مشترک داشتند و آن پایان دادن به حکمرانی [[کمپانی هند شرقی]] و استیلای امپراطوری بریتانیا در بخشهای جنوب آسیا بود. جنبش استقلال، کمپینهای مختلف ملی و منطقهای، تلاشها و تلاطم بسیاری را تجربه کردهاست که برخی از
در طول چهل و پنج سال اول قرن نوزدهم، رام موهان روی آموزش و پرورش مدرن را به مردم هند معرفی کرد. [[ویوکاناندا|سوامی ویوکاناندا]] توانست فرهنگ غنی هند را در پایان قرن نوزدهم به غرب بشناساند. بسیاری از رهبران سیاسی کشور در قرن ۱۹ و بیست همچون مهاتما گاندی و سوبهاس چاندرا بوس از آموزههای [[ویوکاناندا|سوامی ویوکاناندا]] متأثر بودهاند. بنابر اظهارات [[سبهاش چندر بوس|سوبهاس چاندار بوس]] که مهمترین طرفدار مبارزه مسلحانه برای استقلال هند بود، سوامی ویوکاناندا " خالق هند مدرن " بود و مهاتما گاندی در مورد وی میگوید که تأثیر آموزههای سوامی، عشق او (گاندی) را به کشورش هزار برابر کردهاست. نوشتههای او الهام بخش نسلی بود که برای آزادی میجنگیدند. سالها بعد از مرگ [[سری اوروبیندو]]، [[رابیندرانات تاگور]] به نویسنده بزرگ فرانسوی [[رومن رولان]] گفت " اگر میخواهید هند را به درستی بشناسید، نوشتههای ویوکاناندا رو مطالعه کنید در
اولین جنبش نظامی سازمان یافته در بنگال بود که بعداً در قالب اصلیترین جریان جنبش –کنگره ملی هند - پا به عرصه سیاست گذاشتند. رهبران برجسته و میانهرو این جنبش به دنبال حق ذاتی خود در قالب خدمات مدنی هند و نیز حقوق بیشتر اقتصادی برای همه مردم هند بودند. در اوایل قرن بیستم، رهبرانی چون [[لالا لاج پات رای]]، بال گنگادهار تیلاک و بیپین چاندرا بال (که معروف بودند به لال بال پال)، سری آئورو بیندو و چیدام بارام پیلای رویکرد رادیکال تری نسبت به استقلال سیاسی هند ابراز میکردند.
خط ۲۳:
در سال ۱۸۵۳، بخشی از دستورالعملها و قوانین انگلیس، در مدارس هند پیاده شد. نخبگان هندویی که در مغرب زمین تحصیل کرده بودند به دنبال راهی بودند تا آیین هندو را از شیوههای اجتماعی بحثانگیز شامل سیستم طبقاتی وارنا، ازدواج کودکان و ساتی پاک کنند. جوامع ادبی و نیز اجتماعاتی برای بحث و مناظره در [[کلکته]] و [[بمبئی]] شکل گرفتند که به پایگاهی برای مباحثات سیاسی باز تبدیل شدند.
حتی با اینکه این
== شورش سپاه ولور ==
خط ۷۸:
مجمع تمامی مسلمانان هند توسط کنفرانس تمامی مسلمانان تحصیلکرده هندوستان در [[داکا]] ([[بنگلادش]] امروزی)، در ۱۹۰۶، شکل گرفت. این مجمع در متن وقایعی که بر سر تیغه کشی بنگال در ۱۹۰۵ پدید آمد، تشکیل شد. برای تشکیل یک حزب سیاسی که از منافع مسلمانان پراکنده در هندوستان بریتانیایی دفاع کند، مجمع مسلمانان نقش مهمی را در طول دهه ۱۹۴۰در جنبش استقلال هند ایفا کرد و نیز به صورت نیروی محرکهای برای خلق پاکستان در شبه قاره هند شد؛ ولی زمانی که مجمع مسلمانان قطعنامه پاکستان را بر مبنای نظریه دو ملت جناح تصویب کرد، رهبران ناسیونالیست مانند مولانا آزاد و دیگران در برابر آن ایستادند.
در سال ۱۹۰۶، [[محمدعلی جناح]] به کنگره ملی هند پیوست، که بزرگترین سازمان سیاسی هندوستان بهشمار میآمد. مانند بیشتر کنگرههای آن زمان، جناح از استقلال طلبی آشکارا و به یکباره حمایت نمیکرد، و دلیل آن تأثیرات سودمند بریتانیا بر روی سطح تحصیلات، قوانین، فرهنگ، و صنعت هند یها بود. جناح تبدیل به عضوی در میان شصت نفر عضو شورای
== جنگ جهانی اول ==
خط ۱۰۸:
== جنبشهای عدم همکاری ==
جنبش استقلال طلبی تا اواخر سال ۱۹۱۸ جنبشی مختص به نخبگان بود که تمرکزش روی به وجود آوردن یک قلمرو تجارت گرای متحد بود. گاندی این روند را تغییر داده و آن را به یک جنبش همگانی تبدیل کرد.
اولین جنبش عدم همکاری در نشستی که اعضای کنگره در سپتامبر ۱۹۲۰ در [[کلکته]] داشتند، گاندی دیگر رهبران را متقاعد کرد تا یک جنبش عدم همکاری را در حمایت از خلافت و سواراج آغاز کنند. اولین گام در [[جنبش ساتیاراگا]]، استفاده از خادی و کالاهای هندی به جای نمونههای مشابهی بود که از بریتانیا وارد میشدند. همچنین بر پایه این جنبش مردم موسسات آموزشی و دادگاههای بریتانی را تحریم کردند؛ از مشاغل دولتی استیفا دادند؛ از پرداخت مالیات سر باز زدند؛ و احترامات و القاب بریتانی را رها کردند. اگرچه برای
عضویت در حزب برای همگان آزاد بود. همچنین سلسلهای از کمیتههای مختلف به وجود آمد که مسئول برقراری نظم و کنترل شرایط بی نظم و جنبشهای پراکنده سابق بر این بودند. حزب از یک سازمان مختص نخبگان و افراد برگزیده به یک همکاری و خواست ملی همگانی تبدیل شد.
خط ۱۳۳:
در مارس ۱۹۳۱، پیمان گاندی-ایروین امضاء شد، و دولت متعهد شد تا تمامی زندانیان سیاسی را آزاد کند (با این وجود برخی از انقلابیون مهم و کلیدی آزاد نشدند و مجازات اعدام [[بی هاگات سینک]] و دو تن از همراهانش بعدها خشم علیه کنگره را، نه فقط در بیرون بلکه در میان اعضای خود کنگره، برانگیخت). در عوض، گاندی پذیرفت که دست از جنبش نافرمانی مدنی کشیده و به عنوان تنها نماینده کنگره در میزگرد دوم که در سپتامبر ۱۹۳۱ در [[لندن]] برگزار د شرکت کند. این کنفرانس در دسامبر ۱۹۳۱ با شکست مواجه شد. گاندی به هندوستان برگشت و در ژانویه ۱۹۳۲ تصمیم گرفت که جنبش نافرمانی مدنی را دوباره از سر بگیرد.
برای چند سال آینده کنگره و دولت دچار درگیری و تضاد شدند. در آن زمان، شکاف بین کنگره و انجمن مسلمین خیلی عمیق شده بود
== انتخابات و قطعنامه لاهور ==
خط ۱۴۲:
== فعالیتهای انقلابی ==
صرفنظر از برخی انحرافات
[[آنوشیلان سامیتی]] و [[جاگینتار]] شعبههای متعددی در سرتاسر بنگال و سایر
[[پرونده:Bhagat Singh Sukh Dev Raj Guru.jpg|بندانگشتی]]
در سال ۱۹۰۵ طی مراسم [[جشن دوسهرا]]، [[وینایاک دامودار]] سوارکار یک آتش بازی از کالاها و لباسهای خارجی را سازماندهی کرد. او به همراه دانشجویان و دوستانش یک گروه سیاسی به نام [[آبیناو بارات]] را تشکیل داد. وینایاک کمی بعد به دلیل فعالیتهایش از دانشگاه اخراج شد اما با اینحال اجازه برگزاری امتحانات دوره لیسانس به او داده شد. او پس از اینکه به کالج حقوق (قانون) در وینایاک لندن ملحق شد، در [[ایندیا هاوس]] در بارات باوان سکنی گزید. ایندیاهاوس که توسط [[پاندیت شیامجی]]، فعال سیاسی و اجتماعی تبعیدی سازماندهی شده بود، مرکزی پیشرفته برای فعالیتهای سیاسی دانشجویان بود. سوارکار به زودی جامعه هندی را جهت کمک به سازماندهی هم شاگردیهای هندیش با هدف نبرد برای تکامل قطع وابستگی از راه انقلاب پیدا کرد. سوارکار مشغول مطالعه شیوههای انقلابی بود و با فردی کهنهکار از انقلاب روسیه سال ۱۹۰۵ در تماس بود. او دفترچه دستورالعمل ساخت بمب و سایر شیوههای جنگهای چریکی را بین دوستانش پرینت و منتشر کرد. در سال ۱۹۰۹، مادان لال دینگرا، دنباله رو سرسخت و دوست سوارکار، MP بریتانیائی، سر کورزون وایل را دریک تجمع ترور کرد. عملکرد دیگران باعث تحریک جدال و ستیز در بریتانیا و هند شد، و این به نوبه خود باعث برانگیختن تحسین و اعتراض شد. سوارکار مقالهای منتشر کرد که طی آن کشتار را تصدیق کرده و تلاش کرد به شکل سیاسی و برای دفاع قانونی از دینگرا حمایت و پشتیبانی فراهم کند. در جلسهای که هندیها برای اعتراض به اعمال دینگرا فراخوانده شده بودند، سوارکار با نیت اعتراض مخالفت کرد و وارد منازعهای داغ و مشاجرهای خشمگین با سایر ملازمان شد. محاکمهای سری و محدود و محکومیتی که رای آن مجازات اعدام برای دینگرا بود، فریاد و مخالفت را بین دانشجویان هندی و کمیته سیاسی برانگیخت. سوارکار که در مقابل رای به شدت مخالفت میکرد، با مسئولین بریتانیائی در ادعای جنازه دینگرا به دنبال اعدام او مخالفت کرد. سوارکار دینگرا را به عنوان قهرمان و شهید نامید و با شدت بیشتری شروع به تشویق انقلاب کرد. سوارکار در لندن جامعه هندی آزاد(FIS) را پیدا کرد و در دسامبر ۱۹۰۶ شاخهای از جامعهٔ آبیناو بارات را باز کرد. این تشکیلات تعدادی دانشجوی هندی رادیکال شامل باپات P.M، آیر V.V.S. ، [[مادانلال دینگرا]] و [[ویرندرانات کاتوپادایا]] ایجاد کرد. سوارکار مدتی در پاریس زندگی کرد و پس از رفتن به لندن به دفعات از شهر دیدن میکرد. وقتی که تحصیلدار ناسیک، A.M.T.Jackson توسط جوانی تیر خورد، سرانجام وییر سوارکار وارد شبکه مسئولین بریتانیائی شد. او با ذکر ارتباطش با ایندیا هاوس در قتل درگیر شد. سوار کارد در۱۳ ماه مارس ۱۹۱۰در لندن دستگیر و به هند فرستاده شد. وقتی کشتی S.S Morea در هشتم ژوئیه ۱۹۱۰ به بندر مارسلس رسید، سوارکار از سلولش به سمت پنجره کشتی فرار کرد و به داخل آب شیرجه زد، او با امید اینکه دوستش در ساحل بوده و او را سوار ماشینش کند، به سمت ساحل شنا کرد. اما دوستش دیر به آنجا رسید، و آژیر که صدا کرده بود، باعث شد سوارکار دوباره دستگیر شود. سوارکار طی محاکمه اش به ۵۰ سال زندان محکوم شد و در۴ ژوئیه۱۹۱۱ به زندان سلولی بدنامی در جزایر آندامان و نیکوبار منتقل شد. در دوم ماه مه ۱۹۲۱ برادران سوارکار به زندانی در راتناجیری و پس از آن به زندان مرکزی یراودا منتقل شدند. او سرانجام در ۶ ژانویه ۱۹۲۴ تحت محدودیتهای شدید و سخت آزاد شد- او نباید محدوده تناجیری را ترک میکرد و از انجام
حزب گادار از خارج از کشور به فعالیت میپرداخت و با انقلابیون در هند همکاری میکرد. این حزب در کمک به انقلابیون داخل هند برای دستیابی به جنگافزارهای خارجی بسیار
انجمن جمهوریخواه سوسیالیست هندوستان(HSRA) به رهبری چاندراسکار آزاد تشکیل شد. سرقت قطار کاکوری توسط اعضاء HSRA در سطح وسیعی انجام شد. [[باگات سینگ]] و [[باتوکشوار دوت]] بمبی را در ۸ آوریل ۱۹۲۹ داخل مجلس قانونگذاری مرکزی در راستای مخالفت با تصویب لایحه امنیت عمومی و لایحه مشکلات بین کارفرما و کارگر انداختند، در حالیکه شعارهایی از انقلاب زینداباد سرمی دادند، اما کسی در حادثه بمبگذاری کشته یا مجروح نشد. باگات سینگ پس از واقعه بمبگذاری پس از اینکه محاکمهای انجام شد، تسلیم شد. شوکدو و راجگورو نیز طی تجسسهایی بعد از حادثه بمبگذاری دستگیر شدند. به دنبال محاکمه (مورد بمبگذاری مجلس مرکزی)، باگات سینگ، [[سوکدو]] و [[راجگرو]] در سال ۱۹۳۱ اعدام شدند. [[آلاما مشرقیخاکسار]] تحریک را برای راهنمائی
[[سوریا سن]]، به همراه سایر فعالیتها، جهت دستیابی به اسلحه و مهمات و تخریب سیستم ارتباطی دولت و به منظور تأسیس یک دولت محلی، به اسلحه خانه چیتاگونگ در ۱۸ آوریل ۱۹۳۰ حمله کردند. [[پریتیلاتا واددار]] رهبر حمله به یک انجمن اروپائی در چیتاگونگ در سال ۱۹۳۲ بود، در حالیکه بینا داس تلاش کرد تا استنلی جکسون، فرمانده بنگال را داخل سالن جلسه عمومی دانشجویان [[دانشگاه]] کلکته ترور کند، به دنبال کیس حمله به اسلحه خانه[[چیتاگونگ]]، سوریا سن اعدام و بسیاری دیگر تا ابد به زندان سلولار در آندامن تبعید شدند. در سال ۱۹۲۸ داوطلبان بنگال شروع به فعالیت کردند. در ۸ دسامبر ۱۹۳۰، گروه سه نفره بنی-بادال-دینش از حزب، به دبیرخانه ساختمان نویسندگان در کلکته وارد شدند وکل ان اس سیمپسون(Col.N.S Simpson) بازرس کل زندانها را به قتل رساندند.
در روز ۱۳ مارس ۱۹۴۰، [[اودهام سینگ]] به [[مایکل اودیر]] (آخرین قتل سیاسی خارج از هند) که در کل مسئول قتلعام [[آمریتسار]] بود، در لندن شلیک کرد، اما با تغییر سناریوی سیاسی در اواخر دههٔ ۱۹۳۰ - با رهبران اصلی با در نظرگرفتن گزینههای متعدد که توسط بریتانیاییها پیشنهاد میشد و با پلتیکهای مذهبی که روی کار میآمدند-
== فرایند پایانی جنبش استقلال هندیها ==
خط ۱۶۲:
با شروع جنگ جهانی دوم، نایب السلطنه لینلیتگو، به صورت یکطرفه، بدون مشورت با نمایندگان منتخب هندی، هند را طرف بریتانیا اعلام کرد. در اعتراض به عملکرد لیلیتگو، رهبر کل کنگره از شوراهای دولت محلی استعفا داد. اما بسیاری افراد تمایل به پشتیبانی از جنگ بریتانیا داشتند، و قطعاً ارتش هندی بریتانیایی بزرگترین نیروی داوطلب بود که در آن ۲٬۵۰۰٬۰۰۰ مرد در طی جنگ وجود داشت.
به ویژه در طی جنگ بریتانیا در سال ۱۹۴۰، گاندی دربرابر جنبشهای نافرمانی مدنی کلان که از داخل و خارج از حزب او میآمد، مقاومت کرد، با اظهار اینکه به دنبال آزادی هند در خاکسترهای یک بریتانیای ویران شده نیست. در سال ۱۹۴۲، کنگره جنبش رهایی هند را آغاز کرد. خشونت وجود داشت اما راج اقدامات جدی انجام داد و دهها هزار نفر از رهبران کنگره، از جمله همه اشخاص مهم استانی و ملی را دستگیر کرد.
جنبش استقلال شاهد قیام سه جنبش بود: اولین آنها، توطئه کاکوری(۹ اوت ۱۹۲۵) به رهبری جوانان هندی تحت رهبری پاندیت [[رام پراساد بیسمیل]] بود؛ جنبش دوم جنبش آزاد هیند، به رهبری نتاجی [[سوباس چاندرا بوز]] بود که آغاز آن در حین جنگ بود و با آلمان و ژاپن برای جنگ با بریتانیا ملحق شد. جنبش سوم در اوت ۱۹۴۲ آغاز شد، رهبر آن لال باهادور شاستری بود و مرد عادی بود که نتیجه آن شکست مأموریت کریپس برای دستیابی به توافق عامه با رهبری سیاسی هندی برای انتقال قدرت پس از جنگ بود.
خط ۱۶۸:
جنبش رهایی هند (برات کودو آندولان) یا جنبش اوت یک جنبش نافرمانی مدنی در هند بود که در نهم اوت سال ۱۹۴۲ در پاسخ به درخواست گاندی مبنی بر استقلال فوری هند آغاز شد و علیه فرستادن هندیها به جنگ جهانی دوم بود. او از تمام معلمان خواست که مدارس خود و هندیهای دیگر خواست که شغلهای خود را ترک کرده و در جنبش شرکت کنند. به علت نفوذ سیاسی گاندی افراد زیادی درخواست او را اجابت کردند.
در هنگام جنگ، حزب کنگره در جلسه (Wardha) واردهای کمیته کاری در سپتامبر سال ۱۹۳۹ موضوع حمایت از جنگ بر ضد فاشیم را تصویب کرد اما در عوض وقتی
هدف جنبش این بود که با گروگانگیری جنگ متحد، دولت بریتانیا را بر سر میز مذاکره بیاورد. درخواست مقاومت مصمم اما منفعل که دلالت بر اطمینانی داشت که گاندی برای جنبش
در ۸ اوت سال ۱۹۴۲ قانون رهایی هند در نشست کمیته کنگره هند (AICC) در بمبئی تصویب شد. در پیش نویس آن آمده بود که اگر بریتانیا به اهدافش دست نمییافت، یک شورش و نافرمانی عظیم آغاز میشد. با این حال این یک تصمیم بحثبرانگیز بود. در گوالیا تنک، [[مومبای]]، گاندی از هندیها خواست نافرمانی و شورش آرام و به دور از خشونت داشته باشند. گاندی به تودهها گفت که مثل یک ملت مستقل عمل کنند و از دستورهای انگلیسیها پیروی نکنند. پیشروی ارتش چین تا مرز [[بورما]]-هند، انگلیسیها را از خطر آگاه کرد و روز بعد
اکثر حزبهای اصلی طرح رهایی هند را رد کردند و بیشتر جاها با انگلیسیها همکاری میکردند از جمله ایالتهای شاهانه، خدمات شهری و پلیس. پیمان یا لیگ مسلمان از حکومت حمایت کرد و به سرعت در عضویت و در نفوذ با انگلیس رشد کرد.
خط ۱۸۴:
INA برای مشاهده عملکرد در مقابل هم پیمانان، ازجمله ارتش هندی بریتانیائی، در جنگلهای آراکان، برمه و در آسام بود، درحالیکه ایمپال و کوهیما با پانزدهمین ارتش ژاپنی محاصره میشدند.
طی جنگ، جزایر آندامان و نیکوبار توسط ژاپنیها تسخیر شده و توسط
INAشکست خورد درحالیکه به لجستیک سواشده بدهکاربود، ارتش و منابع ناچیز از ژاپنیها، و فاقد پشتیبانی و آموزش. مرگ فرضی بوز به عنوان اوج جنبش هند آزاد شمرده میشود. به دنبال محاصره ژاپن، سربازان INA به هند آورده شده و تعدادی از
پس از جنگ، داستان جنبش هند آزاد و ارتش آن که طی محاکمات سربازان INA مورد توجه عموم قرار گرفت، در سال ۱۹۴۵ بسیار فتنه انگیز بود،
== شورش جزیره کریسمس و طغیان نیروی دریائی سلطنتی هند ==
خط ۱۹۷:
شورش نیروی دریائی هندی سلطنتی (که شورش بمبئی نیز نامیده میشود)، اعتصاب جامعی را دربرگرفت و شورش متعاقب آن توسط سربازان هندی نیروی دریائی هندی سلطنتی روی عرشه کشتی و استقرار در ساحل در بندرگاه بمبئی در ۱۸ فوریه ۱۹۴۶انجام شد. شورش از نقطه اولیه در بمبئی گسترش یافته و در سرتاسر هند بریتانیائی، از کراچی تا کلکته مورد حمایت واقع شد و سرانجام ۷۸ کشتی، ۲۰ استقرار در ساحل و ۲۰۰۰۰ سرباز را شامل شد.
آشفتگی، اعتصابهای انبوه، تظاهرات و سرانجام حمایت و پشتیبانی برای شورشیان، بنابراین چندین روز حتی پس از انحراف شورش ادامه پیدا کرد. به همراه آن، ممکن است ارزیابی طوری باشد که با عبارات کاملاً مثبت و قطعی به دولتی که نیروهای ارتش هند دیگر نمیتوانند برای پشتیبانی در مواقع بحران به طول کلی به آن اعتماد کنند،
== استقلال و بخشبندی هند ==
خط ۲۰۵:
در سوم ژوئن سال ۱۹۴۷، [[وایکانت لوئیس ماونت باتن]]، آخرین فرماندار کل هند، بخشبندی هند بریتانیائی به هند و پاکستان را اعلام کرد. با عبور سریع از پارلمان بریتانیائی قانون استقلال هند، در ساعت ۱۱:۵۷ مورخ ۱۴ اوت ۱۹۴۷، پاکستان به عنوان کشوری جداگانه اعلام شد، و در ساعت ۱۲:۰۲، درست پس از نیمه شب، مورخ ۱۵ اوت ۱۹۴۷ هند نیز کشوری مستقل شد. به دنبال آن برخوردهای خشن بین هندوها، شیخها و مسلمانان بوجود آمد. نخست وزیر نرو و معاون نخست وزیر [[سردار والاببائی پاتل]]، [[ماونت باتن]] را دعوت کرد تا همچنان فرماندار کل هند بماند. پاتل مسئولیت آوردن ۵۶۵ ایالت باشکوه را به اتحادیه هند به عهده گرفت، تلاشهای او با سیاستهای «مشت آهنین در دستکش مخملی» با استفاده از نیروی نظامی تفهیم شد تا جوناگاه و استان حیدرآباد به هند ملحق شوند (عملکرد چوگان) از سوی دیگر، پاندیت [[جواهر لعل نهرو]] مسئله کشمیر را در دست خود نگه داشت.
مجلس مؤسسان کار پیش نویس قانون اساسی را در ۲۶ نوامبر سال ۱۹۴۹ تکمیل کرد؛ در ۲۶ ژانویه ۱۹۵۰، جمهوری هند رسماً اعلان شد. مجلس مؤسسان دکتر [[راجندرا پراساد]] را که از سوی فرمانده کل راجگوپالاچاری فرمان داده شده بود، به عنوان اولین رئیس جمهور هند برگزید. متعاقب آن هند به گوا و سایر
به دنبال استقلال در سال ۱۹۴۷، هند در کشورهای مشترکالمنافع باقیماند و روابط بین هند و بریتانیا دوستانه شد. مناطق بسیاری وجود دارد که هردو کشور وابستگیهای محکمتری برای استفاده دو طرفه طلب میکنند و همینطور وابستگیهای فرهنگی و اجتماعی بین دو ملت وجود دارد. جمعیت هندیتبار در بریتانیا بیش از ۱٫۶ میلیون نفر است. در سال ۲۰۱۰، نخست وزیر [[دیوید کامرون]] روابط بریتانیائی-هندی را به عنوان «روابط خاص جدید» توصیف کرد.
|