لهراسپ: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۱۰۵:
}}
 
'''لُهراسپ''' {{اوستایی|آئوروت‌اَسپَ}} در [[اساطیر ایران]]، از [[کیانیان|پادشاهان کیانی]] است. [[کیخسرو]] پیش از مرگ، او را به پادشاهی [[ایران در شاهنامه|ایران]] برگزید. تفویض تاج‌وتخت به لهراسپ با اعتراض پهلوانان و بزرگان به‌ویژه [[زال]] روبه‌رو شد ولی بالاخره با دلایلی که کیخسرو آورد بر این انتخاب، گردن نهادند. به استناد برخی گزارش‌های شاهنامه، در اصل [[بلخ در شاهنامه|بلخ]] کشور لهراسپ است. حدود قلمرو لهراسپ اینگونهاین‌گونه در [[شاهنامه]] ترسیم می‌گردد:
{{شعر}}
{{ب|سوی [[بلخ در شاهنامه|باختر]] تا بــــــــــه مرز [[دریای خزر|خزر]]|همه گشت لهراسپ را سربسر<ref>[[شاهنامه]] نسخه مسکو. جلد پنجم. [[جنگ دوازده رخ]]، ص ۲۸۴</ref>}}
خط ۱۱۲:
 
== تصمیمِ کیخسرو ==
[[کیخسرو]] چون از کار [[افراسیاب]] و توران فارق گشته بود سال‌ها بر نیمی از [[آسیا]] فرمان راند تا به‌سن شصت‌سالگی رسید. دغدغهٔ کیخسرو یک چیز بود که آنراآن را نمی‌توانست بین سران و نام‌داران افشا کند، به همین سبب می‌خواست از عالم غیب به او الهام گردد؛ که عاقبت به‌واسطهٔ [[سروش]] راه به او نشان داده شد. کیخسرو بعد از پنج هفته دعا و نیایش شبانه‌روزی، در کاخ را گشود و نام‌آوران از جمله زال، [[رستم]]، [[توس پسر نوذر|طوس]]، [[گودرز]] و دیگران در جلسه‌ای مهم گرد کیخسرو جمع شدند تا وصیت او را بشنوند. هر گوشه‌ای از کشور بزرگ [[ایران در شاهنامه|ایران]] بنامبه نام سرداری ثبت و لاک‌ومهر شد تا اینکه نوبت ایران و تاج‌وتخت‌اش رسید که بسیار حساسیت برانگیزحساسیت‌برانگیز بود. آنگاه کیخسرو فردی نه چندان نام‌آور بنامبه نام لهراسپ را احضار در حضور جمع تاج‌وتخت ایران را به او تفویض نمود. این امر با اعتراض حضار مواجه شد. زال‌پیر سخنگو و نمایده جمع برخاست و چنین گفت:
{{شعر}}
{{ب|از آن انجمن زال بر پای خاست|بگفت آنچ بودش به دل رای راست}}
خط ۱۳۱:
{{ب|کند تازه آیین '''لهراسپی'''|بماند پی کیش گشتاسپی<ref>در بخش پادشاهی دارای داراب</ref>}}
{{پایان شعر}}
لهراسپ در یک روز بهاری جشن تاجگذاری را در شهر [[پارس در شاهنامه|پارس]] برگزار نمود و پارس بمنزله پایتخت کشور [[بلخ در شاهنامه|بلخ]] بود. امّا در زمان کیکاووس و کیخسرو نام کشور ایران و نام پایتخت [[آمل (شهردژ)|آمل]] بود. برای درک تاریخ این بخش از شاهنامه دانستن این تغییر و تحول یا انتقال قدرت موضوع کلیدی به نظر می‌رسد خصوصاخصوصاً پایان کار لهراسپیان در شاهنامه ارتباط می‌یابد با آغاز کار [[هخامنشیان]] در تاریخ. لذا بدین سبب تعمق در این قسمت از شاهنامه بسیار واجد اهمیت است.
 
به قول شاهنامه لهراسپ پس از جلوس به اطراف و اکناف بویژهبه‌ویژه برای سران کشورها و قبایل [[روم در شاهنامه|روم]]، [[چین در شاهنامه|چین]] و [[هند در شاهنامه|هند]] نامه نوشت و پیام فرستاد و از همه خواست به حضورش در پارس شرفیاب شوند تا از دانش او بهره‌مند گردند.<ref>ممکن است سفیران او سران را به کیش [[مزدیسنا]] دعوت کرده باشد</ref> لهراسپ یک مشکل اساسی در حکومت هم داشت و آن انتظار بی‌مورد پسرش گشتاسپ بود که می‌خواست منصب شایسته‌ای یعنی جانشینی سلطنت به او تفویض شود ولی لهراسپ او را بخاطر گزینه‌های مورد نظرش شایسته نمی‌دید و می‌گفت تو هنوز جوان، خام و بلند پروازی می‌کنی. بگو مگوهای پدر و پسر سر انجام باعث شد گشتاسپ با سیصد سوار شبانه بصورتبه صورت قهر پایتخت را ترک و به جانب هندوان راهی گردد. وقتی پگاه لهراسپ از ماجرا آگاه شد [[گستهم]] را به جانب روم [[گرازه]] را بجانب چین و [[زریر پسر لهراسپ|زریر]] را به طرف هندوستان روانه ساخت تا گشتاسپ را از میانه را برگردانند.<ref>شخصیت‌هایی نظیر گستهم یا گرازه ممکن صوری باشد ولی رجالی که اسامی‌شان مفقود بوده وجود داشتند</ref>
 
گشتاسپ با آنکه به حامی کیش [[زرتشت]] شهرت دارد هنوز با می و میخوارگی الفت داشته هر کجا که فرصت می‌یابد بر بساط [[شراب|می]] می‌نشیند. گشتاسپ با گردانش پس از عیش و نوش خسته در بیشه‌زاری در حال استراحت بودند که زریر با هزار سوار بتاخت نزدیک می‌شد و گشتاسپ از شیههٔ اسب زریر او را شناخت بزودی دو برادر یکدیگر را در آغوش گرفتند و پیام لهراسپ را به او داده فرجام کار بازگشت به وطن بود.
خط ۱۴۰:
 
== ریشه‌شناسیِ نام ==
صورتِ [[اوستایی (زبان)|اوستایی]] ''لهراسپ''، ''اَوروت‌اَسپَ'' به‌معنی ''دارندهٔ اسب تیزرو'' است.{{مدرک}} لهراسپ ممکن است به لُراسپ هم تعبیر شود در برخی اصلاحات تاریخی و جغرافیایی قدیم حرف «ه» اضافه به نظر می‌رسد و در تلفظ ادا نمی‌شود. لراسپ به شیوه دیگر هم قابل تجزیه و تحلیل است، این واژه از دو کلمه «لرُ» و «آسپ» تشکیل شده که بخش دوّم موصوف کلمه نخست است بدین معنی که بانی که بخش اوّل کلمه است در واقع اشاره به فرد یا افرادی دارد که نماینده راه و آیینی‌ هستند. گشتاسپ هم می‌تواند بصورتبه صورت «گشت» و «آسپ» تعبیر شود و همچنین همه اصطلاحات مختوم به آسِپ.
 
== فرزندان ==
لهراسپ دارای دو پسر به‌نام‌های [[گشتاسپ]] و [[زریر پسر لهراسپ|زریر]] بوده استبوده‌است. پس از وی، گشتاسپ پادشاه شد.
{{شعر}}
{{ب|دو فرزند بودش به‌کردار ماه|سزاوار شاهی و تخت‌وکلاه}}