اتحاد جماهیر شوروی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: آزادشدن⟸آزاد شدن، افتصادی⟸اقتصادی، جماهیرشوروی⟸جماهیر شوروی، رشدهماهنگ⟸رشد هماهنگ، نتوانستد⟸نتوانستند
خط ۱۱۱:
در جریان [[جنگ داخلی]] و بعد از آن [[حزب کمونیست اتحاد شوروی]] که تنها حزب مجاز در شوروی بود، سیاست اقتصادی سخت‌گیرانه‌ای را تعقیب می‌کرد که به [[کمونیسم جنگی]] معروف شد. با پایان گرفتن جنگ داخلی و استقرار حاکمیت حزب بر سراسر کشور، سیاست اقتصادی جدیدی به نام [[برنامه نوین اقتصادی]] معروف به «[[نپ]]» در پیش گرفته شد. اختلاف رهبران شوروی در نحوه پیشبرد سیاست‌های اقتصادی بالا گرفت. در سال ۱۹۲۴ و پس از مرگ [[لنین]] کشمکش بر سر جانشینی او شدیدتر شد و بالاخره [[ژوزف استالین]] توانست مخالفان خود به ویژه [[تروتسکی]] را سرکوب کند و بر جای لنین بنشیند. او در چند مرحله دست به تصفیه حزب از مخالفان خود زد. [[پاکسازی بزرگ]] نامی است که بر این اقدامات استالین گذاشته‌اند. در عرصه کشاورزی با ایجاد [[مزارع اشتراکی]] یا [[کلخوز]]ها چهره کشاورزی روسیه دگرگون شد. سیاست‌های کشاورزی [[حزب کمونیست اتحاد شوروی]] با مخالفت مالکان خرده‌پا ([[کولاک (روسیه)|کولاکها]]) روبرو شد و دولت بی‌رحمانه آنان را سرکوب کرد. در عین حال استالین سیاست صنعتی سازی شوروی را پیگیری کرد و در دوران زمامداری او شوروی به ابرقدرت صنعتی بزرگی تبدیل شد.
 
در ۱۹۳۹ در آستانه شروع [[جنگ جهانی دوم]]، اتحاد جماهیر شوروی [[پیمان عدم تجاوز]] با [[آلمان نازی]] منعقد کرد ولی در ۱۹۴۱ با حمله گسترده [[آلمان]]، [[اتحاد شوروی]] نیز به جنگ وارد شد. در این جنگ که به‌طور رسمی [[جنگ کبیر میهنی]](великая отечественная война) نامیده می‌شد، دولت و حزب و مردم اتحاد جماهیرشورویجماهیر شوروی با مقاومت در برابر [[ارتش آلمان]] و فداکاری‌ها و قربانی دادن‌های بسیار توانستند جریان جنگ را برگردانده و به خصوص پس از [[نبرد استالینگراد]] نیروهای شوروی در موضع حمله قرار گرفتند. شکست آلمان در ۱۹۴۵ که بار اصلی آن بر دوش شوروی بود، این کشور را به یکی از [[ابرقدرت]]های جهان تبدیل کرد.
 
پس از پایان [[جنگ جهانی دوم]] و آغاز دوران [[جنگ سرد]] کشمکش و تقابل دو ابرقدرت یعنی [[اتحاد جماهیر شوروی]] و [[آمریکا]] سیاست تمام جهان را طی چهار دهه تحت تأثیر خود داد. همچنین این تقابل را، تقابل میان [[سوسیالیسم]] و [[سرمایه داری]] نیز دانسته‌اند. شوروی در ۱۹۴۹ توانست دارای [[جنگ‌افزار هسته‌ای|قدرت اتمی]] شود و به انحصار آمریکا در این زمینه پایان داد.
خط ۱۳۵:
از زمان تأسیس شوروی تا زمان فروپاشی آن تنها حزب سیاسی آن کشور [[حزب کمونیست اتحاد شوروی]] بود. این حزب تمام جنبه‌های زندگی اجتماعی شوروی را در کنترل داشت. تمام فعالیت‌های سیاسی و اجتماعی در کشور طبق نظر این حزب انجام می‌گرفت و مخالفان این حزب مجازات می‌شدند. مطبوعات و انتشارات و هنرها نیز در کنترل حزب و دولت بود. نکتهٔ قابل توجه در این مورد این است که در نظام کشور شوروی، شوراهای محلی و صنفی حکومت می‌کردند. یعنی برخلاف [[مردم‌سالاری]] که در آن عده‌ای از مردم هر چند سال یک بار رای داده و کسانی را برای زمامداری برمی‌گزینند. در سیستم کشور، شوراها و جمیع افرادی که در هزاران شورا در سراسر کشور حضور داشته به تصمیم‌گیری مشغول بودند. هر شورا در حد خود. این شوراها هر یک نماینده یا نمایندگانی در شوراهای بالاتر داشتند و این شیوه تا مراحل بالای حکومتی ادامه داشت. پس در واقع حزب کمونیست در شوروی نمایندهٔ تمام مردم بود. گرچه در اجرای این سیستم بسیار کارآمد و نوین اشکالاتی به وجود آمد. حزب کمونیست برنامه‌های خود را طی کنگره‌های ادواری تنظیم و تصویب می‌کرد و به اجرا می‌گذاشت.<ref>Philip Whyman, Mark Baimbridge and Andrew Mullen (2012). The Political Economy of the European Social Model (Routledge Studies in the European Economy). Routledge.</ref>
 
در دوره [[ولادیمیر لنین|لنین]] با سیاست افتصادیاقتصادی جدید (سجا) و در دوره [[ژوزف استالین|استالین]] با سیاست‌های برنامه ۵ ساله، انقلاب و آرمان‌های بلشویک‌ها از مسیر اصلی خود منحرف کرد. آن‌ها به یک نظام [[سرمایه‌داری دولتی|سرمایه دار دولتی]] بدل شدند. علت این امر را می‌توان سرعت بخشی استالین به [[صنعتی‌سازی|صنعتی سازی]] و اشتراکی سازی کشاورزی دانست. زیرا بلشویک‌ها با یک کشور فقیر و عقب مانده رو به رو بودند و نه یک کشور [[سرمایه‌داری|سرمایه دار]] پیشرفته. پس آن‌ها تلاش برای صنعتی سازی را شروع کردند؛ ولی در دوران پس از صنعتی سازی نیز نتوانستدنتوانستند نظام حاکم را به یک نظام [[سوسیالیسم|سوسیالیستی]] نزدیک کنند. استالین با این برنامه و اشتراکی سازی اجباری و قهری زمین‌های دهقانان، رنج فراوانی را متحمل طبقه دهقان کرد. این عمل موجب مهاجرت شدید دهقانان از روستاها به شهرها و پیدا شدن طبقه کارگر جدیدی که آموزش چندانی هم ندیده بودند، شد.<ref name=":0" />
 
با اینکه نظام اتحاد جماهیر شوروی به نام کمونیسم یا سوسیالیسم خوانده می‌شود ولی نمی‌توان آن را کمونیستی یا سوسیالیستی خواند زیرا حکومت اتحاد جماهیر شوروی در عمل با تعاریفی که [[انگلس|فریدرش انگلس]] و [[مارکس|کارل مارکس]] از کمونیسم و سوسالیسم ارائه دادند؛ تضاد علنی داشت. از حکومت اتحاد جماهیر شوروی به عنوان [[سرمایه‌داری دولتی|سرمایه داری دولتی]] یاد کرد<ref name=":0" /><ref name=":1" />
خط ۲۰۳:
طرح عمرانی چهارم پس از [[جنگ جهانی دوم]] در سال ۱۹۴۶ تهیه شد. هدف این طرح بازسازی مناطق آسیب دیده و تکمیل تجهیزات صنعتی و کشاورزی همراه با ایجاد انگیزه شخصی بود. به این منظور، حق ساختن خانه‌های مسکونی روی زمینهایی که دولت برای همیشه به افراد واگذار می‌کرد و حق تصاحب آن‌ها به افراد داده شد.
 
طرح عمرانی پنجم ۱۹۵۰–۱۹۵۵ نیز ضمن هدف قرار دادن گسترش صنایع سنگین، رشدهماهنگرشد هماهنگ میان کالاهای تولیدی و کالاهای مصرفی را مورد توجه قرار داد.
 
طرح ششم (۱۹۵۶–۱۹۶۱) به منظور پیشی گرفتن از کشورهای سرمایه داری که دارای بالاترین سطح باروری بودند تنظیم شد اما ناتمام ماند. هدف این طرح هفت ساله «رشد مداوم» و ارتقای سطح زندگی بود.
خط ۲۴۹:
 
== تغییرات در جامعهٔ روسیه ==
درحالی که اقتصاد [[روسیه]] در حال تغییر شکل بود، زندگی اجتماعی مردم نیز به همان اندازه تحت تأثیر تغییرات جدّی قرار می‌گرفت. از همان اوایل انقلاب، دولت درصدد تضعیف غلبهٔ پدرسالارانه در خانواده بود. [[طلاق]] دیگر نیاز به طی مراحل دادگاهی (قانونی) نداشت و زن را به‌طور کامل از مسئولیت‌های نگهداری بچّه رها می‌ساخت. سقط جنین از همان اوایل سال ۱۹۲۰ قانونی شد. به‌عنوان یک عامل جانبی، آزادشدنآزاد شدن زنان موجب افزایش حضورشان در بازار کار شد. دختران تشویق می‌شدند که حرفه‌ای آموخته و دورهٔ کاری خود را در یک کارخانه یا اداره دنبال نمایند. مجتمع‌های شیرخوارگاهی برای مراقبت از کودکان احداث شد و تلاش‌هایی صورت گرفت که مرکز زندگی اجتماعی مردم از خانه به گروه‌های آموزشی و حرفه‌ای باشگاه‌های [[اتحاد شوروی]] منتقل شود.
 
حکومت سیاست‌های تبعیض گرایانه تزارها را علیه اقلیتهای ملی به خاطر همکاری بین بیش از دویست گروه اقلیت در زندگی در شوروی کنار گذاشت. ویژگی دیگر این حکومت گسترش خدمات درمانی بود. مبارزاتی علیه بیماری‌های [[حصبه]]، [[وبا]] و [[مالاریا]] انجام گرفت؛ تعداد پزشکان با توجّه به امکانات و آن‌طور که (سیستم) آموزش اجازه می‌داد، به‌سرعت افزایش یافت، و نرخ مرگ و میر کودکان به‌سرعت کاهش یافت در حالی که میزان امید به زندگی به‌سرعت افزایش پیدا کرد. دولت همچنین بی‌اعتقادی به خدا و مادّی گرایی را ترویج نمود که به‌نوعی مبنای نظریهٔ [[مارکسیسم]] است. آن رژیم همچنین مخالف با هر گونه مذهب سازمان یافته بود، به خصوص به منظور شکستن قدرت کلیسای ارتدوکس روسی که ستون قبلی حکومت پیشین تزاری و مانعی اساسی بر سر تغییر اجتماعی بود. بسیاری از رهبران مذهبی به اردوگاه‌های تبعید داخلی فرستاده شدند. حضور اعضای حزب در مراسم مذهبی ممنوع شد. نظام آموزشی از کلیسا جدا شد. تعالیم مذهبی به جز در داخل منزل قدغن شد و آموزش بی‌اعتقادی به خدا در مدارس مورد تأکید قرار گرفت.