یاران حلقه (رمان): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
بدون خلاصۀ ویرایش
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۱۲:
|followed_by=[[ارباب حلقه‌ها: دو برج (کتاب)]]
}}
''یاران حلقه''نخستین جلد از رمان سه‌جلدی ''[[ارباب حلقه‌ها]]'' نوشتهٔ [[جان رونالد روئل تالکین]] است، رمانی حماسی که رویدادهایش در دنیای خیالی «[[سرزمین میانی|سرزمین میانه]]» اتفاق می‌افتد. لقب ارباب حلقه‌ها در واقع به موجودی به نام «[[سائورون]]» یا «ارباب تاریکی» اشاره دارد، کسی که مدت‌ها پیش «حلقۀ یگانه»را که بیشتر قدرتش به آن بستگی دارد، گم کرده استکرده‌است. او تمام تلاش خود را می‌کند تا حلقه را مجدداً بیابد و از آن برای اسیر کردن تمام ساکنان سرزمین میانه استفاده کند.[https://en.wikipedia.org/wiki/The_Fellowship_of_the_Ring]
 
== خلاصۀ رمان ==
داستان ارباب حلقه‌ها با ماجراهایی آغاز می‌شود که در رمان ''[[هابیت (رمان)|هابیت]]'' شرح داده شده‌اند. [[بیلبو بگینز|بیلبو بَگینز]] موجودی از نژاد [[هابیت]] است. بیلبو در غاری بسیار بزرگ گم می‌شود و آنجا به طوربه‌طور اتفاقی حلقه‌ای می‌یابد و آن را با خود به [[شایر (سرزمین میانه)|شایر]] می‌برد. او از قدرت و اهمیت حلقه اطلاعات دقیقی ندارد، فقط می‌داند که با در دست کردن حلقه، ناپدید می‌شود. بیلبو نمی‌داند که آن حلقه، همان حلقۀ یگانه است و همچنین نمی‌داند که سائورون به دنبال آن است.<ref>{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وب‌گاه=sparknotes|نشانی=http://www.sparknotes.com/lit/fellowship/summary.html|عنوان=Plot Overview of The Fellowship of the Ring}}</ref>
 
داستان ''یاران حلقه'' با مهمانی تولد صدویازده‌سالگی بیلبو آغاز می‌شود. بیلبو تصمیم دارد حلقه‌اش را به وارث و محافظ خود یعنی [[فرودو بگینز]] بدهد. اما وقتی زمان وداع با حلقه می‌‌رسد، به طرز عجیبی احساس وابستگی به حلقه در دلش ایجاد می‌شود. بالاخره [[گندالف|گَندالفِ خاکستری]] که دوست قدیمی او و جادوگری بزرگ است، بیلبو را راضی می‌کند که از حلقه دل بکند. گندالف مشکوک می‌شود که مبادا این حلقه همان حلقۀ یگانۀ افسانه‌ای باشد. پس از اینکه شک او به یقین تبدیل می‌شود، به فرودو می‌گوید از آنجا که نیروهای شرور سائورون مطمئناً به دنبال حلقه خواهند آمد، باید آن را از شایر دور کند و از بین ببرد.
 
فرودو به همراه سه تن از دوستانش به نام‌های سم، مری و پیپین که همگی از نژاد هابیت‌ها هستند، شایر را ترک می‌کند. در راه، گروه نُه‌نفرۀ ارواح حلقه آنان را تعقیب می‌کند. ارواح حلقه برده‌های سائورون هستند که به شکل سواران تاریکی ترسناکی درآمده‌اند. هابیت‌ها شبی را پیش [[الف (سرزمین میانی)|اِلف‌]]<nowiki/>های خانه‌به‌دوش سر می‌کنند. اِلف‌ها به هابیت‌ها قول می‌دهند که دوستان خود را در جریان تعقیب و گریز بگذارند و از آنهاآن‌ها بخواهند که از هابیت‌ها محافظت کنند. کمی آن طرف‌تر از شایر، هابیت‌ها در «جنگل کهن» راهشان را گم می‌کنند. مری و پیپین ابتدا گرفتار درخت بید خبیثی می‌شوند و پس از آن روح سنگی شروری به آن‌ها حمله‌ور می‌شود. ناجی هابیت‌ها از جنگل کهن [[تام بامبادیل]] است، موجودی عجیب و خوش‌خلق که قدرت‌های زیادی دارد و مسن‌ترین موجود سرزمین میانه است.
 
بالاخره هابیت‌ها موفق می‌شوند خودشان را به شهر بِری برسانند. اما آنجا در عوض گندالف، دوستش [[آراگورن دوم|آراگورن]] را ملاقات می‌کنند. او سلحشوری است که در بیابان‌ها پرسه می‌زند و وارث پادشاهان انسان‌های دیرینۀ وِسترنِس است. آن‌هایی که نام واقعی آراگورن را نمی‌دانند، او را «استرایدر» می‌خوانند. فرودو سعی می‌کند در مسافرخانۀ شهر بری توجه کسی را به خود جلب نکند. اما هنگام اجرای سرخوشانۀ یک ترانه زمین می‌خورد، کاملاً اتفاقی حلقه در انگشتش جای می‌گیرد و ناپدید می‌شود. به رغم میل فرودو، این ماجرا معرکه‌ای به راه می‌اندازد.
خط ۲۵:
آن شب، آراگورن به هابیت‌ها توصیه می‌کند که در اتاقشان در مسافرخانه نمانند. با این توصیه او برای نخستین بار، جان هابیت‌ها را نجات می‌دهد. در نامه‌ای که گندالف ماه‌ها پیش به مسئول مسافرخانه داده بود، به این افراد توصیه شده که به سمت جایی به نام [[ریوندل|ریوِندِل]] بروند که از قلمروهای اِلف‌هاست. روز بعد آراگورن نیز به همراه هابیت‌ها به راه می‌افتد و با کمک او هابیت‌ها می‌توانند تا مدتی از شر سواران سیاه که تعقیبشان می‌کنند، خلاص بشوند. اما در قلۀ تپۀ وِدِرتاپ مجبور می‌شوند در برابر سواران مهاجم از خودشان دفاع کنند و فرودو حین این زدوخورد زخمی می‌شود.
 
همین‌طور که این گروه به سمت شرق می‌روند، زخم فرودو که شمشیر نفرین‌شدۀ بردۀ سائورون آن را به وجود آورده، او را از پا می‌اندازد. آراگورن نگران تاثیرتأثیر احتمالی زخم بر رو فرودو است و می‌ترسد زخم مزبور، او را نیز به یکی از ارواح حلقه بدل کند. در نزدیکی ریوندل، آن‌ها ارباب اِلف‌ها را که نامش [http://wiki.fantasy.ir/index.php/%DA%AF%D9%84%D9%88%D8%B1%D9%81%DB%8C%D9%86%D8%AF%D9%84 گلورفیندِل] است ملاقات می‌کنند. گلورفیندل در جست‌وجوی آنان بوده و به آن‌ها قول می‌دهد که فرودو را هر چه سریع‌تر به ریوندل ببرد تا او را درمان کند. در آخرین رودخانۀ پیش از ریوندل، گلورفیندل که فرودو را به‌زحمت روی اسبش نگه داشته است،داشته‌است، به سمت ریوندل می‌تازد و موفق می‌شود از چنگ سواران سیاه فرار کند. [[الروند|اِلروند]] که پادشاه ریوندل است، سیلی به راه می اندازد و سواران سیاه در آن غرق می‌شوند.
 
در ریوندل، الروند با نیروی جادویی خود، فرودو را مداوا می‌کند و بعد جلسه‌ای تشکیل می‌دهد تا تصمیم بگیرند با حلقه چه‌کار کنند. در طول این جلسه، فرودو به تاریخچۀ کامل حلقۀ یگانه و خطرات آن پی می‌برد. بر اساس گفته‌ها،  فقط می‌توان حلقه را در جایی از بین برد که اولین بار در آن ساخته شده استشده‌است. فرودو مسئولیت از بین بردن حلقه را به عهده می‌گیرد. سفری که پیش رو دارد بسیار طولانی و تقریباً غیرممکن به نظر می‌رسد، زیرا حلقه در قلمرو سائورون ساخته شده است؛ در شکاف‌های نابودی، بخشی از [[کوه نابودی|کوه آتش‌فشانی اُردروین]] در قلب [[موردور]].
 
شورا در پایان جلسه، گروهی نه‌نفره تشکیل می‌دهد تا به فرودو در این سفر خطرناک کمک کند. گروه یاران حلقه، به‌جز فرودو شامل سم، مری، پیپین، آراگورن، گندالفِ جادوگر، اِلفی به نام [[لگولاس|لِگولاس]]، کوتوله‌ای به نام [[گیملی (سرزمین میانی)|گیملی]] و انسانی از سرزمین‌های جنوبی به نام [[برومیر]] است.