یاران حلقه (رمان): تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۱۲:
|followed_by=[[ارباب حلقهها: دو برج (کتاب)]]
}}
''یاران حلقه''نخستین جلد از رمان سهجلدی ''[[ارباب حلقهها]]'' نوشتهٔ [[جان رونالد روئل تالکین]] است، رمانی حماسی که رویدادهایش در دنیای خیالی «[[سرزمین میانی|سرزمین میانه]]» اتفاق میافتد. لقب ارباب حلقهها در واقع به موجودی به نام «[[سائورون]]» یا «ارباب تاریکی» اشاره دارد، کسی که مدتها پیش «حلقۀ یگانه»را که بیشتر قدرتش به آن بستگی دارد، گم
== خلاصۀ رمان ==
داستان ارباب حلقهها با ماجراهایی آغاز میشود که در رمان ''[[هابیت (رمان)|هابیت]]'' شرح داده شدهاند. [[بیلبو بگینز|بیلبو بَگینز]] موجودی از نژاد [[هابیت]] است. بیلبو در غاری بسیار بزرگ گم میشود و آنجا
داستان ''یاران حلقه'' با مهمانی تولد صدویازدهسالگی بیلبو آغاز میشود. بیلبو تصمیم دارد حلقهاش را به وارث و محافظ خود یعنی [[فرودو بگینز]] بدهد. اما وقتی زمان وداع با حلقه میرسد، به طرز عجیبی احساس وابستگی به حلقه در دلش ایجاد میشود. بالاخره [[گندالف|گَندالفِ خاکستری]] که دوست قدیمی او و جادوگری بزرگ است، بیلبو را راضی میکند که از حلقه دل بکند. گندالف مشکوک میشود که مبادا این حلقه همان حلقۀ یگانۀ افسانهای باشد. پس از اینکه شک او به یقین تبدیل میشود، به فرودو میگوید از آنجا که نیروهای شرور سائورون مطمئناً به دنبال حلقه خواهند آمد، باید آن را از شایر دور کند و از بین ببرد.
فرودو به همراه سه تن از دوستانش به نامهای سم، مری و پیپین که همگی از نژاد هابیتها هستند، شایر را ترک میکند. در راه، گروه نُهنفرۀ ارواح حلقه آنان را تعقیب میکند. ارواح حلقه بردههای سائورون هستند که به شکل سواران تاریکی ترسناکی درآمدهاند. هابیتها شبی را پیش [[الف (سرزمین میانی)|اِلف]]<nowiki/>های خانهبهدوش سر میکنند. اِلفها به هابیتها قول میدهند که دوستان خود را در جریان تعقیب و گریز بگذارند و از
بالاخره هابیتها موفق میشوند خودشان را به شهر بِری برسانند. اما آنجا در عوض گندالف، دوستش [[آراگورن دوم|آراگورن]] را ملاقات میکنند. او سلحشوری است که در بیابانها پرسه میزند و وارث پادشاهان انسانهای دیرینۀ وِسترنِس است. آنهایی که نام واقعی آراگورن را نمیدانند، او را «استرایدر» میخوانند. فرودو سعی میکند در مسافرخانۀ شهر بری توجه کسی را به خود جلب نکند. اما هنگام اجرای سرخوشانۀ یک ترانه زمین میخورد، کاملاً اتفاقی حلقه در انگشتش جای میگیرد و ناپدید میشود. به رغم میل فرودو، این ماجرا معرکهای به راه میاندازد.
خط ۲۵:
آن شب، آراگورن به هابیتها توصیه میکند که در اتاقشان در مسافرخانه نمانند. با این توصیه او برای نخستین بار، جان هابیتها را نجات میدهد. در نامهای که گندالف ماهها پیش به مسئول مسافرخانه داده بود، به این افراد توصیه شده که به سمت جایی به نام [[ریوندل|ریوِندِل]] بروند که از قلمروهای اِلفهاست. روز بعد آراگورن نیز به همراه هابیتها به راه میافتد و با کمک او هابیتها میتوانند تا مدتی از شر سواران سیاه که تعقیبشان میکنند، خلاص بشوند. اما در قلۀ تپۀ وِدِرتاپ مجبور میشوند در برابر سواران مهاجم از خودشان دفاع کنند و فرودو حین این زدوخورد زخمی میشود.
همینطور که این گروه به سمت شرق میروند، زخم فرودو که شمشیر نفرینشدۀ بردۀ سائورون آن را به وجود آورده، او را از پا میاندازد. آراگورن نگران
در ریوندل، الروند با نیروی جادویی خود، فرودو را مداوا میکند و بعد جلسهای تشکیل میدهد تا تصمیم بگیرند با حلقه چهکار کنند. در طول این جلسه، فرودو به تاریخچۀ کامل حلقۀ یگانه و خطرات آن پی میبرد. بر اساس گفتهها، فقط میتوان حلقه را در جایی از بین برد که اولین بار در آن ساخته
شورا در پایان جلسه، گروهی نهنفره تشکیل میدهد تا به فرودو در این سفر خطرناک کمک کند. گروه یاران حلقه، بهجز فرودو شامل سم، مری، پیپین، آراگورن، گندالفِ جادوگر، اِلفی به نام [[لگولاس|لِگولاس]]، کوتولهای به نام [[گیملی (سرزمین میانی)|گیملی]] و انسانی از سرزمینهای جنوبی به نام [[برومیر]] است.
|