صور اسرافیل (نشریه): تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۴۲:
صور اسرافیل از نشریات مهم صدر مشروطه بود و با بهره‌بردن از نفوذی که میرزا قاسم خان تبریزی به سبب وابستگی به دربار مظفرالدین شاه در دربار قاجار داشت مقالات سیاسی تندی علیه استبداد محمدعلی‌شاهی منتشر می‌کرد.<ref name=":0" />
 
جذاب‌ترین بخش آن هفته‌نامه را ستون فکاهی آن دانسته‌اند که به عنوان «[[چرند و پرند]]» به قلم علی اکبر خان قزوینی ([[دهخدا]]) و با امضای «دخو» نوشته می‌شد. دهخدا مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی طی مقالات خود منتشر می‌کرد و سبک نگارش آن در [[ادبیات فارسی]] بی‌سابقه بود و مکتب نوینی را در عالم روزنامه‌نگاری [[ایران]] و نثر معاصر پدید آوردپدیدآورد.
 
جذاب‌ترین بخش آن هفته‌نامه را ستون فکاهی آن دانسته‌اند که به عنوان «[[چرند و پرند]]» به قلم علی اکبر خان قزوینی ([[دهخدا]]) و با امضای «دخو» نوشته می‌شد. دهخدا مطالب انتقادی و سیاسی را با روش فکاهی طی مقالات خود منتشر می‌کرد و سبک نگارش آن در [[ادبیات فارسی]] بی‌سابقه بود و مکتب نوینی را در عالم روزنامه‌نگاری [[ایران]] و نثر معاصر پدید آورد.
 
گفته شده‌است که صوراسرافیل اولین روزنامه‌ای بود که به‌طور رسمی در کوچه و بازار به دست روزنامه‌فروش‌ها و بیشتر به‌وسیلهٔ کودکان به فروش می‌رفت، و از این رو در بیداری مردم تأثیری به سزا داشت.
 
در سر مقاله، مراد و هدف روزنامه اینطور اعلام شده بود: «تکمیل معنی مشروطیت»، «حمایت مجلس شورای ملی» و «معاونت روستاییان و ضعفا و فقرا و مظلومین». در شماره سه، در تکمیل عبارت اخیر چنین آمده بود: «حمایت فقرا و ضعفا و کارگران». در تکمیل معنی مشروطیت، به استبداد و ارتجاع می‌تازد و در معاونت روستاییان و فقرا و مظلومین، اصلاحات ارضی و تقسیم زمین را میان رعیت مطرح می‌کند. از محدودیت سرمایه داریسرمایه‌داری و اختیار نامحدود کارگران سخن می‌گوید و بالاخره دادخواهی مظلومین سراسر ایران را به گوش همگان می‌رسند… در بیان حقایق و تعقیب هدف‌های خود نیز از همان شماره اول، نویسندگان گفته بودند که:
{{نقل قول|از تهدید و هلاکت بیم و خوفی نداریم و به زندگی بدون حریت و مساوات و شرف وقعی نمی‌گذاریم… تملق از کسی نمی‌گوییم و به رشوه گول نمی‌خوریم و اغراض نفسانی به کار نمی‌بریم، بد را بد و خوب را خوب می‌نویسیم.<ref>محمد باقر مؤمنی، صوراسرافیل، مجله: «نامه انجمن کتابداران ایران» دوره هفتم، بهار ۱۳۵۳ - شماره ۱، برگ‌های پنچم و ششم</ref>}}
 
سطر ۵۹ ⟵ ۵۸:
 
== نظرات دیگران در مورد صوراسرافیل ==
عبدالله مستوفی در کتاب شرح زندگانی من نوشته استنوشته‌است:
{{نقل قول|چرند و پرندهای این روزنامه به قلم ایشان (دهخدا) بود و شمارة چاپ آن به ۲۴ هزار هم بالغ گردید. من در طهران نبودم که ازدحام مردم را در خرید این روزنامه ببینم، ولی خودم [که در آن زمان در روسیه بودم] در پطرزبورغ (پترزبورگ) روز می‌شمردم تا هفته سرآمده، این ۴ صفحه روزنامه به دستم برسد. مقالات اساسی آن جدی و محکم و صحیح و با موازین علمی مطابق و چرند پرند آن در شوخی و ظرافت به منتهی درجه بود. خیلی‌ها خواستند از چرند و پرند دهخدا تقلید کنند ولی تا امروز کسی را ندیده‌ام که از عهدة این کار برآمده باشد.<ref name=":1" />}}
 
ابوالقاسم حالت نوشته استنوشته‌است:
{{نقل قول|طنز دهخدا، نمک صوراسرافیل بود، روح صوراسرافیل حکم نفحه‌ای را داشت که این صور دمیده می‌شود. بدون مقالات او، این هفته‌نامه مانند شیپوری بی‌صدا یا صبحی بی‌جان به نظر می‌آمد…<ref name=":1" />}}
 
== تعطیل و توقیف ==
فشار استبداد و به ویژه اقدامات ارتجاع سبب می‌شود که صور اسرافیل در طول عمر یک سال و یک‌ماهه خود، ده بار توقیف و تعطیل شود به نحوی که در طی این مدت به جای ۵۵ یا ۵۶ شماره، بیش از ۳۲ شماره منتشر نمی‌شود. این توقیف‌ها، گاه به «امر مجلس» گاه به «حکم دولت»، زمانی در اثر حمله اوباش و چند روزی بر حسب «ضرورت و مصلحت!» صورت می‌گیرد. در شمارهٔ ۱۵ که پس از یک و ماه نیم توقیف منتشر می‌شود می‌خوانیم که چون روزنامه به «امر مجلس» توقیف بوده باید به حکم آن احترام و گردن نهاد. در شمارهٔ ۲۰ نیز که با یک ماه و نیم فاصله از شمارهٔ قبلی بیرون آمده می‌خوانیم که «علت دیگر، تاراج شدن و شکسته شدن در و پنجره اداره و تغییر مکان و تهیه اسباب کار بوده» و بالاخره در شماره ۲۶ نیز که پس از یک و ماه نیم فاصلهٔ زمانی انتشار می‌یابد اینطور عذر تقصیر خواسته شده استشده‌است:
{{نقل قول|اعلان از طرف اداره -- خدمت شرکاء عظام دامت توفیقاتهم، گذشته از اینکه نگارنده محترم جناب آقای میرزا علی اکبر خان ناخوش سخت بودند نظر به پاره‌ای از مصالح راجع به دوام جریده، تعطیل موقتی نیز مقتضی بوده… - قاسم<ref>محمد باقر مؤمنی، صوراسرافیل، مجله: «نامه انجمن کتابداران ایران» دوره هفتم، بهار ۱۳۵۳ - شماره ۱، برگ‌های ۱۱ و ۱۲</ref>}}
 
سطر ۷۳ ⟵ ۷۲:
{{نقل قول|در روز ۲۲ جمادی‌الاولی، ۱۳۲۶ قمری، مرحوم میرزا جهانگیرخان شیرازی، رحمةالله علیه، یکی از دو مدیر صوراسرافیل را قزّاق‌های محمّدعلی شاه دستگیر کرده، به باغ شاه بردند و در ۲۴ همان ماه، در همان‌جا، او را با طناب خفه کردند.<ref name=":1" />}}
 
آخرین شمارهٔ صوراسرافیل را علامه دهخدا در ۱۵ صفر ۱۳۲۷ در سوییس منتشر کرد. در آن شماره دهخدا شعری را در رثای شهید مشروطیت یعنی میرزا جهانگیرخان شیرازی چاپ کرد. او دربارهٔ انگیزه سرودن این شعر نوشت: {{نقل قول|شبی مرحوم جهانگیرخان را به خواب دیدم در جامهٔ سپید و به من گفت «چرا نگفتی دو جوان افتاده.» من از این عبارت چنان فهمیدم که می‌گوید چرا مرگ مرا در جایی نگفته یا ننوشته‌ای و بلافاصله در خواب این جمله به خاطر من آمد: «یاد آر ز شمعِ مُرده یاد آر.»<ref name=":0" /><ref name=":2">{{یادکرد وب|نویسنده=|کد زبان=|تاریخ=|وب‌گاهوبگاه=|نشانی=http://www.magiran.com/npview.asp?ID=3496441|عنوان=انتشار روزنامه صوراسرافیل}}</ref>||}}
 
دهخدا در مورد چگونگی سرودن این شعر نوشته استنوشته‌است: {{نقل قول|در این حال بیدار شدم و چراغ را روشن کردم و تا نزدیک صبح سه قطعه از مسمّط را ساختم و فردا گفته‌های شب را تصحیح کرده و دو قطعة دیگر بر آن افزودم و در شمارة اوّل صوراسرافیل منطبعة سوییس چاپ شد.<ref name=":1" /><ref name=":2" />}}
 
== جستارهای وابسته ==