تبرستان: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Iliyafamily (بحث | مشارکت‌ها)
سنگسر یا مهدیشهر یکی از اصلی ترین شهری است که در استان طبرستان قرار داشته و زبان سنگسری شباهت بسیار زیادی به مازندرانی دارد حتی بیشتر از زبان سمنانی و شهمیرزادی
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۷:
[[بلاذری]] طبرستان را شامل هشت ناحیهٔ «[[ساری]]ه، [[آمل]]، [[نامیه]]، [[تمیشه]]، [[رویان]]، [[لاریجان|اللارز]]، [[شریجان|الشرز]] و [[پتشخوارگر|بدشوارجر]]» دانسته. همچنین [[ابن رسته]] از چهارده بخش طبرستان سخن گفته که هرکدام [[مسجد جامع]]ی داشتند: «آمل، ساریه، [[پیشینه بابل|مامطیر]]، [[ترنجه]]، [[ربست]]، [[میله (شهر)|میلا]]، [[هزارگری|هزارگریب]]، [[مهروان]]، تمیش، [[تمار]]، [[ناتل|ناتیل]]، [[چالوس|چالس]]، رویان و [[کلاردشت|کلار]]».<ref name="اسی" />
 
[[ابن خردادبه]]، معاصر با علویان طبرستان، در [[المسالک و الممالک]] ضمن نام بردن از «[[ری|الری]]، [[دماوند|دنباوند]]، [[شهر دماوند|مدینه دنباوند]] و شلنبه» می‌گوید که «طبرستان و الرویان و آمل، ساریه، شالوس، اللارز والشرز، طمیس، دهستان، الکلار، جیلان و بدشوارجر» در پس آن هستند. ابن خردادبه گرگان را جزئی از شهرهای طبرستان عنوان نکرده‌است.<ref name="فتح">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=حکیمیان|نام=ابوالفتح|عنوان=اسلام در طبرستان|کتاب=علویان طبرستان|جلد=|سال=۱۳۶۸|ناشر=الهام|صفحه=۲۵-۲۷۲۵–۲۷}}</ref>
 
[[اصطخری]] در قرون ۳ و ۴ هجری در کتاب [[مسالک الممالک]]، برای نخستین بار نقشه‌ای از دیلم و طبرستان ارائه داده‌است. او طبرستان را زمینی هامون و قابل کشاورزی معرفی می‌کند و دیلم را شامل جبال دیلم و جلگه‌های گیلان معرفی می‌کند.<ref name="فتح" /> در نقشهٔ اصطخری که از [[ابوزید بلخی]] نقل شده، محدودهٔ بلاد طبرستان شامل «آمل، ساریه، [[اهلم|عین‌الهم]]، مهروان، [[آبسکون]]، [[استرآباد]]، [[جرجان|گرگان]] و [[داهه|دَهستان]]» است. نقشهٔ اصطخری شبیه و موافق توصیفات [[ابن اسفندیار]] نیز می‌باشد. صاحب کتاب [[حدودالعالم]]، در ۳۷۲ هجری، می‌گوید: «طبرستان ناحیتی است بزرگ… و حدش از چالوس است تا حد تمیشه و این ناحیتی است آبادان و با کشت و برز و بسیار خواسته و بازرگان بسیار و طعامشان بیشترین نان برنج است و ماهی و بام خانه‌هاشان همه سفال سرخ است از بسیاری باران که آنجا آید بتابستان و زمستان.»<ref name="اسی" /> [[شمس‌الدین مقدسی|مقدسی]] نیز در [[احسن التقاسیم فی معرفة الاقالیم]] «جرجان، طبرستان، دیلمان و جیلان» را در اقلیم پنجم عالم معرفی کرده‌است.<ref name="فتح" />
 
تبرستان بزرگ از لحاظ جغرافیایی شامل استان [[استان مازندران|مازندران]] و بخش‌هایی از استان [[استان گلستان|گلستان]] و [[استان گیلان]] و شرق و شمال [[استان تهران]] و شمال [[استان سمنان]] می‌شده‌است. در قرن ۸ میلادی حمدالله مستوفی جدای از ذکر ولایت مازندران، حدود ولایت قومس و تبرستان را بیان می‌کند که شامل [[فریم]] و [[شهمیرزاد]]، [[دامغان]]، [[سنگسر]] و [[شهرستان فیروزکوه|فیروزکوه]] و [[دماوند]] و [[گرمسار|خوار]] بوده‌است.<ref>حمدالله مستوفی، محمد دبیرسیاقی. ''نزهةالقلوب''.۱۹۷ و ۲۰۱</ref> پس از حمله مغولها و انتقال پایتخت از آمل به ساری و مصادف با قرن دهم نام ''مازندران'' بر این سرزمین گذاشته شد. تا پیش از آن [[مازندران]] سرزمینی نیمه اساطیری محسوب می‌شد که در ''[[شاهنامه]]'' و دیگر حماسه‌ها و [[اساطیر ایران]] نامش رفته بود. اما طبرستان همیشه خطه‌ای تاریخی محسوب می‌شده‌است.<ref>مینوی ۹</ref> موقعیت جغرافیایی این سرزمین که میان کوه و دریا واقع شده بود و دشواری دسترسی، آن را تبدیل به آخرین سنگرهای مقاومت ایرانیان در مقابل مهاجمان خارجی بدل ساخته بود. برای مثال تا بیش از یک سده پس از تازش تازیان بازماندگان [[ساسانیان]] در طبرستان با عنوان [[اسپهبدان طبرستان]] فرمان می‌راندند. منسوب به طبرستان را ''طبری'' می‌خوانند.
 
== تاریخ ==
خط ۳۱:
 
=== بقایای ساسانی ===
[[پرونده:Gil Gilan Shah's topographic map.svg|بندانگشتی|راست|[[احمد کسروی]] در [[بهار (مجله)|بهار]] نوشته استنوشته‌است:{{سخ}} «اوایل قرن سوم که دامنهٔ فتوحات اسلامی در آسیا تا حدود چین و در افریقاآفریقا تا سواحل بحر اطلس و در اروپا تا وراء جبل آلپ امتداد یافته بود و در پایتخت‌های اسپانیا و پرتغال به جای ناقوس صدای اذان مسلمین به اطراف طنین می‌انداخت، در قلل جبال سوادکوه آتشکده‌های دین زرتشت دایر و مشتعل بود و اسپهبدان هنوز کیش نیاکان خود را از دست نداده بودند.»<ref name="کسروی">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=حکیمیان|نام=ابوالفتح|عنوان=اسلام در طبرستان|کتاب=علویان طبرستان|جلد=|سال=۱۳۶۸|ناشر=الهام|صفحه=۶-۷۶–۷}}</ref>]]
 
پس از مرگ [[یزدگرد سوم]] و نابودی امپراتوری ساسانی، گیل گاوباره در سال ۶۵۱ میلادی، علم استقلال بیافراشت و با ایجاد [[گاهشماری طبری]] به نام «اسپهبد طبرستان، گیل گیلانشاه و پتشخوارگر پتشخوارگران» برای خود سکه ضرب کرد. پس از گیل گاوباره دو فرزند او [[دابویه]] و [[پادوسپان یکم|پادوسپان]] هر کدام دودمانی بنا نهادند.<ref name="باو و گاوباریان">{{یادکرد کتاب|نام خانوادگی=مهجوری|نام=اسمعیل|عنوان=تاریخ مازندران|کتاب=تاریخ مازندران|جلد=۱|سال=۱۳۴۲|چاپ=ساری|صفحه=۴۹–۵۱}}</ref>
خط ۵۷:
 
=== تاریخ معاصر ===
با قدرت گرفتن [[صفویان]]، امیران مرعشی مطیع آنان شده و با خاندان صفوی روابط نسبی برقرار کردند. [[خیرالنساء بیگم]]، از شاهزادگان صفوی، به ازدواج [[شاه محمد خدابنده]] درآمد و حاصل این ازدواج، [[شاه عباس کبیر]]، قدرتمندترین شاه صفوی است. شاه عباس تمامی حکومت‌های محلی شمال ایران را برانداخت و برای همیشه مازندران را جزئی از خاک رسمی [[ایران]] نمود. از جمله حکومت‌هایی که به دست شاه عباس نابود شدند مرعشیان، پادوسپانیان، [[سادات عمادی مازندرانی|مرتضویان]]، [[الوند دیو]]، [[کیاییان]]، [[اسحاقوندان]] و… بودند. شاه عباس کبیر پس از آن به آبادیبه‌آبادی مناطق مذکور همت گماشت؛ به‌طور مثال شهر [[بهشهر|اشرف]] را در شرق مازندران بنیان نهاد و [[فرح‌آباد (ساری)|فرح‌آباد]] را در شمال ساری آباد نمود.{{مدرک|بعداً منابع لازم را اضافه می‌کنم}}
 
== جستارهای وابسته ==