۲۳ سال: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
برچسب: خنثیسازی |
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
||
خط ۲:
'''''بیست و سه سال'''''، کتابی دربارهٔ زندگی [[محمد]] پیامبر [[اسلام]] نوشتهٔ [[علی دشتی]]، نویسنده و پژوهشگر ایرانی است. این کتاب در سال [[۱۹۷۳ (میلادی)|۱۹۷۳]] میلادی نوشته شدهاست اما به دلایلی بدون ذکر نام نویسنده<ref name="qnvu6">{{یادکرد وب | عنوان=DAŠTĪ, ʿALĪ – Encyclopaedia Iranica | وبگاه=Encyclopædia Iranica | تاریخ=1982-01-16 | سال=1982 | پیوند=http://www.iranicaonline.org/articles/dasti-ali | کد زبان=en | تاریخ بازبینی=2018-01-31}}</ref> در سال [[۱۹۷۴ (میلادی)|۱۹۷۴]] در [[بیروت]] انتشار یافتهاست.
علی دشتی پس از [[انقلاب ۱۳۵۷ ایران]]، در حالی که که در میانهٔ دههٔ هشتاد زندگیاش بود، دستگیر، زندانی و در [[دادگاه انقلاب]] به اتهام نوشتن کتاب ''بیست و سه سال'' و [[نقد اسلام]]، به اعدام محکوم شد.<ref>[http://www.bbc.com/persian/iran/2012/12/121203_l44_naraghi_ehsan_sociologist احسان نراقی؛ آن که ملامت کشید و خوش ماند]، بیبیسی فارسی</ref> دشتی نوشتههای خود را توسط گروههای زیر زمینی مخالف دولت ایران منتشر ساخت.<ref>خیانت در گزارش تاریخ، ج ۱ صفحهٔ ۶–۸</ref> این کتاب از
== خلاصه ==
خط ۱۸:
بیست و سه سال کتابی یگانه است و نسبت به پیامبر اسلام با احترام برخورد میکند و حتی سعی در تقدیس او دارد.<ref name="qnvu6" /> با این وجود چیزی که دشتی را آزار میدهد رشد پیوسته افسانهها و معجزات در خصوص او در طول سدههای بعدی است. دشتی با تحسین تکلیف محمد بسیاری از سو برداشتها و دروغ پردازیهای غربی دربارهٔ او خصوصاً در قرون وسطی را قویا محکوم میکند.<ref name="zkaca" />
این کتاب با وجود تلاش هر دو حکومت پهلوی و جمهوری اسلامی به منع چاپ آن به تیراژ گسترده تکثیر شد و مهمترین عامل دردسرهایی بود که دشتی در دههٔ آخر عمرش به
== نقد ==
از زمان انتشار کتاب بیست و سه سال به صورت زیر زمینی نقدهایی هم بر آن نوشته شدهاست که از جملهٔ
جی نورزر در نقد بیست و سال موفقیت آن در تکثیر گسترده اش را ناشی از مجادلاتی میداند که این کتاب برانگیخته. او این کتاب را چیزی بیش از تلاشی بی پرده برای اسطوره زدایی از نبوت محمد پیامبر و بازگشت به منابع اولیهای چون ابن اسحاق و تاریخ طبری نمیداند. او دشتی را به خاطر برخورداری از تربیت معمول حوزوی و تسلط قابل توجه بر زبان عربی برای خلق این مطالعه بهطور برجستهای شایسته میداند.<ref name="zkaca">{{یادکرد وب | عنوان=Review on JSTOR | وبگاه=JSTOR | پیوند=https://www.jstor.org/stable/4311009?seq=1#page_scan_tab_contents | کد زبان=en | تاریخ بازبینی=2018-01-31}}</ref> به اعتقاد بریگیت هوفمان استاد اسلامشناسی دانشگاه بامبرگ کتاب دقیق پژوهش شده و خواندنی است. در ایران بسیار تکثیر شده ولی از نقطه نظر علمی دید جدیدی نسبت به زندگی محمد به دست نمیدهد.<ref name="i5hxe">{{یادکرد وب | عنوان=Review on JSTOR | وبگاه=JSTOR | پیوند=https://www.jstor.org/stable/1571217?Search=yes&resultItemClick=true&searchText=Twenty-Three&searchText=Years:&searchText=A&searchText=Study&searchText=of&searchText=the&searchText=Prophetic&searchText=Career&searchText=of&searchText=Mohammad&searchUri=%2Faction%2FdoBasicSearch%3Ffilter%3D%26amp%3BQuery%3DTwenty-Three%2BYears%253A%2BA%2BStudy%2Bof%2Bthe%2BProphetic%2BCareer%2Bof%2BMohammad | کد زبان=en | تاریخ بازبینی=2018-01-31}}</ref> [[احمد صدری]] کتاب را بیشتر این جهانی و گاه به گاه حاوی توهین به مقدسات و تهمتهای ناروا به پیامبر اسلام میداند و نحوه برخورد با دشتی که به گفته او مختصراً احضار، بازجویی و سپس آزاد شد را نشانهٔ مدارای نقدهای منطقی از اسلام از سوی مسلمانان میداند.<ref name="u5vur">{{یادکرد وب | عنوان=What Rushdie Wrote and Wrought on JSTOR | وبگاه=JSTOR | پیوند=https://www.jstor.org/stable/20007003?seq=1#page_scan_tab_contents | کد زبان=en | تاریخ بازبینی=2018-01-31}}</ref>
خط ۳۱:
=== ادعای از یک سنخ بودن کار فیلسوفان، مصلحان اجتماعی و پیامبران ===
دشتی در کتابش همه این افراد را مصلحانی میداند که بشریت را به سوی خیر رهنمون کردهاند. او با انحصار پیامبران به [[اقوام سامی]] این نامگذاری را مربوط به جایی که این افراد از آن ظهور کردهاند میداند و تفاوت ریشهای بین
«این تحول و این سیر به طرف خوبی مرهون بزرگانی است که گاهی به اسم فیلسوف، گاهی به نام مصلح، گاهی به نام قانونگزار و گاهی به عنوان پیغمبر ظاهر شدهاند.»<ref name="بیست و سه سال ص ۶۲" />
در مقابل، معتقدین به نبوت اختلافاتی در مورد طبیعت کار کسانی که در تاریخ به نام پیامبر مشهور شدند با فیلسوفان و دیگر مصلحان اجتماعی بیان میکنند. مثلاً طباطبایی میگوید فلاسفه و قانون گذاران در محیطهای متمدّن ظهور کرده و از دانش دیگران سود جستهاند و آموزگاران و استادان در تحریک نبوغ آنها تأثیر فراوان داشتهاند امّا کسانی که با نام انبیاء خوانده میشوند به مکتب و مدرسه نرفتند و زیر تأثیر استادان قرار نگرفتند. او از این گفته علی دشتی کمک میگیرد که در جای دیگر کتاب گفته بود «امّا باید انصاف داد که این امر از شأن حضرت محمد نمیکاهد؛ که مردی أُمّی، پرورش یافته در محیطی آلوده به اوهام و خرافات، در محیطی که فسق و ستم رایج است و ضابطهای جز زور و قساوت وجود ندارد به نشر ملکات فاضله برخیزد و مردم را از شرک و تباهی نهی کند و پیوسته برای
از جمله تفاوتهای دیگری که طباطبایی به آن اشاره میکند این نکتهاست که پیامبران عقاید خود را دربارهٔ [[جهان هستی]] و فرجام آفرینش و فلسفه وجود، هیچگاه تغییر ندادند امّا نظر فلاسفه و دانشمندان و مصلحان در این باره تغییر و تفاوت بسیار یافت<ref>خیانت در گزارش تاریخ ج ۱ صص ۲۵۸–۲۶۱</ref>
خط ۶۱:
=== [[جبر (فلسفه)|جبر گرایی]] و بیفایده انگاشتن نبوت ===
دشتی با این استدلال که چرا باید شرّ و بدی در نهاد خلق نهاده شود، نیاز به فرستادن رسول را زیر سؤال میبرد. علاوه بر این او عقاید متکلمین را به چالش میکشد و میگوید: «علمای کلام میگویند: خداوند شرّ و بدی نیافریده و این طبیعت آدمی است که استعداد شرّ و خیر هر دو در آن هست، ما میگوییم: این طبیعت را که امکان شرّ و بدی و همچنین امکان خیر و شرّ در او هست کی به این افراد دادهاست؟!» او طبیعت افراد را ناشی از خصوصیات به ارث رسیده از پدر و مادر در بدو تولد میشمرد که اراده آدمی در آن اثری ندارد. او در ادامه با بیان این مثال که «نمی توان
جعفر سبحانی در مقابل میگوید انسانی که جز کار خوب کار دیگری نتواند انجام دهد انسان آزاد نیست بلکه ماشینی است که هر طوری او را ساختهاند کار میکند. خوبی و بدی در عمل انسان در صورتی مفهوم پیدا میکند که انسان با کمال اختیار و حریت آن را انجام دهد. اگر کمال به صورت اجبار و بهطور ناخواسته -مثلاً صرفاً با توارث از والدین- در درون انسان پدید آید، هرگز [[فضیلت اخلاقی]] و ملاک برتری شمرده نمیشود.<ref>راز بزرگ رسالت صفحهٔ ۹۰</ref> علاوه بر این دانشمندان معاصر همچون [[استیون پینکر]] معتقدند ترس از [[جبر (فلسفه)|جبر گرایی]] در مبحث ژنتیک و تکامل یک اشتباه است و
طباطبایی معتقد است<ref>خیانت در گزارش تاریخ، ج ۱ ص ۲۱۳</ref> دشتی با گفتن این حرف که طبیعت
«اعجاز محمّد در این است که از پای ننشست و با تمام اهانتها و آزارها مقاومت کرد و از هیچ تدبیری روی نگردانید تا اسلام را بر جزیرهالعرب تحمیل کرد، قبایل مختلف اعراب را در تحت یک لوا درآورد، اعرابی که از امور ماوراءالطبیعه
=== ادعای تأثیرپذیری از حنفیان ===
خط ۷۷:
((اسلام برای توحید مفهومی بسیار بالاتر از آن آورده که در اندیشه دیگران راه یافته بود، کجا و چه وقت و در کدام شعر، عربِ جاهلی خدایی را معرّفی میکرد که: «اوّل و آخر و ظاهر و باطن» باشد؟! خدایی که «به هر سو روی گردانیم با او روبرو میشویم» خدایی که «بر همه أشیاء محیط» و در عین حال «از رگ گردن به انسان نزدیکتر» است؟ خدایی که «هیچ برگی بر زمین نمیافتد مگر که او میداند» و «هموزن ذرّهای در آسمانها و زمین بر او پنهان نمیماند»))
به اعتقاد او عکس العمل مشرکین حجاز به آنچه که پیامبر اسلام آورده بود نشان گر نخستین برخورد آنها با چنین مفاهیمی بود
=== ادعای فراگیری قرآن از دانشمندان اهل کتاب ===
دشتی در کتابش مینویسد: «محمد در مسافرتهای خود به شام با راهبان و کشیشان مسیحی تماسهایی داشتهاست… وی موقع عبور از سرزمینهای عاد و ثمود و مدین، اساطیر و روایت آن سرزمینها را شنیده و در خود مکه با [[اهل کتاب]] آمد و شد داشتهاست.»
در مقابل منتقدین میگویند پیامبر اسلام به گواهی منابع تاریخی همچون سیره [[ابن هشام]] و [[تاریخ طبری]] دو بار بیشتر به شام مسافرت نداشتهاست؛ یک بار در ۱۲ سالگی به همراه عمویش [[ابوطالب]] و بار دیگر در ۲۵ سالگی به عنوان سرپرست کاروان تجاری [[خدیجه]]. با توجه به حجم مطالب قرآن و اینکه آیات قرآن بر اساس حوادث زمانه (از ۴۰ سالگی تا ۶۳ سالگی پیامبر اسلام) بیان میشدهاست، منتقدین فرض یادگیری مطالب از راهبان مسیحی در آن دیدارها را غیر محتمل میدانند. علاوه بر این، بسیاری از روایات و داستانهای مشترک با
=== ادعای ناشناخته بودن پیامبر اسلام ===
خط ۹۴:
{{نقل قول|و اما در خصوص اسماعیل، تو را اجابت فرمودم. اینک او را برکت داده، بارور گردانم، و او را بسیار کثیر گردانم. دوازده رئیس از وی پدید آیند، و امتی عظیم از وی بوجود آورم.<ref>عهد عتیق، باب پیدایش(Genesis)، فصل ۱۷، شماره ۲۰. ترجمه فاضل خان همدانی- ویلیام گلن- هنری مارتین قابل دسترسی در [http://www.kfam.co.uk/book-reviews/from-christian-publications/124-ketabmoghadas اینجا]</ref>}}<ref>نویسنده کتاب [[راز بزرگ رسالت]] آیه یادشده در تورات را چنین برگردان میکند: «ابراهیم! دعای تو را در حق اسماعیل شنیدم. اینک او را برکت دادم و او را بارور و بزرگ گردانیدم به مادماد و دوازده امام که از نسل او خواهد بود و او را امت عظیمی خواهم نمود.» و در ادامه توضیح میدهد که مقصود از «ماد ماد» در عبری محمد است.</ref>
و مهاجرت گروهی از یهودیان به [[شبه جزیره عربستان]] را به
{{نقل قول|کسانی که به
علاوه بر این [[جعفر سبحانی]] با استناد به اشعاری که ابوطالب سروده و فداکاریهایی که برای پیامبر اسلام نموده بود معتقد است ابوطالب به پیامبر اسلام ایمان آورده بود.<ref>راز بزرگ رسالت بخش دوازدهم</ref> [[محمد حسین طباطبایی]] نیز اجماع روایات شیعه را موافق ایمان آوردن ابوطالب میداند.<ref>ترجمه تفسیر المیزان ج هفتم ص ۸۰</ref>
خط ۱۱۰:
{{نقل قول|هر موقع آیات و معجزهای میدیدند آن را مسخره میکردند و میگفتند که این جز جادوی آشکار چیزی نیست.<ref>سوره صافات، آیه ۱۲۴. نویسنده کتاب راز بزرگ رسالت با این استدلال که کلمه «آیه» در این جمله نکره آمادهاست استدلال میکند که منظور از آن خود قرآن نیست بلکه معجزهای است غیر از قرآن.</ref>}}
[[جعفر سبحانی]] این مسئله را تأیید میکند که هر فرستاده الهی باید معجزه داشته باشد و با برشمردن آیات قرآن، اخبار غیبی هم چون
{{نقل قول|هر گاه قرآن کوهها را از بیخ برکند و زمین را قطعه قطعه کند و مردگان را زنده نماید باز آنان ایمان نخواهند آورد.<ref>سوره رعد آیه ۳۱</ref>}}
خط ۱۲۲:
دشتی با اشاره به آیه ۱۰۷ [[سوره انعام]] که در آن گفته شده
{{نقل قول|وَلو شاءَاﷲ ما اَشرکوا (اگر خدا میخواست مشرک نمیشدند)}}
مینویسد: «پس خدا خواستهاست که مشرک شوند. بنده ضعیف با خواست خدای توانا چه میتواند کرد؟ پس محمد هم نمیتواند
در مقابل منتقدین بر خلاف تصور دشتی معتقدند خواست خدا بر ایمان یا کفر بندگان تعلق نمیگیرد. زیرا در آن صورت ایمان و کفر بندگان از حوزه اختیار بندگان خارج خواهد بود و در نتیجه نه ایمان
=== ادعای شخصیت جدید برای محمد در مدینه ===
خط ۱۳۶:
و در ادامه مینویسد:
((آیا تکرار کلمههای «خون» و «انهدام» جمله معروف «[[ژان پل مارا|مارا]]» انقلابی معروف فرانسه را به خاطر نمیآورد که مینوشت: «من خون میخواهم» ؟))
و از آنجا نتیجه میگیرد که این جملات نشان دهنده خواستههای درونی و آرزوهای خفته محمد است که در روح او نهفتهاست. از نظر دشتی این جمله
«و از این رو خودِ نهفتهاش مینماید و محمدی که باید جزیرة العرب را به اطاعت درآورد، از گریبان محمدی که سیزده سال
خط ۱۴۶:
از نظر طباطبایی «اقداماتی که پیامبر در مدینه نمود واکنشهای تازهای بود در برابر رویدادهای اجتناب ناپذیر». به گفته او کسی که پنجاه و سه سال از عمرش میگذرد، شخصیت و منشش از هر جهت شکل گرفته و با یک مسافرت دگرگون نمیشود. از نظر طباطبایی مقاومت مسلحانه در برابر آزار و شکنجههای مشرکان در مکه به دلیل اندک و ضعیف بودن مسلمانان غیرممکن بود و نتیجهای جز نابودی مسلمانان نداشت. وگرنه به اعتقاد او وعده روزانه دوزخ دادن به مشرکان نمونهای از روحیه مقاومت و اعتراض در پیامبر مکی است. بهطور نمونه به آیات مکّی از قرآن اشاره میکند که خبر از شکست قریبالوقوع مشرکان دادهاست و بدین وسیله استدلال میکند که تغییری در خلق و خوی محمد رخ ندادهاست:
{{نقل قول|این گروه (مشرکان) بزودی شکست میخورند و پشت خواهند کرد<ref>سوره قمر، آیه ۴۵</ref>}}
به علاوه او به نمونهای از اعترافات شرق شناسانی همچون گلدزیهر و گیبون -که به اعتقاد او دشتی متأثر از آنهاست- در زمینه نیکخویی، آزاد منشی و بزرگواری پیامبر اسلام در مدینه اشاره میکند.<ref>خیانت در گزارش تاریخ، ج ۳، صص ۷۳–۷۷</ref><ref>گفتاورد از گیبون به نقل از جان دونپورت در کتاب: «عذر تقصیر به پیشگاه محمّد و قرآن» ترجمه غلامرضا سعیدی، صفحه ۲۱۸:((جنگهای مسلمین بوسیله پیغمبر تجویز شده بود ولی در میان تعلیمات و سرمشقهای زندگانی وی، خلفاء
== یادداشتها ==
|