بنی‌قریظه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Bazom (بحث | مشارکت‌ها)
←‏دیدگاه‌ها: نظریه حاشیه ای. در هیچ کتاب تاریخی چنین چیزی نیامده است
برچسب: حذف حجم زیادی از مطالب منبع‌دار
//خنثی‌سازی ویرایش 23433107 توسط Bazom (بحث)
برچسب: خنثی‌سازی
خط ۴۱:
[[جعفر شهیدی]] در این باره در کتابش می‌نویسد:
{{نقل قول|داستان یهودیان بنی قریظه مربوط به سال پنجم هجری است و باید در متن تاریخی و چهارچوب زمانی خودش نگریسته شود. بدون آشنایی با تغییراتی که محمد و آئین جدیدش در تنظیم رابطه و مناسبات اعراب قبیله نشین پدیدآورد، بدون اشراف به خُلق و خوی اعراب، بدون توجه به گفتمان غالب عصر جاهلی، بی اعنتا به عهد و پیمان‌هایی که مرسوم آن روزگار بود، بدون آگاهی از روال داستان سرایی اعراب که سعی می‌شده شنونده را مرعوب کنند یا داستان را بسیار مهم جلوه دهند<ref>سید جعفر شهیدی، ''تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان''، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، صفحهٔ ۸۹</ref> و، بدون اطلاع از ویژگی‌های دو قبیله [[اوس و خزرج]] و رقابت‌های پنهان و آشکارشان با همدیگر و بسیار مسائل دیگر، نمی‌توان به‌طور حتم در مورد ماجرای بنی قریظه تنها به چند وقایع نویس که وقایع گوناگونی از این سرگذشت را به ثبت رسانده‌اند تکیه نمود، بلکه باید در تمامی ابعاد این مسئله را بررسی کرد. فاصله تاریخی میان راویان و واقعه بنی قریظه نیز اهمیت دارد. قدیمی‌ترین سندی که به حادثه بنی قریظه اشاره کرده، سیره ابن اسحاق است، ابن اسحاق (محمد بن اسحاق بن یسار) ۱۴۵ سال پس از واقعه از دنیا رفته و [[محمد بن جریر طبری]] هم که روایت ابن اسحاق را بی کم‌وکاست نقل کرده، حدود ۱۵۰ سال پس از وی آمده‌است.<ref>سید جعفر شهیدی، ''تاریخ تحلیلی اسلام تا پایان امویان''، تهران: مرکز نشر دانشگاهی، صفحهٔ ۹۰</ref>}}
 
بنا بر دنیل سی. پیترسن و [[مارتین لینگز]]، این تصمیم در تطابق با قانون موسی در [[سفر تثنیه]] ۲۰:۱۰–۱۴ بود.<ref>Lings, Muhammad: His Life Based on the Earliest Sources, p. 229-233</ref><ref name="Peterson">Peterson, ''Muhammad: the prophet of God'', p. 125-127.</ref><ref group="پانویس">[http://kelisaonline.com/pdf/tarjomeaslienjil/Old/05_deuteronomy.pdf کتاب تثنیه] / فصل بیستم: 10 چون به شهری نزدیک آیی تا با آن جنگ نمایی، آن را برای صلح ندا بکن. 11 و اگر تو را جواب صلح بدهد، و دروازه‌ها را برای تو بگشاید، آنگاه تمامی قومی که در آن یافت شوند، به تو جزیه دهند و تو را خدمت نمایند.12 و اگر با تو صلح نکرده، با تو جنگ نمایند، پس آن را محاصره کن.13 و چون یهوه، خدایت، آن را به دست تو بسپارد، جمیع ذکورانش را به دم شمشیر بکش. 14 لیکن زنان و اطفال و بهایم و آنچه در شهر باشد، یعنی تمامی غنیمتش را برای خود به تاراج ببر، و غنایم دشمنان خود را که یهوه خدایت به تو دهد، بخور.</ref>
 
[[ویلیام مونتگومری وات|مونتگمری وات]] در اینباره می‌گوید: