زبان خوارزمی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Ariamihr (بحث | مشارکت‌ها)
بدون خلاصۀ ویرایش
برچسب‌ها: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر ویرایشگر دیداری
جز ←‏جایگزینی با [[وپ:اشتباه|اشتباه‌یاب]]: بسیاربرانگیز⟸بسیار برانگیز، متعقد⟸معتقد، چغرافیایی⟸جغرافیایی
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
خط ۵۳:
خوارزم منطقه‌ای در ساحل جنوبی دریاچهٔ آرال، در دو سوی مصب رود جیحون (آمودریا)، که با ریگزارهای قره‌قوم و قزل‌قوم احاطه شده‌است. خوارزم در کرانهٔ شرقی جیحون، شامل شهرهای مهم کاث/کات، خیوه/خیوق و هزار اسپ و در کرانهٔ غربی (بخش صلی خوارزم قدیم)، مشتمل بر شهرهای گرگانج/اورگنج (جرجانیه)، درغان، زمخشر و طاهریه بود. بخش شرقی جیحون اکنون جز جمهوری خودمختار قره‌قالپاق ازبکستان و بخش غربی آن جزو جمهوری ترکمنستان است.<ref>{{پک|گروه جغرافیا|1390|ک=خوارزم|ص=300}}</ref>
 
موضوعی که برخی مباحثی در میان ایرانشناس‌ها برانگیخته است، تاریخ زبان خوارزمی و ارتباط آن با زبان اوستایی است. حدود سال ۱۹۰۱ میلادی [[یوزف مارکوارت]] در اثر بسیار معتبر خود، موضوع بسیاربرانگیزبسیار برانگیز Airyanəm vaēǰō «سرزمین ایرانیان» را مطرح می‌کند که سرزمین فرضی زبان اوستایی با خوارزم یکی بود. دور از واقعیت این است که خوارزم، همانند ایرانویچ / Airyanəm vaēǰō، سردترین قسمت ایران یاد شده‌است، با این وجود، او هرگز دلایل دیگر خود را منتشر نساخت. این نظریه اشاره می‌کند که زرتشت از خوارزم بود، چنانچه که [[بنونیست]] نیز در سال ۱۹۳۳ میلادی آن را مطرح کرد. بنونیست با تعبیر و تفسیر خود از فهرست اسامی استان‌ها و ایالت‌ها در اوستای متاخر، به نتیجه‌ای رسید که ایرانویچ (Airyanəm vaēǰō) بی‌شک با خوارزم یکسان بود. او بسیار محتاط‌تر از آن بود که این موضوع، بیشتر نتیجهٔ واقعی بگیرد تا بگوید ایرانویچ (Airyanəm vaēǰō) از استان‌های شمال‌شرقی ایران، یعنی سغد، مرو، نسا، بلخ و هرات دور نبود و با آنکه در بخش چغرافیاییجغرافیایی وندیداد از آن‌ها با هم یاد شده‌است. [[هنینگ]] آن زمان، قاعدتاً نتیجه‌گیری بنونیست را پذیرفته بود. در سخنرانی که در سال ۱۹۴۹ میلادی ایراد کرد، او تا بدانجا رسید که بگوید «هم اوستا و هم سنت متاخر زرتشتی، به ما اطمینان می‌دهند که این Airyanəm vaēǰō همان خوارزم بوده‌است. با این وجود، او هنوز پیرو نتیجه‌ای بوده‌است که وی پیشتر به آن رسیده بود، در مقالهٔ کم‌نظیر خود که به اوستا اختصاص یافته، می‌نویسد که «سرزمینی که باید مسکن پدیدآورندگان اوستا در نظر گرفته شود، ناحیه‌ای است متشکل از دریاچه هامون در جنوب، واحه‌های مرو در شمال، و بلخ یعنی باختر باستان، در شمال شرقی».<ref>{{پک|مکنزی|1387b|ک=زبان خوارزمی و اوستایی|ص=101-102}}</ref>
 
== ریشه‌شناسی نام خوارزم ==
خط ۱۲۶:
# ویژگی‌های صرفی: اسم در این زبان دارای دو جنس مذکر و مؤنث (نمونه خنثی دیده نشده‌است) و سه شمارهٔ مفرد، جمع و (به‌ندرت) مثنی است و حالت‌های صرفِ نهادی (nominative)، رایی (accusative)، اضافی (genetive)، ازی (ablative)، بایی (instrumental) و دری (locative) دیده می‌شود.<ref>{{پک|زرشناس|1390|ک=زبان خوارزمی|ص=306}}</ref>
#:فعل در زبان خوارزمی، همانند زبان سغدی، دارای ساختاری ویژه است که آن را از دیگر زبان‌های دورهٔ میانه متمایز می‌سازد، از جمله این دو نکته دربارهٔ ساختمان فعل:
## باقی ماندن ساختمان ماضی غیرتام (imperfect)، یعنی ماضیِ بنا شده بر مادهٔ مضارع که دارای مفهوم ماضی مطلق یا گذشته ساده است. این نوع ماضی، هم از نظر ساخت و هم از نظر تعریف، از نمونهٔ باستانی خود (برای مثال از فارسی باستان) پیروی می‌کند. درخور ذکر است که گروهی از پژوهندگان (مثل هومباخ و مکنزی) دربارهٔ افعال خوارزمی متعقدمعتقد به وجود مادهٔ غیرتام (imperfect stem) هستند.<ref>{{پک|زرشناس|1390|ک=زبان خوارزمی|ص=306}}</ref>
## در هر دو زبان سغدی و خوارزمی با افزودن لفظ kʾm به صیغه‌های فعل مضارع، فعل آینده یا مستقبل ساخته می‌شود. توضیح آنکه در زبان فارسی، خواستن (که هم معنای با kʾm است و برای ساختن مستقبل به کار می‌رود) صرف می‌شود و فعل اصلی ثابت می‌ماند، در حالی که در دو زبان سغدی و خوارزمی فعل اصلی صرف می‌شود و لفظ kʾm ثابت است.<ref>{{پک|زرشناس|1390|ک=زبان خوارزمی|ص=306}}</ref>
# ویژگی‌های نحوی: در زبان خوارزمی، مکان فعل در جمله معمولاً آزاد است اما اصل پیش‌گرایی (anticipation؛ در اصطلاح عربی صدارت طلبی) بر نحو زبان تأثیر می‌گذارد و توجه نکردن به آن موجب فهم نادرست جمله می‌شود. بنابر اصل مذکور، اگر فعل پیش از مفعول قرار گیرد، مفعول یک بار دیگر هم با یک ضمیر متصل بیان می‌شود و این ضمیر به خود فعل یا به واژهٔ پیش از آن می‌پیوندد. برای نمونه hʾβrnydyδwydʾm = hāβirnīdi yāδuγdām به معنای «من دخترم را به تو داده‌ام»، با ساخت اصلی به صورت «من-داده‌ام-او را (مؤنث)- به تو- دخترم» در می‌آید که بدون توجه به اصل پیش‌گرایی، مفهوم کاملاً نادرستی از آن به دست می‌آید. صرف‌نظر از مفعول، برای بیان سایر اجزای جمله، نظیر عبارت دارای حرف اضافه یا گروه حرف اضافه، به شرط تقدم فعل، پسوندهای پیش‌گرا به کار می‌روند. حتی برخی از صورت‌های فعلی ممکن است تا دو پسوند پیش‌گرا داشته باشند.<ref>{{پک|زرشناس|1390|ک=زبان خوارزمی|ص=306}}</ref>