چرخه کسب‌وکار: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز Wikimostafa صفحهٔ چرخه کسب و کار را به چرخه کسب‌وکار منتقل کرد: وپ:نیم‌فاصله
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۳۴:
 
=== دستمزد اسمی و حقیقی ===
دستمزد مثل قیمت در بازارهای دیگر، تصفیه کنندهتصفیه‌کننده بازار کار محسوب می‌شود. دستمزد دو نوع اسمی و حقیقی دارد. دستمزد اسمی مقدار پول و دستمزدی است که به یک نیروی کار پرداخت می‌شود دستمزد حقیقی در حقیقت بیان کنندهبیان‌کننده قدرت خرید یک نیروی کار است و بنا به تعریف برابر نسبت دستمزد اسمی به سطح عمومی قیمت‌ها ست. بنابراین ممکن است دستمزد حقیقی کاهش یابد در حالیکه دستمزد اسمی افزایش یافته چون سطح عمومی قیمت‌ها بیشتر افزایش یافته‌است.
 
== چرا نوسانات اقتصادی رخ می‌دهند ==
خط ۵۱:
'''هزینه‌های بنگاه:''' یکی از دلایل کاهش تولید به جای قیمت، ثبات هزینه‌های بنگاه‌است و اینکه بنگاه‌ها برای قیمت‌گذاری از یک قاعده سر انگشتی استفاده می‌کنند (مثلاً ۱۲۰% هزینه‌ها). معمولاً دستمزدها در اقتصاد به آرامی تعدیل می‌شوند علاوه بر این معمولاً دستمزد بخش عمده هزینه تولید را تشکیل می‌دهد. لذا چون هزینه‌ها ثابت اند، قیمت هم ثابت می‌ماند و تولید کم می‌شود.
 
'''ریسک و نااطمینانی:''' در بازارهایی که بنگاه‌ها قدرت قیمت گذاریقیمت‌گذاری دارند نتیجه بخش بودن استراتژی تغییر قیمت به رفتار مصرف کنندگان و سایر تولیدکنندگان وابسته‌است مثلاً اگر یک بنگاه قیمت محصول خود را کاهش دهد در حالیکه سایر بنگاه‌ها بیشتر قیمت را کاهش داده‌اند در این صورت ممکن است این استراتژی که برای جذب تقاضا وضع شده بود شکست بخورد. از طرفی اگر مصرف کنندگان در اثر مشاهدات این چنینی، انتظار جنگ قیمتی بین تولید کنندگان را داشته باشند ریسک چنین استراتژی بالاتر می‌رود. این در حالیست که تنها هزینه تغییر تولید و اشتباهات احتمالی در محاسبات مربوط به آن تغییر در موجودی انبار است که بسیار کم هزینه‌تر از استراتژی تغییر قیمت است.
 
'''هزینه تغییر منو:''' تغییر قیمت موجب از اعتبار ساقط شدن بروشور و کاتالوگ‌هایی است که قبلاً چاپ شده‌اند هزینه تجدید این بروشورها عمولا از دیگر علت‌هایی است که برای توجیه برتری تغییر تولید در مقابل تغییر قیمت در کوتاه مدت نام برده می‌شود.
خط ۶۲:
 
=== مدل AS-AD ===
این مدل یکی از مدلهایمدل‌های سنتی برای توضیح نوسانات اقتصادی است در این مدل این مدال بر مبنای تعادل تقاضای کل و عرضه کل در اقتصاد بنا شده‌است.{{سخ}}
تقاضای کل اقتصاد نشان دهندهٔ مجموع تقاضا برای کالا و خدمات در اقتصاد است به صورت سنتی این تقاضا به تقاضای مصرفی خانوارها، تقاضای سرمایه‌گذاری بنگاه‌ها، تقاضای دولت و جز خالص صادرات تقسیم می‌شود. رابطه ساده شده تقاضای کل در اقتصاد به صورت زیر است:
 
<math> AD = C(y) + I(r) + G + NX(e,y,yf) </math>
 
'''تقاضای مصرفی خانوارها(C)''' این تقاضا به عواملی چون در آمد، مالیات، انتظارات مردم از درآمد آتی و ثروت آن‌ها وابسته‌است. اگر درآمد افراد بعد از مالیات را درآمد قابل تصرف بدانیم با افزایش درآمد قابل تصرف (کاهش مالیات یا افزایش در آمد) خانوارها تقاضای مصرفی بیشتری خواهند داشت. خوش بینی به آینده یا افزایش ارزش ثروت خانوارها نیز موجب می‌شود مردم در هر سطح عمومی از قیمت‌ها، مصرف خود را افزایش دهند. علی‌رغم موارد یاد شده به طوربه‌طور سنتی در مدل‌ها مهمترین عامل مصرف خصوصی را درآمد خانوارها می‌دانند.
 
'''تقاضای سرمایه گذاریسرمایه‌گذاری بنگاه‌ها(I)''' هر سرمایه گذاریسرمایه‌گذاری بنگاه نیاز به تامینتأمین مالی دارد بنگاه‌ها در هنگام سرمایه گذاریسرمایه‌گذاری نرخ بازدهی سرمایه گذاریسرمایه‌گذاری خود را به دست می‌آورند و آن را با نرخ بهره حقیقی(نرخ بهره منهای نرخ تورم) وجوه لازم برای تامینتأمین مالی مقایسه می‌کنند هرچه نرخ بهره حقیقی وجوه لازم برای تامینتأمین مالی در یک اقتصاد بالاتر باشد پروژه‌های کمتری در اقتصاد برای سرمایه‌گذاری توجیه پیدا می‌کنند و تقاضا برای سرمایه گذاریسرمایه‌گذاری کاهش می‌یابد. انتظارات از آینده، نااطمینانی و.. نیز از دیگر عوامل مؤثر بر سرمایه‌گذاری هستند.
 
'''تقاضای دولت(G)''' نیز از دیگر عوامل تعیین کنندهتعیین‌کننده تقاضا در اقتصاد است. اگر چه تقاضای دولت در صورت متوازن بودن بودجه (برابر بودن هزینه‌ها با درآمدهای دولت)به مالیات وابسته‌است چرا که مالیات مهمترن درآمد دولت محسوب می‌شود اما در حالت کلی در کوتاه مدت متوازن بودن بودجه لزومی ندارد لذا در مدل‌ها این تقاضا مستقل از سایر متغیرها چون درآمد و ... محسوب می‌شود.
 
'''جز خالص صادرات(NX)''' از دیگر اقلام تقاضای اقتصاد است این جز برابر ارزش صادرات منهای ارزش واردات کشور در یک سال است. تقاضای یک کشور برای کالای خارجی به درآمد مردم کشور وابسته‌است پس صادرات یک کشور به درآمد سایر کشورها(yf) وابسته‌است و واردات آن به درآمد مردم همان کشور(y). پس با افزایش درآمد سایر کشورها خالص صادرات یک کشور افزایش می‌یابد و با افزایش درآمد آن کشور تقاضای واردات افزایش می‌یابد و جز خالص صادرات کشور کاهش می‌یابد. عامل دیگر مؤثر در صادرات و واردات نرخ ارز(e) است اگر نرخ ارز(مثلاً قیمت مبادله دلار با ریال) یک کشور بالا رود چون در بازار جهانی کالای صادراتی آن کشور ارزان شده‌است و در بازار داخلی قیمت کالای خارجی افزایش یافته‌است پس طبق قانون تقاضا جز صادرات افزایش می‌یابد.
 
'''بازار پول''' از دیگر اجزائ مدل نوسانات اقتصادی پول است حجم پول(m) توسط بانک مرکزی کشورها کنترل می‌شود. اقتصاددانان برای پول دو تقاضا در میان مردم قائل اند یکی تقاضای معاملاتی-احتیاطی برای خریدهای روزانه‌است که با درآمد (y)در اقتصاد رابطه مثبت دارد و دیگری تقاضای سفته‌بازی. تقاضای سفته بازی تقاضایی است که مرم برای خرید و فروش دارایی‌ها و کسب سود دارند این تقاضا با نرخ بهره اسمی(r) در اقتصاد رابطه معکوس دارد یعنی اگر نرخ بهره اسمی (مثلاً نرخ بازدهی حساب پس‌انداز بانکی) در اقتصاد بالا رود مردم با نگه دارینگهداری پول برای سفته بازی سود نسبی کمی کسب می‌کنند در حالیکه می‌توانستند آن را در بانک بگذارند و سود آن را دریافت کنند پس با افزایش نرخ بهره اسمی تقاضای پول کاهش می‌یابد. باید توجه داشت حجم پول مورد تقاضای مردم با سطح قیمت‌ها(p) رابطه عکس دارد یعنی وقتی همه چیز ثابت باشد با افزایش سطح قیمت‌ها، مردم باید پول بیشتری برای معاملات خود تقاضا کنند رابطه بازار پول در حالت کلی و نیز با فرض روابط خطی در زیر آمده‌است.
 
<math> M/P = F(y,r) </math>
خط ۸۶:
'''عرضه کل''' جز دیگری برای تحلیل نوسانات اقتصادی است در مورد عرضه کل اختلاف نظرهایی بین مکاتب مختلف اقتصادی وجود دارد در نگاه نئو کلاسیک و کینزی چون تعدیل دستمزد حقیقی در اقتصاد نا کامل است با افزایش سطح قیمت‌ها بنگاه‌ها نیروی کار ارزان‌تری در اختیار دارند چرا که دستمزد حقیقی نیروی کار کاهش یافته‌است با کاهش دستمزد حقیقی بنگاه‌ها کارگر بیشتری استخدام می‌کنند و تولید بیشتری صورت خواهد گرفت و بیکاری نیز کاهش می‌یابد. لذا منحنی عرضه کل در فضای سطح قیمت‌ها و درآمد صعودی است.
 
کلاسیک‌ها معتقد اند تنها چیزی که تولید یک اقتصاد را تحت تاثیرتأثیر قرار می‌دهد همان رشد تکنولوژی و بهره‌وری است و سطح قیمت‌ها را در میزان تولید در اقتصاد بی تاثیرتأثیر می‌دانند لذا در نگاه کلاسیکی که به بلند مدت اقتصاد تعلق دارد عرضه کل در فضای سطح قیمت و تولید عمودی است.
 
=== اثر سیاست پولی و مالی ===
سیاست پولی در اقتصاد به تغییر حجم پول توسط بانک مرکزی گفته می‌شود اگر در اقتصادی حجم پول بالا رود نرخ بهره کاهش می‌یابد و تقاضای سرمایه گذاریسرمایه‌گذاری در اقتصاد افزایش می‌یابد با افزایش تقاضا در اقتصاد تولید افزایش می‌یابد و بیکاری کاهش می‌یابد ولی به علت صعودی بودن عرضه کل سطح قیمت‌ها نیز افزایش می‌یابند.
 
سیاست مالی مربوط به تصمیم دولت دربارهٔ هزینه‌ها و مالیات‌های خود است. رایج ترینرایج‌ترین سیاست مالی افزایش تقاضای دولت است در این حالت چون تقاضا در اقتصادافزایش یافته‌است تولید افزایش و بیکاری کاهش می‌یابند اما سطح عمومی قیمت‌ها افزایش می‌یابد.{{سخ}}
تحلیل‌های فوق نشان می‌دهند '''در کوتاه مدت می‌توان به قیمت افزایش سطح قیمت‌ها بیکاری را کاهش داد''' این تحلیل به '''منحنی فیلیپس'''{{به انگلیسی|[[منحنی فیلیپس]]}} معروف است.
 
=== مدل ADI(Aggregate demand inflation) curve ===
[[پرونده:ADI curve alijoon.png|بندانگشتی|چپ|300px]]
'''منحنی تقاضای کل تورم''' در این مدل که از ایده مدل قبل بر گرفته شده‌است بر مبنای این تحلیل استوار است که بانک مرکزی قاعده‌ای تصمیم گیریتصمیم‌گیری دارد که در آن به ازا هر سطح تورم یک سطح نرخ بهره را انتخاب خواهد کرد یعنی اگر تورم در اقتصادی در حال افزایش باشد بانک مرکزی که خود را مکلف به کنترل تورم می‌بیند شروع به دخالت در بازار پول خواهد کرد و نرخ بهره‌را افزایش می‌دهد لذا تقاضای سرمایه گذاریسرمایه‌گذاری در اقتصاد کاهش می‌یابد و تورم نیز کاهش می‌یابد لذا شیب منحنی تقاضای کل تورم در فضای تورم و تولید نزولی است. این شیب به حساسیت تقاضای سرمایه‌گذاری به نرخ بهره و همچنین حساسیت قاعده تصمیم گیریتصمیم‌گیری بانک مرکزی به تورم وابسته‌است.
 
'''عرضه کل''' در این مدل با نگاهی بلند مدت تر از مدل قبل و مستقل از تورم فرض می‌شود. در حقیقت در این مدل فرض می‌شود تولید بالقوه یعنی تولیدی که در آن بنگاه‌ها در حالت عادی تولید می‌کنند حالت تعادل اقتصاد را رقم خواهد زد و در بقیه شرایط نیز اقتصاد پس از تعدلیل به حالت بالقوه بر می‌گردد لذا بیکاری و تورم هرچند در کوتاه مدت رایطه عکس در مدل دارند ولی اقتصاد پس از مدتی تنها تورم را برای خود حفظ می‌کند و بیکاری به حالت طبیعی متناظر با تولید بالقوه برمی‌گردد.