امیرمختار کریم‌پور شیرازی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB
خط ۷۶:
| پانویس =
}}
'''امیرمختار کریم‌پور شیرازی''' (زاده: ۴ بهمن ۱۲۹۹، [[استهبان]] قتل: ۲۴ اسفند ۱۳۳۲، [[تهران]]) شاعر، [[روزنامه‌نگار]] و فعال سیاسی هوادار [[نهضت ملی‌شدن نفت|ملی شدن صنعت نفت]] ایران بود که پس از [[کودتای ۲۸ مرداد]] دستگیر و پس از مدتهامدت‌ها [[شکنجه]] در زندان دژبان مرکز ارتش در آتش سوزانده شد.<ref name="آفتاب">{{cite web|url=http://www.aftab.ir/lifestyle/view/149022|title=درخواست اعدام برای کریم‌پور شیرازی|accessdate=۲۰۱۰-۰۳-۱۹}}</ref>
 
== روزنامه شورش ==
خط ۸۴:
چرا باید یک نفر مفتخور نالایق بنام همسری خواهر شاه دربار سلطنتی یک مملکت تاریخی را ملعبه عیاشی و خوش گذرانی خود قرار دهد… شاه اگر با طرد اشرف، فاطمه و احمد شفیق عرب و هیلر آمریکایی افکار عمومی را تسکین ندهد، عاصیان جان به لب آمده و کارد به استخوان رسیده، ناچار خواهند شد برای حفظ استقلال و آبروی ایران کاری بکنند که ملت قهرمان و بزرگ فرانسه با دربار و لوئی شانزدهم کردند. حال خود دانید با آتش و قهر و نفرت مردم.<ref name="اخبار روز">{{cite web|url=http://www.akhbar-rooz.com/article.jsp?essayId=2966|title=صدای کلاغ |accessdate=۲۰۱۰-۰۳-۱۹}}</ref>}}
 
پس از انتشار این مقاله نامه تهدیدآمیزی را دریافت کرد که کلیشه آنراآن را در روزنامه بچاپ رساند: «... ای مدیر روزنامه شورش! بدان و آگاه باش که اگر دست از مبارزه با اشرف پهلوی برنداری، عاقبت وخیمی در پیش داری، دیدی که چگونه [[محمد مسعود]] می‌خواست علیه ما مبارزه کند، به حیات او خاتمه دادیم و باز هم می‌گوئیم، اگر دست از مبارزه با ما برنداری در همین روزها منتظر سرنوشت مسعود باش.»<ref name="گویا نیوز">{{cite web|url=http://news.gooya.com/culture/archives/058187.php|title=ماجرای به آتش کشیدن کریمپور شیرازی|accessdate=۲۰۱۰-۰۳-۱۹}}</ref>
 
کریم پور بعد از اخراج مادر شاه از کشور نوشت: «... من انتظار دارم بعد از رفتن ملکه مادر و علیرضا، دربار از مرکز توطئه‌های ضد ملی و میهنی و جاسوس بازی به نفع بیگانه منزه و مبری گردد…» شورش در شماره‌ای دربارهٔ فاطمه، خواهر ناتنی شاه که با یک مسیحی ازدواج کرده بود نوشت: «... نمی‌دانم شاه متوجه نیست که مردم دربارهٔ ازدواج شرم آورشرم‌آور فاطمه و هیلر چه می‌گویند… اگر با طرد اشرف و فاطمه و احمد شفیق عرب و هیلر آمریکایی افکار عمومی را تسکین ندهند، عاصیان جان به لب آمده و کارد به استخوان رسیده، قربانیان جنایات اشرف و احمد شفیق و خجلت زدگان اعمال فاطمه و هیلر، ناچار خواهند شد برای حفظ استقلال و آبروی ایران، برای حفظ قانون اساسی، با کلنگ و داس و… و سنگ و آجر، به دربار حمله‌ور شده و کاری بکنند که ملت قهرمان و بزرگ فرانسه با دربار خودکامه و بی اعتنا به افکار عمومی لویی شانزدهم کردند. حال خود دانید با آتش قهر و نفرت مردم.»<ref name="imendust" />
 
کریم‌پور در جایی دیگر نوشت: «من نمی‌دانم، مادر و خواهران و برادران شاه، دیگر از جان این مردم مفلوک گرسنه بی‌چیز چه می‌خواهند. سی سال تمام، خون مردم را مانند زالو مکیدند… املاک و اموال مردم را عنفاً و جبراً تصاحب کردند. ناموس دختران و زنان را به زور لکه دار و آلوده ساختند… رضاخان جنایتکار گور به گور افتاده لعنتی، تمام استعداد و نبوغ ایران را مانند افعی آفریقایی بلعید و ایران مستعد و برومند و پرافتخار را به قبرستان سیاه و تاریک و مخوف تبدیل کرد…»<ref name="imendust" />
 
کریم‌پور شیرازی در سرمقاله شماره ۱۴ روزنامه شورش خود می‌نویسد: «... ما با خون خود، لانه جاسوسان اجانب را شستشو می‌کنیم، اراده آهنین مصدق اراده ۱۸ میلیون ملت غیور و محروم ماست…» وی در همین شماره نامه تهدیدآمیزی نسبت به خودش را چاپ می‌کند که در آن، او را به سرنوشت [[محمد مسعود]] تهدید کرده بودند. کریم پور رویه انتقاد و تهدید خاندان سلطنت را در روزهای پایانی عمر دولت مصدق، شدت بخشیده بود، به طوری کهبه‌طوری‌که در شماره ۸۷ شورش، مورخ شنبه ۱۷ مرداد۳۲ مقاله‌ای به چاپ سپرده بود تحت این عنوان: «ملت چوب‌های دار را آماده کنند». همین رویه افراطی باعث شد به دستور مصدق از ادامه انتشار خودداری کند. حسین شاه حسینی عضو سابق نهضت ملی و عضو هیئت امنای قلعه احمدآباد می‌نویسد: «مصدق واقعاً عارفانه او را دوست داشت. در ۲۶ مرداد ۳۲ به لحاظ مقالات تندی که علیه شاه نوشته بود، دولت دستور توقیف شورش را داده بود ولی ذره‌ای علاقه و ارادتش نسبت به او کاسته نشد.»<ref name="imendust" />
 
== توهین به کاشانی ==