ناصرالدینشاه: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
خنثیسازی ویرایش 23907385 توسط 46.143.99.59 (بحث)! برچسب: خنثیسازی |
Fatranslator (بحث | مشارکتها) جز افزودن ناوباکس ۷.۵> الگو:امیرکبیر (درخواست کاربر:IranJoker)+املا+مرتب+تمیز+ |
||
خط ۳۲:
== تولد و خانواده ==
پدر ناصرالدین، [[محمدشاه قاجار]] نوه [[فتحعلیشاه قاجار]] و سومین پادشاه دودمان قاجاریه بود. [[محمدشاه]] هنگامی که دوازده سال داشت در ۱۱۹۸ به دستور فتحعلیشاه با دختر عمه چهارده سالهاش [[مهدعلیا|ملک جهان]] ازدواج کرد. این ازدواج به قصد از بین بردن تفرقه بین شاخههای [[قوانلو]] و [[دولو|دَوَلو]] ایل قاجار صورت میگرفت.<ref>امانت، عباس. ص۶۳</ref> در منابع عصر قاجار، طرح این ازدواج را جزئی از توصیههای [[آغامحمدخان]] به فتحعلیشاه دانستهاند.<ref>عضدالدوله، صص ۹۴–۹۵؛ سپهر، ص۳۱۲.</ref> ناصرالدین سومین پسر و نخستین فرزند باقیمانده این زوج<ref name="qajarpages.org"
== قائممقام ==
خط ۸۰:
[[پرونده:Naser al-Din Shah Qajar riding horse.jpg|بندانگشتی|چپ|300px|ناصرالدین شاه جوان]]
مدتی پس از این واقعه، روزنامه [[وقایع اتفاقیه]] در یکی از شمارههای خود احساسات ضد بریتانیایی ناصرالدین شاه را چنین توصیف کرد:<ref>امانت، عباس. ۳۷۸–۳۷۹.</ref>
{{نقل قول|«[شاه] به قدری از کیفیت حالی خود متنفر شدهاست که حکومت یک ده در حالتی که غیرمحکوم [خارجی] باشد به مراتب ترجیح به این سلطنت میدهد… جمیع ناملایماتی که از ابتدای سلطنتش دیده سکوت کردهاست ولی حال غیرت و کینه او زیادتی بر حوصله و حلمش کردهاست و چنان معلوم میشود که حال تاج و تخت سلطنت را نمیخواهد مگر برای انتقام… از آن وقت، قلب او که مدتها مدید از تسلط دول خارجه منزجر بوده ابتدا کردهاست به
=== فتح هرات ===
خط ۸۹:
احتمالاً برای نخستین بار ناصرالدین شاه، جیران را در جمع ملازمان مهدعلیا در حدود سال ۱۲۶۸ قمری (اندکی پس از قتل امیرکبیر) دید و به او علاقهمند شد.<ref name="amanat422">امانت، عباس. ۴۲۲.</ref> شیفتگی او به شکار و رفتار جسورانه او که برخلاف حجب معمول زنان حرمسرا بود، او را بیش از پیش مورد توجه شاه قرار داد.<ref name="amanat422">امانت، عباس. ۴۲۲.</ref> برطبق گفتههای [[دوستعلی معیری]] (نوه ناصرالدین شاه):<ref>معیری، دوستعلی. ۳۸.</ref>
{{نقل قول|«جیران هنگام سواری چکمه به پا میکرد و روبنده را گرد سر پیچیده به چالاکی بر زین مینشست. گروهی انبوه از تفنگدار، قوشبان، نوکر و چاپلوس در رکابش سوار میشدند و از دور همه را گمان میرفت که کبکبه شاهانهاست. در شکارگاه، [[قوش]] مخصوص خود را که «غزال» نام نهاده بود بدست میگرفت و برپشت اسب قزلی گلگون به نام «آهو» به قله کوه برآمده، شهباز را در پی کبک میافکند.»}}
به اعتقاد [[عباس امانت]] «دلبستگی شاه به جیران به روال عشقهای عادی عصر نوین و برعکس زندگی جمعی حرمسرا فردی و خصوصی بود» و مهر او برای شاه «تجسم نوع دیگری از خانواده، همسر و فرزند بود که در پس ظاهر شاهانه، قرینهای از زندگی عادی به او عرضه میداشت.»<ref name="amanat423">امانت، عباس. ۴۲۳.</ref> در سال ۱۲۶۸ قمری دومین پسر جیران، [[محمدقاسم میرزا]] به دنیا آمد و به زودی مورد علاقه زیاد شاه قرار گرفت.<ref name="amanat423">امانت، عباس. ۴۲۳.</ref> زمانی که محمدقاسم میرزا پنج سال داشت، شاه به او لقب امیرنظام داد و به فرماندهی کل قشون ایران منصوبش ساخت.<ref>امانت، عباس. ۴۲۵.</ref> پس از مرگ سلطان معین الدین میرزا، ناصرالدین شاه تمایل یافت محمدقاسم میرزا را به ولیعهدی برگزیند.<ref name="amanat423">امانت، عباس. ۴۲۳.</ref> اما نسب غیرقاجار جیران و اینکه او همسر عقدی شاه نبود مانع عملی شدن این تصمیم بود. مقارن شوال ۱۲۷۳ چند تن از رجال معتبر از جمله [[میرزا یوسف آشتیانی|مستوفیالممالک]] و [[عزیز خان مکری]] فهرستی از جرایم نوری تهیه کردند. جیران که میخواست نوری را وادار به پذیرش ولیعهدی پسرش کند، با آنان همدست شد و مأموریت یافت تا فهرست جرایم را به نظر شاه رساند.<ref name="qaemmaqami123"
== الغای مقام صدارت ==
خط ۱۴۳:
== اواخر سلطنت ==
=== آشوبهای مرزی ===
مدتی پس از بازگشت ناصرالدین شاه از فرنگستان، نیروهای نظامی روسیه در [[ماوراء خزر]] شروع به پیشروی کردند. دولت بریتانیا تلاش کرد شاه را علیه اقدام روسیه برانگیزاند<ref name="Parto">{{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =پرتو | نام =افشین | عنوان =نگاهی به رویدادهای نیمه دوم سده نوزدهم و جدایی آسیای میانه از ایران | ژورنال =اطلاعات سیاسی و اقتصادی | شماره =۱۱۹ و ۱۲۰ | مکان =تهران | تاریخ =مرداد و شهریور ۱۳۷۶ | صفحه =۶۳ | پیوند =http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5226/64/image | تاریخ دسترسی =۲۱ شهریور ۱۳۹۰}}</ref> ولی سپهسالار که اکنون به سیاستهای روسیه گرایش نشان میداد<ref>امینالدوله، ص۶۵–۶۶</ref> شاه را متقاعد کرد که برای ایران همسایگی با کشور روسیه بهتر از همسایگی با ترکمانها غارتگر [[آخال]] است.<ref name="Parto">{{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =پرتو | نام =افشین | عنوان =نگاهی به رویدادهای نیمه دوم سده نوزدهم و جدایی آسیای میانه از ایران | ژورنال =اطلاعات سیاسی و اقتصادی | شماره =۱۱۹ و ۱۲۰ | مکان =تهران | تاریخ =مرداد و شهریور ۱۳۷۶ | صفحه =۶۳ | پیوند =http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5226/64/image | تاریخ دسترسی =۲۱ شهریور ۱۳۹۰}}</ref> ناصرالدین شاه گمان میبرد روسیه خراسان را از تاخت و تاز ترکمانان در امان میدارد و از شنیدن خبر فتوحات نیروهای روسی در سرحدات ایران خرسند میشد.<ref name="Parto">{{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =پرتو | نام =افشین | عنوان =نگاهی به رویدادهای نیمه دوم سده نوزدهم و جدایی آسیای میانه از ایران | ژورنال =اطلاعات سیاسی و اقتصادی | شماره =۱۱۹ و ۱۲۰ | مکان =تهران | تاریخ =مرداد و شهریور ۱۳۷۶ | صفحه =۶۴ | پیوند =http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5226/64/image | تاریخ دسترسی =۲۱ شهریور ۱۳۹۰}}</ref> از طرف دیگر سپهسالار که میپنداشت پشتیبانی روسیه را از خود جلب کردهاست، خود را برای بازگشت به مقام صدارت آماده میکرد؛ ولی در سال ۱۲۹۷ هجری قمری ناصرالدین شاه بهطور ناگهانی او را از تمام مشاغلش معزول کرد<ref name="امینالدوله، ص۶۶">امینالدوله، ص۶۶</ref> و وزارت خارجه را به [[میرزا سعیدخان مؤتمنالملک]] سپرد و خود ریاست قشون را در دست گرفت.<ref name="امینالدوله، ص۶۶"
=== ببری خان و عزیزالسلطان ===
خط ۱۵۰:
=== دوران صدارت امینالسلطان ===
ده سال آخر سلطنت ناصرالدین شاه صحنه قدرت طلبی [[علیاصغر اتابک|علیاصغرخان امینالسلطان]] بود. پدر امینالسلطان [[ابراهیمخان امینالسلطان|آقا ابراهیم خان]]، از عمله خلوت و آبدارباشی ناصرالدین شاه بود که به مرور مورد اعتماد شاه قرار گرفت و مشاغل مهمی از جمله خزانه داری و وزارت دربار را به دست آورد و شاه او را ملقب به امین السلطان کرد. پس از مرگ امینالسلطان اول در دومین سفر ناصرالدین شاه به خراسان، شاه پسر او علیاصغرخان را مورد توجه قرار داد و مناصب و لقب پدر را در حق او برقرار کرد. امینالسلطان اول با [[زبیده خانم آمینه اقدس]] همدست بود و پس از مرگش، زبیده خانم علیاصغرخان را مورد حمایت قرار داد و سعی کرد او را نزد شوهرش توانمند و کارا نشان دهد.<ref>امینالدوله، ص۹۶ و ۱۰۹ و امانت، عباس، ۵۶۹</ref> علیاصغرخان از دوایر و مناصب متعددی که به زعامت او سپرده شده بود، دستگاه پرمنفعتی به راه انداخت که هم شخص شاه و هم شرکای راغب در آن سهیم بودند.<ref name="امانت، عباس، ص۵۷۱">امانت، عباس، ص۵۷۱</ref> پس از درگذشت [[میرزا یوسف آشتیانی|مستوفیالممالک]] در ۱۳۰۳ هجری قمری، شاه وزارت داخله را به [[میرزا عباس خان قوامالدوله]] منتقل کرد و مدتی نگذشت که [[یحیی خان مشیرالدوله]] را که پس از درگذشت [[میرزا سعیدخان موتمنالملک|موتمنالملک]] به وزارت خارجه رسیده بود، عزل و به پیشنهاد علیاصغرخان، قوامالدوله را وزیر خارجه کرد. قوامالدوله برای اداره این شغل دانش کافی نداشت و با دخالت امینالسلطان امور را اداره میکرد.<ref>امینالدوله، ص۱۱۲</ref> از این راه امینالسلطان قائم مقام شاه در امورداخلی و خارجی شد. ناصرالدین شاه هم که از وزرای مستقلالرای دیوانی هراس داشت، بیتمایل نبود کسی از عمله خلوت شاهی را در این مقام والا ببیند.<ref name="امانت، عباس، ص۵۷۱"
امینالسلطان علیرغم میل شاه، [[امتیاز بانک شاهنشاهی ایران]] را از ناصرالدین شاه گرفت و با او به سومین سفر فرنگستان رفت. در این سفر شاه [[قرارداد رژی]] را به [[جرالد تالبوت]] داد و [[قرارداد لاتاری|امتیاز لاتاری]] را به [[میرزا ملکم خان|میرزا ملکم خان ناظمالدوله]]، سفیر ایران در لندن، واگذار کرد. شاه مدتی پس از بازگشت از سفر فرنگستان، در ۱۳۰۸ هجری قمری، بر قرارداد رژی دستینه گذاشت و امتیاز لاتاری را به بهانه مغایرت لاتاری با دستورهای شرع اسلام لغو کرد. قرارداد رژی بهانهای به دست مردم داد تا اعتراض خود را به هرج و مرج و فساد با قیامی در مخالفت با واگذاری این امتیاز ابراز کنند. [[نهضت تنباکو|قیام تنباکو]]، که با فتوای [[میرزا حسن شیرازی]] مبنی بر حرمت استعمال توتون و تنباکو همراه شد، در تهران به شورش عمومی انجامید. در اندرون کاخ گلستان نیز، [[انیسالدوله]] به پیروی از حکم شیرازی، شرب قلیان را در محوطه حرم ممنوع اعلام کرد. سرانجام شاه و صدر اعظم تسلیم شدند و شاه در ۱۶ جمادیالاول ۱۳۰۹ دستور لغو امتیازنامه را صادر کرد.
خط ۱۵۷:
=== خانم باشی و ماه رخسار ===
در سال ۱۳۰۷ قمری، ناصرالدین شاه [[زبیده خانم آمینه اقدس|زبیده خانم]] را که بینایی چشمانش را از دست داده بود، برای معالجه به وین فرستاد. این نخستین بار بود که یکی از همسران شاه بدون او به فرنگستان میرفت و همین موجب شد که شاه مورد انتقاداتی قرار گیرد و در بین عوام شعرهایی در نقد این تصمیم شاه رایج گردد.<ref name="iichs.org">[http://www.iichs.org/index.asp?id=1251&doc_cat=9]</ref> پس از صرف هزینههای بسیار زبیده خانم همچنان نابینا به ایران بازگشت، اما شاه همچنان جواهرات خود را به او سپرد و چنان وانمود کرد که گویی هنوز سالم و بینا و مورد علاقه اوست.<ref>امینالدوله، ص۱۷۴</ref> زبیده خانم در [[۱۷ ذی الحجه]] [[۱۳۱۱ (قمری)|۱۳۱۱]] بر اثر سکته درگذشت و شاه در اندوه مرگ او سوگواری بسیار کرد.<ref name="iichs.org"
مقارن ایام بیماری [[زبیده خانم آمینه اقدس|زبیده خانم]]، شاه به دختر باغبانباشی باغ [[اقدسیه (تهران)|اقدسیه]] دلبستگی یافت و او را به ازدواج موقت خود درآورد. به گفته بعضی شاه از آن رو به خانم باشی علاقهمند شده بود که چشمانش شباهت زیادی به چشمان جیران داشت.<ref name="53navai">{{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =نوایی | نام =عبدالحسین | پیوند نویسنده=عبدالحسین نوایی |عنوان =روزگار است آنکه گه عزت دهد گه خوار دارد | ژورنال =گنجینه اسناد | مکان =تهران | شماره =۱۹ و ۲۰ | تاریخ = پائیز و زمستان ۱۳۷۴ | صفحه =۵۳ | پیوند =http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage/5503/51/text | تاریخ بازبینی =۱۳ مهر ۱۳۹۱}}</ref> با فوت زبیده خانم، امینالسلطان که حامی خود را در حرمخانه از دست داده بود، به دنبال متحدی جدید گشت و با [[خانم باشی]] همدست شد.<ref name="امانت، عباس، ص۵۶۹"
== مرگ ==
خط ۱۹۹:
=== شعر و ادبیات ===
داستانی با عنوان ''حکایت پیر و جوان'' را از آثار ادبی ناصرالدین شاه دانستهاند.<ref name="mansuri1"
از او یک دیوان شعر نیز به جا ماندهاست.<ref>http://readbook.ir/2405/</ref>
خط ۳۳۸:
== نگارخانه ==
{{ وسطچین}}
<gallery>
پرونده:Nāser al-Dīn Schah.jpg| یک عکس رسمی از ناصرالدین شاه
خط ۴۴۳:
{{عکاسان اهل ایران}}
{{دادههای کتابخانهای}}
{{امیرکبیر}}
[[رده:افراد در انقلاب مشروطه]]▼
[[رده:اهالی ایران در سده ۱۹ (میلادی)]]
▲[[رده:افراد در انقلاب مشروطه]]
[[رده:اهالی تبریز]]
[[رده:پادشاهان ایرانی کشتهشده]]
|