ذوالکفل: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز ←اختلاف در مورد نامگذاری ذوالکفل: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
جز ویکیسازی رباتیک (درخواست کاربر:Freshman404)(۷.۶) >امام محمد غزالی، تفسیر المیزان، کیمیای سعادت، بحار الانوار، سوره انبیاء+املا+تمیز (۱۰.۷) |
||
خط ۱۶:
«و إسمعیل و إدریس و ذا الکفل کل من الصبرین» :و اسماعیل و ادریس و ذو الکفل را (یاد کن) که همه از صابران بودند.<ref>سوره انبیاء(۲۱)، آیه۸۵</ref>
«ذاالکفل» مشهور این است که از پیامبران بودهاست. هر چند بعضی معتقدند که او یکی از صالحان بود، ظاهر آیات قرآن که او را در ردیف پیامبران بزرگ میشمرد نیز این است که او از انبیا است و بیشتر به نظر میرسد که او از پیامبران [[بنی اسرائیل]] بودهاست. در علت نامگذاری او به این نام با توجه به اینکه «کفل» (بر وزن فکر) هم به معنی نصیب و هم به معنی کفالت و عهدهداری آمدهاست، احتمالات متعددی دادهاند، بعضی گفتهاند
چون خداوند نصیب وافری از ثواب و رحمتش در برابر اعمال و عبادات فراوانی که انجام میداد به او داد ذا الکفل نامیده شد (یعنی صاحب بهره وافی) و بعضی گفتهاند چون تعهد کرده بود شبها را به عبادت برخیزد و روزها روزه بدارد، و هنگام قضاوت هرگز خشم نگیرد و تا آخر به وعده خود وفا کرد، «ذا الکفل» نامیده شد. بعضی نیز معتقدند که ذا الکفل لقب «الیاس» است، همانگونه که «اسرائیل» لقب «یعقوب»، و «مسیح» لقب «عیسی»، و «ذا النون» لقب «یونس» میباشد.<ref>تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج ۱۳، ص ۴۸۳</ref><ref>تفسیر نمونه، مکارم شیرازی، ج ۱۹، ص۳۱۲</ref><ref>
همچنین در سوره ص دربارهٔ او میگوید: «و اذکر إسماعیل و الیسع و ذا الکفل و کل من الأخیار» و یاد کن [[اسماعیل]] و [[یسع]] و ذو الکفل را (که) همه از نیکان بودند (ص، ۴۸). «ذا الکفل» همانطور که گفته شد، مشهور این است که از پیامبران بوده، و ذکر نام او در ردیف نام پیامبران در [[سوره انبیاء]] آیه ۸۵ بعد از نام [[اسماعیل]] و [[ادریس]] گواه بر این معنی است. بعضی معتقدند که او از پیامبران [[بنی اسرائیل]] است، وی را فرزند [[ایوب]] میدانند که اسم اصلیش «بشر» یا «بشیر» یا «شرف» بودهاست و بعضی او را همان «[[حزقیل]]» میدانند که ذا الکفل به عنوان لقب او انتخاب شدهاست.
== اختلاف در مورد نامگذاری ذوالکفل ==
خط ۲۴:
به هر حال در اینکه چرا او «ذا الکفل» نامیده شده، با توجه به اینکه «کفل» هم به معنی نصیب آمده و هم به معنی کفالت و عهدهداری، احتمالات مختلفی دادهاند:
گاه گفتهاند: چون خداوند نصیب وافری از ثواب و رحمتش به او مرحمت فرمود «ذا الکفل» یعنی «صاحب بهره وافی» نامیده شد.<ref>دهخدا، لغتنامه ذیل واژه ذوالکفل</ref>
و گاه گفتهاند چون تعهد کرده بود که شبها را به عبادت برخیزد، و روزها را روزه دارد، و هنگام قضاوت هرگز خشم نگیرد، و بر سر این عهد و پیمان باقیماند این لقب به او داده شد؛ و گاه گفتهاند چون گروهی از انبیاء بنی اسرائیل را کفالت کرد و جان آنها را در برابر پادشاه جبار زمان حفظ نمود او را به این اسم نامیدند. همچنین [[امام محمد غزالی]] در [[کیمیای سعادت]] اشاره کردهاست که چون ایشان وعده داد که اگر کسی خشمش را فروخورد، با ایشان در بهشت باشد، و او کفیل بهشت ایشان باشد، بدین نام خوانده شد.<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=کیمیای سعادت|نام خانوادگی=غزالی|نام=ابوحامد|ناشر=شرکت انتشارات علمی و
== ذوالکفل در روایات ==
[[علامه طباطبایی]] میفرماید: خدای سبحان نام این بزرگوار را در کلام مجیدش برده، و او را از انبیا شمرده، و بر او ثنا خوانده، و وی را از اخیار معرفی فرمودهاست؛ و ذو الکفل را از صابران شمردهاست. در روایات هم نامی از این دو پیغمبر دیده میشود.<ref name="ترجمه تفسیر المیزان ج۱۷، ص ۳۲۹">ترجمه تفسیر المیزان ج۱۷، ص ۳۲۹</ref>
در کتاب [[بحار الانوار]] روایتی از [[محمد بن عبدالله]] نقل شده که خلاصه اش آن است چون عمر [[یسع]] به پایان رسید، در صدد برآمد کسی را به جانشینی خود منصوب دارد، از این رو مردم را جمع کرد و گفت: هر یک از شما که تعهد کند سه کار را انجام دهد من او را جانشین خود گردانم. روزها را روزه بدارد، شبها را بیدار باشد و خشم نکند. جوانی که نامش عوید یا بن ادریم بود و در نظر مردم خوار میآمد، برخاست و گفت: من این تعهد را میپذیرم. یسع آن جوان را بازگرداند و روز دیگر همان سخن را تکرار کرد و همان جوان برخاست و تعهد را پذیرفت و یسع او را به جانشینی خود منصوب داشت تا این که از دنیا رفت و خدای تعالی آن جوان را که همان ذوالکفل بود به نبوت برگزید. [[شیطان]] که از ماجرا مطلع شد، در صدد برآمد تا ذوالکفل را خشمگین سازد و او را بر خلاف تعهدی که کرده بود به خشم وادارد، از این رو به پیروانش گفت: کیست که این مأموریت را انجام دهد؟ یکی از آنها که نامش ابیض بود گفت: من این کار را انجام میدهم. [[شیطان]] بدو گفت: نزدش برو، شاید خشمگینش کنی. ذوالکفل شبها نمیخوابید و شب زنده داری میکرد و نیمه روز مقداری میخوابید. ابیض صبر کرد تا چون ذوالکفل به خواب رفت بیامد و فریاد زد: به من ستم شده و من مظلوم هستم (حق مرا از کسی که به من ستم کرده بگیر). ذوالکفل به او گفت: برو و او را نزد من آر. ابیض گفت: من از اینجا نمیروم. ذوالکفل انگشتر مخصوص خود را به او داد و گفت: این انگشتر را بگیر و به نزد آن شخصی که به تو ستم کرده ببر و او را نزد من آر. ابیض آن انگشتر را گرفت و چون فردا همان وقت شد بیامد و فریاد زد: من مظلوم هستم و طرف من که به من ظلم کرده، به انگشتر توجهی نکرد و به همراه من نیامد. دربان ذوالکفل بدو گفت: بگذار بخوابد که او نه دیروز خوابیده و نه دیشب. ابیض گفت: هرگز نمیگذارم بخوابد، زیرا به من ستم شده و باید حق مرا از ظالم بگیرد. حاجب وارد خانه شد و ماجرا را به ذوالکفل گفت. ذوالکفل نامهای برای او نوشت و تا مهر خود آن را مهر کرد و به ابیض داد. وی برفت تا چون روز سوم شد، همان وقت یعنی هنگامی که ذوالکفل تازه به خواب رفته بود، بیامد و فریاد زد که شخص ستم کار به هیچیک از اینها وقعی نگذارد پیوسته فریاد زد تا ذوالکفل از بستر خود برخاست و دست ابیض را گرفت و برای دادخواهی از ستم کار به راه افتاد. گرمای آن ساعت به حدی بود که اگر گوشت را در برابر آفتاب میگذاشتند، پخته میشد. مقداری راه رفتند ولی ابیض دید به هیچ ترتیب نمیتواند ذوالکفل را به خشم درآورد و در مأموریت خود شکست خورد، پس دست خود را از دست ذوالکفل بیرون کشید و فرار کرد. خدای تعالی نام او را در قرآن کریم ذکر کرده و داستان او را به پیغمبرش یادآوری میکند تا در برابر آزار مردم صبر کند، چنانکه پیمبران بر بلا صبر کردند.<ref>بحارالانوار، ج ۱۳، ص(۴۰۴–۴۰۵)</ref>
در حدیث دیگری از قصص الانبیاء نقل شده که [[شیخ صدوق]]، از دقاق، از اسدی، از سهل، از [[عبدالعظیم حسنی]] روایت کردهاند که فرمود: به [[محمد بن علی (جواد)]] نامهای نوشتم و در آن نامه پرسیدم: نام ذوالکفل چه بود؟ و آیا وی از پیامبران مرسل بودهاست؟ حضرت در جواب نوشت: خدای تعالی ۱۲۴ هزار پیغمبر فرستاد که ۳۱۳ نفر آنها مرسل بودهاند و ذوالکفل از آن هاست و پس از [[سلیمان]] بن [[داود]] بودهاست. او مانند داود میان مردم قضاوت میکرد و جز در راه خدا خشمگین نشد و نامش عویدیا بود و هم اوست که خدای تعالی نامش را در قرآن ذکر کرده و فرمودهاست: «و اذکر إسماعیل و الیسع و ذا الکفل و کل من الأخیار»<ref name="سوره ص۳۹، آیه۴۸"
== پانویس ==
{{پانویس|۲}}
خط ۴۳:
[[رده:حزقیال]]
[[رده:شخصیتها و اعلام قرآنی]]
[[رده:ویکیسازی رباتیک]]
|