توما سانکارا: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خط ۴:
| image =
| caption = '''توماس سانکارا'''
| office1 = ۵مین [[رئیس جمهوررئیس‌جمهور]] [[بورکینافاسو]]
| president1 =
| term_start1 = ۴ اوت ۱۹۸۳
خط ۴۴:
|footnotes =
}}
'''توماس ایسیدور نوئل سانکارا''' {{انگلیسی|Thomas Isidore Noël Sankara}} (زاده [[۲۱ دسامبر]] [[۱۹۴۹ (میلادی)|۱۹۴۹]] - درگذشته [[۱۵ اکتبر]] [[۱۹۸۷ (میلادی)|۱۹۸۷]]) از رهبران چپ‌گرا در [[آفریقای غربی]]. در رأس حکومت ولتای علیا و سپس به عنوان رئیس جمهور،رئیس‌جمهور، نام کشور را از ولتای علیا به [[بورکینافاسو]] تغییر داد و اصلاحات بزرگ و اساسی به منظور از میان بردن فقر انجام داد. او که گاهی به اختصار تام سانک نام برده می‌شود، از نظر عده‌ای، «چه‌گوارای آفریقا» است.
 
== زندگی‌نامه ==
خط ۵۵:
سانکارا که در سپتامبر ۱۹۸۱ به سمت مسئول دولت برای اطلاعات در دولت نظامی وقت برگزیده شد و با موتورسیکلت به اولین جلسهٔ کابینه رفت، در [[۲۱ آوریل]] ۱۹۸۲ در مخالفت با اقدامات ضدکارگری رژیم با بیان «ننگ بر آنان که دهان مردم را می‌بندند!» استعفا کرد.
 
پس از کودتایی دیگر ([[۷ نوامبر]] ۱۹۸۲) که [[ژان-باپتیست ائودرائوگو]] را به قدرت رساند، سانکارا در [[ژانویه]] ۱۹۸۳ نخست وزیرنخست‌وزیر شد، ولی پس از دیدار پسر رئیس جمهوررئیس‌جمهور فرانسه و مشاور او در امور آفریقا، ژان-کریستوف میتران، در هفده می‌کنار گذاشته شد و تحت [[بازداشت خانگی]] قرار گرفت. هنری زونگو و ژان-باپتیست باوکری لینگانی نیز بازداشت شدند، که این امر باعث شورش‌های مردم‌ای شد. کودتایی که توسط [[بلز کمپائوره]] انجام شد، سانکارا را در چهار اوت ۱۹۸۳ و در سی و سه سالگی ۱ به ریاست جمهوری رساند. کودتا به وسیلهٔ لیبی - که آن زمان در آستانهٔ جنگ با فرانسه در چاد بود ۲- حمایت می‌شد.
 
سانکارا خود را یک انقلابی می‌پنداشت و تحت تأثیر نمونه‌های [[کوبا]] و رهبر نظامی غنا، افسر پرواز جری راولینگز، بود. به عنوان رئیس جمهور،رئیس‌جمهور، او «انقلاب دموکراتیک و مردمی» را اعلام کرد. ایدئولوژی انقلاب توسط سانکارا به صورت ضدامپریالیست‌ای در سخن‌رانی دو اکتبر [[۱۹۸۳]] تعریف شده بود. سیاست او بر مبارزه علیه فساد، جنگل‌کاری، پیش‌گیری از قحطی غذایی، و آموزش و بهداشت به عنوان پایه‌های اصلی استوار بود. دولت بسیاری از قدرت‌هایی که سران قبایل در اختیار داشتند، از قبیل حق‌شان در دریافت سرانه و بی‌نیازی به کار الزامی را محدود کرد.
 
کمیتهٔ دفاع از انقلاب، به صورت تشکیلاتی از گروه‌های مردمی به وجود آمد و مسلح شد. هر چند در بعضی نواحی، این گروه‌ها به صورت تروریست‌های مسلح درآمدند. دولت سانکارا هم‌چنین تشکیلات نظامی‌ای را با<ref>SErvice NAtional et POpulaire</ref> یا به اختصار SERNAPO شکل داد؛ که هر دو اقداماتی در راستای کاهش قدرت ارتش بودند.
خط ۶۵:
سانکارا توانایی زیادی در تبلیغات داشت؛ او اقدامات خاصی انجام داد که به محبوبیت و توجه مطبوعات جهان به او و انقلاب بورکینابه منجر شدند:
* او اکثر مرسدس بنزهای دولت را فروخت و رنو ۵ (ارزان‌ترین ماشین آن زمان در بورکینافاسو) را به عنوان ماشین رسمی برای وزرا انتخاب کرد.
* گارد شخصی‌اش را به طوربه‌طور کامل از موتورسواران زن تشکیل داد.
* در اوئاگادوگو، سانکارا فروشگاه مخصوص ارتش را به سوپرمارکت عمومی تبدیل کرد (نخستین فروشگاه از نوع خود در کشور)
 
خط ۷۲:
 
== مرد فساد ناپذیر ==
در سال ۱۹۸۷ یک تفحص بزرگ علیه فساد انجام گرفت. نتایج نشان می‌داد توماس سانکارا، حقوق ماهانه‌ای تنها برابر با چهارصد و پنجاه دلار دارد و ارزش‌مندترین متعلقات‌اش، یک دستگاه اتومبیل، چهار موتورسیکلت، سه گیتار، یک یخچال و یک فریزر خراب است. او فقیرترین رئیس جمهوررئیس‌جمهور دنیا بود.
 
سانکارا حاضر نبود از دستگاه [[تهویهٔ هوا]] در دفترش استفاده کند، چرا که چنان چیز لوکسی جز برای عده‌ای قلیل در بورکینا قابل دسترسی نبود.
خط ۹۴:
 
== ارزیابی یک روستایی از سانکارا ==
''هنگامی که کشته شد تعجب نکردم - انقلاب باعث تعجب من شد، ولی مرگ او نه. او افراد بدی اطراف خود داشت، کسانی که تنها دوست داشتند چاق شوند و با ماشین بگردند. بسیاری چیزها در انقلاب تغییر یافت. البته نه همواره در به‌ترین جهت. اما به خاطر انقلاب ما کمی بیش‌تر در مورد سیاست‌مدارانی که نیاز داریم می‌دانیم. به ما آموخت که خودمان برای خودمان کار کنیم؛ ولی سانکارا همه چیز را خیلی سریع می‌خواست - او انتظار زیادی داشت. اگر من رئیس جمهوررئیس‌جمهور بودم، دقیقاً همان کاری را می‌کردم که سانکار ا انجام داد و وزیران‌ام را به روستاها می‌فرستادم تا بفهمند آن‌جا چه می‌گذرد و به روستاییان کمک کنند. به‌ترین ایدهٔ سانکارا آن بود که به ما آموخت که کافی نیست که با آنچه هر ماه مزد می‌گیریم زندگی کنیم- ما باید با حداقل ممکن زندگی کنیم و به جای این که همواره چشم‌انتظار آن سوی دنیا باشیم، بقیه را به توسعهٔ کشور اختصاص دهیم.''
 
من می‌خواهم این تصور که با در نظر گرفتن مقدار مشخص‌ای احتیاط و سازماندهی به پیروزی خواهیم رسید را به کناری نهم — نمی‌توانید بدون مقداری دیوانگی تغییرات اساسی به وجود آورید. این از سرکشی سرچشمه می‌گیرد، این شجاعت که به راه‌کارهای پیشین پشت کنید، شجاعت این که آینده را اختراع کنید. برای دیوانگان دیروز این گونه بود تا امروز ما قادر باشیم با نهایت روشنی عمل کنیم. من می‌خواهم یکی از آن [[مردان دیوانه]] باشم. ما باید شجاعت اختراع آینده را داشته باشیم.
خط ۱۱۲:
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:سانکارا، توماس}}
 
[[رده:انقلابیون]]
[[رده:انقلابیون آفریقایی]]