مال: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با استفاده از AWB |
Amin(امین) (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۱:
'''مال'''، در حقوق به هر چه قابل تملک و مبادله باشد گفته میشود، در یک دید کلی هر چیزی که به وجه رایج کشور قابل تقویم باشد و ارزش اقتصادی داشته باشد مال میباشد، که در یک
== تعریف مال در اقتصاد اسلامی ==
خط ۷:
برای کالا دو نوع ارزش وجود دارد:
«ارزش مصرفی» این است که: بهطور مستقیم- بالفعل یا بالقوه- نیازی از نیازها را تأمین
«ارزش مبادلاتی» نیز عبارت است از این که: آن کالا به گونهای باشد که مردم حاضر باشند در برابر آن، چیزی
▲2- ارزش مبادلاتی.
با توجه به توضیح فوق روشن میگردد که وقتی گفته میشود مال، چیزی است که دارای ارزش مبادلاتی باشد،
▲«ارزش مصرفی» این است که: بهطور مستقیم- بالفعل یا بالقوه- نیازی از نیازها را تأمین کند. و به عبارت دیگر: فایدهای داشته باشد.
'''
▲«ارزش مبادلاتی» نیز عبارت است از این که: آن کالا به گونهای باشد که مردم حاضر باشند در برابر آن، چیزی بپردازند. و این ارزش در صورتی به وجود میآید که علاوه بر داشتن فایده، از نظر فراوانی در حدی نباشد که دیگر، تقاضایی نسبت به آن وجود نداشته باشد.
'''
▲با توجه به توضیح فوق روشن میگردد که وقتی گفته میشود مال، چیزی است که دارای ارزش مبادلاتی باشد، یعنی؛
▲''' اولاً: ''' نیازی را تأمین کند. بنابراین نخهای مصرف شده در لباسی که آن را شکافتهاند و میوههای خراب شده چون به درد نمیخورد و به تعبیر فقها منفعت عقلایی ندارد، مال نیست<ref>مکاسب، ص 161</ref>.
▲''' ثانیاً: ''' به حدی زیاد نباشد که بدون کار یا گرفتن از دیگران، در دسترس همه باشد. و لذا هوا و آفتاب در عین حال که نیاز اساسی را تأمین میکنند و دارای ارزش مصرفی هستند، مال نمیباشند. که از آن در کتابهای فقهی به «عزّة الوجود» تعبیر میشود<ref name="نهج الفقاهه، ص 325">نهج الفقاهه، ص 325</ref>.
=== ارزش و فایده از امور نسبی است ===
لزومی ندارد که حتماً کالایی برای همه و در کلیهٔ نقاط دارای فایده باشد تا مال قلمداد شود. ممکن است چیزی برای یک منطقه یا گروه خاصی به دلیل اینکه نیاز خاص آنها را تأمین میکند، ارزش داشته باشد ولی برای منطقهٔ دیگری چنین نباشد.<ref>نهج الفقاهه، ص 325، کتاب البیع، ج 3، ص 3</ref>
و تعبیر '''
به عنوان مثال: یک مؤسسهٔ داروسازی، حیواناتی را که از نظر نوع مردم بیفایده است خریداری کرده و در برابر آن پول میپردازد. یا اینکه عکس فردی برای فرزندانش ارزشمند است و لذا آنان حاضر میشوند برای دستیابی به آن عکس پول قابل توجهی بپردازند، در حالی که دیگران هیچ گونه تقاضا و تمایل خاصّی به آن ندارند و لذا هرگز حاضر نیستند در برابر آن وجهی بپردازند.<ref>مصباح الفقاهه، ج 2، ص 24</ref>
=== عمومیت ارزش مصرفی ===
تأمین نیاز و به درد خوردن، که ملاک مالیّت است، انحصاری به نیازهای اولیه یا ضروری ندارد،
=== بیاعتبار شدن بعضی از ارزشها در مکتب ===
برخی از کالاها در روابط اجتماعی و اقتصادی - صرفنظر از مذهب - چون هم فایده دارد و هم به گونهای است که مردم حاضرند در برابرش پول بدهند، مال شناخته میشود ولی مکتب (شارع) استفادهٔ از آن را ممنوع
ولی با توجه به این جهت که اصولاً در اینکه چه چیزی مال است دین اصطلاح خاصی ندارد.
== انواع مال در اقتصاد اسلامی ==
سطر ۴۲ ⟵ ۴۰:
مالی است که دارای وجود مادّی بوده و با حواس ظاهر، قابل درک باشد، و خود بهطور مستقل مورد داد و ستد قرار گیرد. این مال در مبادلات اقتصادی، خود دارای دو قسم است:
'''
'''
=== منفعت ===
عبارت است از فایده و ارزش مصرفی که از یک موجود خارجی به دست
'''
'''
'''
در کتاب «البیع» در این زمینه چنین آمدهاست:
«عمل انسانی که آزاد است دارای حرفه باشد یا نه «مال» بهشمار میآید؛ زیرا ضروری است که دوختن لباس و کندن چاه، مالی است که عقلا حاضرند در برابر آن پول
یکی از نتایج مال بودن نیروی کار که در فقه به عنوان منفعت شناخته میشود در موضوع «ضمان» روشن میگردد. به عنوان مثال کسی که مانع کار و کسب کارگری میگردد و او را از تلاش اقتصادیش بازمیدارد بر اساس مال بودن توان و قوهٔ کار، ضامن بودن وی مطرح میشود که میبایست خسارت بازماندن کارگر را از کار جبران نماید. در صورتی که اگر توانایی بر کار، خود «مال» نباشد ضمانت و مسؤول جبران خسارت بودن، معنی ندارد؛ زیرا موضوع «ضمانت» مال است.
البته بسیاری از فقها ضامن بودن کسی که مانع اشتغال دیگری میشود را
{{نقل قول|
نظر مشهور فقهی بر این است که کسی که دیگری را حبس کرد و مانع کار وی شد، ضامن درآمد آن روز و به عبارت دیگر مسؤول منافع و توانایی بر کار آن روز نمیشود مگر اینکه عامل که جلو کار او گرفته شده در رابطه با فرد یا مؤسسهای قرارداد کار بسته و طبعاً به صورت کلّی در ذمه، مقدار کاری به عهدهٔ وی آمده باشد. در این فرض جلوگیری از کار کارگر را موجب ضمان و پرداخت خسارت به صاحب کار
به عبارت دیگر: این گونه موارد از قبیل «تلف منافع» است نه «اتلاف» و از بین بردن، که مربوط به ضامن باشد.
سطر ۷۲ ⟵ ۷۰:
در عین حال چنانچه در پارهای از نظرات فقهی آمده میتوان گفت: مانع کار کارگر شدن سبب ضمان و به عهده آمدن خسارت میشود؛ زیرا از دست رفتن توان کار، عرفاً به بازدارنده استناد پیدا میکند و دلیل ضمان، انحصاری به منافع مستوفاة ندارد. مرحوم سید کاظم یزدی در عروه همین نظر را اختیار کردهاست و ضمناً در مورد مال بودن نیروی کار، نقد و بررسیهای دیگری شدهاست.
(ر.ک
}}
سطر ۸۸ ⟵ ۸۶:
* [[مکاتب اقتصادی]] - [[مکتب اقتصادی اسلام]]
* [[مبانی فقهی اقتصاد اسلامی]]
== منابع ==▼
▲== منابع ==
{{پانویس|۲}}
{{مال}}
|