سلطان‌محمد گنابادی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏ازواج و اولاد: همسران و فرزندان... (+ حذف کلمات جانبدارانۀ دیگری مانند مرحوم، فرمود، شهید و شهادت... + تبدیل واژگانی دخیل به فارسی)
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
←‏تحصیلات نزد حاج ملا هادی سبزواری: == تحصیل در نزد هادی سبزواری ==
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
خط ۲۳:
هر چند سرانجام، در اثر اصرار کردن، مادرش رضایت داده، و مبلغ هفت قِران پس‌اندازی که داشت، به وی داد. او پیاده، به[[مشهد]] رفت و در مدرسۀ مشهور به [[مدرسه میرزا جعفر]]، به تحصیل، مشغول شد و علوم فقه و اصول و تفسیر و حدیث و رجال را در نزد استادان مدرسه فرا گرفت. وی، در مدت تحصیل، برای وارد نشدن فشار اقتصادی به برادرش، به کمترین خوراک، قناعت می کرد. وی، حتی از دریافت شهریۀ طلبگی خودداری می‌کرد تا اینکه پولی که داشت، تمام شد و چند روزی را به سختی گذراند... . خلاصه، وی، روند فراگیری علوم متداول حوزوی را، در مشهد، به پایان رساند.
 
== تحصیلاتتحصیل در نزد حاج ملا هادی سبزواری ==
در همان ایّام، شنید که در [[سبزوار]]، حکیمی است به نام ملا [[هادی سبزواری]]، که در حکمت، سرآمد همتایانش بود. شوق دیدار با سبزواری، و تحصیل در زمینۀ حکمت، وی را به سبزوار کشاند. مدتی، در خدمت سبزواری، به تحصیل حکمت، مشغول شد. خلاصه، در نزد سبزواری، [[حکمت مشاء]] و [[حکمت اشراق]] را آموخت و نیز، بر کتاب [[اسفار]] [[ملا صدرا]]، حاشیه نوشت. سپس، به [[عتبات]] (عراق)، سفر کرد و به تکمیل فراگیری علوم ظاهری دینی پرداخت و در بازگشت از عراق، در [[تهران]]، مجلس درسی تشکیل داد. بیشتر طلاب آنجا، چون وی را از استادان قبلی خود، عالم‌تر می‌بینند، گرد او جمع می‌شوند، به حدی که موجب حسد مدرّسان آنجا شده و تدریسش در زمینۀ حکمت را بهانه قرار داده و به تهمت [[بابی‌گری]] متّهمش کردند که شدیدترین اتّهام، در آن دوره بود؛ به همین دلیل، وی، ناچار می شود که تهران را ترک کرده و دوباره، به نزد سبزواری برود و به بهره‌مندی از او، مشغول شود.