سرمایه اجتماعی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه، replaced: ه اند ← ه‌اند (7)، بین الملل ← بین‌الملل، می دهد ← می‌دهد (8)، می رساند با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۱۳:
در حالیکه زوایای مختلف این مفهوم در عرصه‌های گوناگون [[علوم اجتماعی]] مورد بحث قرار گرفته‌است، بعضی ریشه‌های کاربرد مدرن آن را در تحقیقات [[Wikipedia:Jane Jacobs|جین جاکوبز]] در سال 1960 می دانند. اگرچه وی به‌طور مستقیم چنین عبارتی را تعریف نکرده، اما از آن در مقاله‌ای با ارجاع به ارزش شبکه‌ها استفاده کرده‌است. دانشمند علوم سیاسی، رابرت سلیسبری در مقاله‌ای در سال 1969 با عنوان “نظریه داد و ستد در گروههای ذی‌نفع” در نشریه Midwest Journal of Political Science معنی این عبارت را چنین بسط داده است که سرمایه اجتماعی جزئی حیاتی در تشکیل گروههای سودآور است. [[جامعه شناس]] [[Wikipedia:Pierre Bourdieu|پیر بوردیو]] از این عبارت در سال 1972 در کتاب “طرح نظریه عمل” <ref>Bourdieu, P. (1972). Outline of a theory of practice. Cambridge, Cambridge University Press.</ref> استفاده کرد و چند سال بعد آن را از سرمایه فرهنگی، اقتصادی و نمادین متمایز ساخت. [[جامعه شناسان]] [[Wikipedia:James Samuel Coleman|جیمز کلمن]]، [[Wikipedia:Barry Wellman|بری ولمن]] و اسکات ورتلی در بسط و عمومی‌سازی این مفهوم تعریف [[Wikipedia:Glenn Loury|گلن لوری]] (1977) را پذیرفته‌اند <ref>Coleman, J. S. (1988). "Social capital in the creation of human-capital." American Journal of Sociology 94: S95-S120.</ref> [چ]. در اواخر دهه 1990، این مفهوم عمومیت یافت و موضوع برنامه تحقیقاتی [[بانک جهانی]] و موضوع اصلی چند کتاب مهم از جمله “بولینگ یک نفره”<ref name="Putnam.00"/> اثر [[Wikipedia:Robert Putnam|رابرت پوتنام]] و “با هم بهتر است” نوشته [[Wikipedia:Lewis Feldstein|لوییس فلداشتاین]] شد.
 
مفهوم زیربنایی سرمایه اجتماعی قدمتی بس درازتر دارد. در علوم سیاسی آمریکا، تحت مبحث جمع‌گرایی، متفکران قبل از قرن نوزدهم در تحلیل رابطه بین زندگی مشارکتی و دموکراسی، مکرراً عبارات مشابهی را جهت تجمیع مفاهیم همبستگی و انسجام اجتماعی استفاده می‌کرده اندمی‌کرده‌اند که الهام گرفته از تلاشهای نویسندگانی همچون [[Wikipedia:James Madison|جیمز مدیسون]] ([[Wikipedia:The Federalist Papers|The Federalist Papers]]) و [[Wikipedia:Alexis de Tocqueville|الکسیس دو توکویل]] (دموکراسی در آمریکا) بوده‌است. [[Wikipedia:John Dewey|جان دیوی]] احتمالاً اولین کسی است که مستقیماً از عبارت “سرمایه اجتماعی” در “مدرسه و جامعه” (1899) استفاده کرده، اما تعریفی برای آن ارائه نداده است.
 
==ارزیابی سرمایه اجتماعی==
خط ۳۳:
جیمز کلمن سرمایه اجتماعی را از دیدگاه عملی اینچنین تعریف می‌کند: “تنوعی از موجودات با دو عنصر مشترک: همه آن‌ها بخشی از ساختارهای اجتماعی را شامل می‌شوند، و بعضی از فعالیت‌های عاملان را... در آن ساختار تسهیل می‌کنند” <ref name="Portes.98"/> - یعنی سرمایه اجتماعی هر آن چیزی است ناشی از شبکه روابط، اعتماد، حس عمل متقابل و هنجارهای اجتماعی که موجب تسهیل فعالیت فردی یا اجتماعی شود. از نظر کلمن، سرمایه اجتماعی یک منبع خنثی است که هر نوع عملی را تسهیل می‌کند، اما اینکه جامعه از آن نفع می برد یا خیر کاملاً وابسته به کاربرد آن در یک موقعیت خاص است <ref name="Foley.97"/>.
 
بر اساس گفته رابرت پوتنام، سرمایه اجتماعی “ به ارزش جمعی همه شبکه‌های اجتماعی و تمایلات ناشی از این شبکه‌ها برای کمک به یکدیگر اشاره دارد” . بر اساس نظر او و پیروانش، سرمایه اجتماعی عنصری کلیدی در بنا و برقراری دموکراسی است. پوتنام می گوید که سرمایه اجتماعی در آمریکا در حال کاهش است. این نتیجه‌گیری بر اساس کاهش سطح اعتماد به دولت و کاهش مشارکت مدنی بدست آمده‌است. همچنین وی معتقد است که تلویزیون و پراکندگی شهری باعث شده اندشده‌اند که جامعه آمریکا جامعه‌ای بس غیر منسجم تر باشد. پوتنام می گوید سرمایه اجتماعی را می‌توان با بررسی میزان اعتماد و حس عمل متقابل در یک اجتماع یا بین مردم سنجید.
 
تعریف نان لین از سرمایه اجتماعی جنبه فردی بیشتری دارد: “سرمایه‌گذاری در روابط اجتماعی با نیت بازگشت سود در عرصه داد و ستد”. این تعریف تا حدودی در بر گیرنده نظرات دیگران همچون بوردیو، فلپ و اریکسون است <ref>Lin, N. (2001). Social capital: A theory of social structure and action New York, Cambridge University Press.</ref>.
خط ۵۸:
پوتنام از دو جزء اساسی این مفهوم سخن به میان آورده است. سرمایه اجتماعی درون گروهی و سرمایه اجتماعی پیوندی که البته وی راس گیتل و آویس ویدال را بنیانگذار این تعاریف می‌داند. نوع درون گروهی برای بیان ارزش شبکه‌های اجتماعی همگن و نوع پیوندی برای شبکه‌های ناهمگن استفاده می‌شود. به عنوان نمونه، باندهای تبهکاری سرمایه اجتماعی درون گروهی ایجاد می‌کنند در حالی‌که گروههای کر و باشگاههای بولینگ (که پوتنام عنوان کتابش را از آن‌ها اقتباس کرده و معتقد است در حال کاهش هستند) نوع پیوندی ایجاد می‌کنند. چنین ادعا می‌شود که سرمایه اجتماعی پیوندی می‌تواند منافع متعددی برای جوامع، دولتها، اشخاص و گروهها داشته باشد. پوتنام علاقه خاصی دارد که یادآور شود عضو شدن در یک سازمان، احتمال مرگ افراد در سال بعد از عضویت را به نصف کاهش می‌دهد.
 
تمایز این دو نوع به ما قدرت بیشتری در درک اثرات احتمالی منفی سرمایه اجتماعی بر کل جامعه می دهدمی‌دهد (اگرچه همواره دارایی ارزشمندی برای افراد و گروهها به حساب می‌آید). شبکه‌های افقی شهروندان و گروهها که موجب افزایش بهره وری اجتماع و همبستگی هستند، به عنوان سرمایه اجتماعی مثبت تلقی می‌شوند، در حالی‌که باندهای انحصارگرای خودمحور و ساختارهای لابی طبقاتی را که در خلاف منافع جمعی عمل می‌کنند، می‌توان سرمایه اجتماعی منفی و از معضلات جامعه نامید.
 
بنابر یک بررسی، سرمایه اجتماعی اینترنتی گسترش یافته از طریق شبکه‌های اجتماعی همانند فیسبوک و مای اسپیس ظاهراً از نوع پیوندی است اگرچه سرمایه اجتماعی مجازی عرصه جدیدی از تحقیق به‌شمار می‌آید<ref>Ellison, N., C. Steinfield, et al. (2007). "The Benefits of Facebook "Friends:" Social Capital and College Students' Use of Online Social Network Sites." Journal of Computer-Mediated Communication 12(3).</ref>.
 
=== روش‌های اندازه‌گیری ===
توافق گسترده‌ای بر نحوه اندازه‌گیری سرمایه اجتماعی وجود ندارد و این خود به موضوعی برای بحث تبدیل شده استشده‌است: چرا باید چیزی را که قابل اندازه‌گیری نیست سرمایه نامید؟ در حالیکه معمولاً به‌طور حسی می‌توان سطح/میزان سرمایه اجتماعی را در یک رابطه خاص (سوا از نوع و مقیاس) دریافت، اندازه‌گیری کمی نسبتاً پیچیده به نظر می‌آید. این مشکل منجر به ایجاد معیارهای مختلف برای عملکردهای مختلف شده‌است. برای اندازه‌گیری سرمایه اجتماعی سیاسی، متداول است که جمع کل عضویت اعضاء یک جامعه در گروهها را به حساب آورند. گروههای با تعداد اعضاء بیشتر (مثل احزاب سیاسی) سهم بیشتری در میزان سرمایه اجتماعی نسبت به گروههای کوچکتر دارند، اگرچه گروههای کوچکتر (همچون اجتماعات) هم در کل نقش قابل توجهی را می‌توانند ایفا کنند. در عین حال که در نگاه اول به نظر می‌آید تعداد افراد جامعه سقف این میزان باشد، تعدد عضویت مردم در گروههای مختلف می‌تواند این محدودیت را بر طرف کند. در مطالعه‌ای که به نام پروژه Yankee City معروف شد، مشاهده شد که اجتماعی از 17000 نفر، در 22000 گروه عضو بودند <ref>Warner, W. L., J. O. Low, et al. (1963). Yankee City. New Haven, CT, Yale University Press.</ref>.
 
سطح همبستگی در گروه نیز بر سرمایه اجتماعی اثر می گذارد. اگرچه هیچ روش کمی برای اندازه‌گیری سطح همبستگی وجود ندارد، در عوض مجموعه‌ای از مدل‌های [[شبکه‌های اجتماعی]] وجود دارد که طی دهها سال محققین جهت کاربردی کردن سرمایه اجتماعی از آن‌ها استفاده کرده‌اند. یکی از روش‌های برتر، روش اندازه‌گیری قیود رونالد برت است که بر نقش [[استحکام پیوند]] و همبستگی گروه استوار است. یکی دیگر از مدل‌های شبکه محور، مدل سرایت‌پذیری شبکه می‌باشد.
 
ارتباط گروه با جامعه نیز از طریقی دیگر بر سرمایه اجتماعی اثر می گذارد. پیوندهای نیرومند درونی در بعضی موارد سرمایه اجتماعی ظاهری گروه را از دید عموم کاهش می دهد،می‌دهد، از جمله در مواردی که گروه درگیر در بزهکاری، بی اعتمادی، تعصب، خشونت یا نفرت نسبت به دیگران باشد. [[کوکلاکس کلان]] و [[مافیا]] نمونه‌هایی از این نوع سازمان‌ها هستند.
 
سرمایه اجتماعی نه تنها رابطه افراد و اجتماع، بلکه رابطه آن‌ها و حیوانات همدمشان را نیز می سنجد. پوتنام در کتاب خود “بولینگ یک نفره” ادعا می‌کند که افزایش معاشرت با حیوانات دست آموز، پیوندهای اجتماعی را تقویت می‌کند. مراوده با دوستانی که حیوانات دست آموز دارند در پارک سگها در محله یا زمانی که «بهترین دوستتان» را به گردش می برید، می‌تواند شبکه‌ای از روابط پیوندی حول عامل مشترک داشتن جانور دست آموز ایجاد کند. در فصل «سرمایه اجتماعی در پارک سگها»، پوتنام از سگی به نام فیدو و صاحبش جین به عنوان مثالی از رابطه پیوندی بین جین و سگش سخن می گوید. تفاوت در نوع گونه جین و فیدو علت ایجاد نوع پیوندی سرمایه اجتماعی در مقابل نوع درون گروهی است و وجود چنین رابطه ویژه‌ای با جانور دست آموز نشان دهنده توانایی سرمایه اجتماعی در بهبود زندگی هر دو گونه انسان و جانور دست آموز است.
خط ۷۶:
شماری از نویسندگان <ref name="Alessandrini.02"/><ref>Cox, E. (1995). A Truly Civil Society: The Boyer Lectures. Sydney, ABC Books.</ref><ref>Schmidt In Alessandrini (2002).</ref><ref>Walzer, M. (1992). Civil Society and American Democracy, Rotbuch Verlag.</ref> جامعه مدنی را به صورت مجموعه انجمنها و سازمان‌های داوطلبانه خارج از محدوده بازار و دولت تعریف می‌کنند. این تعریف قرابت زیادی با تعریف بخش سوم دارد که عبارت است از “سازمانهای خصوصی که توسط گروههایی از مردم شکل گرفته و مدیریت می‌شوند که به شکل داوطلبانه و بدون سود شخصی عمل کرده و هدفشان خیر رساندن به خودشان یا دیگران است”. بر طبق نظر نویسندگانی همچون والزر، الساندرینی، نیوتن، استال، و راچن، فولی و ادواردز و والترز، افراد از طریق جامعه مدنی یا به عبارت دقیقتر بخش سوم می‌توانند شبکه‌های ارتباطی ایجاد کنند و آن‌ها را پایدار نگهدارند. همچنین، این‌گونه انجمنهای داوطلبانه هستند که با توسل به ساختاری غیررسمی و انعطاف‌پذیر، مردم را به هم ارتباط می دهند، اعتماد و عمل متقابل را گسترش می دهند و جامعه را با دیگر دوستی بدون اجبار استحکام می بخشند. “چنین گستره‌ای از فعالیتها، خدمات و انجمنهای ناشی از ... جامعه مدنی” <ref name="Alessandrini.02"/> منابعی از سرمایه اجتماعی هستند.
 
اگر جامعه مدنی را مترادف با بخش سوم بدانیم، در آن صورت دیگر سؤال این نیست که سرمایه اجتماعی تا چه حد در ایجاد جامعه مدنی سهیم است؟ بلکه سؤال این است که جامعه مدنی تا چه حد در تولید سرمایه اجتماعی دخیل است؟ علاوه بر مؤلفین یادشده که در مورد نقش جامعه مدنی به عنوان منبع تولید سرمایه اجتماعی بحث کرده اند، لیونز نیز در کتاب خود “بخش سوم” <ref>Lyons, M. (2001). Third Sector: The Contribution of Nonprofit and Cooperative Enterprise in Australia. St Leonards, Allen & Unwin.</ref> می گوید سرمایه اجتماعی به هیچ عنوان عامل فعالسازی یا محرک رشد بخش سوم به حساب نمی‌آید. به علاوه، اونیکس <ref>Onyx, J. (2000). "Power, Social Capital and Accountability." Third Sector Review 6(1,2): 59-70.</ref> توضیح می دهدمی‌دهد که چگونه سرمایه اجتماعی به اجتماعی از قبل فعال وابسته است.
 
با این وجود، تعریف صحیحتر جامعه مدنی چیزی متفاوت اما نه کاملاً متمایز از بخش سوم است . لیونز دیدگاهی نسبتاً مارکسیستی در این مورد دارد و می گوید جامعه مدنی “جایی است برای روابط آزاد، جایی که مردم می‌توانند با یکدیگر ملاقات کرده و گروههایی را برای دنبال کردن علاقه‌مندیهایشان، بیان ارزشهایشان و همچنین کمک به دیگران تشکیل دهند.” این فضا “محیطی است پرشور، مملو از مباحثاتی پیرامون مسائل بسیار مهم شهروندان”. [اما] این تعریف ما را بیشتر به یاد ساختار شهر آتن می اندازد تا بخش سوم. همچنین، این تعریف به‌طور ضمنی بر “اجزاء روشنفکری تعریف جامعه مدنی” از جمله شرافت، احترام، حسن رفتار و محبت به همنوع دلالت دارد.
 
این ایده که خلق سرمایه اجتماعی (خلق شبکه ها) جامعه مدنی را تقویت خواهد کرد، زیربنای سیاست اجتماعی کنونی در استرالیا در جهت پیوند دادن شکافهای اجتماعی است که روز به روز عمیقتر می‌شوند. هدف از این برنامه تجدید پیوند با کسانی است که در اثر سیستم اقتصادی به حاشیه [[رانده شده]] و از مزایای آن محروم مانده اندمانده‌اند تا دوباره به اجتماع بازگردند. اما بنابر گفته اونیکس، در عین حال که در صورت ظاهر هدف برقراری پیوند بوده، در عمل نتیجه انحصار و محرومیت بیشتر بوده‌است.
 
فولی و ادواردز <ref name="Foley.97"/> معتقد هستند” نظامهای سیاسی... نقشی بسیار تأثیرگذار در شکل دهی خصوصیات جامعه مدنی و چگونگی کاربرد سرمایه اجتماعی (در هر سطح و میزانی که باشد) دارند”. الساندرینی با این مطلب موافق است و می گوید “در استرالیا بالأخص، نئولیبرالیسم که به شکل خردگرایی اقتصادی درآمده از دید بسیاری از نظریه پردازان و منتقدان، به علت نوع کاربردهای سرمایه اجتماعی در کل به عنوان خطری برای جامعه تلقی شده است” <ref name="Alessandrini.02"/>.
 
افزایش علاقه به سرمایه اجتماعی به عنوان درمان مشکلات اجتماعی کنونی، مستقیماً بر این فرض استوار است که چنین مشکلاتی ریشه در تضعیف جامعه مدنی دارند. با این وجود، در این دیدگاه نظر بسیاری از کارشناسان که معتقد هستند سرمایه اجتماعی منجر به انحصار به جای تقویت جامعه مدنی می‌شود، نادید گرفته شده‌است . در توسعه بین الملل،بین‌الملل، بن فاین و جان هریس قویا مخالف پذیرش سرمایه اجتماعی به غلط به عنوان چنان درمانی برای بی عدالتی ناشی از توسعه اقتصادی نئولیبرال هستند (در این تفسیر، نقش سرمایه اجتماعی تقویت جامعه مدنی و سازمان‌های غیر دولتی به عنوان عوامل توسعه در نظر گرفته شده استشده‌است) <ref>Fine, B. (2000). Social Capital Versus Social Theory: Political Economy and Social Science at the Turn of the Millennium. London, Routledge.</ref><ref>Harriss, J. (2001). Depoliticizing Development: The World Bank and Social Capital. London, Leftword/Anthem/Stylus.</ref>
این متناقض با نقش مؤسسات دولتی در تقویت سرمایه اجتماعی است.
 
به نظر می‌آید فزونی سرمایه اجتماعی کم و بیش شرط لازم [[لیبرال دموکراسی]] مدرن باشد. سطح پایین سرمایه اجتماعی منجر به نظامهای سیاسی غیر منعطف و غیر مسؤول و همچنین سطح بالایی از فساد در [[نظام سیاسی]] و به‌طور کلی در منطقه می‌شود. مؤسسات عمومی رسمی برای فعالیت درست به سرمایه اجتماعی نیاز دارند، و در عین حال که فزونی سرمایه اجتماعی می‌تواند منجر به تغییرات شدید و مقررات سختگیرانه شود، زیادی آن از کمبودش بهتر است.
 
کتلین دولی و برایان سیلور در مقاله خود با عنوان “سرمایه اجتماعی، قومیت و حمایت از دموکراسی در کشورهای بعد از کمونیسم” بنا بر یافته‌های خود بیان داشته اندداشته‌اند که در چنین کشورهایی میزان سرمایه اجتماعی معادل میزان دموکراسی نیست، اگرچه سرمایه اجتماعی بیشتر، منتهی به حمایت بیشتر از دموکراسی می‌شود <ref>Dowley, K. M. and B. D. Silver (2002). "Social Capital, Ethnicity and Support for Democracy in the Post-Communist States." Europe-Asia Studies 54(4): 505-527.</ref>.
 
گروهی از روشنفکران در [[کشورهای در حال توسعه]] متذکر شده اندشده‌اند که سرمایه اجتماعی و جامعه مدنی در کنار هم نقش مهمی در اشکال جدید امپریالیسم دارند. در این اشکال که مبتنی بر اعطا کنندگان و [[سازمانهای غیر دولتی]] هستند، فقرا مقصر وضعیتشان معرفی می‌شوند <ref>Moore, D., Ed. (2007). The World Bank: Development, Poverty, Hegemony. Scottsville, University of KwaZulu-Natal Press.</ref>.
 
سرمایه اجتماعی ارتباط مفهومی نزدیکی با [[Wikipedia:Guanxi|گوانشی]] در [[جامعه شناسی]] چینی دارد .
خط ۱۱۲:
- احتمال اینکه زنان خود را در ساختارهای بدون [[رده بندی]] سازماندهی کرده و وفاق ایجاد نمایند بیشتر است <ref name="Eliasoph.98"/>.
 
طبیعت اغلب غیررسمی سرمایه اجتماعی زنان به آن‌ها اجازه می دهدمی‌دهد تا بدون تطبیق با استانداردهای مردانه، محیط‌های غیر سیاسی را سیاسی کنند و بنابراین چنین فعالیت‌هایی را مخفی نگه دارند. تشخیص این تفاوت‌ها در مبحث مشارکت سیاسی دشوار است و این ممکن است توجیه کند که چرا تا چندی پیش سرمایه اجتماعی ابزاری برای مشارکت سیاسی زنان به حساب نمی آمد <ref name="Harell.09"/>.
 
== سرمایه اجتماعی و سلامتی ==
تحقیقات رو به رشد پیرامون سلامتی نشان می دهدمی‌دهد که وجود سرمایه اجتماعی در شبکه‌های اجتماعی و اجتماعات، حافظ سلامتی است. افرادی که در شبکه یا اجتماعی غنی از حمایت، اعتماد عمومی، اطلاعات و هنجارها زندگی می‌کنند منابعی در اختیار دارند که بر سلامت آن‌ها اثر مثبت می گذارد <ref>Lin, N. (2001). Building a Network Theory of Social Capital. In Social Capital : Theory and Research. N. Lin, R. S. Burt and K. S. Cook (eds). New York, Aldine de Gruyter: 3-29.</ref>. به‌طور مثال، یک بیمار سرطانی می‌تواند بدین طریق اطلاعات، پول یا حمایت روانی را که برای درمان و بهبود نیاز دارد بدست آورد.
 
سرمایه اجتماعی مشوق اعتماد عمومی و عضویت [در گروهها] نیز هست. این عوامل می‌توانند افراد را از رفتارهایی همچون کشیدن سیگار و میگساری که برای سلامتی مضر هستند بر حذر دارند <ref>Bolin, K., B. Lindgren, et al. (2003). "Investments in Social Capital - Implications of Social Interactions for the Production of Health." Social Science & Medicine 56(12): 2379-2390.</ref>.
 
از طرف دیگر سرمایه اجتماعی می‌تواند مضر سلامتی هم باشد. اگرچه مطالعات معدودی در زمینه ارزیابی سرمایه اجتماعی در اجتماعات تبهکاران انجام شده است،شده‌است، اما از همین اطلاعات محدود چنین برداشت می‌شود که سرمایه اجتماعی اثر منفی در اجتماعات درهم شکسته دارد. همنشین‌های منحرف به کمک تعاریف مطلوبشان و فرصتهایی برای یادگیری که هنجارهای شبکه فراهم می‌کنند، مشوق رفتارهای انحرافی هستند <ref>Sutherland, E. H. and D. R. Cressey (1978). Criminology. Philadelphia, Lippincott.</ref>. اگرچه در همان اجتماع، اصلاح هنجارها (یعنی جایگزینی همنشینان منحرف با نمونه‌های مثبت) می‌تواند مثمر ثمر باشد.
 
== سرمایه اجتماعی و اینترنت ==
خط ۱۲۶:
فیسبوک در حال حاضر محبوبترین [[شبکه اجتماعی]] اینترنتی است و مزایای فراوانی برای کاربرانش دارد، از جمله اینکه همچون یک تسهیل‌کننده اجتماعی به افرادی که در ایجاد و برقراری پیوندهای قوی یا ضعیف با دیگران دچار مشکل هستند، خدمت می‌کند <ref>Ellison, N., R. Heino, et al. (2006). "Managing Impressions Online: Self-Presentation Processes in the Online Dating Environment." Journal of Computer-Mediated Communication 11(2).</ref>.
 
اگرچه بحث در این مورد همچنان ادامه دارد، شواهد به خوبی نشان می دهند که ارتباط مثبتی بین سرمایه اجتماعی و اینترنت وجود دارد. منتقدان اجتماعات مجازی معتقدند اینترنت پیوندهای قوی ما را با «پیوندهای ضعیف» آنلاین <ref name="Cumming.02">Cummings, J. N., B. Butler, et al. (2002). "The Quality of Online Social Relationships." Communications of the Acm 45(7): 103-108.</ref> یا ارتباطات پوشالی با خود تکنولوژی جایگزین کرده‌است <ref>Nie, N. H. (2001). "Sociability, Interpersonal Relations, and the Internet - Reconciling Conflicting Findings." American Behavioral Scientist 45(3): 420-435.</ref>. برخی دیگر از این واهمه دارند که اینترنت جهانی از علاقه افراطی برای مشابهت ایجاد کند که در آن توانایی ارتباط با اجتماع تا حد محدود کردن مراودات با افراد مشابه از نظر ایدئولوژی، نژاد یا جنسیت نزول کند <ref>Fernback, J. (1997). The Individual within the Collective. In Virtual Culture : Identity and Communication in Cybersociety S. Jones (eds). Thousand Oaks, CA, Sage.</ref>. پاره‌ای از تحقیقات نشان می دهدمی‌دهد که مرواداتی که با کمک تکنولوژی شکل می‌گیرند رابطه منفی با سرمایه اجتماعی دارند زیرا که زمان صرف شده برای روابط اجتماعی فیزیکی و رو در رو را به خود اختصاص می دهند <ref name="Cumming.02"/>. با این وجود، در تحقیقات به عمل آمده توافق بر این است که هرچه مردم بیشتر آنلاین هستند، روابط فردی بیشتری داشته و بنابراین نقش مثبت در تقویت سرمایه اجتماعی دارند <ref>Boase, J. and B. Wellman. (2005). Personal Relationships: On and Off the Internet. In Handbook of Personal Relationships. A. L. Vangelisti and D. Perlman. (eds). Cambridge, Cambridge University Press.</ref>.
 
== سرمایه اجتماعی و آموزش ==
خط ۱۳۳:
تیچمن و همکاران <ref>Teachman, J. D., K. Paasch, et al. (1996). "Social Capital and Dropping out of School Early." Journal of Marriage and the Family 58(3): 773-783.</ref> شاخص ساختار خانواده را که توسط کلمن پیشنهاد شده بود، بسط داده‌اند. آن‌ها کلمن را به علت استفاده صرف از تعداد والدین حاضر در خانواده و صرفنظر از ابعاد نامشهود مسئله همچون وجود والدین ناتنی و انواع مختلف [[خانواده های]] تک والد مورد نقد قرار داده‌اند. علاوه بر عامل حضور والدین تنی یا ناتنی، آن‌ها جزئیات بیشتری همچون نوع خانواده‌های تک والد (فقط پدر یا مادر، ازدواج نکرده و غیره) را هم در تحلیل خود به حساب آورده‌اند. به علاوه آن‌ها تحقیقاتی را هم در زمینه اندازه‌گیری سطح روابط والد - فرزند به کمک شاخص تعداد دفعاتی که آن‌ها در مورد مسائل مربوط به مدرسه بحث می‌کنند، انجام داده‌اند.
 
مورگان و سورنسن <ref name="Morgan.99">Morgan, S. L. and A. B. Sorensen (1999). "Parental Networks, Social Closure, and Mathematics Learning: A Test of Coleman's Social Capital Explanation of School Effects." American Sociological Review 64(5): 661-681.</ref> مستقیماً از کلمن به علت ارائه نکردن علت دقیق عملکرد بهتر مدارس کاتولیک روی آزمونهای موفقیت استاندارد انتقاد دارند <ref>Chen (2002)</ref>. با توجه به عملکرد دانش آموزان در مدارس کاتولیک به عنوان مدارس هنجارگرا و مدارس دولتی به عنوان مدارس افق گستر، آن‌ها دو مدل برای تحلیل اثر سرمایه اجتماعی در یادگیری ریاضیات پیشنهاد کرده‌اند. آن‌ها مشاهده کرده اندکرده‌اند که در حالیکه سرمایه اجتماعی می‌تواند با حفظ و پایداری یک اجتماع فراگیر و فعال منجر به آثار مثبت در مدارس هنجارگرا شود، در عین حال می‌تواند عواقب منفی نیز داشته باشد: نظارت بیش از حد، سرکوب خلاقیت و موفقیت‌های استثنایی از جمله این موارد هستند. اما از طرف دیگر، در مدارس افق گستر، محدودیت اجتماعی، عواقب منفی در یادگیری ریاضیات داشته‌است. این مدارس نوع متفاوتی از سرمایه اجتماعی را در قالب فرصتهای حاصل از [[شبکه گسترده]] ای از روابط اجتماعی بین والدین و سایر افراد بالغ تجربه می‌کنند. نتیجه این که یادگیری در سطح بهتری نسبت به مدارس کاتولیک هنجارگرا پیاده می‌شود. به‌طور خلاصه مطالعات مورگان و سورنسن نشان می دهدمی‌دهد که سرمایه اجتماعی وابسته به محیط است. ممکن است یک نوع از سرمایه اجتماعی در یک محیط خاص نقش مثبت داشته باشد ولی لزوماً در شرایط دیگر موفق نخواهد بود <ref name="Morgan.99"/>.
 
سمپسون و همکاران در مقاله خود با عنوان “فراتر از سرمایه اجتماعی، دینامیک فضایی بازدهی جمعی برای کودکان” <ref name=autogenerated1>Sampson, R. J., J. D. Morenoff, et al. (1999). "Beyond Social Capital: Spatial Dynamics of Collective Efficacy for Children." American Sociological Review 64(5): 633-660.</ref> بر ابعاد هنجارگرا یا هدف گرای سرمایه اجتماعی تأکید دارند. آن‌ها مدعی هستند که “منابع و شبکه‌ها (به‌طور مثال، انجمنهای داوطلبانه، پیوندهای دوستانه، چگالی سازمانی) به تنهایی خنثی هستند. آن‌ها ممکن است برای کسب اثرات مورد نظر مفید باشند یا نباشند” <ref name=autogenerated1/>.
خط ۱۳۹:
مرجوریبنک و کواک <ref>Marjoribanks, K. and Y. Kwok (1998). "Family Capital and Hong Kong Adolescents Academic Achievement." Psychological Reports 83(1): 99-105.</ref> به کمک سرمایه اجتماعی به عنوان ابزار اصلی تحقیق، مطالعاتی را در مدارس راهنمایی [[هنگ کنگ]] روی 387 دانش آموز 14 ساله با هدف بررسی اختلاف بین موفقیت تحصیلی دختران و پسران انجام داده‌اند. در این تحقیق اثبات شده‌است که سرمایه اجتماعی تأثیراتی متفاوت بر دو جنس مختلف دارد. هی هانگ هیس تانگ در پایان‌نامه خود با عنوان “دانش آموزان تازه وارد در هنگ کنگ: تطبیق و موفقیت تحصیلی ” می گوید فرایند تطبیق به معنی فعالسازی و انباشت سرمایه‌های (فرهنگی و اجتماعی) است. نتایج تحقیق نشان می دهند که شبکه‌های حمایتی عامل متمایزکننده راه‌های مختلف تطبیق هستند. شبکه‌های حمایتی، به عنوان شکلی از سرمایه اجتماعی، شرط لازم برای فعالسازی سرمایه فرهنگی دانش آموزان تازه وارد هستند. میزان سرمایه انباشته شده نیز بستگی به میزان پیشرفت در فرایند تطبیق دارد <ref>Tang, H.-h. (2003). New Arrival Students in Hong Kong : Adaptation and School Performance. Hong Kong, University of Hong Kong.</ref>.
 
مین ژو و کارل ال بنکستون <ref>Zhou, M. and C. Bankston (1998). Growing up American: The Adaptation of Vietnamese Children to American Society. New York, : Russell Sage Foundation Press.</ref> در بررسی جمع ویتنامی‌های مقیم نیواورلئان دریافتند که حفظ ارزشهای سنتی، مهاجران را در برقراری پیوند و حفظ اتحاد در اجتماع قومی یاری می رساندمی‌رساند. اتحاد قومی به خصوص زمانی مهم است که مهاجران به تازگی به جامعه میزبان وارد شده‌اند. ژو در مقاله خود “سرمایه اجتماعی در محله چینی ها” آثار روابط محسوس اجتماعی را بر فرایند تطبیق چینی - آمریکایی‌های جوان در اجتماع، در خانواده مهاجران و ما بین نسل جوان مورد بررسی قرار داده است <ref>Zhou (2000).</ref>. [[محله چینی ها]] به عنوان مبنای سرمایه اجتماعی، اسکان کودکان مهاجر را در جهات مطلوب تسهیل می‌کند. حمایت قومی محرک موفقیت تحصیلی است. علاوه بر این، حفظ [[زبان مادری]] نیز نوعی سرمایه اجتماعی ایجاد می‌کندکه نقش مثبتی در موفقیت تحصیلی دارد. استانتون-سالازار و دورن بوش <ref>Stanton-Salazar, R. and S. M. Dornbusch (1995). "Social Capital and the Reproduction of Inequality: Information Networks among Mexican-Origin High School Students." Sociology of Education 68: 116-135.</ref> دریافته انددریافته‌اند که دانش آموزان دو زبانه شانس بیشتری برای کسب حمایت‌های نهادی مورد نیاز برای بهبود وضعیت تحصیل و زندگی دارند.
 
پوتنام در کتاب خود “بولینگ یک نفره” متذکر شده‌است “رشد کودک به شدت تحت تأثیر سرمایه اجتماعی است” و ادامه می دهدمی‌دهد “حضور سرمایه اجتماعی با نتایج مثبت متعددی خصوصاً در امر آموزش مرتبط دانسته شده است” <ref name="Putnam.00"/>. بر طبق نظر وی در این کتاب، این نتایج مثبت حاصل سرمایه اجتماعی والدین در اجتماع هستند. در ایالاتی که سطح سرمایه اجتماعی بالاتر است، موفقیت تحصیلی نیز بیشتر است <ref name="Putnam.00"/>. وجه مشترک این ایالات در این است که در آن‌ها والدین مشارکت بیشتری در امر تحصیل فرزندان خود دارند. هر جا که والدین مشارکت بیشتری در فرایند آموزش فرزندان داشته اند، معلمان موارد کمتری از بدرفتاری همچون حمل سلاح در مدرسه، درگیری فیزیکی، فرار از مدرسه و به‌طور کلی بی‌تفاوتی نسبت به تحصیل گزارش کرده‌اند <ref name="Putnam.00"/>. با استناد به دیدگاه پوتنام و سایر مدارک، برای درک رابطه بین سرمایه اجتماعی و آموزش، باید میزان مشارکت والدین در امور آموزش و مدرسه و میزان سرمایه اجتماعی موجود در یک اجتماع را تعیین کرد. کلمن با نقل قول از کتاب پوتنام متذکر شده‌است که ما نباید “قرار گرفتن جوانترها در حصر افراد بالغ نزدیک به آن‌ها - یعنی در رده اول و مهم‌تر از همه اعضاء خانواده- و سپس سایر افراد اجتماع را کم اهمیت بدانیم” <ref name="Putnam.00"/>.
 
== سرمایه اجتماعی و امنیت ==
 
سرمایه اجتماعی به صورت نیروی محرکه و پتانسیل تعامل بین پلیس و شهروندان عمل می نماید . سرمایه اجتماعی را می‌توان به دو دسته پیشینی و پسینی تقسیم نمود که سرمایه اجتماعی پیشینی به امنیت مضیق می انجامد و سرمایه اجتماعی پسینی موجب تحقق امنیت موسع است. سرمایه اجتماعی پیشینی حکایت از منافع، فرصت‌ها و امکاناتی دارد که گروه بدون تلاش، مبتنی بر کارکردهای اعضای پیشین از آن بهره مند شده‌است. سرمایه اجتماعی پسینی نیازمند تلاش و کوشش اعضای گروه برای برقراری تعاملات بهینه جهت دریافت اطلاعات و امکانات لازم است. در واقع، سرمایه اجتماعی پیشینی، ارث و میراث گروهی است که به اعضای جدید می رسد،می‌رسد، ولی سرمایه اجتماعی پسینی از قبال اَعمال و مناسبات افراد حاضر فراهم می‌شود<ref>نویدنیا، منیژه، پلیس؛ امنیت و سرمایه اجتماعی، تهران: فصلنامه مطالعات راهبری، سال دوازدهم، شماره دو، تابستان1388.</ref>
 
== اثرات احتمالی منفی سرمایه اجتماعی ==
بعضی معتقدند سرمایه اجتماعی لزوماً نتایج مثبت به دنبال ندارد. به عنوان مثالی از این پیچیدگی‌ها می‌توان به فعالیت باندهای خشن و تبهکار که توسط روابط درون گروهی (سرمایه اجتماعی درون گروهی) تقویت شده اند، اشاره کرد. این مثال اهمیت تمایز بین سرمایه اجتماعی پیوندی و درون گروهی را (که آسانتر حاصل می‌شود) آشکارتر می سازدمی‌سازد. در موارد وجود نتایج منفی، میزان سرمایه اجتماعی درون گروهی در مقایسه با نوع پیوندی به مراتب بیشتر است.
 
بدون سرمایه اجتماعی پیوندی، گروههای باندی ممکن است به انزوا و محرومیت از مابقی جامعه کشانده شوند. اما نکته مهم‌تر این است که ارتباط پیوندی آن‌ها با دیگر گروهها، رابطه‌ای که نشان دهنده افزایش سرمایه اجتماعی است، ممکن است قطع شود. سرمایه اجتماعی درون گروهی شرط لازم توسعه نوع قدرتمندتر یعنی سرمایه اجتماعی پیوندی است <ref>Larsen, L., S. L. Harlan, et al. (2004). "Bonding and Bridging - Understanding the Relationship between Social Capital and Civic Action." Journal of Planning Education and Research 24(1): 64-77.</ref>. انواع درون گروهی و پیوندی در صورتی که با هم در تعادل باشند می‌توانند سودمند باشند، در غیر این صورت ممکن است بر ضد هم عمل کنند. در حالیکه سرمایه اجتماعی می بالد و گروههای همگن توانمندتری به وجود می آیند، احتمال ایجاد سرمایه اجتماعی پیوندی کمتر می‌شود. سرمایه اجتماعی درون گروهی می‌تواند از عقاید یک گروه نیز در گذر زمان محافظت کند و باعث جذب افراد حول یک آرمان افراطی گردد. تقویت روابط تنگ نظرانه می‌تواند به مسائل عدیده‌ای همچون به حاشیه رانده شدن قومیتها و انزوا بینجامد. در موارد حاد، [[پاکسازی قومی]] هم ممکن است اتفاق بیفتد اگر رابطه بین دو گروه فوق العاده منفی باشد. در موارد خفیفتر، نتیجه انزوای بعضی اجتماعات در نقاطی مثل حومه شهرها در اثر وجود سرمایه اجتماعی درون گروهی و دور ماندن از مراکز تولید نوع پیوندی خواهد بود.