سید عبدالله بهبهانی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ←‏زندگی: جزئی
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز ←‏در مشروطه اول: اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه، replaced: ه ی ← هٔ ، ه اند ← ه‌اند ، بوده است ← بوده‌است با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۶۹:
اکنون شیخ فضل‌الله با قدرتی که از طریق دربار [[عبدالمجید عین‌الدوله|(عین الدوله)]] به دست آورده بود، هرآنچه می‌خواست انجام می‌داد و کوچکترین اعتنایی هم به بهبهانی و متحدش طباطبایی نمی‌کرد. فروش زمین موقوفه توسط آخوند درباری به روس‌ها، سبب خشم دو سید شد به‌طوری‌که طباطبایی به رئیس بانک پیغام فرستاد که: «این قبرستان و مدرسه را خراب کردن به هیچ قانونی مشروع نیست و نخواهم گذاشت زمین در تصرف شما بماند.»<ref>احمد کسروی، تاریخ مشروطه ایران، انتشارات امیر کبیر، چاپ نوزدهم، ۱۳۸۷، برگ ۵۷، ر.ک. مهرا ملکی، نقش دین و متولیان آن در تاریخ اجتماعی ایرانیان، شرکت کتاب، ۱۳۹۲ برگ‌های ۱۲۴ تا ۱۲۶</ref>
 
در معامله‌های متوالی و متتابع این زمین، به هیچ وجه پای جناب حاج شیخ فضل [الله] در کار نبوده استنبوده‌است. معامله‌ها نزد «آقا سیدعلی اکبر (تفرشی) طاب ثراه» شده، اقرار بر وقوع و اعتراف بر آن [را] جمعی از علمای اعلام از قبیل «آقا سید عبدالله» [بهبهانی]، «حاجی شیخ مرتضی»، «صدرالعلما» و «شیخ محمدرضا قمی» و … نوشته‌اند و خود سیدعلی اکبر طاب ثراه وقوع معامله را تسجیل کرده‌اند. فقط آنچه شیخ [فضلالله] تصدی نمودهاند همان معامله یمعاملهٔ احتیاطیه‌ای است که تبدیل به احسن نموده اندنموده‌اند و آن، قبل ازاین معامله بوده‌است. باری، نسبتی دادند از روی کذب به جناب شیخ، ولی خطا بود و پای غیر در میان…»<ref>
دربارهٔ فروش زمین چال به بانک استقراضی، و بی پایگی اتهامات مورخین به شیخ، مطالعه مقالات زیر توصیه می‌شود: شیخ فضل‌الله نوری از پندار تا واقعیت، لطف‌الله اجدانی، مندرج در: نگاه نو، ش20، خرداد- تیر 1373، صص 30-50؛ افسانه فروش مدرسه و قبرستان چال، محمد ترکمان، مندرج در: همان، ش 38، صص 7-25. همچنین مرحوم سیدحسن امین در مستدرکات اعیان الشیعه، دارالتعارف المطبوعات، بیروت 1412 ق/ 1992 م، ج 4، ص 139، بحث خوبی در این باره دارد.</ref>