مستوفی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
خنثی‌سازی ویرایش 24507986 توسط 5.208.2.22 (بحث) نامرتبط به این صفحه
برچسب: خنثی‌سازی
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۱:
'''مستوفی''' کسی بوده‌است که در گذشته مسئولیّت سرپرستی امور دولتی حسابداری کشورهای اسلامی را به عهده داشته‌است. به عبارت دیگر مستوفی نقش حسابدار کل را ایفا می‌کرده استمی‌کرده‌است. خود واژهٔ مستوفی کلمه‌ای است از ریشه استیفاء. و به معنی کسی که «حق خود را بطور وافی و کافی بگیرد.»<ref name=Dehkhoda>سرواژه مستوفی. علی‌اکبر دهخدا، لغت‌نامه دهخدا</ref>
 
این عنوان از زمان عباسیان بطور عمومی برای این سمت مورد استفاده قرار گرفت. مستوفی که در مرکز دارالحکومه بودند حساب دخل و خرج حکومت را در دست داشتند، و مستوفی‌های استان‌ها پرداخت حقوق و مستمری ها، و رسیدگی به امور مالی و مالیاتی استانی را انجام می‌دادند. از مستوفیان تاریخ می‌توان به [[مستوفی الممالک]] در دوره قاجار و [[حمدالله مستوفی]]، تاریخ نگار اشاره کرد. در دوره قاجار مستوفی شغل مستوفی موروثی بود و از پدر به پسر می رسید. مستوفیان قاجار از اهالی آشتیان، تفرش و گرکان بودند. در دوره قاجار [[لقب]] برخی از کسانی بود که به کار «استیفاء» یا دریافت [[مالیات]] و امور دارایی کشور یا [[ولایت|ولایات]] و [[ایالت|ایالات]] می‌پرداختند.
 
== تاریخچه ==
این عنوان در دورهٔ [[عباسیان]] بطور عمومی مورد استفاده قرار گرفت. در دورهٔ غزنویان مستوفی الممالک به وزیر کشور پاسخگو بود و حساب درآمدها و مخارج دیوان وزیر را رسیدگی‌می‌کرد. در دوره سلجوقیان و هنگام صدارت [[خواجه نظام الملک طوسی]]، مستوفی دومین سمت مهم بود و تنها پس از وزیر اعظم قرار داشت. دیوان مستوفی در این زمان معادل دیوان زمام (دیوان کنترل مالی) بود. هر چند در این دوره اصطلاح دیوان الزمام برای دیوان [[استیفاء]] نیز بکار می‌رفته استمی‌رفته‌است که اطلاعات مستقیمی در مورد نحوه کار این نهاد در زمان سلجوقیان موجود نیست. لمبتون می‌نویسد که این دیوان به زیر شاخه‌هایی مانند «دیوان معامله و قسمت» تقسیم می‌شد که از جمله کارهای آن رسیدگی به قراردادهای جمع‌آوری مالیات و شبکه مستوفیان استانها که «عامل» نیز نامیده می‌شدند و جمع‌آوری مالیات ها، پرداخت حقوق و مستمری‌ها بود. مستوفی که در مرکز دارالحکومه مستقر بود دارای تبحر در مدیریت اداری و مالی بود و این شخص معمولاً قدرت نفوذ زیادی در اداره امور مملکت داشت. مثلاً در زمان سلطان سلجوقی [[برکیارق]]، مجد الملک القمی البلاسانی قدرت پشت پرده واقعی در زمان صدارت وزیر ضعیف آن زمان، فخر الملک ابن نظام الملک بود.در موارد متعددی در این دوران مستوفی خود پا بر منصب صدارت اعظمی می‌نهاد و به عنوان وزیر شاهان سلجوقی انتخاب می‌شد.<ref name=EoI>R. LEVY-[C.E. BOSWORTH]) Encycipedia of Islam, Page 753-4</ref>
 
در زمان [[خلفای فاطمی]] مصر، مستوفی می‌توانست، سرپرست یک دیوان مانند دیوان جیش باشد یا می‌توانست عهده‌دار سمتی پایین‌تر اما باز هم پراهمیت مانند کنترل‌کننده مالی در دستگاهی مانند اخطاعات یا تیول ارتش باشد. مستوفی‌های کارمندانی در دستگاه دولت بودند که ممکن بود بر نقشه برداری زمین‌ها نظارت کنند یا میزان محصول و نظایر آن را در انبارهای مانند انبار دولتی غله تخمین بزنند و محاسبه بکنند.<ref name=EoI/>
خط ۳۴:
دریافت می‌کرد. مستوفی هر ایالت و ولایت مستقل به نام محل کارش نامیده می شد مثلاً مستوفی آذربایجان یا کاشان و (غیره) موظف بودند که چهار وظیفه را انجام دهد:
* - تنظیم کتابچه دستورالعمل ولایت و حکام مستقل
* - حاشیه نویسیحاشیه‌نویسی قبوض صاحبان حقوق
* - حاشیه نویسیحاشیه‌نویسی فرمان
* - تنظیم مفاصا حساب ولات و حکام مستقل که هر یک بطور اختصار بیان می‌شود:
 
الف) '''تنظیم کتابچه دستورالعمل ولات و حکام مستقل''' – مستوفی هر محل میبایست کتابچه دستورالعمل حوزه خود را تنظیم کند و در موعدی که هیچ وقت از اوایل سال تجاوز نمی کرد تسلیم وزیر بقایا نماید.
 
ب) '''حاشیه نویسیحاشیه‌نویسی قبوض ارباب رجوع''': مستوفی هر محل مکلف بود مبلغ و مقدار حقوق کسانی را که در کتابچه محل او نوشته بود در حاشیه قبض آن‌ها تصدیق کند تا بتواند از والی یا حکام محل مطالبه نمایند و در ازای این کار می‌توانست معادل دو صدم حقوق چنانچه نقد بود و دو صدم قیمت جنس چنانچه جنس بود از صاحبان حقوق دریافت نمایند.
 
ج) '''حاشیه نویسیحاشیه‌نویسی فرمان''': نظر به اینکه هیچ حقوق یا اضافه حقوقی داده نمی شد مگر اینکه قبلاً محل آن تعیین شده باشد و محل حقوق جدید یا اضافه حقوق معمولاً ثلث متوفیات بود به این طریق که هر کس فوت می نمود اگر وارثی داشت یک ثلث از حقوق او والاتمام آن در اختیار دولت قرار می گرفت که بهر کس میخواست میداد. لذا مستوفی هر محل میبایست حقوق متوفا را که در کتابچه او به خرج آمده بود در حاشیه فرمان تصدیق کند و در ازای این کار معادل یک چهارم حقوقی که به وراث متوفا یا یه دیگران داده می شد به عنوان حق الزحمه و فقط برای یک مرتبه بخواهد.
 
د ) '''تنظیم مفاصا حساب ولات و حکام مستقل''' – والی هر ایالت و حاکم هر ولایت مستقیم بعد از انقضای هر سال میبایست حساب سنه مالی خود را به وزارت مالیه بدهد و کلیت اسناد خرج وجوهی که بر طبق کتابچه دستورالعمل و حوالجات وزیر خزانه پرداخته بودند به مستوفی محل تحویل نمایند که مفاصا حساب آنان را تنظیم کند و به این مفاصا هیئتی که وظیفه آن رسیدگی به محاسبات بود و سر رشته داری کل در راس آن قرار داشت رسیدگی می نمود و یکی از اعضای آن که مستوفی ضابط اسناد خرج بود اسناد خرج را می گرفت و در حضور سایرین باطل و آن‌ها را ضبط می نمود. سپس وزیر مالیه و صدر اعظم آن را مهر می نمودند و شاه توشیح می‌کرد."<ref>دکتر محمد مصدق : خاطرات و تالمات مصدق – ص ۳۲ - ۳۳</ref>