سرگئی آیزنشتاین: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
FreshmanBot (بحث | مشارکتها) جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی |
|||
خط ۳۰:
چنانکه خود او میگوید «اگر انقلاب اکتبر نبود نمیتوانستم آن سنتی را که مرا وامیداشت شغل پدرم را ادامه دهم بشکنم. مایه و توانایی شکستن این سنت در من وجود داشت اما فقط انقلاب به من این آزادی را داد که سرنوشتم را به دستان خودم بگیرم». پس از ۱۹۱۷ آیزنشتاین در ارتش سرخ داوطلب شده و به عنوان تکنیسین به خدمت واحد مهندسی درآمد. به زودی استعدادهای هنری او شناخته شد و آیزنشتاین به واحد تئاتر بخش سیاسی جبهه غرب فرستاده شد در آنجا به طراحی واگنهای قطار تبلیغاتی و آثار تئاتری آماتوری مشغول شد. پس از ۱۹۲۰ و پایان جنگ داخلی، آیزنشتاین از ارتش خارج شده و کارش را را در جنبش تئاتر پیشرو پی گرفت. او بر این عقیده بود که آنچه مردم و انقلاب از تئاتر میخواهند آن چیزی است که در نمایشهای سنتی یافت میشود یعنی در سیرک. او میخواست که تئاتر «مونتاژی (ملغمهای) از جذابیت هاً باشد و پیوسته تماشاگر را شوکه کند.» نمایش"''' در هر مرد خردمند به قدر کفایت سادگی هست؟'''" که در ۱۹۲۳ در تور نمایشی آیزنشتاین به اجرا درآمد بازیگرانش تعداد زیادی آکروباتیست، و بندباز و دلقک بودند. اما به زودی از امکاناتی که تئاتر در اختیارش میگذاشت سرخورده شد و راه سینما را در پیش گرفت.
وی هدفش را در سینما خلق «هنری انقلابی بدون مصالحه» و «وارد کردن ضربات پی در پی بر آگاهی و احساسات تماشاگر عنوان میکند.» آیزنشتاین فیلم «اعتصاب» اولین فیلم بلند خود را در ۱۹۲۴ ساخت. این فیلم از سوی روزنامه پراوادا «اولین اثر انقلابی سینمای ما» توصیف شد. یکی از خصوصیات بارز فیلم اعتصاب و در ضمن از خصوصیات منحصربهفرد سینمای آیزنشتاین این است که او به جای روایت کردن ماجرای قهرمانهای فردی، سبک و سیاقی که چه در آن زمان و چه همین حالا بر سینما مسلط است، تلاش داشت تا با شخصیتهای تیپیک و قهرمانان جمعی کار کند و این در هماهنگی کامل با مضمون فیلمهای او یعنی رخدادهای تاریخ انقلاب روسیه بود. اما در ضمن او به دنبال شیوههای جدیدی برای فیلمبرداری و تدوین فیلم بود. تئوری مونتاژ او که اهمیت و شهرت جهانی یافت محصول همین تلاش هاست. او میگفت: «برای من مونتاژ صرفاً به هم چسباندن صحنههای فیلمبرداری شده متوالی نیست بلکه همجوار کردن دو صحنه مستقل از هم است تا به این ترتیب معنای جدیدی از مجموع دو صحنه در ذهن بیننده حاصل شود» او این ایده را از شیوه
=== سفر به اروپا و آمریکا ===
خط ۳۶:
=== بازگشت به شوروی ===
او در اواخر ۱۹۳۲ به شوروی بازگشت. اما بازگشت به شوروی از مشکلاتش کم نکرد. مقامات به دلیل غیبت طولانی اش با بدگمانی با او برخورد میکردند و سه سال طول کشید تا بالاخره طرحی از او برای تبدیل به فیلم مورد موافقت قرار گرفت. ایده او روایتی تاریخی از ساخته شدن شهر مسکو و تکامل و توسعه آن بود اما این طرح هم به سرانجام نرسید. در این مدت بیشتر وقت خود را به تدریس سینما میگذراند. [[بوریس کیمیاگرف]] کارگردان شهیر تاجیکستانی از شاگردان و پیروان سبک او است. در ۱۹۳۶ توانست ساخت فیلم «بژین مدوف» اولین فیلم صامت خود را آغاز کند. این فیلم دربارهٔ گروهی از جوانان پیشگام بود که از یک مزرعه اشتراکی در مقابل گولاکها (دهقانهای ثروتمند) دفاع میکردند. آیزنشتاین از این زمینه برای نشان دادن درگیری میان یک پسر جوان و پدرش استفاده کرد که ملهم بود از احساسات و افکار خودش نسبت به پدرش. در انتهای فیلم پسر توسط پدر به قتل میرسد. اما فیلم توسط مقامات دستکاری و تخریب شد چون سیاست
[[پرونده:Sergei Eisenstein 02.jpg|250px|بندانگشتی|چپ|سرگئی آیزنشتاین - ۱۹۳۵]]
=== سهگانه ایوان ===
آخرین پروژه سینمایی آیزنشتاین، «ایوان مخوف»، یک پروژه سه قسمتی بود. قسمت اول فیلم در ۱۹۴۴ نمایش داده شد و مورد تحسین استالین قرار گرفته و [[جایزه دولتی اتحاد شوروی|جایزه استالین]] را در سال ۱۹۴۶ نصیب آیزنشتاین کرد چون با نگرش [[استالین]] به [[تاریخ روسیه]] مطابقت داشت. اما قسمت دوم آن (۱۹۴۶) تا
[[پرونده:Novodevicij Cemetery Sergej Ejzenstejn.JPG|250px|بندانگشتی|
گور آیزنشتاین در گورستان [[گورستان نووودویچی|نوودویچی]]]]
|