تنها اتفاق حزنانگیز چشمگیری که در دوران سلطنت پادشاه یئونگجو رخ داد؛ مرگ پسرش [[شاهزاده سادو|ولیعهد سادو]] بود. هفت سال بعد از مرگ بزرگترین پسر پادشاه یئونگجو، «شاهزاده “سادوسادو متولد شد. پادشاه فوراً تصمیم گرفت تا پسر تازه متولد شده را ولیعهد اعلام کند. او از ولیعهد فاصله گرفت و به دلیل اینکه میخواست ولیعهد پادشاه آینده باشد تربیت وی را در دربارش به دیگران سپرد. در نتیجه روابط بین پادشاه یئونگجو و پسرش کمی متفاوت بود. سادو سجا بهطور مکرر از پدرش میترسید و مورد پرخاش وی قرار میگرفت. ظاهراً این موضوع باعث بیماری ذهنی وی شده بود. هر زمان که پادشاه یئونگجو وی را سرزنش میکرد؛ سادو سجا برای تسکین استرس خود به طرز بی هدفانه ای در قصر مردم را میکشت یا کتک میزد. همچنین وی انحراف جنسی نیز داشت. بنا بر قوانین دربار پادشاه یئونگ جو نمیتوانست با دستان خودش پسرش را بکشد؛ بنابراین به سادو دستور داده شد تا در یک روز گرم از ماه جولای سال ۱۷۶۲ در داخل یک مخزن برنج بزرگ چوبی قرار بگیرد. بعد از هشت روز سادو بر اثر خفگی فوت کرد. در قرن نوزدهم میلادی شایعاتی وجود داشت که [[شاهزاده سادو]] بیماری ذهنی نداشت و این یک پاپوش بود که برای وی دوخته شده بود اما این شایعات بهطور گستردهای توسط همسر وی در کتاب» خاطرات بانو هه گیونگ” و «یادداشتهای سالیانه سلسله چوسان» نقض شدهاست. پسر سادو ([[جئونگجو چوسان|جئونگجو]]) در زمان مرگ پدرش ۱۱ ساله بود اما مادرش (بانو هونگ) به پسرش آموخت که علیه پدربزرگش موضعگیری نکند.