یزدگرد یکم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۵:
|اندازه تصویر = 270px
| زیرنویس تصویر = سکه‌ای از یزدگرد یکم
| دوران = [[۳۹۹ (میلادی)|۳۹۹]] - ۲۱ ژانویه، [[۴۲۰ (میلادی)|۴۲۰]]<ref name="iranica" />
| تاجگذاری = [[۳۹۹ (میلادی)]]
| تفویض =
خط ۱۴:
| زادگاه =
| تاریخ درگذشت = [[۴۲۰ (میلادی)]]
| محل درگذشت = [[هیرکانیا]]<ref name="iranica" />
| آرامگاه =
| پیش از = [[بهرام گور]]
| پس از = [[بهرام چهارم]]
| شهبانو =
| همسر =[[شوشاندخت]]<ref name="iranica" />
| همسر ۱ =
| همسر ۲ =
خط ۲۶:
| دودمان =[[سلسله ساسانی|ساسانی]]
| آواز سلطنتی =
| شعار سلطنتی = «نگهبان صلح (رام‌شهر)».<ref name="DaryaeeSasanian75" />
| پدر = [[شاپور دوم]] یا [[شاپور سوم]]
| مادر =
خط ۳۵:
'''یزدگرد یکم''' مشهور به '''یزدگرد رام‌گر''' و '''یزدگرد بزه‌گر''' (شاهنشاهی از [[۳۹۹ (میلادی)|۳۹۹]] تا [[۴۲۰ (میلادی)|۴۲۰]] میلادی)، چهاردهمین شاهنشاه [[ساسانیان|ساسانی]] بود. وی به جای [[بهرام چهارم]] یا ''بهرام کرمانشاه''، به سلطنت رسید. منابعی که به وی پرداخته‌اند را می‌توان به سه دسته تقسیم نمود. یک گونه آن، منابع اولیهٔ [[یهودی]]، [[مسیحی]] و [[زرتشتی]] است. دسته دیگر تاریخ شفاهی می‌باشد و دسته سوم، تاریخ‌نگاری مدرن است. منابع زرتشتی (و [[تاریخ‌نگاری اسلامی|تاریخ‌نگاران اسلامی]] که از آن‌ها وام گرفته‌اند) که از او به پلیدی یاد می‌کنند، اما در منابع مسیحی و یهودی، از او با احترام یاد می‌کنند. از سوی دیگر، کمبود منابع در مورد زندگانی و پادشاهی او در روایات شفاهی-ملی، نمایانگر میزان نفرت درباریان است که سعی کرده‌اند هویت تاریخی او را مخدوش کرده، و فقط به صورت گذرا از او نام ببرند.
 
{{سخ}}در دوران حکومت او، اقلیت‌های دینی با آرامش و خاطری آسوده به مناسک دینی خود پرداختند و یزدگرد یکم به دلیل تسامح دینی نسبت به غیر زرتشتیان، در میان تاریخ‌دانان یهودی–مسیحی محبوب و در منابع فارسی–عربی منفور است. یزدگرد، به مسیحیان آزادی مذهبی داد تا بتوانند با این امتیاز، با امپراتوری روم صلح کند. منع آزار مسیحیان، سبب خشم و کینهٔ موبدان و اشراف‌زادگان ساسانی گشت. چرا که مذهب مسیحیت، رقیب جدی برای مذهب آن‌ها بود و عقاید مذهبی این دو، با یکدیگر تضادهای آشکارا داشتند.
 
در منابع زرتشتی، او با یک یهودی ازدواج کرده‌است. حال آنکه در منبع یهودی (یعنی تلمود)، سخنی از این ازدواج به میان نیامده است. خاورشناسان در مورد این ازدواج، تردید دارند.
یزدگرد یکم صلحی پایدار با [[امپراتوری روم شرقی]] برقرار کرد و توانست نگاه خود را از مرز غربی به مرز شرقی امپراتوری ساسانی معطوف کند.
 
قدرت شاهنشاه در دربار به قدری ضعیف گشته بود، که سه شاهنشاه پیش از یزدگرد، بر اثر توطئه و دسیسه کشته شدند؛ بنابراین، یزدگرد پیش‌دستی کرد و دست اشراف‌زادگان و [[موبدان]] را از قدرت کوتاه کرد و آن‌ها را از سر راه خود برداشت. او به‌طور مشکوکی در [[هیرکانیا]] (نزدیک [[گرگان]] امروزی) کشته شد. به باور تاریخ‌نگاران (نظیر [[تئودور نلدکه]]، [[علیرضا شاپور شهبازی]]، [[روزبه زرین‌کوب]] و [[عبدالحسین زرین‌کوب]])، اشراف‌زادگان و موبدان، انتقام خود را در محیطی به دور از پایتخت، از او گرفتند و شایع نمودند که او توسط فرشته خدایی کشته شد. اما [[شهرام جلیلیان]] معتقد است که یزدگرد به علت بیماری مرده استمرده‌است و موبدان و اشرافزادگان، وانمود کرده‌اند که مرگ او، خواست الهی بوده‌است.
 
== نام‌شناسی ==
یزدگرد، اسم ترکیبی از «یَزَد» برگرفته از «یَزَتَه» به معنای «خدایی» و «کرتَه» به معنی «ساخته» است که در ترکیب، به معنی «خدا ساخته» است و شبیه به «بَغ‌کَرت» ایرانی و «Theokistos» یونانی است. صورت‌های دیگر این کلمه در [[زبان فارسی میانه|فارسی میانه]] Yazdekert {{رچ}}({{چپ به راست|yzdkrt'}})، در [[زبان سریانی|سریانی]] Yazdegerd و Izdegerd و Yazdeger، در [[زبان یونانی باستان|یونانی]] Isdigerdes {{رچ}}({{lang|grc|Ἰσδιγέρδης}}) و صورت‌های متفاوت دیگر، در فارسی جدید یَزدْگِرد، یَزدِگِرد، یَزدگَرد و یَزدکَرد، در [[تلمود]] Izdeger و Azger، در [[زبان عربی|عربی]] یَزدِجِرد (در شعر [[اغانی]]: اَزدکِرد)، و در [[زبان ارمنی باستان|ارمنی]] Yazkert {{رچ}}({{lang|xcl|Յազկերտ}}) است.<ref name="iranica" />
 
== منبع‌شناسی ==
خط ۶۴:
[[شاهنامه]] [[فردوسی]]، گنجینه‌ای از روایت‌های ملی ایرانیان است و نسبت به بقیه کتاب‌ها، آگاهی‌ها نهادی و تمدنی ساسانی بیشتری را ارائه می‌کند. آنچه فردوسی ناگزیر بوده دربارهٔ ایران باستان بگوید، روی‌هم‌رفته، نشانگر اوضاع ساسانی است، اما عبارات فنی او برابر با اصطلاحات دورهٔ ساسانی نیست.<ref>{{پک|ویدن‌گرن|1387a|ف=کتاب‌شناسی|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۸۹۶}}</ref> از یزدگرد یکم، در [[شاهنامه]]، همانند سایر متون عربی–فارسی، چندان سخن نمی‌رود. گرچه ابیاتی تحت عنوان «پادشاهی یزدگرد بزه‌کار» آمده‌است، در حقیقت، زیرمجموعه داستان «کودکی بهرام گور» است.<ref>{{پک|دریایی|۱۳۹۱|ف=سندیت تاریخی شاهنامه|ک=ناگفته‌های امپراتوری ساسانی|ص=۱۰۲}}</ref>
 
طبری در توصیف بیشتر از دیگران، به گزارش کرده‌های یزدگرد پرداخته استپرداخته‌است. او می‌گوید یزدگرد فرهیخته و باهوش بود، اما بیشتر به چیزهای زیان‌آور می‌اندیشید و دانش خود را در نیرنگ و فریب‌کاری به کار می‌برد. دانش و فرهنگ دیگران را اندک می‌دید و به داشته‌های خود می‌بالید. او مردی سخت‌گیر، زشت‌خو و ناسپاس بود. سخت‌گیری یزدگرد چنان بود که لغزش‌ها و گناهان خُرد را را بزرگ و نابخشودنی می‌شمرد و سزای سخت می‌داد.<ref>{{پک|جلیلیان|1396|ک=تاریخ تحولات سیاسی ساسانیان|ص=254}}</ref>
 
[[جاحظ]] نوشته استنوشته‌است که «یزدگرد یکم، آداب و رسوم ساسانیان را عوض کرد، در زمین آشوب به پا کرد، به مردم ستم کرد و ظالم و فاسد بود». دوران پادشاهی یزدگرد در [[مجمل‌التواریخ]] در چند سطر بیان شده که جمله نخست آن چنین است: «کاری نکرد جز ستمگری». تنها منابعی یزدگرد را بزه‌کار می‌خوانند که از سنت تاریخ‌نگاری موبدان دربار ساسانی، پیروی کرده‌اند.<ref>{{پک|دریایی|۱۳۹۱|ف=عنوان یزدگرد اول (رام‌شهر)|ک=ناگفته‌های امپراتوری ساسانیان|ص=۷۵}}</ref> به نوشتهٔ [[ابوریحان بیرونی]]، یزدگرد تقویم را به‌روز کرد.<ref>{{پک|ویدن‌گرن|1387b|ف=دین زرتشت|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۳۱۹}}</ref> [[ابن بلخی|ابن‌بلخی]] در مورد یزدگرد نوشته استنوشته‌است: «مردی ظالمِ بدخویِ درازدست بود و از این جهت، او را یزدجرد اثیم خواندندی، یعنی بزه‌کار».<ref>{{پک|آسموسن|۱۳۸۲|ف=مسیحیت در ایران|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=385}}</ref>
 
=== در متون یهودی ===
خط ۷۲:
یزدگرد، در متون یهودی-مسیحی نظیر [[تلمود]]، چهره‌ای پسندیده دارد. در این منابع، او را پادشاهی مهربان توصیف کرده‌اند که با پیروان همهٔ ادیان مدارا می‌کرده و به آن‌ها اجازه می‌داده تا به راحتی در میان دیگران زندگی کنند، ببالند و حتی جوامعی نیرومند تشکیل دهند. رفتار آزاداندیشانهٔ او با پیروان دیگر دین‌ها حتی در منابع زرتشتی هم دیده می‌شود؛ آنجا که از ازدواج او با شیشین‌دخت، دختر روش‌گالوتا (سالار یهودیان تبعیدی) سخن می‌رود. در منابع تلمودی نیز، از یزدگرد یکم به احترام و نیکی یاد کرده‌اند و نویسندگان آن برآنند که او از دین یهود آگاهی داشته‌است.<ref>{{پک|دریایی|۱۳۹۱|ف=عنوان یزدگرد اول (رام‌شهر)|ک=ناگفته‌های امپراتوری ساسانیان|ص=۷۶}}</ref>
 
[[تلمود]] در دو جا از یزگرد یاد می‌کند و در هر دو جا، نام یزگرد همراه با نام [[ربی آشی]] آمده‌است. روشن است که ربی آشی در سال ۴۲۷ میلادی درگذشت، لذا مقصود تلمود از یزدگرد، باید یزگرد یکم باشد.<ref name="netser">{{پک|نتصر|1351|ک=شاهان ساسانی در تلمود|ص=21-22}}</ref> تلمود تعریف می‌کند که یک روز [[امیمر]]، [[مرزوطرا]] و ربی آشی نزدیک درب ورودی کاخ یزدگرد نشسته بودند. هنگامی که آشپز مخصوص شاه، غذا برای شاه می‌آورد، ربی آشی که متوجه رنگ پریدگی چهره مرزوطرا شده بود، دست دراز کرده و قدری خوراک را از میان سینی برداشته به مرزوطرا می‌دهد. آشپز فریاد می‌زند: «خوراک شاه را خراب کردید». دربانان سر رسیده و آن سه نفر را مورد بازخواست قرار می‌دهند. ربی آشی استدلال می‌کند که یک قطعه [[گوشت خوک]] [[صرع|مصروع]] داخل خوراک شاه می‌بیند، لذا دست به این عمل غیر مقبول می‌زند. دربانان دنبال گوشت خوک مصروع می‌گردند و چیزی داخل سینی نمی‌یابند. در آن‌وقت ربی آشی دست به سوی سینی دراز کرده و لخته‌ای گوشت خوک مصروع از آن بیرون آورده، به دربانان نشان می‌دهد. پس از این واقعه دو تن هم‌نشینان ربی آشی علت حقیقی این رفتار را از وی می‌پرسند. ربی آشی در پاسخ می‌گوید که در هوای گرم متوجه می‌شود که خوراک در شرف گندیدن است، لذا با این حرکت مانع مسمویت شاه ایران می‌گردد.<ref name="netser" />
 
در کتاب [[زباحیم]]، باب ۱۹، ذکر شده‌است که [[ربی اشی]] از قول [[ربی هونا]]—که رئیس جامعه یهودیان [[بابل (دولت‌شهر)|بابل]] بود، حکایت می‌کند که شخص اخیر روزی برای ملاقات با یزدگرد باریافت. شاه متوجه کمربند شل ربی هونا می‌شود، از تخت پائین آمده و کمربند ربی هونا را محکم می‌کند. ربی امیمر در این‌باره می‌گوید که یکی از آیات [[کتاب اشعیا]] که «شاهان ترا خدمتگزاری خواهند کرد»، تحقق یافته‌است.<ref name="netser" />
 
=== در متون مسیحی ===
خط ۸۰:
 
=== در منابع رومی و ارمنی ===
[[پروکوپیوس]]، تاریخ‌نگار [[رومی]]، یزدگرد را پادشاهی با اخلاق پسندیده و پایبند به «عهد و پیمان» نشان داده استداده‌است.<ref name="ReferenceB">{{پک|زرین‌کوب|زرین‌کوب|۱۳۹۰|ک=تاریخ سیاسی ساسانیان|ص=۴۸}}</ref> [[آگاثیاس]]، که به ندرت از پادشاهان ایرانی به نیکی یاد می‌کند، دربارهٔ یزدگرد می‌نویسد: «هرگز با رومیان نجنگید و هیچ آسیب دیگری به آنان نرساند و رفتارش همواره صلح‌جو بود».<ref>{{پک|دریایی|۱۳۹۱|ف=عنوان یزدگرد اول (رام‌شهر)|ک=ناگفته‌های امپراتوری ساسانیان|ص=۷۶}}</ref> پروکوپیوس و آگاثیاس، دو تاریخ‌نویس رومی معاصر با ساسانیان، اگرچه آشکارا با ایرانیان دشمنی می‌ورزیدند و کینه‌توزانه دربارهٔ ایرانیان سخن می‌گفتند، ولی یزدگرد یکم را فرمانروایی «نیک اندیشنیک‌اندیش» و «بزرگ‌منش» خوانده‌اند.<ref>{{پک|جلیلیان|1394|ک=افسانۀافسانهٔ مرگ یزدگرد بزه‌گر|ص=19}}</ref>
 
در دربار شاهان ساسانی، دفترهای رسمی وقایع وجود داشت و [[آگاثیاس]]، تاریخ‌نگار بیزانسی سده ششم میلادی (معاصر خسرو انوشیروان)، به واسطه دوستی‌اش با فردی به نام سرگیوس، از آن‌ها بهره‌مند گشته استگشته‌است.<ref>{{پک|تفضلی|۱۳۷۸|ک=تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام|ص=۲۶۹–۲۷۱}}</ref>
 
== روایت شفاهی پادشاهی یزدگرد ==
خط ۹۳:
 
== تبار و خانواده ==
گزارش‌های تاریخی، یزدگرد یکم را فرزند «شاپور» ذکر کرده‌اند ولی مشخص نمی‌کنند که منظورشان [[شاپور دوم]] بوده یا [[شاپور سوم]].<ref name="iranica" /> به عقیدهٔ [[تئودور نولدکه]]، پدر یزدگرد، شاپور سوم بوده‌است،<ref>{{پک|نولدکه|۱۳۷۸|ک=تاریخ ایرانیان و عرب‌ها در زمان ساسانیان|ص=۱۰۲}}</ref> اما به‌دلیل اینکه [[محمد بن جریر طبری|طبری]] در جایی گزارش می‌دهد که یزدگرد پسر [[بهرام چهارم|بهرام کرمان‌شاه]]، پسر شاپور دوّم بوده‌است و در جایی دیگر بازگو می‌کند که برخی از ایرانیان وی را برادر بهرام کرمان‌شاه و پسر شاپور دوّم می‌خوانده‌اند، [[علیرضا شاپور شهبازی|شاپور شهبازی]] چنین نتیجه گرفته‌است که اگر تاریخ‌نویسان بهرام را پسر شاپور می‌نوشته‌اند، این شاپور به باور آن‌ها شاپور دوّم بوده‌است، نه شاپور سوم.<ref>{{پک|شهبازی|1389|ک=تاریخ ساسانیان: ترجمهٔ بخش ساسانیان از کتاب تاریخ طبری و مقایسهٔ آن با تاریخ بلعمی|ص=۴۲۲}}</ref>
 
در ''کارنامهٔ گردهمایی اُسقفان سلوکیه ـ تیسفون'' که در ۴۱۰ میلادی در دورهٔ پادشاهی خودِ یزدگرد یکم و با ستایش او آغاز شده‌بود، وی «یزدگرد پسر شاپور» خوانده شده‌است که این اشاره هم ابهام‌آلود است.<ref>{{پک|نولدکه|۱۳۷۸|ک=تاریخ ایرانیان و عرب‌ها در زمان ساسانیان|ص=۱۰۵}}</ref> منابع اندکی، به اشتباه، او را پسر [[بهرام چهارم]] معرفی می‌کنند.<ref name="iranica" />
 
پسران یزدگرد یکم، شاپور، [[بهرام پنجم|بهرام]] و نرسه بودند. برخی حتی آورده‌اند که همسرش، شوشاندخت (سوسنه<ref>{{پک|آیلرز|۱۳۸۲|ک=ایران و بین‌النهرین|ص=۶۱۱}}</ref>)، دختر [[راس جالوت]] و مادر بهرام و نرسه بود و یزدگرد به درخواست همسرش، یهودیان را در [[جی (اصفهان)|جی]] اسکان داد.<ref name="iranica" /> [[ریچارد فرای|فرای]] این ازدواج یزدگرد را افسانه می‌داند.<ref>{{پک|فرای|۱۳۸۸|ک=تاریخ باستانی ایران|ص=۵۰۹}}</ref>
 
== وضعیت دولت و جامعه ساسانیان در ابتدای سده پنجم ==
خط ۱۱۲:
[[پرونده:Yazdgerd 1 gold coin.png|بندانگشتی|دینار یزدگرد یکم]]
{{مرتبط|گشتاسب‌شاه|سکه‌شناسی یزدگرد یکم}}
بر سکه‌های نقره یا [[درهم]] یزدگرد یکم، همانند سکه‌های بیشتر شاهان ساسانی، نیم‌تنهٔ پادشاه نقش بسته استبسته‌است. نام او، یزدگرد (yzdkrt)، در سمت راست نقش و لقب l'mštry در سمت چپ آن به خط [[پهلوی کتیبه‌ای]] حک شده‌است. به نظر [[تورج دریایی|دریایی]] بنابر استنادات تاریخی، این پیشوند به معنی «رام» است؛ (مقایسه کنید با [[زبان اوستایی|اوستایی]] rāmaya به معنی «آرام کردن»، rāman به معنی «صلح»؛ [[فارسی میانه]] rāmēnīdār به معنی «صلح‌کننده» و rāmišn ([[خط مانوی|مانوی]]: r'myšn) به معنی «آرامش»)، و واژهٔ ''آرامش'' در فارسی نو. جزء دوم این واژه یعنی šahr همانند xšaθra و xšaça [[فارسی باستان]]، به معنای «فرمانروایی، پادشاهی، امپراتوری، قلمروی حکومتی» است. از آنجا که نام یزدگرد در سمت راست تمثال او حک شده‌است، نوشته روی سکه (l'mštry yzdkrt) را باید «یزدگردِ رام‌شهر» خواند که مراد از این عبارت «یزدگرد، آرام‌کننده شاهنشاهی» است.<ref>{{پک|دریایی|۱۳۹۱|ف=عنوان یزدگرد اول (رام‌شهر)|ک=ناگفته‌های امپراتوری ساسانیان|ص=۷۴}}</ref>
 
در سکهٔ یزدگرد یکم و بهرام پنجم، لقب دیگری برای شاهنشاه به کار رفته استرفته‌است:
{{نقل قول|{{چپ‌چین}}
mzdsn bgy l'mštry … MLK'n MLK' ('yl'n)
خط ۱۲۰:
{{نقل قول|سرور مزداپرست (رام‌شهر) … شاهنشاه (ایران).<ref name="ReferenceA">{{پک|دریایی|۱۳۸۲|ک=تاریخ و فرهنگ ساسانی|ف=یادداشتی دربارهٔ نخستین القاب ساسانیان|ص=۱۲}}</ref>}}
 
این عبارت، نماینگر محرومیت یزدگرد از داشتن ادعای تبارادعای‌تبار الهی است. در این دوران بود که با هجوم دشمنان، از کف رفتن سرزمین‌های مرزی و سرافکندگی شاهنشاه ساسانی، واژهٔ انیران ({{چپ به راست|'n'yl'n}}) از سکهٔ یزدگرد زدوده شد.<ref name="ReferenceA">{{پک|دریایی|۱۳۸۲|ک=تاریخ و فرهنگ ساسانی|ف=یادداشتی دربارهٔ نخستین القاب ساسانیان|ص=۱۲}}</ref>
 
تغییر لقب یزدگرد نسبت به نیاکانش در سکه‌های ساسانی، به سبب تغییر عقیدهٔ او نبود، بلکه ناشی از شکست نیاکاش در جنگ‌ها و نیرو گرفتن موبدان زرتشتی بوده‌است. پادشاهان ساسانی که نیاکانشان ایزدی تصور می‌شدند و [[موبد|موبدان]] [[آتشکده آناهیتا]] بودند، در پایان سدهٔ چهارم به حاکمان دنیوی تبدیل شدند. پادشاهان اواخر سده چهارم نمی‌توانستند ادعای پادشاهان نخستین ساسانی را داشته باشند.<ref>{{پک|دریایی|۱۳۸۲|ک=تاریخ و فرهنگ ساسانی|ف=یادداشتی دربارهٔ نخستین القاب ساسانیان|ص=۱۲–۱۳}}</ref>
خط ۱۳۳:
[[پرونده:Yazdgerd 1 crown.png|بندانگشتی|شکل تاج شاهنشاهی یزدگرد یکم بر روی سکهِ مضروب خودش]]
در سکه‌های [[اردشیر بابکان|اردشیر یکم]] ساسانی، پادشاه ابتدا تاجی بر سر دارد که برگرفته از تاج [[مهرداد دوم]]، بنیان‌گذار امپراتوری اشکانی است و پاره‌ای تغییرات در آن وارد شده‌است. با این‌همه، حتی در این تاج نیز سنت بومی [[پارس]] که پادشاهان دودمان اشکانی این سرزمین، تاج‌های مشابهی بر سر می‌نهادند، به چشم می‌خورد.<ref name="selwud432">{{پک|سلوود|۱۳۸۲|ک=سکه‌شناسی|ص=۴۳۲–۴۳۳}}</ref> تاج دیواری [[اهورامزدا]] که وی در کنده‌کاری نمایش اعطای منصب در [[نقش رستم]] بر سر نهاده و کلاه بلند با عقاب [[آناهیتا]] که آراسته به نوارهایی است، در کنده‌کاری [[پهلوی]]، معرف رسم نوعاً ساسانی در به کار بردن نمادهای ایزدان برای تاج‌های پادشاهان است:
# [[کنگره (معماری)|شرفه]]ها بازنمای اهورامزدا، آناهیتا.<ref name="selwud432" />
# حلقه‌ها با شاخه‌ها یا بازنمایی مرسوم؛<ref name="selwud432" /> و قراردادی اینها:
## ورقه‌ها، بازنمای آناهیتا<ref name="selwud432" />
## بال‌ها، نماد ورثرغنه، آناهیتا<ref name="selwud432" />
## سرعقاب، نماد آناهیتا<ref name="selwud432" />
## پرتوها، نماد [[میترا]]<ref name="selwud432" />
یزدگرد یکم، ماه و خسرو دوم، ستاره‌ای را به گروه نمادها افزودند. چون پادشاهان در موارد بسیار، چندین ایزد اعطای منصب داشتند و ذخیره نمادها و نشانه‌ها، به زودی ته می‌کشید، از این‌رو در تاج شاهان ساسانی آمیزه‌ای از نشانه‌های گوناگون پدیدار گشت که مختص همان پادشاه بود. چنان‌که سکه‌ها نشان می‌دهد، میثاق ساختن تاج‌های اختصاصی چندان استوار بود که هرگاه رویداد ناگواری (مثل اسارت، غصب تاج و تخت)، رشته فرمانروایی را می‌گسست، وی در رسیدن دوباره به پادشاهی ناگزیر بود تاج تازه‌ای اختیار کند، زیرا تاج نماد [[خوره]] (Xwarrah) یا هالهٔ الهی پادشاه بود.<ref>{{پک|سلوود|۱۳۸۲|ک=سکه‌شناسی|ص=۴۳۲}}</ref>
 
خط ۱۵۵:
یزدگرد معاصر با [[آرکادیوس]]، امپراتور بیزانس بود. به دنبال مرگ [[تئودوسیوس یکم]] ملقب به «بزرگ»، فرزندانش، [[امپراتوری روم]] را میان خود تقسیم کردند. [[آرکادیوس]]، امپراتوری بیزانس ([[روم شرقی]]) و [[هونوریوس]]، امپراتوری [[روم غربی]] شدند. از این پس، دیگر امپراتوری روم هرگز متحد نشد و یک امپراتور هم نتوانست بر سراسر آن حکومت کند.<ref name="ReferenceB">{{پک|زرین‌کوب|زرین‌کوب|۱۳۹۰|ک=تاریخ سیاسی ساسانیان|ص=۴۸}}</ref>
 
به عقیده ریچارد فرای، یزدگرد آمادهٔ حمله به بیزانس بود، ولی منصرف گشت. در گزارش‌های تاریخ آمده‌است که [[ماروتا]]، اسقف میفرقط ([[میفارقین]])، سفیر امپراتور روم «آرکادیوس»، چندین بار به ایرانشهر سفر کرد و سیاست یزدگرد را دگرگون ساخت. برخی منابع علت این تأثیر را به مهارت پزشکی ماروتا نسبت می‌دهند. یزدگرد توافقنامه‌ای با بیزانس در سال ۴۰۹ میلادی منعقد کرد.<ref>{{پک|فرای|۱۳۸۲|ک=تاریخ سیاسی ایران در دورهٔ ساسانیان|ص=۲۴۳}}</ref> اما به اعتقاد [[روزبه زرین‌کوب]] و [[عبدالحسین زرین‌کوب]]، یزدگرد، با سیاست تسامح دینی و آزادی مذهبی، به دنبال کسب اعتماد [[آرکادیوس]]، امپراتور بیزانس بود که به علت درگیری با مشکلات داخلی، خواهان صلح با ایران بود. این کار، سبب می‌گشت تا یزدگرد، با فراغت بیشتری از توسعهٔ قدرت و نفوذ اشراف‌زادگان در امور پادشاهی جلوگیری کند. البته رفتار صلح‌جویانهٔ یزدگرد، تا حدی به نفع روم هم تمام گشت؛ چرا که در عصر او، وضع امپراتوری روم چنان آشفته بود که اگر یزدگرد تمایلی به جنگ می‌داشت، فرصت‌های مناسبی برای ضربه زدن به بیزانس را به دست می‌آورد.<ref>{{پک|زرین‌کوب|زرین‌کوب|۱۳۹۰|ک=تاریخ سیاسی ساسانیان|ص=۴۸–۴۹}}</ref> حتی یزدگرد، لژیونرهای مسیحی را که اسیر دست [[هون‌ها]] بودند و در جنگ با سپاه ساسانی، به دست آن‌ها افتادند، را به روم برگرداند.<ref name="iranica" /> اما [[کلاوس شیپمان|شیپمان]] عقیده دیگری دارد: «در غرب (بیزانس) خبری نیست»، این حکم برای امپراتوری ساسانی هم صادق است. در این زمان، امپراتوری روم، به یورش قبایل گوناگون مانند [[گوت‌های غربی]] در دوران [[آلاریش]] (Alarich)، [[گوت‌های شرقی]]، [[واندال‌ها]] و سایر قبایل [[ژرمن]] دچار شده‌بود. ایرانیان هم از این فرصت استفاده نکردند که علتش روشن نیست. شاید آن‌ها نیز مشکلاتی با گروه‌های چادرنشین در شرق داشته‌اند.<ref>{{پک|شیپمان|۱۳۹۰|ک=مبانی تاریخ ساسانی|ص=۴۵}}</ref>
 
بهترین نمود احترام متقابل ساسانیان و بیزانس، سپردن سرپرستی و قیومیت [[تئودئوس دوم]]، توسط پدرش، امپراتور [[آرکادیوس]] (۳۸۳ تا ۴۰۸ میلادی) است. این سنت برای مدتی ادامه یافت. امپراتوران رومی و شاهنشاهان ایرانی، گه‌گاه، از یکدیگر می‌خواستند که سرپرستی ولیعهدشان را را بر عهده بگیرند. در طول سده پنجم، هر دو امپراتوری، قدرت یکدیگر را یکسان می‌دیدند و هر یک، دیگری را شایستهٔ آن می‌دید که فرزندانش را به دربار او بفرستد تا از بیم بدخواهان در امان بماند؛ چرا که آن‌ها بیشتر از سربازان خارجی، نگران توطئه‌گران داخلی بودند.<ref name="DaryaeeSasanian76_78" />
 
در دوران پادشاهی او، صلح با رومیان یا بیزانسی‌ها برقرار شد و شاید دوستی یزدگرد با ماروثا، [[اسقف]] میفرکت، که امپراتور آرکادیوس بارها او را به عنوان سفیر به ایران فرستاده بود، باعث پخش این شایعه باشد که یزدگرد مسیحی شده‌است. بعضی منابع می‌گویند ماروثا اعتماد یزدگرد را به عنوان پزشک جلب کرده بود. به هر حال، در ابتدای سلطنت یزدگرد، وضعیت مسیحیان بهتر گردید.<ref>{{پک|فرای|۱۳۸۸|ک=تاریخ باستانی ایران|ص=۵۰۸}}</ref>
خط ۱۶۳:
=== رابطه با مسیحیان ===
{{سالشمار یزدگرد یکم}}
حاجظ به نقل از منابع فارسی، آورده‌است که «یزدگرد گناهکاری بود که سنت‌های ساسانی را گرداند، در زمین آشوب به پا کرد و بر مردم ستم روا داشت و جبار و فاسد بود». این روایت، بدین سبب به او منسوب گشته که با مسیحیان خوش‌رفتاری می‌کرده و زرتشتیان را آزار می‌داده استمی‌داده‌است. اما در «اعمال شهدای مسیحی» که شامل دوران شاهنشاهی یزدگرد یکم هم می‌شده، این گزارش تأیید نگردیده استنگردیده‌است. ریچارد فرای معتقد است که شاید بر اثر مراودات یزدگرد با ماروثا، سیاست مذهبی او با مسیحیان تغییر یافت. شماری از منابع تاریخی آورده‌اند که ماروثا، پزشکی حاذق و چیره‌دست بود و از این طریق، لطف و عنایت پادشاه را بدست آورد. بدین‌ترتیب، ماروثا، زندگی مسیحیان ساکن ایرانشهر را بهبود بخشید.<ref>{{پک|فرای|۱۳۸۲|ک=تاریخ سیاسی ایران در دورهٔ ساسانیان|ص=۲۴۳}}</ref>
 
زیر نظر یزدگرد، در در سال ۴۱۰ میلادی، مسیحیان امپراتوری ساسانی، شورایی در شهر [[سلوکیه]] تحت حمایت یزدگرد تشکیل دادند که اعضای آن شورا، اسقف‌ها و دیگر مقامات کلیسایی امپراتوری ساسانی بودند. آن‌ها رسماً مصوبات [[شورای نیقیه]] را پذیرفتند. قبل از آن، مسیحیان رسماً مصوبات شورای نیقیه را تأیید نکردند و دربارهٔ قوانین کلیسا و تشکیلات آن در ایران اتفاق نظر وجود نداشت. شورای سلوکیه این معضل را حل کرد و شقاق‌ها را متوقف ساخت و سلسله مراتبی تشکیل داد و قوانینی برای مسیحیان امپراتوری ساسانی پدیدآورد. اسحاق‌نامی که اسقف سلوکیه بود، رئیس سازمان کلیسایی در امپراتوری ساسانی گردید. اما اندکی بعد درگذشت. گام‌های دیگری نیز برای سازماندهی [[کلیسا]] برداشته شد.<ref>{{پک|فرای|۱۳۸۲|ک=تاریخ سیاسی ایران در دورهٔ ساسانیان|ص=۲۴۳}}</ref> در دورهٔ دوم حکومت یزدگرد، شکیبایی شاه نسبت به مسیحیان، با رفتار گستاخانهٔ آن‌ها مواجه گشت. آورده‌اند که یک روحانی مسیحی، آتشکده‌ای را که نزدیک کلیسایش بود ویران کرد و از بازسازی آن، حتی به دستور شاه، خودداری ورزید؛ و در گزارش دیگر، نوشته‌اند که مسیحی دیگری گستاخانه آتش مقدس را خاموش کرد و در آن مکان به برگزاری [[آئین قداس]] (mass) پرداخت. گفتنی است که حتی با وجود چنین تحریکاتی هم، ایرانیان، پیش از آنکه نهایتاً حکم مرگ بدهند، با متانت، روند مناسب تحقیق و دادرسی را طی می‌کرده‌اند.<ref>{{پک|بویس|۱۳۹۱|ک=زرتشتیان|ص=۱۵۱}}</ref> یزدگرد، [[مهرنرسه]] را به مقام وزیر بزرگ برگزید، که تاریخ آن به همین دوره (و نه آغاز به تاج‌نشینی یزدگرد) و این بایستی مربوط به تغییر نظر پادشاه در سیاستش باشد.<ref name="iranica" />
 
یکی از موارد تساهل مذهبی یزدگرد، اجازهٔ دفن مردگان به مسیحیان بود. این کار از نظر زرتشتی‌ها، عمل شنیع و توهین‌آمیز تلقی می‌شد. به اعتقاد مری بویس، زرتشتی‌ها در آن‌زمان، مردگانشان را در فضای باز قرار می‌دادند.<ref>{{پک|بویس|۱۳۹۱|ک=زرتشتیان|ص=152}}</ref> زرتشتی‌ها، عقیده داشتند که سپرده جسد مرده در خاک، گناه است، از این رو، جنازه را در مکان سرباز محصوری به نام «[[دخمه]]» در معرض هوا و هجوم کرکس‌ها و سگ‌ها قرار می‌دادند. این کار، نشئت‌گرفته از این نظریه بود که هنگامی که روح، جسم را ترک می‌کند، بدن بی‌درنگ آلوده می‌شود و شروع به تجزیه و تباهی می‌کند. خورشید، می‌بایست بقایای جسد (استخوان‌های باقی‌مانده) را پاک کند. سپس آن‌ها استخوان‌ها را جمع‌آوری می‌کردند و با احترام در گورهای سنگی به نام «استودان» دفن می‌کردند. با این عمل، زمین از نگاه آن‌ها پاک می‌ماند و آلوده نمی‌شد.<ref>{{پک|دریایی|۱۳۸۴|ک=شاهنشاهی ساسانی|ص=181}}</ref> در گزارش‌های تاریخی آمده‌است که پس از مرگ یزدگرد و به تخت‌نشستن جانشین او، بهرام پنجم، او استخوان‌ها را از خاک بیرون کشید و در معرض نور خورشید قرار داد. دریایی معتقد است که در نهایت، اقلیت مسیحی، با زرتشتیان، به توافق رسیدند. بدین سبب که آنها، جنازه مردگانشان را در گورهایی قرار می‌دادند که روی زمین قرار داشت و از سنگ بود.<ref>{{پک|دریایی|۱۳۸۴|ک=شاهنشاهی ساسانی|ص=181-182}}</ref>
خط ۱۷۲:
[[پرونده:Old synagogue with entrance to Esther’s tomb.png|200px|بندانگشتی|چپ|در ورودی مقبره استر و مردخای. گفته می‌شود این مقبره در اصل به شوشاندخت بازمی‌گردد.]]
{{همچنین ببینید|شوشاندخت|راس جالوت}}
[[پرونده:Hamadan - Mausoleum of Esther and Mordechai.jpg|200px|بندانگشتی|چپ|[[هرتسفلد]] معتقد است که در [[آرامگاه استر و مردخای]]، شوشاندخت، همسر یزدگرد دفن گشته استگشته‌است.<ref>{{پک|Netzer|۲۰۰۶|ک=ESTHER AND MORDECHAI|ج=13|ص=657-658}}</ref>]]
 
یزدگرد نسبت به یهودیان با احترام و مهربانی رفتار می‌کرد و یهودیان او را «[[کوروش بزرگ|کوروشِ]] نو» خواندند.<ref>{{پک|آیلرز|۱۳۸۲|ک=ایران و بین‌النهرین|ص=۶۱۱}}</ref> [[تورج دریایی|دریایی]] می‌گوید که ماجرای ازدواج وی با یک زن یهودی، چه درست و چه نادرست، نماینگر تسامح و رواداری دینی یزدگرد است.<ref>{{پک|دریایی|۱۳۸۲|ف=تاریخ ملی یا تاریخ کیانی؟|ک=تاریخ و فرهنگ ساسانی|ص=۶۵}}</ref> او می‌افزاید کلمهٔ [[زبان پهلوی|پهلوی]] rēš galut همان resh galutha [[آرامی]] به معنای «[[راس جالوت|پیشوای اسیران بابل]]» است. منابع غیر ساسانی نیز از نزدیکی روابط یهودیان و ساسانیان خبر می‌دهند.<ref>{{پک|دریایی|۱۳۸۴|ک=شاهنشاهی ساسانی|ص=۷۲}}</ref> به نوشته [[ویلهلم آیلرز|آیلرز]]، در آن زمان، قصر یهودیان تبعیدی در [[ماحوزا]]، یعنی مدائن ([[تیسفون]]) بود؛ اما بعدها، [[حله]] بر کرانه [[فرات]] ۶ کیلومتری خرابه‌های بابل، شهر مرکزی یهودیان [[عراق]] شد.<ref>{{پک|آیلرز|۱۳۸۲|ک=ایران و بین‌النهرین|ص=۶۱۱}}</ref> [[امنون نتصر|نتصر]] می‌گوید در هیچ جای تلمود، سخنی از این ازدواج نیست.<ref name="netser " /> اما نتصر معتقد است که بایستی رش‌گالوت، مر کاهانای اول یا مر ییمار یا مر زوطرا باشند که هر کدام، به‌طور مختصر، ریاست یهودیان تبعیدی «رش‌گالوت» را عهده‌دار شدند. نتصر، بهرام پنجم را حاصل این ازدواج می‌داند.<ref>{{پک|Netzer|۲۰۰۶|ک=Isfahan xviii. JEWISH COMMUNITY|ج=14|ص=74-77}}</ref> [[جیکوب نیسنر|نیسنر]] هم در صحت چنین ازدواجی تردید دارد، ولی معتقد است که این افسانه، پرورانده و قدرت‌گرفته ذهن یهودیان ساکن اصفهان و دیگر شهرهای ایران باشد.<ref>{{پک|نیسنر|۱۳۸۷|ف=یهودیان در ایران|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۳۵۴}}</ref> دریایی آورده‌است که گرچه، این روایت، شاید فراورده تاریخ‌نگاران یهودی باشد، اما تماس میان ساسانیان و یهودیان انکارناپذیر است. بنابر استدلال او، پسرش بهرام پنجم، هم از جانب زرتشتیان و هم از جانب یهودیان، مشروعیت سیاسی داشت. چرا که هم از تبار ساسانی بود و هم به واسطه یهودی بودن مادرش، یهودی محسوب می‌شد.<ref>{{پک|دریایی|1384|ک=شاهنشاهی ساسانی|ص=72}}</ref>
 
[[گئو ویدن‌گرن|ویدن‌گرن]] آورده‌است که پیشینهٔ شهر شوش، به عنوان یکی از پایتخت‌های [[هخامنشیان]]، بسی بیشتر از عمر شوشاندخت است و این گزارش را ساختگی می‌داند. [[یوزف مارکوارت|مارکوارت]] هم تنها اشتراک این دو اسم (شوش و شوشاندخت) را فقط تشبیه اسمی می‌داند و می‌نویسد که شوشین‌دخت، مردمان یهودی را در این منطقه اسکان داده است،داده‌است، همچنان که در شهرستان‌های ایرانشهر، به سکونت دادن یهودیان در اصفهان توسط این ملکه هم اشاره شده‌است.<ref>{{پک|جلیلیان|جرفی|سنجری‌پور|1390|ک=ساسانیان و یهودیان در کشاکش و همزیستی|ص=13-14}}</ref>
 
داستان‌های تلمودی می‌گویند که یزدگرد با ربی‌ها، با ادب و نزاکت فراوان رفتار می‌کردند و در گفتگوی با آنها، از کتاب مقدس شاهد می‌آورد. ربی آشی از مجتهدان بزرگ یهودیان آن دوره مقرر داشت که با اینکه معمولاً کسی اجازه ندارد به کافران آهن بفروشد، فروش آهن به ایرانیان «که از ما پشتیبانی می‌کنند» را روا دانست.<ref>{{پک|نیسنر|۱۳۸۷|ف=یهودیان در ایران|ک=تاریخ ایران کمبریج|ص=۳۵۴}}</ref> همچنین در تلمود آمده‌است که هنگامی که یزدگرد به تخت می‌نشست، سه نفر از نمایندگان یهود ایرانی، یعنی [[ربی اشی]] (نماینده شهر [[صورا]])، مرزوما (نماینده شهر [[پومپدتیا]]) و آمسمار (نماینده [[نهردعا]]) هم حضور داشتند.<ref>{{پک|جلیلیان|جرفی|سنجری‌پور|1390|ک=ساسانیان و یهودیان در کشاکش و همزیستی|ص=13-14}}</ref>
 
=== تصحیح تقویم ===
در سال ۴۰۱ میلادی، یک اصلاح بنیادی در تقویم صورت گرفته‌است که در اثر آن دو ماه سال کبیسه جابجا می‌شود. این اصلاح را که انگیزه‌ای جز پیش‌بینی دقیق‌تر نداشته‌است، به یزدگرد نسبت می‌دهند؛ هر چند به نظر می‌رسد این ادعا پایه و اساسی نداشته باشد.<ref name="iranica" />
 
== مرگ و جانشینی ==
خط ۱۸۸:
یزدگرد، ابتدا پسرش بهرام را ولیعهد کرد و از همین‌رو، در سکه‌ای که ضرب کرد، تصویر بهرام را نیز در سوی دیگر سکه آورد. اما بعدها ظاهراً به دلیل اختلاف‌نظر یا سوءظنی، از این تصمیم منصرف شد و بهرام را به [[حیره]]، نزد نعمان از پادشاهان [[لخمیان|لَخمی]] (آل لَخم) که دست‌نشاندهٔ ساسانیان بود، فرستاد و شاید او را به آنجا تبعید کرد. بنابر بعضی روایات، بهرام از کودکی به فرمان پدر به حیره فرستاده شد تا در آنجا بزرگ شود. بهرام در آن سال‌ها، در قصر [[خورنق|خُوَرنَق]] که به دست یک معمار بابلی تابع روم به نام ''سِنِم''ار ساخته شده بود، زندگی کرد.<ref>{{پک|زرین‌کوب|زرین‌کوب|۱۳۹۰|ک=تاریخ سیاسی ساسانیان|ص=۵۰–۵۱}}</ref> هنگامی که پادشاه [[ارمنستان]] [[ورام‌شاپور]] در ۴۱۴ میلادی درگذشت، یزدگرد، پسرش شاپور را به جای او به تخت پادشاهی نشاند.<ref>{{پک|فرای|۱۳۸۲|ک=تاریخ سیاسی ایران|ص=۲۴۳}}</ref>
 
بر اساس نوشتهٔ [[موسس خورناتسی]]، تاریخ‌نگار ارمنی، یزدگرد بر اثر بیماری درگذشت، ولی در یک افسانهٔ گسترده، آورده‌اند که او در حالی که در [[هیرکانیا]] بود، توسط اسبی رمیده کشته شد، در حالی که پس از آن، اسب ناپدید گشت، مردم فریاد برمی‌آوردند: «این اسب، فرشته‌ای بود از جانب خدا، تا کار شاه زورگو را یکسره کند». این روایت یک افسانه است که توسط اشراف‌زادگان ساخته شده‌است. کسانی که شاه منفور را در هیرکانیا، دور از پایتخت، کشتند. بحران‌ها و ستیزه‌جویی‌هایی که پس از مرگ یزدگرد، به دنبال تاج و تخت رخ داد، گواهی دهنده این فرضیه است.<ref name="iranica" /> اما [[شهرام جلیلیان]] استدلال می‌کند که یزدگرد به علت بیماری درگذشت و موبدان و اشرافزادگان، مرگ او را خواست الهی وانمود کرده‌اند.<ref>{{پک|جلیلیان|1394|ک=افسانۀافسانهٔ مرگ یزدگرد بزه‌گر|ص=13-23}}</ref>
 
پس از مرگ یزدگرد، پسرش، شاپور، ارمنستان را ترک کرد تا بر سریر پادشاهی نشیند، ولی اشراف او را کشتند و به جای او، خسرو (۴۲۰م تا ۴۲۱ م) را بر تخت نشاندند که نسبت مستقیمی با یزدگرد نداشت.<ref>{{پک|دریایی|1392b|ک=ساسانیان|ص=77}}</ref> اما بهرام که شاهنشاهی را حق خود می‌دانست، با حمایت [[منذر بن نعمان|مُنذر بن نعمان]]، امیر حیره، به همراه نیرویی از [[مردم عرب|اعراب]] و نیز یک دسته [[کاتافراکت#.DA.A9.D8.A7.D8.AA.D8.A7.D9.81.D8.B1.D8.A7.DA.A9.D8.AA.E2.80.8C.D9.87.D8.A7 .D8.AF.D8.B1 .D8.AE.D8.AF.D9.85.D8.AA .D8.B3.D8.A7.D8.B3.D8.A7.D9.86.DB.8C.D8.A7.D9.86|سواره‌نظام سنگین]] ایرانی که در حیره، تحت فرمان بهرام بودند، به تیسفون عزیمت کرد. خسرو هم که تاب مقاومت در برابر بهرام را نداشت، از شاهنشاهی دست کشید و تخت و تاج را به بهرام داد. بعدها دربارهٔ به تخت نشستن بهرام پنجم، قصه‌های افسانه‌وار اختراع شد تا تسلیم «بزرگان ساسانی در برابر یک امیر عرب و سواران او» را مخفی کنند.<ref>{{پک|زرین‌کوب|زرین‌کوب|۱۳۹۰|ک=تاریخ سیاسی ساسانیان|ص=۵۱}}</ref> بهرام، اشراف‌زادگان را وادار به پیروی از خود کرد و برادرش نرسه را، فرماندار [[خراسان]] نمود.<ref name="iranica" />
 
== پانویس ==
خط ۲۰۲:
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =بهرامی| نام =عسکر| پیوند نویسنده =عسکر بهرامی| عنوان =تاریخ اساطیری ایران| سال =1388| ناشر =انتشارات ققنوس|مکان =تهران| شابک =978-964-311-774-0}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =تفضلی| نام =احمد| پیوند نویسنده =احمد تفضلی| عنوان =تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام| کوشش =[[ژاله آموزگار]]| سال =۱۳۷۸| ناشر =انتشارات سخن|مکان =تهران| شابک =978-964-372-469-6}}
* {{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =جلیلیان| نام =شهرام| پیوند نویسنده =شهرام جلیلیان| عنوان =تاریخ تحولات سیاسی ساسانیان| سال =1396| ناشر =انتشارات سمت|مکان =تهران| شابک =978-600-02-0463-1}}
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =جلیلیان| نام =شهرام|پیوند نویسنده=شهرام جلیلیان| عنوان =افسانۀافسانهٔ مرگ یزدگرد بزه‌گر| ژورنال =تحقیقات تاریخ اجتماعی| مکان =تهران| ناشر =پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی| دوره =5| شماره =10| سال =1394| صفحه =13-23| پیوند =http://socialhistory.ihcs.ac.ir/article_1945.html| تاریخ بازبینی =9.17.2017}}
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =جلیلیان| نام =شهرام|پیوند نویسنده=شهرام جلیلیان| نام خانوادگی۲ =جرفی| نام۲ =مصطفی| نام خانوادگی۳ =سنجری‌پور| نام۳ =ریجان| عنوان =ساسانیان و یهودیان در کشاکش و همزیستی| ژورنال =مجله پژوهش‌های تاریخی| مکان = | ناشر =دانشگاه سیستان و بلوچستان| دوره = | شماره =۹| سال =۱۳۹۰| صفحه =۷–۲۲| پیوند =https://www.academia.edu/7854273/_ساسانیان_و_یهودیان_در_کشاکش_و_همزیستی_مجلهٔ_پژوهش_های_تاریخی_ایران_و_اسلام_شمارهٔ_۹_پاییز_و_زمستان_۱۳۹۰_ص_۷-۲۲| تاریخ بازبینی =9.17.2017}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=دریایی|نام=تورج|پیوند نویسنده=تورج دریایی|کتاب=تاریخ و فرهنگ ساسانی|ترجمه=[[مهرداد قدرت‌دیزجی]]|سال=۱۳۸۲|ناشر=انتشارات ققنوس|شهر=تهران|شابک=۹۶۴–۳۱۱–۴۰۸–۲}}
خط ۲۴۵:
}}
; به فارسی
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =دریایی| نام =تورج|پیوند نویسنده=تورج دریایی| مترجم=محمد حیدرزاده| عنوان =دربارهٔ القاب دو شاه ساسانی در مجمل التواریخ و القصص| ژورنال =فصل‌نامۀفصل‌نامهٔ جندی‌شاپور| مکان =اهواز| ناشر =دانشگاه شهید چمران اهواز| دوره =بهار| شماره =5| سال =1395| صفحه =104-109| پیوند =http://www.ensani.ir/fa/content/362321/default.aspx| تاریخ بازبینی =10.11.2017| doi =}}
* {{یادکرد ژورنال | نام خانوادگی =آورزمانی | نام =فریدون| عنوان = شهرهای ساسانی| ژورنال =ماهنامهٔ فروهر| مکان = تهران| ناشر =سازمان انتشارات فروهر| شماره = ۳۲۵ | سال = ۱۳۷۰}}
* {{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=سرفراز|نام=علی‌اکبر | فصل =سکه‌های ساسانی|کتاب=سکه‌های ایران از آغاز تا دوران زندیه|سال=۱۳۸۷|ناشر=سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت)|شهر=تهران|شابک=۱–۴۳۱–۴۵۹–۹۶۴–۹۷۸}}
خط ۲۶۸:
 
{{ترتیب‌پیش‌فرض:یزدگرد یکم}}
 
[[رده:اهالی ایران در سده ۴ (میلادی)]]
[[رده:اهالی ایران در سده ۵ (میلادی)]]