احمدرضا پرستویی درسال 1383 تولد شد او پایه هشتم است ودر سبزوار زندگی می کند.وی به رشته ورزشی فوتبال علاقه دارد که الگوی کریستیانو رونالدو است. آرزوی او بازی در تیم های بزرگ است.مورد توجه بازیکنان فوتبال باشد که او استقلالی است و رونالدو هر تیمی برود طرفدار همان تیم است که حال حاظر طرفدار یوونتوس است.
{{جعبه اطلاعات شاعر و نویسنده
| نام = محمود دولتآبادی
| آلبوم تصاویر =
| تصویر = Mahmoud Dowlatabadi 2018.jpg
| توضیح تصویر =
| نام اصلی =
| زمینه فعالیت = [[داستان کوتاه]]، [[رمان]]
| ملیت = {{ایرانی}}
| تاریخ تولد = ۱۵ مرداد ۱۳۱۹ ({{سن|۱۳۱۹|۱۱|۴|از تاریخ=خورشیدی}})
| محل تولد = [[دولتآباد (سبزوار)]]
| والدین = عبدالرسول، فاطمه
| تاریخ مرگ =
| محل مرگ =
| علت مرگ =
| محل زندگی =
| مختصات محل زندگی =
| مدفن =
|در زمان حکومت =
|اتفاقات مهم =
| نام دیگر =
|لقب =
|بنیانگذار =
| پیشه = [[نویسنده]]
| سالهای نویسندگی = (۱۳۳۹ - تا کنون)
|سبک نوشتاری = [[واقعگرایی]]
|کتابها = [[کلیدر]]{{سخ}}[[جای خالی سلوچ]]{{سخ}}[[کارنامه سپنج]]{{سخ}}[[روزگار سپریشده مردم سالخورده]]{{سخ}}[[زوال کلنل]]{{سخ}}[[طریق بسمل شدن]]{{سخ}}[[سلوک (رمان)|سلوک]]
|مقالهها =.
|نمایشنامهها = [[تنگنا (نمایشنامه)|تنگنا]]{{سخ}}[[ققنوس (نمایشنامه)|ققنوس]]
|فیلمنامهها = سربداران{{سخ}}[[اتوبوس (فیلمنامه)|اتوبوس]]
|سفرنامهها =[[دیدار بلوچ (سفرنامه)|دیدار بلوچ]]
|دیوان اشعار =
|تخلص =
|ترجمه آثار =.
|فیلم (های) ساخته بر اساس اثر(ها)=
| همسر = مهرآذر ماهر
| شریک زندگی =
| فرزندان = سیاوش، فرهاد، سارا
|تحصیلات =
|دانشگاه =
|حوزه =
|شاگرد =
|استاد =
|علت شهرت =
| تأثیرگذاشته بر =
| تأثیرپذیرفته از =
| وبگاه =
| imdb_id =
| soure_id =
| جوایز سیمرغ بلورین =
| جوایز جشن سینمای ایران =
| جوایز حافظ =
|گفتاورد =
|امضا =
| جوایز = جایزه ادبی خانه فرهنگهای جهان{{سخ}}جایزهٔ ادبی یان میخالسکی سوییس{{سخ}}[[جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه]]
}}
'''محمود دولتآبادی''' (زادهٔ ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ [[دولتآباد (سبزوار)|دولتآباد]] [[سبزوار]]) [[نویسنده]]، [[نمایشنامه نویس]] و [[فیلمنامهنویس]] اهل [[ایران]] است. رمان بلندِ (ده جلدی) [[کلیدر]] مشهورترین اثر دولتآبادی است.<ref>{{پک|Ghanoonparvar|2011|ف=Kelidar|ک=Iranica|کد=en}}</ref>{{سخ}}آثار دولتآبادی به زبانهای [[زبان انگلیسی|انگلیسی]]،<ref name="ny">[http://www.nytimes.com/2012/07/02/books/the-colonel-by-the-iranian-writer-mahmoud-dowlatabadi.html?pagewanted=all&_r=0 An Iranian Storyteller’s Personal Revolution]</ref> [[زبان فرانسوی|فرانسوی]]،<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2013/04/130412_l41_book_colonnel_translation_award_finalist 'کلنل' دولتآبادی نامزد جایزه بهترین کتاب ترجمه در آمریکا شد]</ref> [[زبان ایتالیایی|ایتالیایی]]،<ref>[http://www.aftabir.com/news/view/2008/jan/30/c5c1201696974_art_culture_literature_verse_mahmood_dolat_abadi.php/طریق-بسمل-شدن-و-زوال-كلنل "طریق بسمل شدن" و "زوال کلنل"]</ref> [[زبان نروژی|نروژی]]،<ref>[http://iran-newspaper.com/?nid=5795&pid=24&type=0 دولتآبادی: اهل گله نیستم؛ به این سرزمین تعلق دارم]</ref><ref>[http://www.dw.de/محمود-دولتآبادی-دگرگونی-فرهنگی-را-باید-در-تعادل-جست/a-5652928 محمود دولتآبادی: دگرگونی فرهنگی را باید در تعادل جست]</ref> [[زبان سوئدی|سوئدی]]،<ref>[http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1154556 تأملی در رمان «جای خالی سلوچ » اثر «محمود دولتآبادی »؛بازگشت سلوچ در خیال «مرگان »]</ref> [[زبان چینی|چینی]]،<ref>[http://www.magiran.com/npview.asp?ID=1154556 تأملی در رمان «جای خالی سلوچ » اثر «محمود دولتآبادی »؛بازگشت سلوچ در خیال «مرگان »]</ref> [[زبان کردی|کردی]]،<ref>[http://www.aftabir.com/articles/view/art_culture/literature_verse/c5c1214136648_ali_ashraf_darvishiyan_p1.php/ادبیات-کردی-راه-خودش-را-پیدا-می-کند ادبیات کردی راه خودش را پیدا میکند]</ref> [[زبان عربی|عربی]]،<ref>[http://www.ketabmah.ir/ViewPdf.aspx?FileName=A62.pdf پی دی اف نشریه ادبیات شماره 62 آذر 1381]</ref> [[زبان هلندی|هلندی]]،<ref>[http://bukharamag.com/1388.12.2254.html مترجمان زبان خاموش تفاهم/ محمود دولتآبادی]</ref> [[زبان عبری|عبری]]<ref>[http://www.bbc.co.uk/persian/arts/2012/08/120810_ka_kolonel_daeijan_napoleon.shtml «بمب فرهنگی ایران» در اسرائیل منفجر شد]، بیبیسی فارسی</ref> و [[زبان آلمانی|آلمانی]] ترجمه شدهاند.<ref>[http://www.dw.de/رمان-زوال-کلنل-دولت-آبادی-دوباره-در-گیر-قیچی-سانسور/a-15682485 رمان «زوال کلنل» دولتآبادی، دوباره در گیر قیچی سانسور]، دویچهوله فارسی</ref><ref>{{پک|فیروزآبادی|۱۳۸۹|ف=ترجمههای آلمانی|ص=۳۴۴–۳۴۵}}</ref><ref>{{پک|Hanaway|2001|ف=Die alte Erde.|کد=en}}</ref><ref>[http://mhpbooks.com/books/the-colone THE COLONEL], Melville House Publishing</ref><ref>{{پک|Ghanoonparvar|۲۰۱۱|ف=Kelidar|ک=Iranica|کد=en}}</ref>{{سخ}}محمود دولتآبادی چندین [[نمایشنامه]] و [[فیلمنامه]] را به نگارش درآورده است، او همچنین سابقه بازیگری در [[تئاتر]] و [[سینما]] را دارد،<ref>[http://www.imdb.com/title/tt0064356/ اطلاعات فیلم گاو]</ref> اقتباس از آثار دولتآبادی ساخت چند فیلم را بههمراه داشتهاست.<ref>[http://www.sharghdaily.ir/Modules/News/PrintVer.aspx?Src=Main&News_Id=29983 دچار پژواک دولتآبادی نمیشوم]</ref><ref>[http://www.radiofarda.com/content/o1_zemestan_in_LA/399241.html «زمستان»، سر تعظیمی در مقابل اخوان ثالث و دولتآبادی]</ref>
{{سخ}}فضای اکثر نوشتههای دولتآبادی در روستاهای [[خراسان]] رخ میدهد و رنج و مشقت روستاییان شرق ایران را به تصویر میکشد.<ref>{{پک|Emami|1989|ف=A New Persian Novel|کد=en|ص=85}}</ref>{{سخ}}دولتآبادی در سال ۲۰۱۳ برگزیده جایزهٔ ادبی یان میخالسکی [[سوئیس|سوییس]] شد.<ref>[http://isna.ir/fa/news/92082313970/-کلنل-محمود-دولت-آبادی-جایزه-ی-میخالسکی «کلنل» محمود دولتآبادی جایزهٔ «میخالسکی» سوییس را بهدستآورد]</ref>
در سال ۲۰۱۴ [[:fr:Ordre des Arts et des Lettres|جایزه شوالیه ادب و هنر فرانسه]] توسط [[سفیر]] دولت [[فرانسه]] در [[تهران]] به محمود دولتآبادی اهدا شد.<ref>[http://www.isna.ir/fa/news/93082613348/دولت-آبادی-هم-شوالیه-شد دولتآبادی هم شوالیه شد.]</ref><ref>[http://www.radiofarda.com/content/f6_iran_france_dolatabadai/26695725.html محمود دولتآبادی، «نشان شوالیه هنر و ادب فرانسه» را دریافت کرد] رادیو فردا</ref><ref>[http://www.dw.de/نشان-شوالیه-برای-محمود-دولتآبادی/a-18069419 نشان شوالیه هنر و ادب این کشور به محمود دولتآبادی، نویسنده نام آشنای ایران تقدیم شد] دویچهوله فارسی</ref><ref>[http://www.dw.de/وزارت-ارشاد-هرکسی-را-که-جایزه-خارجی-میگیرد-تشویق-نمیکند/a-18072081 "وزارت ارشاد هرکسی را که جایزه خارجی میگیرد تشویق نمیکند"] دویچهوله فارسی</ref>
== سرگذشت ==
{{وابسته|سالشمار محمود دولتآبادی}}
دولتآبادی در ۱۰ مرداد ۱۳۱۹ در روستای [[دولتآباد (سبزوار)|دولتآباد]] [[سبزوار]] متولد شد. مادرش فاطمه و پدرش عبدالرسول نام داشت. او پس از پایان تحصیلات مقدّماتی در روستا به سبزوار رفت و به مشاغل گوناگون پرداخت. سپس به مشهد رفت و آنجا با سینما و نمایش آشنا شد. سال ۱۳۳۸ به [[تهران]] رفت و سال بعد در تئاتر پارس مشغول کار شد. از آغاز دههٔ چهل در کلاسهای نمایش آناهیتا شرکت کرد و بازیگر نمایش شد و کمکم نوشتن را نیز آغاز کرد. او در دههٔ چهل در نمایشنامههایی از [[برتولت برشت]] و [[بهرام بیضایی]] و [[اکبر رادی]] نقش بازی کرد. سال ۱۳۴۹ ازدواج کرد.
در دههٔ ۱۳۵۰ به زندان افتاد. پس از زندان نگارش ''[[کلیدر]]'' را آغاز کرد که پانزده سال کشید.
سال ۱۳۷۹ در [[کنفرانس برلین]] شرکت کرد.
جدیدترین کتاب دولتآبادی مجموعهای از گفتگوهای او در مطبوعات است که با نام ''این گفت و سخنها'' در سال ۱۳۹۶ منتشر شد.
[[پرونده:Vaziri-Amir-Hasanak-Pack.jpg|بندانگشتی|چپ|مجموعهٔ کامل وزیری امیر حسنک شامل کتاب، لوح فشرده و قاب شاسی]]
[[پرونده:Vaziri.ogg|بندانگشتی|بخشی از فایل صوتی داستان حسنک وزیر با صدای محمود دولتآبادی از مجموعهٔ وزیری امیر حسنک]]
=== فعالیت سیاسی ===
[[پرونده:The trail of Sepanlou Dowlatabadi Kadivar Afshari.jpeg|بندانگشتی|چپ|از چپ [[جمیله کدیور]]، محمود دولتآبادی، [[محمدعلی سپانلو]] و [[علی افشاری]] در دادگاه [[کنفرانس برلین]]]]
* دولتآبادی قبل از انقلاب ۵۷ به دلایل سیاسی چند مرتبه دستگیر و روانه زندان شد.
* وی در صحنه سیاسی کشور هم فعال است و دارای گرایشهای [[اصلاح طلب|اصلاح طلبانه]] است.
* دولتآبادی از جمله افراد شرکتکننده در [[کنفرانس برلین]] بوده.
* وی در جریان انتخابات سال ۱۳۸۸ به حمایت از [[میرحسین موسوی]] پرداخت.<ref>[http://ir.voanews.com/content/mahmood-dolatabadi-novel-colonel-still-banned/1854313.html «کلنل» دولتآبادی تسلیم شد]</ref>
* وی در سخنانی که در ماهنامه [[مهرنامه]] چاپ شد و به گفته [[محمد قوچانی]] موج هجمهها و حملهها را برای او پس از انتشار و روی گیشه آمدن این نشریه به همراه داشت گفت: «اتفاقاً من هم [[قاسم سلیمانی]] و امثال او را میپسندم در جای خود و همینطور آقای [[ظریف]] و امثال او را. به همین روشنی هم این حرف را چاپ کنید. او و امثال او باید سر جای خودشان بایستند و نگذارند [[داعش|مردم کُشان]] وارد کشور ایران شوند و این دیگران هم سر جای خودشان و از طُرُق دیگر بگویند و بکوشند که این [[داعش|مردم کُشان]] را باید جمع کرد! باز هم [[سعدی]] گفت «جهان مانند خط و خال است و ابرو/که هر چیزی به جای خویش نیکوست» … هر انسانی با هر ظرفیتی برای کشور خودش لازم است و این دیدی خارج از تعصب است.»<ref>[http://www.tabnak.ir/fa/news/528119/روشنفکر-نیستم-و-میگویم-هم-ظریف-میخواهیم-و-هم-قاسم-سلیمانی [روشنفکر نیستم و میگویم هم «ظریف» میخواهیم و هم «قاسم سلیمانی»]</ref>
== دولتآبادی و اقتباس سینمایی ==
چندین فیلم بر اساس داستانها و فیلمنامههای دولتآبادی ساخته شدهاند.
* دولتآبادی داستان [[آوسنه باباسبحان]] را به [[مسعود کیمیایی]] فروخت و او فیلم [[خاک (فیلم)|خاک]] را بر اساس آن ساخت، سپس دولتآبادی نقدی بر فیلم خاک با عنوان (بابا سبحان در خاک) نوشت، دولتآبادی مدعیست که کیمیایی به داستان وفادار نبودهاست. دولتآبادی در مصاحبهای عنوان کرده: نمایشنامهای نوشته بودم به نام [[تنگنا (نمایشنامه)|تنگنا]]، وقتی به زندان افتادم این نمایشنامه بدون اجازه من، به فیلم برگردانده شد؛ و نامش شد [[گوزنها (فیلم)|گوزنها]] آن هم بیهیچ اشارهای به نمایشنامه و نویسندهاش. از زندان که درآمدم فیلم را دیدم. موضوع، فضا و پرسوناژها همه از نمایشنامه (تنگنا) برداشته شده بود. از میان آن همه دوست مطبوعاتی، فقط به [[محمدرضا اصلانی]] گفتم: «آیا همچون اتفاقی را متوجه نشدید؟ چرا چیزی نگفتید؟ نپرسیدید داستان آن از کجا آمدهاست؟»
* دولتآبادی میگوید: گمانم سال ۵۶ بود که به درخواست محمدحسین پرتوی، برادر نصرت پرتوی، همسر عباس جوانمرد و دوست و همکار دوره تئاتر، طرح سریالی را برای [[سازمان رادیو تلویزیون ملی ایران|تلویزیون ملی ایران]] نوشتم. با عنوان ([[سربداران (فیلمنامه)|سربداران]])، پیش از من گویا به سراغ بهرام بیضایی رفته بودند که نتیجهای نگرفته بودند. چند نفری هم در آن فاصله طرحهایی نوشته بودند که هیچیک مطلوب تلویزیون نبودند. تا اینکه طرح من آماده و فصل اول نوشته شد. محمدحسین پرتوی به واسطه خواهرش (نصرت)، که قول داده بود مراعات امانتداری را بکند. نسخه زیراکسی فیلمنامه را با خود به تلویزیون برد، بیهیچ قرارداد یا پیش پرداختی، مدتها گذشت، بالاخره خبر آوردند که تلویزیون با این موضوع که دولتآبادی سربداران را بنویسد مخالف است؛ و موضوع مسکوت گذاشته شد تا سال ۵۸. حالا انقلاب شده بود و تلویزیون ملی ایران به تلویزیون جمهوریاسلامی ایران تغییر نام داده بود. بار دیگر محمدحسین پرتوی پیدایش شد و این بار گفت: قرار است سربداران ساخته شود. کارگردانش را هم گذاشتهاند [[محمدعلی نجفی (فیلمساز)|محمدعلی نجفی]]. از من دعوت کرد به دفتری در خیابان بلوار کشاورز (الیزابت سابق) رفتم. ملاقات و چای و گفتگو. بعدها خبردار شدم که به آقای نجفی هم گفتهاند فلانی، یعنی من، نباید سربداران را بنویسد. من به کار خود بازگشتم و سربداران به راه خود رفت و نتیجه آنکه دستنوشته من در [[کتاب جمعه]] چاپ شد و نویسنده سریال (شهر من شیراز) که پیش از انقلاب از تلویزیون پخش میشد نویسنده فیلمنامه سربداران شد. از آن زمان دیگر از محمدحسین پرتوی خبری نشد. به نظرم رسید بخش اول فیلمنامه سربداران را منتشر کنم. آن را برای کتاب جمعه فرستادم. به پیغام آقای [[احمد شاملو]] که خواسته بود با آن هفتهنامه کار کنم.
* به گفته دولتآبادی: سال ۵۹ بود که یک روز [[داریوش فرهنگ]] به اتفاق همسرش [[سوسن تسلیمی]] به خانه من آمدند. به توصیه بیضایی از من خواست فیلمنامهای بر اساس طرحی که به بیان وی در گذشته به شکل واقعی رخ داده بود بنویسم. در دهات کرمان مردی روستایی اتوبوسی میخرد و یک دهاتی دیگر در رقابت با او اتوبوسی دیگر میخرد. بنا میشود این موضوع بشود دستمایه فیلمنامه (اتوبوس) که من آن را نوشتم. فیلمنامه را داریوش فرهنگ به مدیر شبکه دوم تلویزیون داد، آقای حسن جلایر، ایشان خواند و فیلمنامه را پسندید و حتی پیشپرداخت هم به من دادند، بعد فیلمنامه را به شبکه یک تلویزیون دادند، در آنجا بار دیگر با نام من مخالفت شد. این را داریوش فرهنگ تلفنی به من خبر داد. با این خبر گمان کردم این فیلمنامه هم میرود کنار (گاوارهبان) و سربداران، اما چند ماه بعد مطلع شدم فیلمی با همین نام، (اتوبوس)، در [[جشنواره فیلم فجر]] به نمایش درآمدهاست که فیلمنامهنویس آن دیگری است! به آن فیلم چند جایزه سیمرغ دادند. اما من تا ۷۲ ساعت دچار سردرد بودم.
* دولتآبادی میگوید: هنگامی که محمدحسین پرتوی برای سربداران به منزل ما میآمد، [[علی ژکان]] هم مدام همراه او بود. سالها بعد فیلمی با سرمایه بنیاد سینمایی فارابی ساخته شد به کارگردانی علی ژکان به نام [[مادیان (فیلم)|مادیان]]، فیلمنامهاش را خودش نوشته بود. بیهیچ اشارهای به اقتباس آن، او خودش را شاگرد من میدانست و به این شاگردی میبالید. بیهیچ اجازهای نیمه دوم کتاب جای خالی سلوچ را به فیلم برگردانده بود. شکایت کردم به وزارت ارشاد، او معترف شد که این کار را کردهاست؛ و اجازه خواست جبران کند و غرامت بپردازد. از آن تاریخ سالها گذشتهاست و دیگر هیچ خبری نشد.
* دولتآبادی مدعیست: [[حمید سمندریان]] هم از روی طرح فیلمنامه (هیولا) ی من که به درخواست خودش نوشته بودم فیلمی ساخت با نام (همه آرزوی زمین)، که در تیتراژ آن هیچ اشارهای به من و حقوق من نکرد. نه اجازه گرفت و نه حرفی زد.
* دولتآبادی برای [[ناصر تقوایی]] هم به خواست خودش یک طرح نوشته بر اساس (جای خالی سلوچ) که در اختیارش گذاشته، اما این فیلمنامه ساخته نشد.
* برای داریوش مهرجویی هم به درخواست خودش براساس آن متنی که در [[مجله لایف]] منتشر کرده بود با عنوان (صلح و جنگ، پایان کابوس) طرح فیلمنامهای نوشته که آن را هم به مهرجویی دادهاست، اما این فیلمنامه ساخته نشد.<ref>[http://www.sharghdaily.ir/Modules/News/PrintVer.aspx?Src=Main&News_Id=29983 دچار پژواک دولتآبادی نمیشوم]</ref>
* فیلم [[زمستان است (فیلم)|زمستان است]] به کارگردانی [[رفیع پیتز]] بر اساس داستان [[سفر (داستان بلند)|سفر]] محمود دولتآبادی ساخته شدهاست.<ref>[http://www.radiofarda.com/content/o1_zemestan_in_LA/399241.html «زمستان»، سر تعظیمی در مقابل اخوان ثالث و دولتآبادی]</ref>
== کتابشناسی ==
{{اصلی|کتابشناسی محمود دولتآبادی}}
{{جعبه اطلاعات کتابشناسی
| نویسنده = محمود دولتآبادی
| تصویر =
| اندازه تصویر =
| زیرنویس تصویر =
| متن جایگزین =
| کتاب =
| پیوند کتاب =
| رمان =
| مقاله =
| پیوند مقاله =
| داستان =
| پیوند داستان =
| مجموعه =
| پیوند مجموعه =
| دفترچه =
| شعر =
| کمیک =
| نمایشنامه =
| پیوند نمایشنامه =
| فیلمنامه =
| پیوند فیلمنامه =
| موسیقی =
| گفتگو =
| مجله =
| نامه =
| ترجمه =
| گردآوری کتاب =
| ویرایش مجله =
| دبیر روزنامه =
| تألیف کتاب مرجع =
}}
== کتابها ==
{{ادغام در|کتابشناسی محمود دولتآبادی}}
{| class="wikitable center" style="width: 100%; font-size:100%;"
|- style="font-size: 120%; height: 50px;"
|