سوسیالیسم: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ابزار پیوندساز: افزودن پیوند آتش‌نشانی به متن
کپی کاری فله ای Shahrooz m20 (http://www.magiran.com/npview.asp?ID=2189330)
خط ۵:
 
هدف سوسیالیسم لغو [[مالکیت خصوصی]] بر [[ابزارهای تولید]] و برقراری [[مالکیت اجتماعی]] بر ابزارهای تولید است. این «مالکیت اجتماعی» ممکن است مستقیم باشد، مانند مالکیت و ادارهٔ [[صنایع]] توسّط شوراهای کارگری، یا غیرمستقیم باشد، از طریق مالکیت و ادارهٔ دولتی صنایع…
 
== پیرامون نام ==
سوسیالیسم (Socialism) از ریشه لاتینی سوسیوس (Socius) به معنی همراه و شریک یا از واژهٔ «سوسیال» (Social) به معنای اجتماعی و پسوند [[ایسم]]، در زبان فرانسه گرفته شده‌است. سوسیالیسم در اصطلاح معناهای بسیار زیاد دارد، برخی آن را یک اندیشه، برخی دیگر آن را یک نظریه می‌دانند امّا به نظر نگارنده سوسیالیسم «ایدئولوژی است که در مخالفت با کاپیتالیسم قائل به لغو مالکیت خصوصی و خواهان برقراری مالکیت اجتماعی می‌باشد. در مورد [[ایدئولوژی]] خاص سوسیالیسم اجماع نظری وجود ندارد. این ایدئولوژی درصدد است تا به تحقق مالکیت اجتماعی توسط اتحادیه‌های کارگری یا پرولتاریا کمک کند؛ و به‌طور غیرمستقیم توسط دولت (پاسدار همه منافع مردم)، نه گروه‌های خاص اجرا شود؛ و اصالت دادن به اجتماع، مخلوقات اجتماعی و کاهش یا حذف تقسیمات طبقاتی را هدف خود می‌داند.»<ref>http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36204#_ftnref2</ref>
[[فرهنگ انگلیسی آکسفورد]] این واژه را این گونه تعریف می‌کند: «نظریه یا سیاستی که هدف خود را مالکیت یا نظارت کل اجتماع بر ابزار تولید همچون سرمایه، زمین، دارایی و غیره در جهت تأمین منافع همگانی قرار می‌دهد، یا از این مالکیت و نظارت حمایت می‌کند.» پس به اختصار سوسیالیسم در صدد اجتماعی کردن ابزار تولید است. البته در اعتراض به این تعریف آن را مبهم خوانده‌اند که از عهده بیان اختلاف درجات پیچیده، و اختلاف روش‌های سوسیالیستی بر نمی‌آید.<ref>فرهنگ واژه ها-عبدالرسول بیات-ص۳۴۶</ref>
 
{{شیوه‌های حکومت}}
 
 
دولت سوسیالیستی یا (جمهوری سوسیالیستی) به هر [[دولتی]] اشاره می‌کند که در [[قانون اساسی]] آن وظیفه ایجاد سیالیسم|جامعه سوسیالیستی]] برایش تعریف شده باشد. این مفهوم با استرادولتی|State socialism}} رابطه نزدیکی دارد. سوسیالیسم دولتی به مجموعه‌ای از نظریه‌ها و سیاست‌هایی اشاره می‌کند که باور دارد اقتصاد سوسیالیستی را می‌توان با سیاست‌های دولت به وجود آورد.
 
== پیشینه ==
یک فرد اهل ولز به نام [[رابرت اون]] (انگلیسی Robert Owen)، به عنوان اولین سوسیالیست شناخته می‌شود. پیروان او در سال ۱۸۴۱ خود را سوسیالیست نامیدند. اون هنوز هم به عنوان یکی از پیشگامان [[نهضت تعاون]] در [[بریتانی]] محسوب می‌شود. او می‌گفت کارگران باید مالک شرکت‌هایی که برای آنها کار می‌کنند باشند و سود را میان خودشان تقسیم کنند. اون کارخانه ای به سبک جدید در اسکاتلند راه اندازی کرد.
 
کارل مارکس از اون معروف تر است و به عنوان معمار تئوری سوسیالیسم و کمونیسم شناخته می‌شود. مارکس کتاب جامعی دربارهٔ سرمایه‌داری، سوسیالیسم و کمونیسم، به نام «[[مانیفست کمونیست]]» نوشت. بسیاری از احزاب سیاسی سوسیالیستی در قرن ۱۹ و اوایل قرن ۲۰ تشکیل شدند. احزاب سیاسی چپ به‌طور کلی جدیدتر از احزاب جناح راست اند.
 
اگر چه اندیشه‌های مبتنی بر لغو مالکیت خصوصی پیشینهٔ زیادی در تاریخ دارد ولی جنبش سوسیالیستی بیشتر پس از شکل‌گیری [[جنبش کارگری]] در قرن نوزدهم میلادی اهمّیت سیاسی پیدا کرد. در آن قرن [[حزب]]‌های گوناگون که خود را سوسیالیست، [[سوسیال دموکرات]] و [[کمونیست]] می‌نامیدند با هدف لغو [[مالکیت خصوصی]] در [[اروپا]] و [[آمریکا]] شکل گرفت.
 
سطر ۲۸ ⟵ ۱۵:
برگزاری [[تظاهرات]] و [[راهپیمایی]] [[اول ماه مه]] در دفاع از حقوق کارگران از فعالیت‌های همیشگی حزب‌های سوسیالیست در بیشتر کشورهای جهان است.
 
در سدهٔ بیستم حزب‌های سوسیالیست یا سوسیال دموکرات (با برنامه‌هایی که به درجات مختلف سوسیالیستی است) در بسیاری از [[کشورهای اروپایی]] به قدرت رسیدند.
 
== زمینه‌های شکل‌گیری سوسیالیسم ==
برخی منشأ نظری سوسیالیسم را در کتاب جمهوری افلاطون می‌دانند که طبقه حاکمه هیچ امتیاز خاصی ندارد و برای دو طبقه پاسدار و فلاسفه، افلاطون نظام اشتراکی، که نوعی نظام سوسیالیستی است را پیشنهاد می‌دهد. برخی دیگر می‌گویند «تعالیم انجیل در عهد عتیق، اولین مجموعه قوانین سوسیالیستی را تشریح کرده که از جمله آن‌ها حمایت از کارگران، زنان و ضعفاست.»
به‌طورکلی با عصر رنسانس نخستین سوسیالیستها در اروپا طرح مالکیت اجتماعی و حذف مالکیت خصوصی را تشریح، و با انقلاب صنعتی، سوسیالیسم به عنوان یک ایدئولوژی بوجود آمد و علیه پیامدهای شوم انقلاب صنعتی برای اکثریت جامعه به ویژه کارگران شکل گرفت؛ که این سوسیالیسم جدید دارای مؤلفه‌هایی است که عبارتند از؛ «یکی‍یکی اقتصاد و سازوکار تولید اقتصادی- اجتماعی، دوم تصوری که آموزه‌های سوسیالیستی از انسان دارند مخالف فردیت انسان و موافق انسان به منزله عضوی از پیکره اجتماعی است»<ref>علوی، پرویز؛ زبان تخصصی علوم سیاسی و روابط بین‌الملل، تهران، علوم نوین، 1374، ج اول، ص 52</ref>
در اروپا بخصوص در دو کشور فرانسه و انگلستان تفسیرهای متفاوتی از سوسیالیسم به منزله دو مکتب به منصه ظهور رسید: ابتدا در انگلستان ۱۸۲۷ مکتب رابرت اوون در مقاله‌ای تحت عنوان «سوسیالیسم چیست؟» به سازماندهی اجتماعی، اقتصادی و سیاسی پرداخت و بعد در فرانسه در سال ۱۹۳۲ عقاید سنسیمون مبتنی بر اجتماعی کردن مالکیت وسایل تولید جمعی کاتولیک در مقابل فردگرایی پروتستان بود. به‌طورکلی «سوسیالیسم فرانسه با الهام از روسو، یک جهت‌گیری روستایی و بازگشت به طبیعت داشت اما سوسیالیسم انگلستان با صنعت برخورد مثبت تری داشت.»<ref>سعیدی، جعفر؛ دکتر شریعتی از دیدگاه شخصیت‌ها، تهران، نشریه سایه، 1380، ص 437</ref>H
 
== پیرامون نام ==
 
سوسیالیسم (Socialism) از ریشه لاتینی سوسیوس (Socius) به معنی همراه و شریک یا از واژهٔ «سوسیال» (Social) به معنای اجتماعی، در زبان فرانسه گرفته شده‌است. سوسیالیسم در اصطلاح معناهای بسیار زیاد دارد، برخی آن را یک اندیشه، برخی دیگر آن را یک نظریه می‌دانند امّا به نظر نگارنده سوسیالیسم «ایدئولوژی است که در مخالفت با کاپیتالیسم قائل به لغو مالکیت خصوصی و خواهان برقراری مالکیت اجتماعی می‌باشد. این ایدئولوژی درصدد است تا به تحقق مالکیت اجتماعی توسط اتحادیه‌های کارگری یا پرولتاریا کمک کند؛ و به‌طور غیرمستقیم توسط دولت (پاسدار همه منافع مردم)، نه گروه‌های خاص اجرا شود؛ و اصالت دادن به اجتماع، مخلوقات اجتماعی و کاهش یا حذف تقسیمات طبقاتی را هدف خود می‌داند.»<ref>http://www.pajoohe.com/fa/index.php?Page=definition&UID=36204#_ftnref2</ref>
 
 
==اصول نظام سوسیالیستى==
 
مهم‌ترین اصل مشترک تمامى نظریه هاى سوسیالیستى، اهتمام آنها به ترجیح جامعه بر فرد، و فراتر نهادن سود همگانى بر سود فردى است. اصول و مؤلفه‌های عمده نظام سوسیالیستی ـ که آن را از دیگر نظام‌های غیر دینی متمایز می‌سازد ـ عبارتند از:
 
===جامعه‌گرایی (جامعه‌باوری)===
مهم‌ترین اصل مشترک تمامی نظریه‌های سوسیالیستی، اهتمام آنها به ترجیح جامعه بر فرد، و فراتر نهادن سود همگانی بر سود فردی است. مارکس می‌گوید: «ماهیت انسان را نباید مخصوص فرد جداگانه؛ یعنی فرد انسانی دانست. بلکه این ماهیت در مناسبات اجتماعی منعکس است و فرد در مقابل اجتماع مطرح می‌شود».<ref>طبری، احسان، شناخت و سنجش مارکسیسم، [[انتشارات امیرکبیر]]، 1368، ص134.</ref> از این‌رو، لبه تیز انتقاد سوسیالیست‌ها به سوی «مالکیت خصوصی» (اساسی‌ترین مؤلفه سرمایه‌داری) بوده است. سوسیالیسم معاصر بسان سوسیالیسم سابق، فردگرایی اقتصادی، صنعتی و سرمایه سالاری مدرنیسم را رد می‌کند. این مکتب با فردیت انسان و آزادی‌های اقتصادی لیبرالی و سرمایه‌داری موافق نیست و فرد را عضوی از پیکره جامعه می‌نگرد؛ البته این نگرش، با آزادی‌های فردی که در برخی از نحله‌های سوسالیستی به ویژه در اروپای غربی بر آن اهتمام می‌شود، منافاتی ندارد. سوسیالیسم در واقع، بر ضد لیبرالیسم اقتصادی و کاپیتالیسم است؛ زیرا از نظر لیبرالیسم و کاپیتالیسم دخالت دولت در اقتصاد موجب اخلال و عدم شکوفایی سیستم اقتصادی است؛ اما سوسیالیست‌ها معتقدند مالکیت خصوصی، رژیم اقتصادی آزاد و مناسبات تولیدی مالکیت خصوصی و اقتصاد آزاد و مبارزه با نابرابری از مسائل بسیار مهم نظام اقتصادی و سیاسی اسلام است ناشی از آن و اصل ارزش اضافی، عامل اساسی نابرابری‌ها و ناهنجاری‌های اجتماعی و حتی فرهنگی بوده و هست، و اعتقاد دارند که دخالت و نظارت دولت در مقام نماینده اجتماع یا اکثریت، می‌تواند نفع عمومی را از دست‌برد فرد در امان دارد.
 
 
===اصالت جمع===
 
این اصل به‌عنوان واکنشی در برابر لیبرالیسم اقتصادی مبتنی بر اصالت فرد و آزادی‌های نامحدود فردی شکل گرفته است؛ که درست در نقطه مقابل آن قرار دارد. از آن‌جا که نظم طبیعی جامعه تحت تاثیر قوانین طبیعت در قالب زندگی اشتراکی هماهنگ افراد تضمین می‌شود، بنابراین جامعه از وجود حقیقی برخوردار است و فرد به اعتبار این‌که عضوی از جامعه است، وجود اعتباری دارد. نتیجه طبیعی این دیدگاه، تقدّم منافع جامعه نسبت به فرد است؛ که سلب آزادی‌های فردی را در زمینه فعالیت‌های اقتصادی، دنبال می‌کند. دو اصل بعدی ریشه در این دیدگاه دارد.
 
 
=== مالکیت دولتی===
 
نفی مالکیّت فردی بر ابزار مادی تولید نیز واکنشی در برابر به‌رسمیت شناختن مالکیت فردی بر ابزار تولید به‌صورت نامحدود و به‌عنوان تنها شکل مالکیت در نظام اقتصاد سرمایه‌داری لیبرال است. با این استدلال که مالکیت فردی بر ابزار تولید، موجب کسب درآمد می‌شود؛ بدون این‌که رابطه‌ای میان درآمد و کار وجود داشته باشد. بنابراین سوسیالیسم، برای قطع ریشه نابرابری‌های اقتصادی که از درآمد بدون کار به‌وجود می‌آید، مالکیت دولت را بر ابزار تولید پیشنهاد می‌کند.
 
 
===برنامه‌ریزی متمرکز اقتصادی===
 
عدم توافق نظریه تعادل خودکار بازار با واقعیات و بروز عدم تعادل‌ها و بحران‌های اقتصادی موجب گردید که سوسیالیسم، برنامه‌ریزی متمرکز اقتصادی را به‌عنوان تنها راه علاج هرج و مرج‌های اقتصادی مطرح کند. بنابراین، سازمان برنامه‌ریزی دولتی در سطح گسترده، اقدام به تدوین برنامه اقتصادی می‌کند، نیازها و امکانات تولیدی جامعه به‌وسیله سازمان‌های برنامه‌ریزی برآورد می‌شود و تولید به‌وسیله مؤسساتی که متعلق به دولت بوده و با مدیریت دولتی اداره می‌شود، انجام می‌پذیرد. در نتیجه امکان ارزشیابی و انتخاب افراد در زمینه تولید و یا مصرف وجود ندارد.
 
 
=== برابری===
 
یکی دیگر از مؤلفه‌های سوسیالیسم، اصل "برابری" است. سوسیالیست‌ها مالکیت خصوصی ابزار تولید را سرچشمه تمام مفاسد و بیدادگری‌ها و نابرابری‌های زیان‌خیز اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی می‌دانند. به‌همین جهت، بر اصل برابری تاکید دارند.
 
===فراملیّتی===
 
از جمله اصول و عناصر سوسیالیسم، تفکرات فراملیتی (انترناسیونالیستی: Internationalistic)؛ و گونه‌هایی از تمایلات انسان‌گرایانه و اومانیستی بودن است (اومانیسم جمع‌گرا). سوسیالیست‌ها داعیه کوشش و مبارزه برای آزاد ساختن کل بشریت را دارند. <ref>نمازی، حسین، نظام‌های اقتصادی، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۷، چاپ پنجم، ص۲۴۵-۲۴۹.</ref> <ref>اسد علی زاده، اکبر، سوسیالیسم، خرداد و تیر 1386، www.hawzah.net، شهریور 1389.</ref>
 
==مبانی معرفتی و شناختی سوسیالیسم==
 
=== ماتریالیسم دیالکتیک===
[[ماتریالیسم دیالکتیک]]، نظریه فلسفی در زمینه [[مابعدالطبیعه]] می‌باشد که بر اساس آن بنیان هستی «[[ماده]]» است و همه صورت‌های هستی بن و منشأ مادی دارند. [[مارکس، دیالکتیک]] را از هگل فراگرفت. بر اساس دیالکتیک همه چیز در دنیا درحال تغییر و دگرگونی است. در مقابل هر چیزی، ضد یا مخالفی وجود دارد که مارکس از آن دو به تز و آنتی تز یاد میکند. <ref>مطهری، مرتضی، نقدی بر مارکسیسم، انتشارات صدرا، 1363، چاپ اول، ص 327. ( ر.ک: نیک آیین، امیر، ماتریالیسم دیالکتیک و ماتریالیسم تاریخی، انتشارات حزب توده ایران، 1358، چاپ سوم).</ref> به بیانی دیگر، بر آیند و نتیجه تفکرات سوسیالیستی، نگرش مادی به جهان از پیدایش تا غایت و نهایت آن است، و در بعد شناخت و معرفت شناسی بینشی محدود دارد.
 
===حس گرایی===
از دیدگاه سوسیالیسم حقیقت عبارت است از هر آنچه که از مواجهه حس با خارج پیدا می‌شود و به عبارتی، تنها چیزی مطابق با واقع است که از طریق حس شناخته شود و در غیر اینصورت آن چیز خطا است. <ref>مطهری، مرتضی، فلسفه شدن و فلسفه بودن، ص 61. ( بدون سال انتشار و ناشر و...)</ref> مادیون همانگونه که یک اصل و عکس آن را در مورد معلوم خارجی بیان می‌کنند و بر این عقیده‌اند که هر موجود، مادی است و هر آنچه که مادی نیست، موجود نمی‌باشد، درباب شناخت نیز معتقدند که هر شناختی حسی است و چیزی که قابل حس نیست، شناخت پذیر نبوده، بلکه موهوم و خرافی است. <ref>جوادی آملی، عبدالله، شناخت شناسی در قرآن، قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه قم، 1370، ص190.</ref> در واقع مفهوم ماده، با مفهوم «احساس» همبسته است و هر جا که ماده‌ای باشد، به واسطه ابزار حسی شناخته می‌شود. <ref>راسل، برتراند، پیشین، ص230.</ref> از نظر حیطه شناخت نیز این گروه بر این عقیده که شناخت همه واقعیات خارجی( که به نظر ایشان منحصر در ماهیات می‌باشد) ممکن است و در جهان چیز ناشناختی وجود ندارد. استالین در این باره می‌گوید: « ماتریالیسم فلسفی مارکس، دنیا و قوانین آن را کاملا قابل شناسایی دانسته و می‌گوید معرفت ما به قوانین طبیعت که بر اثر تجربه به عمل آمده، معتبر و حقیقتی است. در دنیا چیز غیر قابل شناختی وجود ندارد و اگر مسائلی هستند که تا امروز مجهول مانده‌اند، روزی کشف شده و به وسایل علمی و عملی، شناخته خواهند شد». <ref>مصباح، محمدتقی، ایدئولوژی، تهران، انتشارات مؤسسه در را حق و اصول دین، ص73.</ref>همانطور که مشخص است حس گرایی و اتکاء انحصاری به تجربه‌های حسی و کم بها دادن به ادراکات عقلی و تحلیلات ذهنی، گرایش سطحی نگرانه و کوته‌بینانه است که انسان را تا مرز حیوانیت به عقب می‌راند. سوسیال‌ها براین باورند که عقل هرگز حقیقت جدیدی را ادراک نمی‌کند، بلکه تنها واسطه‌ و وسیله‌ای است برای ادراک بهتر امور مادی، بدون آن که حقیقتی افزون از آنچه که از طریق حس حاصل شده است کشف نماید. <ref>جوادی آملی، عبدالله، پیشین، ص190.</ref> انگلس در این باره می‌گوید: « شعور و فکر هرقدر هم که به نظر عالی تلقی شوند چیزی جز محصول یک عنصر مادی و جسمانی یعنی مغز نیستند. قدرت دراکه انسان و یا حیوانات دیگر خود خاصیتی است از تشکیلات بخصوص مادی مغز و ذهن وجود مستقلی ندارد و وابسته به مغز است».<ref>راسل، برتراند و و ژید، آندره و مترینگ، اصول مارکسیسم و ماتریالسم، تهران، [[انتشارات کاروان]]، 1357، ص90.</ref>اشکالی که به این گروه مطرح است این است که ادراکات حسی در صورتی که صحیح و مطابق با واقع باشد، می‌تواند وجود چیزی را در شرایط زمانی و مکانی خاص نشان دهد و ما هیچ حسی نداریم که وجود اشیائی را که در هزاران سال پیش یا هزاران سال بعد، به ما نشان دهد<ref>مصباح، محمدتقی، پیشین، ص26-29.</ref> از سویی دیگر نیز، خطاهای حواس، فکر و اختلاف آراء دانشمندان، می‌تواند دستاویزی برای ترویج سوفیسم و شکاکیت گرایی باشد.<ref>همان، ص53.</ref>
 
===انکار متافیزیک===
حسی دانستن شناخت و انحصار ابزار علم به حواس، رمز انحصار معلومات به محسوسات است. [[مادیون]] چون معتقدند جز از طریق حواس راهی برای علم نیست، نتیجه می‌گیرند که آنچه غیر محسوس است در ظرف ادراک آدمی نمی‌گنجد تا آنکه انسان به اثبات یا نفی آن بپردازد.<ref>جوادی آملی، عبدالله، شناخت شناسی در قرآن، ص190.</ref> به عبارتی چون از اصول مهم سوسیالیسم، ماتریالیسم می‌باشد و ماتریالیسم مکتبی است که هستی و نظام موجود را در انحصار ماده می‌داند، می‌توان گفت که سوسیالیست‌ها قائل به انکار هر موجود غیر مادی و متافیزیکی هستند و آنچه را که از چهارچوب احساس و لمس بشر بیرون است را مردود می‌شمارند.<ref>مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادیگری، انتشارات صدرا، 1357، چاپ هشتم، ص 56.</ref> از جمله:
 
# خدا: این گروه معتقدند که نه تنها وجود [[خدا]] مورد شک است، بلکه یقین داریم که خدایی وجود ندارد. و این عقیده متافیزیکی که قائل به خدایی غیر مادی است، خرافی می‌باشد که در طی قرون و اعصار گذشته مورد انکار دانشمندان بوده و علوم تجربی با پیشرفت وسیعش آن را رد کرده است. اساسا عقیده به وجود خدا با علم سازگار نیست.<ref>صادقی، محمد، برخورد دو جهان بینی [[متافیزیک]] و [[ماتریالیسم]]، ترجمه محمد امین، تهران، انتشارات بعثت، 1355، ص13.</ref> به بیانی دیگر خدایی که خارج از قلمرو ماده و [[مجرد]] از صفات ماده و خارج از تصور و احاطه فکر بشر باشد، غیر ممکن است.<ref>همان، ص 45</ref> و اگر فرضا خدایی باشد که در وراء حس ما قرار داشته باشد، از آنجایی که تمامی وسایل ادراک ما صرفا مادی است و نمی‌توانیم با این وسایل مادی پی به وجودش ببریم، از این لحاظ وجود خدا نمی‌تواند مورد یقین ما واقع شود.<ref>همان، ص24.</ref>
 
# [[ملائکه]]، [[روح] و [[معاد]] و ... : این امور نیز غیر مادی اند و مردود. [[انگلس]] دررابطه با روح می‌گوید: « روح چیزی جز محصول عالی ماده نیست» <ref>راسل، برتراند، اصول مارکسیسم و ماتریالسم، پیشین، ص 90.</ref>
 
== انواع سوسیالیسم ==
=== جامعه اشتراکی ===
گروهی از سوسیالیستها همچون رابرت اوئن از ایجاد جامعه اشتراکی حمایت کردند. او برای مبارزه با فقر پیشنهاد تشکیل «دهکده‌های تعاونی» را داد که در هر دهکده هزار نفر اسکان یابند و به‌طور دسته جمعی زندگی کنند و کار کنند. همچون به جای پول از کوپن استفاده شود. او همچنین اتحادیه بزرگ کارگران انگلستان با پنجاه هزار عضو را تأسیس کرد. شارل فوریه در فرانسه نیز همین ایده را مطرح کرد و از تشکیل دهکده‌های تعاونی با دو هزار عضو حمایت کرد.
 
=== نفی مالکیت خصوصی ===
گروهی همچون [[مورلی]] و [[آبی مابلی]] ریشه تمام بدبختی‌های بشر را در [[مالکیت خصوصی]] دانستند و خواهان لغو مالکیت خصوصی و انتقال همه مالکیتها به [[دولت]] شدند، هرچند که این عده خواستار انتقال مسالمت آمیز بودند اما برخی همچون [[بابوف]] برای نفی مالکیت خصوصی به خشونت روی آوردند.
 
=== مداخله مستقیم دولت در اقتصاد ===
در حالی که لیبرالیست‌ها عمدتاً در دفاع از آزادی با مداخله دولت در اقتصاد مخالف هستند، سوسیالیستها طرفدار مداخله دولت در اقتصاد هستند. [[لوئی بلان]] که از تشکیل کارگاه‌های اجتماعی متعلق به دولت حمایت می‌کرد، بعد از انقلاب فوریه ۱۸۴۸ در هیئت وزیران دولت انقلابی بر سر کار آمد و طرح خود را پیاده کرد که با شکست طرحها به شورش کارگران منجر شد اما بسیاری از تسهیلات کارگران نتیجه اقدامات اوست. تجدید ساعات کار، جلوگیری از کار اجباری زندانیان، بیمه دولتی، ملی کردن بانکها.
 
=== سوسیالیسم مارکسیستی ===
[[مارکس]] تمام سوسیالیستهای پیش از خود را سوسیالیستهای تخیلی خواند و معتقد شد که تنها سوسیالیسم او علمی است که بر [[دترمینیسم تاریخی]] استوار است. مارکس معتقد بود تاریخ روندی جبری دارد که از کمون اولیه آغاز شده و به برده داری، فئودالیسم و سرمایه‌داری رسیده و پیش‌بینی می‌کرد که به سوسیالیسم می‌رسد که در این مرحله مالکیت خصوصی از بین می‌رود و همه اموال و دارایی‌ها اشتراکی می‌شود و سپس به کمک [[دیکتاتوری پرولتاریا]] (کارگران بدون ابزار) به کمونیسم که جامعه بدون طبقه و بدون دولت و بدون مالکیت است می‌رسد. به این ترتیب سوسیالیسم یکی از مراحلی است که بر اساس اندیشه [[مارکسیسم]] قرار بود رخ دهد. این پیش‌بینی هیچ‌گاه محقق نشد.
 
=== سوسیالیسم فاشیستی ===
از ترکیب سوسیالیسم و [[نژادپرستی]]، [[نازیسم]] در [[آلمان]] به رهبری [[هیتلر]] و از ترکیبش با [[ناسیونالیسم افراطی]]، [[فاشیسم]] در [[ایتالیا]] به رهبری [[موسولینی]] زاده شد. این نوع [[فردگرایی]] و جستجوی منافع فردی را کاملاً محکوم کرده و [[دولت]] را مظهر خودآگاهی و کلیت ملت دانستند. این مسئله در آلمان با نژادپرستی و تصفیه نژادهای به اصطلاح غیراصیل همراه شد. هرچند در مقام عمل نمی‌توان این دو دولت را نمونه‌های واقعی دولتهای سوسیالیستی دانست. با شکست این دو دولت در جنگهای جهانی این نوع از سوسیالیسم نیز به پایان خط رسید.
 
== سوسیالیسم غیر مارکسیسمی==
با فروپاشی [[شوروی]]، [[سوسیالیسم مارکسیستی]] به پایان خط رسید اما اندیشه [[سوسیالیسم غیرمارکسیستی]] همچنان اندیشه ای زنده و پویاست و به راه خود ادامه می‌دهد. احزاب [[سوسیال دموکرات]] در دنیای امروز می‌کوشند جمع مناسبی از حقوق و آزادی‌های فردی را با [[مسئولیت اجتماعی]] در حیطه‌های مختلف سیاست و اقتصاد در هم آمیزند. حتی در برخی کشورهای اروپایی سوسیالیسم توانسته پیوند مناسبی با مسیحیت ایجاد کند و به خلق احزاب سوسیال مسیحی منجر شود. [[مسیحیت]] برای این گونه سوسیالیسم منبع قابل توجهی از ارزشهای اخلاقی برابری خواهانه است. همچنین سوسیالیسم معاصر به دنبال انتقاد از ابزارانگاری انسان و تفرد آدمها در [[نظام تولیدی]] و کالایی مبتنی بر [[بورژوازی]] و سرمایه‌داری است. بحران اخیر [[نظام سرمایه‌داری]]، سبب گرایش برخی کشورها به سیاستهای سوسیالیستی شده‌است. از آن جمله برخی سیاستهای اخیر دولت [[آمریکا]] همچون اصلاح ساختار بیمه‌های درمانی به فاصله گرفتن از [[لیبرالیسم]] و نزدیک شدن به سوسیالیسم قلمداد می‌شود. سوسیالیسم امروزی از گرایشهای افراطی نفی مالکیت خصوصی فاصله گرفته و در مقابل از دخالت برنامه‌ریزی شده و کنترل شده [[دولت]] در [[اقتصاد]] برای کاهش نابرابری دفاع می‌کند. سیاستهایی همچون کوپن، سهام مردمی، ملی سازی بانکها و شرکتهای بزرگ، انواع بیمه بخصوص [[بیمه بیکاری]]، گسترش [[تعاونی]]‌ها، تنظیم بازار، یارانه، تعیین حداقل دستمزد برای کارگران، بستن دست کارفرما در اخراج [[کارگر]]، گسترش [[سندیکاهای کارگری]] و… در زمره سیاستهای سوسیالیستی دانسته می‌شوند.
 
==انواع مکاتب سوسیالیستی ==
 
مکاتب سوسیالیستی بسیار متنوع هستند. برخی از آنها عبارتند از:
 
=== سوسیالیست تخیلی===
 
این گروه از سوسیالیست‌ها معتقد بودند از طریق ایجاد نهادهای سوسیالیستی (Utopic Socialism)؛ و گسترش آن، یا از راه اصلاح نظام سرمایه‌داری، می‌توان به یک جامعه سوسیالیستی رسید. به این دسته از سوسیالیست‌ها به دو علت سوسیالیست‌های تخیّلی اطلاق شده است:
۱. تصوّر این‌که نظام سرمایه‌داری قابل اصلاح است.
۲. راه‌حل‌های نسبتا غیر عملی برای رسیدن به یک جامعه سوسیالیستی ارائه داده‌اند. <ref>جاسبی، عبدالله، ارزیابی و نقد نظام‌های اقتصادی (نظام سرمایه‌داری و سوسیالیسم)، تهران، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۴۲.</ref>
سیسموندی (Leonard Simon de Sismondi: ۱۷۷۳-۱۸۴۲)، یکی از افراد اصلی این مکتب است؛ که اوّلین اعتراض او به هدف اقتصاد کلاسیک‌ها بوده است. از نظر کلاسیک‌ها هدف اقتصاد، "ثروت" است؛ ولی به‌نظر او ثروت، امری مادّی و غیر انسانی است. به‌نظر سیسموندی بی‌عدالتی‌های اجتماعی که از سیستم آزادی مبادله به‌وجود آمده، دخالت دولت را به‌منظور اصلاح وضع اجتماعی و تغییر جریان نامطلوب اقتصاد ضروری می‌سازد. <ref>قدیری اصلی، باقر، سیر‌ اندیشه‌های اقتصادی، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، ۱۳۶۴، ص۱۲۳.</ref>
 
سیسموندی به‌منظور تضمین حقوق کارگران و جلوگیری از استثمار ناحق ایشان، تدابیر گوناگونی پیشنهاد کرد. اهمّ این تدابیر عبارتند از: تایید و قبول حقّ تشکیل اتحادیه صنفی کارگری، ممنوعیت کار خردسالان، محدودیّت ساعات کار و پرداخت دستمزد در مدت بیماری و سالمندی. <ref>لویی، بدن، تاریخ عقاید اقتصادی، هوشنگ نهاوندی، تهران، چاپخانه بهمن، ۱۳۴۰، ص۸۷.</ref>
تدوین‌ اندیشه سوسیالیست‌های تخیّلی تقریبا از سال ۱۸۰۰ آغاز گردید. سن سیمون (Saint Simon: ۱۷۶۰-۱۸۲۵)، سیمون سیسموندی، شارل فوریه (Charles Fourier: ۱۷۷۳-۱۸۳۷) و رابرت اون (Robert Owen: ۱۷۷۱-۱۸۵۸) به‌عنوان بنیان‌گذارن آن معروف هستند. <ref>لویی، بدن، تاریخ عقاید اقتصادی، هوشنگ نهاوندی، تهران، چاپخانه بهمن، ۱۳۴۰، ص۳۱۹.</ref>
 
=== سوسیالیسم علمی===
 
گروهی دیگر از سوسیالیست‌ها با ردّ نظریه فلسفی ایده‌الیسم و پذیرش اصالت ماده به این نتیجه رسیدند که جامعه، چیزی جز یک پدیده مادی نیست، دارای یک حرکت جبری است و جامعه سرمایه‌داری، بر پایه اصول ماتریالیسم، به‌صورت جبری دچار تحول شده و به سوسیالیسم خواهد رسید. به‌همین جهت معتقدند که اصلاح نظام سرمایه‌داری ممکن نیست و تنها با انهدام آن است که سوسیالیسم پدیدار می‌گردد. به این دسته از سوسیالیست‌ها، سوسیالیست‌های دگرگون‌طلب نیز اطلاق می‌شود؛ که البته به ادعای خودشان، چون بر پایه قانون‌مندی‌های طبیعت قرار گرفته، آن‌را سوسیالیسم علمی نام‌گذاری کرده‌اند. آغاز شکل‌گیری عقاید سوسیالیسم علمی (Scientific Socialism)؛ و در عین حال پایان سیطره سوسیالیسم تخیّلی، از زمان انتشار منشور معروف مارکس و انگلس در سال ۱۸۴۸ است. <ref>تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی (از افلاطون تا دوره معاصر)، تهران، نی، ۱۳۷۲، چاپ اول، ص۱۵۵.</ref>
 
=== بنیان‌گذار کمونیسم===
 
کارل مارکس (Karl Marx: ۱۸۱۸-۱۸۸۳)، فیلسوف اجتماعی، رهبر انقلابی و پایه‌گذار مکتب کمونیسم است. او در زندگی خود، به تحلیل کامل اقتصادی نظام سرمایه‌داری پرداخت. این تحلیل تحت عنوان "سرمایه" مهمترین اثر مارکس را تشکیل می‌دهد؛ که جلد اول آن در سال ۱۸۶۷به چاپ رسید. وی در بزرگ‌ترین پایتخت سرمایه‌داری جهان، کتاب سرمایه را در انتقاد شدید از رژیم سرمایه‌داری نوشت. <ref>تفضلی، فریدون، تاریخ عقاید اقتصادی (از افلاطون تا دوره معاصر)، تهران، نی، ۱۳۷۲، چاپ اول، ص۱۵۵.</ref>
بر اساس نظریه فلسفه مادی تاریخ وی، کلیه جوامع بشری متناسب با مراحل پیشرفت ابزار مادی تولید، ناگزیر هستند، مراحل پنج‌گانه نظام‌های کمون‌های اولیه، برده‌برداری، فئودالی، سرمایه‌داری و سوسیالیستی را به‌ترتیب طی می‌کنند. به‌اعتقاد او، نظام سوسیالیستی مرحله‌ای موقّت و گذرا برای استقرار نظام اقتصاد کمونیستی است. <ref>نمازی، حسین، نظام‌های اقتصادی، تهران، شرکت سهامی انتشار، ۱۳۸۷، چاپ پنجم، ص۸۱.</ref>
===سوسیالیسم دولتی===
 
نوعی از تفکرات سوسیالیستی است که توسط لویی بلان (Louis Blanc: ۱۸۱۱-۱۸۸۲) بنیان‌گذاری شد. لویی بلان به‌همراه سایر طرفدارانش توانست دولت را مجبور به دخالت در امر اقتصادی کرده تا در مورد تجدید ساعات کار و جلوگیری از کار اجباری زندانیان، تصمیماتی بگیرد. دولت همچنین اقدام به تشکیل دفاتر کاریابی و شرکت‌های تعاونی و کارگاه‌های ملی نمود.<ref>جاسبی، عبدالله، ارزیابی و نقد نظام‌های اقتصادی (نظام سرمایه‌داری و سوسیالیسم)، تهران، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامی، ۱۳۷۶، چاپ اول، ص۴۵.</ref>
 
===سوسیالیسم مسیحی‌گرا===
 
ابتدا در آلمان و انگلستان ظهور پیدا کرد و سال آغازین این تفکر ۱۸۴۸ و چارلز کینگرلی اولین نظریه‌پرداز آن است. در قالب این‌ اندیشه بود که کارگرها برای کاهش دردها و رنج‌های خود به مذهب پناه بردند و از امیدبخش بودن مذهب نیرو می‌گرفتند. توجه به آموزش و بهداشت عمومی، تدوین مقررات در کارخانه‌ها و سامان‌دهی تعاونی‌ها از پایه‌های فکری این دیدگاه محسوب می‌شود.
 
=== سوسیالیسم آنارشیسم‌گرا===
 
مبتنی بر این تفکر بود که دولت به‌طور کلی یک ترتیبات ظالمانه است و تماما باید برچیده شود. براساس این تفکر، نظم و قانون در جامعه، توسط خود مردم و انجمن‌های داوطلب تدوین و اعمال می‌گردد و برای تحقّق آن، دولت مستقلی لازم نیست. می‌توان از پرودون (Pierre Joseph Proudhon: ۱۸۰۹-۱۸۶۵) به‌عنوان بنیان‌گذار این مکتب نام برد.
 
=== سوسیالیسم سندیکاگرا===
 
در این‌ اندیشه، ضروری است که تمام کارگران یک اتحادیه بزرگ را تشکیل دهند. به‌عقیده آن‌ها فعالیت اتحادیه عمومی کارگران سرانجام باعث کنار گذاشتن نظام سرمایه‌داری می‌گردد.
 
===سوسیالیسم صنف‌گرا===
 
این روی‌کرد، حضور دولت را برای حفظ منافع اصناف مورد تایید قرار می‌دهد. طبق عقیده صنف‌گرایان، اداره امور کارخانه‌ها باید در اختیار کارگران و صنف‌های مرتبط با آن‌ها باشد و دولت برای تمام اقشار جامعه خدمات مورد نیاز عمومی را ارائه نماید. <ref>دادگر، یدالله، تاریخ تحولات‌اندیشه‌های اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۳۱۹-۳۲۱.</ref>
 
===سوسیالیسم اخلاقی===
 
چنین سوسیالیستی که به سوسیالیسم یوتوپیایی یا آرمان‌شهری هم مشهور است به کاپیتالیسم این‌گونه انتقاد می‌کند که وضع موجود وضع خوبی نیست؛ لذا به‌دنبال جامعه‌ای است که به‌طور کامل خارج از وضع موجود است و از طرف دیگر به موجودات بشری دیدگاهی انسان‌دوستانه دارد؛ به این صورت که موجودات بشری مخلوقاتی هستند که عشق و همدلی و هم‌کاری آنها را به‌هم پیوند داده است. بنابراین به‌طورکلی این گروه از سوسیالیست‌ها همانند انگلس که پیش از مارکس بودند، انتقادی اخلاقی نسبت به کاپیتالیسم داشتند. به‌طورخلاصه قدرت اخلاقی سوسیالیسم نه از توجه به آنچه مردم دوست دارند، بلکه از توجه به آنچه آنها توان تبدیل‌ شدن به آن را دارند، نشات می‌گیرد. <ref>هیوود،‌ اندرو، مفاهیم کلیدی در علم سیاسیت، ترجمه عباس کاردان و حسن سعید کلاهی، تهران، شرکت انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۷، ص۹۸.</ref>
 
===سوسیالیسم تجدید نظرگرایانه===
 
بسیاری از پیروان مارکس و سوسیالیسم، علاوه‌بر دیدگاه جهان‌گرایانه نسبت به سرمایه‌داری، دارای نگرش تجدید نظرخواهانه در مورد سوسیالیسم نیز بودند. آنها از اتحادیه‌های تجاری، اصلاحات مالیاتی، تعاونی مصرف، نظارت دولت بر صنعت و ملی کردن صنایع کلیدی حمایت می‌کردند و معتقد بودند با حمایت از تشکل‌های کارگری و توصیه به دولت‌مردان باید به حل مشکلات پرداخت و زمینه تحقق عدالت اجتماعی را فراهم ساخت. <ref>دادگر، یدالله، تاریخ تحولات‌اندیشه‌های اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۳۴۶.</ref>
 
==اشتراکات سوسیالیسم و مارکسیسم==
 
این‌که با وجود گرایش وسیع و متفاوت، سوسیالیسم و مارکسیسم در چند دیدگاه اشتراک دارند. هر دو‌ اندیشه اقتصاد لسفری «اولین اصل مکتب کلاسیک این است که بهترین دولت دولتی است که حداقل دخالت را در امور داشته باشد. این اصل به اصل لسفر معروف است. اصطلاح لسفر یک اصطلاح فرانسوی (lassiez faire: let them do it) و به‌معنای "بگذار بگذرد" است.» و وجود هماهنگی منافع بین طبقات را ردّ می‌کنند. برای فراهم کردن شرایط بهبود زندگی توده‌های مردم، مالکیّت عمومی را به‌ رسمیت می‌شناسند. تفاوت این دو مکتب در این است که در‌ اندیشه سوسیالیسم، شعار اصلی این است که از هرکس به‌اندازه توانایی‌اش کار کشیده و به هرکس به‌اندازه کارش پرداخت شود. اما در تفکر کمونیسم گفته می‌شود از هرکس به‌اندازه توانایی‌اش کار کشیده و به هرکس به‌اندازه نیازش پرداخت شود.
<ref>دادگر، یدالله، تاریخ تحولات‌اندیشه‌های اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۳۱۶.</ref>
 
==ارزیابی مکتب سوسیالیسم==
 
۱. عقاید مارکسیستی و سوسیالیستی، یکی از مهم‌ترین پروژه‌های انتقادی نسبت به مکتب کلاسیک و سرمایه‌داری هستند؛ که اولا روی چند دشواری کلیدی سرمایه‌داری متمرکز شدند. ثانیا در هر صورت، نگرش جایگزینی را برای آن مطرح ساختند.
 
۲. تفکر مارکسیسم، در واقع‌اندیشه اقتصادی و اجتماعی را با تاریخ مرتبط می‌سازد، در این صورت، خود، نوعی افکار نهادگرایانه است.
<ref>دادگر، یدالله، تاریخ تحولات‌اندیشه‌های اقتصادی، قم، انتشارات دانشگاه مفید، ۱۳۸۳، چاپ اول، ص۳۴۸.</ref>
 
۳. سوسیالیسم با انگیزه خدمت به خلق و طبقات محروم طراحی شد، اما به دو دلیل در این هدف موفق نبود:
ا‌) به‌علت نبود انگیزه، سطح تولید پایین بود؛ در نتیجه فقرزدایی در سطح وسیع صورت نگرفت؛ اگر چه توزیع درآمد نسبتا عادلانه توسط سوسیالیست‌ها به ارمغان آورده شد.
ب‌) نادیده گرفتن آزادی انسان‌ها که یک میل فطری است، باعث شد تا مکتب سوسیالیم به‌رغم توزیع عادلانه درآمد، به یک مکتب مورد تنفر برای اکثر افراد تبدیل شود.
<ref>رزمی، سیدعلی‌اکبر، نظام‌های اقتصادی، مشهد، موحد، ۱۳۷۲، چاپ اول، ص۷۴.</ref>
 
== انواع حکومت‌های سوسیالیستی ==
سوسیالیسم انواع بسیار زیادی دارد، بنابراین هیچ‌یک از تعاریف نمی‌تواند برای همه آنها به کار رود. اما در همه انواع تعریف‌ها یک نکته مشترک وجود دارد و آن این که کارگران مالک ابزار تولید اند. تفاوت‌های عمده بین تعریف‌های مختلف به خاطر نقشی است که هر یک از آنها برای بازار آزاد یا برنامه‌ریزی، شیوه مالکیت ابزار تولید، نقش مدیریتی کارگران و نقش دولت در اقتصاد قائل اند.
 
=== سوسیال دموکراسی ===
سوسیال دموکراسی شکلی از سوسیالیسم است که تلاش می‌کند تکه‌هایی از کمونیسم را با سرمایه‌داری ترکیب کند. سیستم سوسیال دموکراسی مانند یک دولت کمونیستی ثروت را از ثروتمندان می‌گیرد و بین فقرا توزیع می‌کند اما در عین حال مردم می‌توانند مانند حکومت‌های سرمایه‌داری کسب و کار و مالکیت خصوصی خود را داشته باشند. در سیستم سوسیال دموکراسی این پول که مصرف عامه دارد از مالیات‌ها به دست می‌آید و بین فقرا تقسیم می‌شود به جای این که مانند سیستم‌های کمونیستی به عنوان مثال تمام وجوه بیش از ۱ میلیون دلار تصرف شود و به همه داده می‌شود. سیستم سوسیال دموکراسی از اصلاحات تدریجی بیش از انقلاب پشتیبانی می‌کند.
 
در سیستم سوسیالیستی جمیع مردم در بذل پول یا کالاهای دیگر به نفع کل جامعه مشارکت دارند. نمونه اش سازمان‌های [[آتش‌نشانی]] است. این سازمان‌ها که به نفع جامعه کار می‌کنند برای حفظ تجهیزات و کارکنان شان به مالیات‌های پرداخت شده توسط مردم تکیه دارند.
 
برخی از کشورهای سوسیال دموکراسی از نوعی سیستم مالیاتی مترقی بهره‌مند اند، که در آن افراد ثروتمندتر بیش از افراد فقیر مشمول مالیات می‌شوند. این مالیات‌ها و اقداماتی دیگر به کاهش نابرابری بین فقیر و غنی کمک می‌کند.
 
در بسیاری از کشورهایی که سوسیال دموکراسی اند، خدماتی خاص و نیز برخی از صنایع یارانه می‌گیرند یا تا اندازه ای به وسیله دولت کنترل می‌شوند. به عنوان مثال، آموزش و پرورش، بهداشت و درمان، مسکن، شرکت‌های با خدمات دهی همگانی یا حمل و نقل عمومی از جمله صنایعی اند که ممکن است در یک نظام سوسیالیستی متعلق به دولت باشند یا به وسیله دولت نگهداری شوند. در بیشتر موارد، حقوق افراد مشغول به کار در این صنایع به وسیله دولت پرداخت می‌شود آن هم با پولی که به صورت مالیات به وسیله مردم پرداخت می‌شود. سوسیالیسم رفاه مردم را در نظر دارد.
 
=== سوسیالیسم «اشتراکی ===
نوع دیگر سوسیالیسم «اشتراکی» است. در این سیستم، پول و کالا به صورت برابرتر و با کنترل دولتی میان مردم به اشتراک گذاشته می‌شود. از نظر تئوریک در این سیستم شکاف بین طبقات در حال کوچک‌تر شدن است و فقیرترین افراد بیشتر مورد توجه و مراقبت قرار می‌گیرند در حالی که افراد ثروتمندتر نیز پرداخت مالیات بالاتر و مقررات اقتصادی را می‌پذیرند. البته سوسیالیسم معمولاً از نظر بسیاری از رویکردها با کمونیسم تفاوت دارد.
 
=== سوسیال دموکرات ===
امروزه بسیاری از سوسیال دموکرات‌ها، به خصوص در کشورهای اروپای غربی می‌خواهند صنایع به‌طور مشترک به وسیله نمایندگان سهامداران و همچنین کارگرانی که در آنها کار می‌کنند اداره شوند چراکه منافع هر دو گروه در موفقیت شرکت است. به این شیوه اداره صنایع، دموکراسی صنعتی گفته می‌شود. این شیوه اداره صنایع در مقایسه با شیوه کنترل صنایع به وسیله دولت مرکزی، راه دموکراتیک تری برای اداره و سازماندهی صنایع است. در این شیوه اتحادیه‌های کارگری یا شوراهای کارگری منافع کارکنان را نمایندگی می‌کنند.
سوسیال دموکراسی، شکل دموکراتیک سوسیالیسم و رایج‌ترین شکل حکومت در جهان است
 
==سوسیالیسم و ادیان==
 
به عنوان جمع بندی کلی از مطالب گذشته، آموزه‌ها و مفاهیم اصیل ادیان الهی، تعارض و مقابله مبنایی با تفکرات سوسیالیتی و مارکسیستی دارد.
 
لکن کلیسا و آموزه های مسیحی نقش مهمی در پیدایش تفکر سوسیالیستی و دین گریزی آن‌ها داشته است. از جمله می‌توان به موارد زیر اشاره کرد:
 
=== نارسایی مفاهیم کلیسا===
[[سوسیالیست]] ها در صدد انکار اصل [[دین]] بر آمدند، زیرا بر این باور بودند که دین عبارت است از ساخته طبقه حاکم برای تحمیق طبقه محکوم، یعنی برده‌دار، برای اینکه برده‌ها صدایشان در نیاید، طبقه فئودال برای اینکه رعیت‌ها، اعتراض نکنند و [[طبقه بورژوا]]، برای اینکه کارگران انقلاب نکنند، لازم می‌دانستند که از نظر فرهنگی، عاملی را ایجاد کنند برای تثبیت وضع موجود و آن عبارت بود از دین و مذهب. [[مسیحیت]] دراین باره می‌گوید: این شرایطی هست که خواست خداست و کسی نمی‌تواند آن‌را تغییر دهد. این طبیعی است که یکی فقیر باشد و یکی غنی. به عبارتی رویکرد آخرت گرایی مسیحیان را می‌توان از جمله موارد دین گریزی در سوسیالیسم دانست. مسیحیت به ریشه‌ها و عوامل پدید آمدن شکاف میان فقیر و غنی و آثار اجتماعی آن کاملا بی اعتنا است و هر دو را به آخرت حواله می‌دهد.
<ref>شجاعی زند، علی رضا، آنک مسیح... اینک انسان!، هفت آسمان (فصل نامه تخصصی ادیان و مذاهب)، شماره هشتم، 1379، ص137.</ref>
مارکس در کتاب، خانواده مقدس، می‌گوید:
 
" اصول اجتماعی مسیحیت، [[بردگی]] باستان را توجیه کرده و رعیتی قرون وسطی را می‌ستاید. اصول اجتماعی مسیحیت جبران تمامی فضاحت‌ها را به آن دنیا موکول می‌کند و به این ترتیب ادامه آن‌ها را در این دنیا به عنوان جزای گناه اولیه و یا به عنوان تحمیل شده خداوند برای آزمون بندگان خود توجیه می‌کند."<ref>مطهری، مرتضی، فطرت، تهران، انتشارات [[انجمن اسلامی دانشجویان]]، 1362، چاپ سوم، ص99.</ref>
 
===خشونت کلیسا===
[[کلیسا]] از جهتی دیگر نیز نقش مهمی در سوق دادن مردم به سمت ضد خدایی دارد و آن تحمیل عقاید و نظریات خاص مذهبی و علمی کلیسا به صورت اجبار و سلب هرگونه آزادی عقیده در این دو قسم است. <ref>مطهری، مرتضی، علل گرایش به مادیگرایی، پیشین، ص 85.</ref>
 
===بی مایگی علمی و عملی آئین مسیحیت===
تهی بودن مکتب تحریف یافته مسیحیت از هر دو جنبه نظری و عملی، کلیسا را با مشکلات گوناگونی مواجه ساخت و روحانیت کلیسا را در مقابله با شبهات و اشکالات فکری، عقیدتی و عملی تا حدودی آسیب پذبر ساخت. <ref>رهنمایی، سید احمد، غرب شناسی، قم، انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، 1386، چاپ نهم، ص 101.</ref>
 
 
===تعارض اسلام و سوسیالیسم===
 
سوسیالیسم گر چه در برخی از نقاط با اسلام تلاقی دارد (از جمله: توازن اقتصادی، عدالت اجتماعی، رفع تبعیض، مبارزه فقر، ممنوعی انحصار ثروت در طبقه خاص و ...) <ref>ر.ک: مطهری، مرتضی، نظری به نظام اقتصادی اسلام، انتشارات صدرا، 1368، چاپ اول.</ref>؛ اما در نقاط بسیاری که از آنها مهمتر و عمیق تر است(از نظر اساس و مبدا ،هدف گرایش و ابزارها ،شیوه ها و ویژگی ها و مشخصه‌ها) با اسلام تضاد داشته و تفاوت ریشه‌ای میان آن دو وجود دارد.
 
دین اسلام که دینی توحیدی است می گوید:
 
"قل اطیعو الله و اطیعوا الرسول فان تولوا فانما علیه ما حمل و علیکم ما حملتم و ان نطیعوه تهتدوا و ما علی الرسول الا البلاغ المبین".<ref>نور/ 54.</ref> ای رسول ما بگو که کافران خدا و رسول را اطاعت کنید و اگر اطاعت نکردند بر آنها بار تکلیف خویش است و از روی شفقت که لازمه مقام نبوت است بگو که اگرخدا را اطاعت کنید هدایت وسعادت خواهید یافت و بر رسول جز ابلاغ کامل رسالت تکلیفی نخواهد بود
 
اما سوسیالیسم، اساس آن بشری محض و مبدا آن عقل محدود انسان و تجارب نارسا است. اسلام گرچه هدفش تحقق بخشیدن به زندگی پاک برای مردم است تا از گرسنگی رهائی یافته و از خوف در امان بمانند و از جهل به دانش رو کنند و بهره عادلانه خود را از سرمایه های کشورشان بگیرند، با این حال برای راه یافتن به هدفی بالاتر از این مقاصد مادی و دنیوی نیز تلاش می کند. اسلام از مردم می خواهد توجهشان به خدا و سرای جاوید آخرت باشد و به پای تمتعات و لذائذ دنیا، توقف نکنند. زندگی پاک ( از نظر اسلام ) به عنوان وسیله مطلوب است و به عنوان کمکی است برای اطاعت و عبادت خدا که همه مکلفین برای آن آفریده شده‌اند و تنها راه رسیدن به سعادت، همان دین است. و مردم جز شنیدن و اطاعت کردن و خوب فهمیدن و پیاده کردن حقی ندارند:
 
"لیس الدین الا سنة الحیاة و السبیل التى یجب على الانسان ان یسلکها حتى یسعد فى حیاته فلا غایة للانسان یتبعها الالسعادة‌" <ref>روم/ 27.</ref>
 
دین جز قانون زندگى و راهى که انسان باید براى رسیدن به سعادت بپیماید، نیست و هدف نهایى انسان همان رسیدن به سعادت است.
 
اسلام هستی را مساوی با ماده نمی‌داند و معتقد است غیر از جهان ماده، حقایقی وجود دارد که بهره آن‌ها از واقعیت نه تنها کم‌تر، بلکه بیشتر نیز هست. و این در حالی است که، سوسیالیسم مکتبی مادی و دنیوی بوده که هدفی بالاتر از دنیا ندارد و مافوق ماده به وجودی معتقد نیست و ماوراء طبیعت به عالمی عقیده ندارد و لذا برای خدا و آخرت در تعالیم آن بهره‌ای متصوّر نیست.
 
همانطور که بیان شد، سوسیالیسم ابزار شناخت را فقط حسیات می‌داند؛ در صورتی که اسلام شناخت را منحصر به ادراکاتی که از حواس ظاهری سرچشمه می‌گیرند نمی‌کنند؛ بلکه انواع دیگری از شناخت را معرفی می‌کند که از جمله آن‌ها علم شهودی و حضوری، وحی، الهام و ... است که بعضی از آن‌ها اختصاص به افراد خاصی دارد. خداوند در قرآن می‌فرماید:
 
"و من الناس من جادل فی الله بغیر علم و هدی و لا کتاب منیر"<ref>حج/ 8.</ref>
 
این آیه ضمن ضم کسانی که بدون آگاهی از درباره خداوند به جدل می‌پردازند از راه‌های شناخت نز پرده بر می‌دارد و می‌فرماید: این گروه نه به راه عقل گام نهاده‌اند و نه راه عرفان بر آن‌ها گشاده است و نه از وحی که کتاب منیر است مدد گرفته‌اند. تفصیل این آیه نشان می‌دهد که چهار راه برای شناخت وجود دارد:
# راه حس.
# راه عقل.
# راه تهذیب و تزکیه.
# راه کتاب منیر و راه وحی که این راه مختص [[انبیای الهی]] است. <ref>جوادی آملی، عبدالله، معرفت شناسی در قرآن، قم، مرکز نشر اسراء، 1379، چاپ دوم، ص215-216.</ref>
 
مشخص است که باور سوسیال‌ها درباره متافیزیک به طور کل در تضاد با معارف اسلامی می‌باشد؛ زیرا عنصر اصلی در دین اسلام را اعتقاد به خدا، معاد و سایر امور ماوراء طبیعی تشکیل می‌دهد. و به همان دلایلی که در حس گرایی گفته شد (عدم انحصار ابزار شناخت در حس و تجربه)، اسلام نظر سوسیالیست در متافیزیک را نفی می‌کند.
 
علاوه بر آنچه در اختلاف اسلام و سویالیسم از نظر هدف گرایش گفته شد، در روش ها و ابزار ها و حتی نقاط تلاقی آن با سوسیالیسم بطور اجمال اختلاف دارد و این دو بطور تفصیل تضاد آشکار دارند و هر کدام به سوی هدف خود راهی جداگانه را می پیماید . اسلام راه های ویژه خود را در تحقق موازنه و مسئولیت اجتماعی و عدل و مبارزه با فقر و بهره برداری دارد و همچنین نظرات ویژه ای را در مالکیت فردی و اسباب و شرائط و قیود آثار و همچنین در مالکیت اجتماعی و زمینه ها و حدود آن، می پیماید. از همه اینها بالاتر ، اسلام خصائص و ویژگی هائی دارد که در معالجه و برخورد با قضایا و مشکلات فردی و جمعی ، مادی و معنوی انسانی، منحصر به خود اوست.
 
[[مالکیت خصوصی]] و [[اقتصاد آزاد]] و مبارزه با نابرابری از مسائل بسیار مهم [[نظام اقتصادی]] و سیاسی [[اسلام]] است.
[[اقتصاد اسلامی]] بر عمیق‌ترین ابزار علمی استوار است: از جهتی، مالکیت خصوصی را مشروع شمرده، بر [[اقتصاد آزاد]] تاکید دارد و آن را موجب زیادی تولید و رقابت در میدان‌های کار و تجارت و باعث تشویق بر گسترش هر چه بیشتر کار و تولید و ایجاد احساس مسئولیت در انجام کار می‌داند. اسلام، کار را هم چون جهاد در راه خدا و مایه شرف انسان قلمداد نموده، بیکاری و تنبلی را به شدت تقبیح و از آن نهی می‌کند. در مکتب اسلام، دولت موظف است امکانات کار و تجارت و امنیت لازم را برای مردم فراهم آورد تا مردم با خیالی راحت به کار اقتصادی خود بپردازند.
و از طرف دیگر، اسلام قوانین ثابتی را وضع کرده که زمینه تراکم ثروت و جمع شدن اموال در نزد گروهی خاص را از بین ببرد؛ مثلاً در اسلام ربا، حرام شده و نیز احتکار اموال و بهره‌کشی از افراد و غش در اموال و ضرر رساندن به اموال دیگران شدیدا نهی شده است.
از نظر اسلام، دولت موظف است کنترل بازار را به دست گیرد و جلوی گران‌فروشی، اجحاف و غش در معاملات را بگیرد و از تجار و صاحبان پول مالیات اخذ کند و بر هر فرد مسلمان، واجب است که هنگامی که اموالش از حد مقدار تعیین شده بالا برود و رشد داشته باشد، خمس و زکات آن را بپردازد تا برای فقرای جامعه خرج شود. این‌ها از جمله قوانینی است که تا حدودی باعث جلوگیری از تراکم ثروت می‌گردد.
بنابراین، اقتصاد اسلامی به هیچ وجه با نظام‌های اقتصادی مورد نظر سوسیالیسم که با روح عدالت بیگانه است و مردم را به سوی فقر و بدبختی سوق می‌دهد، هماهنگی و سازگاری ندارد.
 
== جستارهای وابسته ==
سطر ۲۵۵ ⟵ ۳۱:
* [[حکومت سوسیالیستی]]
* [[سوسیال‌دموکراسی]]
* [[سوسیالیسم اسلامی]]
* [[سوسیال فمینیسم]]
* [[اکو سوسیالیسم]]
سطر ۲۶۷ ⟵ ۴۲:
* [[اقتصاد دستوری]]
* [[کره شمالی]]}}
* [[لنینیسم]]
 
== پانویس ==
{{پانویس}}
 
== منابع ==
سطر ۲۷۷ ⟵ ۴۸:
* یوسفیه، ولی‌الله، سوسیالیسم انقلابی اسلام، جمعیت سوسیالیسم اسلامی ایران، ۱۳۵۸.
* انگلس، فریدریش، سوسیالیسم تخیّلی و سوسیالیسم علمی، ته‍ران، روشنگران و مطالعات زنان، ۱۳۸۴.
{{پانویس|چپ‌چین=بله}}
* قدوسى زاده، حسن‏، اصطلاحات سیاسى، فرهنگى و...، ص 95، قم، دفتر نشر معارف‏، چاپ دوم، 1390ش.
{{جنبه‌های سرمایه‌داری}}
* ر.ک: آستین رنی، آشنایی با علم سیاست، مترجم: سازگاری، لیلا، ص 119، دانشگاه تهران، 1374ش.
{{ضدجنگ}}
* رابرتسون، دیوید، فرهنگ سیاسی معاصر، ترجمه کیاوند، عزیز، ص 183.
{{عصر روشنگری}}
* به نقل از: پازرگاد، بهاء الدین، مکتب‌های سیاسی، ص 116، بی‌جا، انتشارات اقبال، بی‌تا.
{{فلسفه اجتماعی و سیاسی}}
* ر.ک: هادوی تهرانی، مهدی، مکتب و نظام اقتصادی اسلام، 93 – 94، قم، مؤسسه فرهنگی خانه خرد، چاپ دوم، 1383ش.
{{ایدئولوژی سیاسی}}
* علیزاده، اکبر اسد، فرهنگ واژه‌ها: سوسیالیسم، مجله مبلغان، ص 49 – 50، شماره 92.
{{جهان‌بینی}}
* همان، ص 50 – 51؛ ر.ک: مکتب و نظام اقتصادی اسلام، ص 103 – 217؛ مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج 15، ص 723 – 759 ؛ ج 20، ص 479 – 502، تهران، انتشارات صدرا.
{{ضد جنگ}}
<small>{{یادکرد-ویکی |پیوند =http://en.wikipedia.org/w/index.php?title=Socialist_state&oldid=460270501 |عنوان =Socialist state |زبان = انگلیسی |بازیابی = نوامبر ۲۰۱۱}}</small>
 
[[رده:سوسیالیسم|سوسیالیسم]]
{{ایدئولوژی سیاسی}}
[[رده:اقتصاد سیاسی]]
{{سوسیالیسم}}
[[رده:بهینه‌جویی‌های اقتصادی]]
[[رده:جمهوری‌خواهی]]
[[رده:سوسیالیسمجمع‌گرایی]]
[[رده:شکل‌هایجنبش‌های حکومتسیاسی]]
[[رده:کشورهای سوسیالیستی]]
[[رده:گونه‌های حکومت]]
[[رده:چپ‌گرایی]]
[[رده:ضد سرمایه‌داری]]
سطر ۳۰۰ ⟵ ۶۹:
[[رده:نظام‌های اقتصادی]]
[[رده:نظریه‌های سیاسی]]
[[رده:سوسیالیسم|سوسیالیسم]]
[[رده:اقتصاد سیاسی]]
[[رده:بهینه‌جویی‌های اقتصادی]]
[[رده:جمع‌گرایی]]
[[رده:جنبش‌های سیاسی]]
 
{{جهان‌بینی}}
{{ضد جنگ}}
{{جنبه‌های سرمایه‌داری}}
{{ضدجنگ}}
{{عصر روشنگری}}
{{فلسفه اجتماعی و سیاسی}}
{{ایدئولوژی سیاسی}}