قاعده طلایی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +مرتب (۱۴.۹ core): + رده:دین |
جز ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار: |
||
خط ۵:
* گاه شکل مثبتِ قاعده را شکلِ [[فعّال]] و شکل منفی قاعده را شکلِ [[انفعالی]] گویند؛ زیرا شکل مثبت قاعده باعث میشود شخص کار خوب را انجام دهد، ولی شکل منفی باعث میگردد فرد کار بد را انجام ندهد.<ref>مشارکتکنندگان ویکیپدیای کرواتی</ref>
این قاعده از دیرباز در [[فرهنگ]]های مختلف جهان به شکلهای مختلف بیان شده، و در تمامی [[ادیان]] مورد تأیید است؛ و این نشاندهنده آن است که گویا این قاعده بهطور فطری و ذاتی در [[طبیعت انسان]] و نظام درونی تصمیمگیرنده اخلاقی بشر وجود دارد. البته نامگرفتن آن به «قاعده طلایی» امری متأخر است، و این اصطلاح در قرن ۱۷ یا ۱۸ در اروپا و در [[زبان انگلیسی]] ابداع شدهاست، و به تدریج -پس از [[جنگ جهانی اول]]- به بقیه زبانها راه یافتهاست.<ref>مشارکتکنندگان ویکیپدیای کرواتی و آلمانی</ref><ref>{{cite web |url=http://www.etymonline.com/index.php?search=golden+rule&searchmode=none |title= Entry for "golden" |author= [[Douglas Harper]]|date= |work=[[واژهنامه ریشهشناسی زبان انگلیسی برخط|Online Etymology Dictionary]] |publisher=[[واژهنامه ریشهشناسی زبان انگلیسی برخط|Online Etymology Dictionary]]}}</ref><ref name = "Flew">{{Cite encyclopedia
== قاعده طلایی چه چیز هست، چه چیز نیست؟<ref>اکثر این بخش برگرفته از آثار گنسلر است: درآمدی جدید به فلسفه اخلاق، هری جی گنسلر، ترجمهٔ حمیده بحرینی، نشر آسمان خیال، ۱۳۸۵.
* یک نظریه صوری شدهٔ اخلاقی، هَری جی. گنسلر، ترجمه مهدی اخوان.</ref> ==
▲۱- قاعده طلایی، قاعدهٔ «[[مقابله به مثل]]» یا «[[معامله به مثل]]» نیست؛ چه این عملِ متقابل از نوع کیفرهای مشروع قانونی باشد، چه از نوع ناصحیح و انتقامگیرنده(تلافیگرانه و کینهجویانه). این قاعده نمیگوید «با دیگران آنگونه که [آنها با تو] رفتار میکنند/کردهاند، رفتار کن.» بلکه بیان میدارد «با دیگران آنگونه که دوست داری(و انتظار داری) آنها با تو رفتار کنند، رفتار کن».
▲۲- قاعده طلایی، قاعدهٔ «سرمایهگذاری شخصی» و «مصلحتاندیشی فردی» و «معاوضه تاجرانه» نیست. این قاعده نمیگوید «اگر میخواهی دیگران [در آینده] کاری را برایت انجام دهند، تو نیز مانند آنرا برایشان انجام ده.» یعنی این قاعده به قصد دریافت پاداش و سزای متقابل نیست.
▲۳- قاعده طلایی اِخبار از واقع نمیکند که «[[کما تدین تدان]]: آنگونه که رفتار کنی، با تو رفتار خواهد شد». البته به کمک قاعده «کما تدین تدان» و قاعده طلایی میتوان به عمل صحیحتری رسید، و آن قاعده احساس و اراده ما را بهتر میانگیزد (احتمال عدم سازگاری بین عقیده و رفتار را کاهش میدهد).
▲۴- قاعده طلایی، همان «[[اصل عدم تجاوز]]: اعمال تو نباید به دیگران آسیب برساند» نیست، حتی اگر کسی قائل باشد نتایج منطقی اینها یکسان است، و باعث [[عدم خشونت]] بیجا میشود.<ref>مشارکتکنندگان ویکیپدیای فرانسوی</ref>
▲۵- قاعده طلایی مربوط به شرایط یکسان و موقعیت مشابهاست. شخص باید فرض کند که خصوصیات و ویژگیهای شخص مقابل را دارد (خود را جای دیگران فرض کردن، فراتر از این است که فرض کنیم آن کار در قبال خودمان انجام گیرد). اگر شخص صرفاً خودش را به جای طرف مقابل فرض کند، باعث نتایج اشتباهی خواهد شد. برای مثال:
▲* خطاب به یک پزشک: اگر نمیخواهی بیمار [[آپاندیس]]ات را بر ندارد، آپاندیسش را بر ندار!
* خطاب به یک بیمار: اگر میخواهی پزشک آپاندیسات را بردارد، آپاندیسش را بردار!
* سؤال صحیح این است که: اگر در موقعیت پزشک بودم (و آپاندیس سالم داشتم) دلم میخواست چگونه با من رفتار شود؟
* خطاب به والدین: اگر میخواهید بچهتان تنبیهتان نکند، او را تنبیه نکنید!
* خطاب به یک بینا: از آنجا که نمیخواهی کسی (یا نابینایی) در رد شدن از خیابان تو را کمک کند، تو هم در رد شدن از خیابان به این نابینا کمک مکن!
* خطاب به یک شنوا: من با پدرم (که گوشش سنگین است) بلند صحبت نمیکنم، چون دلم نمیخواهد که او با من اینقدر بلند صحبت کند.
روش صحیح مطرح کردن چنین سؤالاتی چنین است:
* من با پدرم (که گوشش سنگین است) بلند صحبت میکنم، اما دلم نمیخواهد که او با من بلند صحبت کند (چرا که وضع شنوایی من طبیعی است)
* سؤال صحیح این است که: اگر در وضع مشابهی با پدرم([[کمشنوایی]]) بودم دلم میخواست چگونه با من رفتار شود؟
سطر ۳۳ ⟵ ۲۷:
* پسر [[بچه]] ای را در نظر بگیرید که دائماً میخواهد انگشتش را درون [[پریز برق]] کند، و تنها راه مقابله با او [[تنبیه]] کردن [سطحی] اوست.
* شکل نادرست اِعمال قاعده: اگر به جای بچه بودم [با ذهنیت و آگاهی یک بچه دوساله] دلم میخواست مرا تنبیه کنند؟ (بچه دوست ندارد کتک بخورد!)
* شکل درست اعمال قاعده: آیا [با آگاهی الآنم] دلم میخواهد اگر جای بچه بودم مرا تنبیه کنند؟ (پسر بچه اگر از شرایط درست و واقعی آگاه شود، از تنبیه خود متشکر خواهد بود، هرچند در حال حاضر رضایت نداشته باشد
پس: با کتک زدن بچه، قاعده طلایی را نقض نکردهام، چرا که دوست دارم در موقعیت مشابه به همین صورت با من رفتار میشد.
* به همین شکل، ادب کردن کودک یا بزرگسالی که از [[مقررات]] مدرسه یا دانشگاه تخطی کردهاست، گرچه او دوست ندارد [[مجازات]] شود، مخالف قاعده نیست.
سطر ۳۹ ⟵ ۳۳:
* شکل نادرست بیان قاعده: اگر من بیهوش/مست/دیوانه بودم در آن هنگام دلم میخواست چه کاری در قبال من انجام گیرد؟
* شکل درست بیان قاعده: آیا من در حال حاضر دلم میخواهد اگر بیهوش/مست/دیوانه بودم در قبال من فلان رفتار انجام گیرد؟
* در مورد اعمال قانون بر [[مجرم]]، باید مراقب بود شکل صحیح قاعده به کار رود: نادرست است که مجرم به قاضی بگوید: همچنانکه تو دوست نداری به زندان بروی (کسی تو را به زندان بفرستد)، نباید کسی (من) را هم به زندان بفرستی!
به بیان دیگر، قاعده طلایی بیان نمیکند که «با دیگران چنان رفتار کنید که "آنهاً دوست دارند شما با ایشان رفتار کنید (دوست دارند با ایشان رفتار شود)». این گفته را برخی قاعده پلاتین نام نهادهاند: یعنی نه فقط شرایط و ویژگیهای طرف مقابل را در نظر بگیریم، بلکه علایق آنها را هم در نظر بگیریم. بلکه قاعده طلایی بیان میدارد: با دیگران چنان رفتار کنید که دوست دارید با شما رفتار شود (که شما دوست دارید آنها با شما رفتار کنند).
* برای مثال، قاعده طلایی مستقیماً سخنی
▲۸- قاعده طلایی زیرساخت «همه» وظایف و [[تکلیف|تکالیف]] اخلاقی نیست. این قاعده یک [[اصل]] اخلاقی است، نه یک [[نظام اخلاقی]]؛ راهنما ایست برای رفتار، ولی «جایگزین»ی برای قواعد و [[هنجار]]های اخلاقی نیست.
▲* برای مثال، قاعده طلایی مستقیماً سخنی درباره سخن درباره تعهدات، وظایف و تکالیف شخص نسبت به خودش ندارد، و لزوماً باعث ایجاد [[شرافت]] و [[عزت نفس]] نمیشود، و حتی مثلاً لزوماً [[خودکشی]] را منع نمینماید.
=== نتیجه قاعده طلایی ===
قاعده طلایی [[پادزهر|پادزهرِ]] «خودخواهی و [[خودمحوری]]» و «[[تعصب]] و [[جانبداری]] بیجا» است. این قاعده باعث ثبات و [[سازگاری]] رفتاری عاملِ آن است. در این قاعده شما [[بیطرفی]] و [[انصاف]] خود را مورد سنجش قرار میدهید. در واقع، اعمال این قاعده باعث ایجاد دید بیطرفانه و منصفانه و «[[عقلانی]]» است، همراه با رها نکردنِ همدردی و همفکری نسبت به طرف مقابل (احترام به افراد) است. البته این «عقلانیت»، نیازمند درجهای از بلوغ اخلاقی (صدق و خلوصِ اخلاقی) از طرف عامل است.
این قاعده یک اصل اخلاقی مبتنی بر «سازگاری» است، و راهنمایی برای رفتار با دیگران با توجه ارزشها و اصول اخلاقی خود. این قاعده تضمین میکند که -اگر طبق آن رفتار شود- با
قاعده طلایی معمولاً باعث میشود ما با شفقت، [[رحیم|رحمت]]، سخاوت و خیرخواهی با دیگران رفتار کنیم، و از کارهای بدخواهانه، [[ستم|ظالمانه]]، فریبگرانه و خیانتآمیز بپرهیزیم.
سطر ۵۶ ⟵ ۴۹:
== قاعده طلایی در دین اسلام ==
[[دین اسلام]] در آیات [[قرآن]] و روایات پیامبر و دیگر [[چهارده معصوم|معصومین]]، به این قاعده توجه بسیاری نمودهاست.
=== قاعده طلایی در قرآن ===
کتاب «نگاهی جامع به قاعده طلایی»
۱- «عفو داشته باشید و گذشت نمایید: آیا دوست نمیدارید که مورد عفو خداوند متعال قرار گیرید؟ و خداوند آن عفوکنندهٔ رحمتگستر است.»<ref>{{شروع عربی}}سوره نور(۲۴)، آیه ۲۲: وَ لْیعْفُوا وَ لْیصْفَحُوا أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ یغْفِرَ اللَّهُ لَکمْ وَ اللَّهُ غَفُورٌ رَحیمٌ{{پایان عربی}}</ref>
۲- «وای بر [[کمفروشی|کمفروشان]]: آنان که وقتی برای خود پیمانه میکنند، حق خود را بهطور کامل میگیرند. امّا هنگامی که میخواهند برای دیگران پیمانه یا وزن کنند، کم میگذارند! آیا آنها گمان نمیکنند که برانگیخته میشوند، در روزی بزرگ که مردم در پیشگاه پروردگار جهانیان میایستند؟»<ref>{{شروع عربی}}سوره مطفّفین(۸۳)، آیه ۱ تا ۶: وَیلٌ لِّلْمُطَفِّفِینَ(۱) الَّذِینَ إِذَا اکتَالُواْ عَلی النَّاسِ یسْتَوْفُونَ(۲) وَ إِذَا کاَلُوهُمْ أَو وَّزَنُوهُمْ یخْسِرُونَ(۳) أَ لَا یظُنُّ أُوْلَئک أَنَّهُم مَّبْعُوثُونَ(۴) لِیوْمٍ عَظِیمٍ(۵) یوْمَ یقُومُ النَّاسُ
۳- «به [[یتیم]]ان و [[فقیر|مستمندان]] روزی دهید و با آنان بهطور شایسته سخن بگویید! کسانی که اگر [[فرزند]]ان ناتوانی از خود به یادگار بگذارند از آینده آنان میترسند، باید (از ستم
۴- «ای کسانی که ایمان آوردهاید! از قسمتهای پاکیزه اموالی که به دست آوردهاید [[صدقه|انفاق]] کنید؛ و برای انفاق، به سراغ قسمتهای نامرغوب آن نروید، که اگر آن را به خودتان میدادند جز با چشمپوشی و بیمیلی نمیپذیرفتید؛ و بدانید که خداوند بینیاز و ستودهاست.»<ref>{{شروع عربی}}سوره بقره(۲)، آیه ۲۶۷: یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَیباتِ ما کسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَکمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَیمَّمُوا الْخَبِیثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذِیهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فِیهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِی حَمِیدٌ{{پایان عربی}}</ref>
۵- «و برای خدا دخترانی میپندارند -منزّهاست او- و برای خودشان آنچه را میل دارند [قرار میدهند]. و هر گاه به یکی از آنها [تولّد] فرزند دختر را خبر دهند چهرهاش [از شدّت خشم] سیاه میشود، و [به ناگزیر] خشم و اندوه خود را فرو
* برخی<ref>مشارکت کنندگان ویکیپدیای نروژی</ref> آیه ۲۷۹ [[سوره بقره]] «نه به دیگران ستم میکنید، و نه به شما ستم میشود»
=== قاعده طلایی در روایات اسلامی ===
قاعده طلایی در [[حدیث|احادیث]] اسلامی به شکلهای مختلفی بیان شدهاست. برای نمونه:
* شخصی از [[پیامبر اسلام]] پرسید: «ای فرستاده خدا! کاری به من یاد بده که میان آن کردار و [[بهشت]] فاصلهای نباشد.» پیامبر فرمود: «خشم مگیر و از مردم چیزی طلب مکن، و نیز برای مردم بپسند آنچه را برای خود میپسندی.»<ref>{{شروع عربی}}قَالَ رَجُلٌ لِلنَّبِی ص یا رَسُولَ اللَّهِ عَلِّمْنِی عَمَلًا لَا یحَالُ بَینَهُ وَ بَینَ الْجَنَّةِ قَالَ لَا تَغْضَبْ وَ لَا تَسْأَلِ النَّاسَ شَیئاً وَ ارْضَ لِلنَّاسِ مَا تَرْضَی لِنَفْسِک (أمالی طوسی، ص ۵۰۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۷، ص ۲۲۲؛ بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۲۷ و ج ۷۴، ص ۱۲۵){{پایان عربی}}</ref>
* عرب بادیه نشینی نزد پیامبر آمد، رکاب [[شتر]] پیامبر را گرفت و گفت: ای [[رسول خدا]]، چیزی به من یاد بده که بهوسیله آن وارد [[بهشت]] شوم! پیامبر فرمود: «آنچه را که دوست داری دیگر مردمان نسبت به تو روا دارند، تو نیز همان را نسبت به آنان روا
* [[پیامبر اسلام]] در نصیحتی به [[علی بن ابی طالب]] گفت: ای علی! هر چه برای خود نمیپسندی برای دیگری مپسند، و آنچه برای خود میخواهی برای دیگران هم بخواه؛ در این صورت در قضاوت خویش دادگر و در دادگریت یکساننگر خواهی بود، و اهل آسمان تو را دوست خواهند داشت و در سینه اهل زمین به محبّت جای خواهی گرفت. این سفارش مرا -به خواست خدا- به خاطر سپار.<ref>{{شروع عربی}}یا عَلِی مَا کرِهْتَهُ لِنَفْسِک فَاکرَهْ لِغَیرِک وَ مَا أَحْبَبْتَهُ لِنَفْسِک فَأَحْبِبْهُ لِأَخِیک تَکنْ عَادِلًا فِی حُکمِک مُقْسِطاً فِی عَدْلِک مُحَبّاً فِی أَهْلِ السَّمَاءِ مَوْدُوداً فِی صُدُورِ أَهْلِ الْأَرْضِ احْفَظْ وَصِیتِی إِنْ شَاءَ اللَّهُ تَعَالَی (تحف العقول، ص ۱۳؛ بحارالأنوار، ج ۷۴، ص ۶۸){{پایان عربی}}</ref>
* [[علی]] در سفارش به فرزندش گفت: ای پسرم! توصیهام را دریاب، و [[نفس|نفْسِ]] خود را ترازو و [[مقیاس]] میان خود و دیگران قرار ده: پس آنچه را که برای خود دوست داری برای دیگران نیز دوست بدار، و آنچه را که برای خود خوش نمیداری، برای دیگران هم خوش مدار؛ ستم روا مدار، آنگونه که دوست نداری به تو ستم شود؛ نیکی کن، آنگونه که دوست داری به تو نیکی کنند؛ و آنچه را که برای دیگران زشت میداری برای خود نیز زشت بشمار؛ و چیزی را برای مردم بپسند که برای خود میپسندی؛ چیزی را که نمیدانی مگو، بلکه همهٔ چیزهایی که میدانی را مگو: از مواردی که دوست نداری که در مورد تو گفته شود.<ref>{{شروع عربی}}یا بُنَی تَفَهَّمْ وَصِیتِی، وَ اجْعَلْ نَفْسَک مِیزَاناً [فِیمَا] بَینَک وَ بَینَ غَیرِک، فَأَحْبِبْ لِغَیرِک مَا تُحِبُّ لِنَفْسِک وَ اکرَهْ لَهُ مَا تَکرَهُ لِنَفْسِک، وَ لَا تَظْلِمْ کمَا لَا تُحِبُّ أَنْ تُظْلَمَ (تحب أن لا تظلم)، وَ أَحْسِنْ کمَا تُحِبُّ أَنْ یحْسَنَ إِلَیک وَ اسْتَقْبِحْ لِنَفْسِک (مِنْ نَفْسِک) مَا تَسْتَقْبِحُهُ مِنْ غَیرِک، وَ ارْضَ مِنَ النَّاسِ [لَک] بِمَا تَرْضَاهُ لَهُمْ مِنْ نَفْسِک وَ لَا تَقُلْ مَا لَا تَعْلَمُ بَلْ لَا تَقُلْ کلَّ مَا عَلِمْتَ مِمَّا لَا تُحِبُّ أَنْ یقَالَ لَک (نهجالبلاغة طبع صبحی صالح، نامه ۳۱؛ تحفالعقول، ص ۷۳؛ غررالحکم، ح ۱۱۰۳۰ و ۱۱۰۳۱؛ مستدرکالوسائل، ج ۱۱، ص ۳۱۱؛ بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۲۹ و ج ۷۴، ص ۲۰۵ و ۲۲۴. شبیه آن در: من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۸۴؛ وسائلالشیعة، ج ۱۲، ص ۲۰۲.){{پایان عربی}}</ref>
* [[علی بن ابی طالب]] گفت: برای [[ادب]] کردن خود همین بس که آنچه را که از دیگری بد میداری، از آن اجتناب نمایی؛ برادر مؤمنت همان حقّ را بر تو دارد که تو بر او داری.<ref>{{شروع عربی}}کفَاک أَدَباً (تَأْدِیباً) لِنَفْسِک اجْتِنَابُ مَا تَکرَهُهُ لِغَیرِک (مِنْ غَیرِک)، وَ عَلَیک لِأَخِیک الْمُؤْمِنِ مِثْلُ الَّذِی لَک عَلَیهِ (کافی، ج ۸، ص ۲۲؛ اعلام الدین، ص ۸۱ و ۱۷۸؛ تحفالعقول، ص ۸۸ و ۹۵؛ شرح نهجالبلاغة ابنابیالحدید، ج ۲۰، ص ۲۵۹؛ مجموعةورام، ج ۲، ص ۳۹؛ کنزالفوائد، ج ۱، ص ۹۳؛ غرر الحکم، ح ۹۶۶۷؛ بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۱۶۵ و ج ۷۴، ص ۲۳۸ و ۲۸۶. شبیه آن در: أعلامالدین، ص ۸۱ و ۱۸۶؛ أمالی طوسی، ص ۱۱۴؛ أمالی مفید، ۳۳۶؛ غررالحکم، ح ۲۴۷؛ کنزالفوائد، ج ۱، ص ۲۷۹؛ نهجالبلاغة طبع صبحی صالح، حکمت ۳۶۵ و ۴۱۲؛ بحارالأنوار، ج ۱، ص ۱۶۹ و ج ۶۶، ص ۴۰۷ و ج ۶۷، ص ۷۳ و ج ۶۸، ص ۳۲۸ و ج ۷۲، ص ۶۷ و ج ۷۴، ص ۴۰۳ و ج ۷۵، ص ۳۷۷){{پایان عربی}}</ref>
==== مثالهایی از قاعده ====
در بیان مثالها و مصداقهایی از قاعده طلایی در [[روایات]] آمدهاست:
* [[جعفر صادق|جعفر بن محمد صادق]] فرمود: حق [[مسلمان]] بر [[برادر دینی|برادر مسلمانش]] این است که خود سیر نباشد و برادرش [[گرسنه]] باشد، و خود [[سیراب]] نباشد و برادرش [[تشنه]] باشد، و هر گاه برادرش جامه ندارد، جامه (زیادی) نپوشد، وه چه بزرگ است حق مسلمان بر برادر مسلمانش! هر چه برای خود دوست میداری برای برادر مسلمانت هم دوست بدار، و
* [[علی بن الحسین|علی بن الحسین سجّاد]] در بیان حقوق مسلمان گفت: مسلمانان را همچون [[خانواده]] خود بدان: سالخوردهشان را مانند [[پدر]] خود در نظر بگیر، پیرزنشان را مثل [[مادر]]ت، و همسنّ خویش را به منزلهٔ [[برادر]]ت، و خردسالشان را همچون [[فرزند]]ت! در این صورت به کدام یک از اینان (والدین، فرزند، برادر خود) دوست داری [[ستم]] کنی؟ و کدام یک را بدخواهی (دوست داری به زیانش ادعایی کنی یا نفرینش نمایی)؟ و کدام یک را دوست داری که اسرارش را فاش کنی و آبرویش را بریزی؟<ref>یقول الامام زین العابدین (ع) لاحد اصحابه: {{شروع عربی}} «یا زُهْرِی وَ مَا عَلَیک أَنْ تَجْعَلَ الْمُسْلِمِینَ [مِنْک] بِمَنْزِلَةِ أَهْلِ بَیتِک: فَتَجْعَلَ کبِیرَهُمْ بِمَنْزِلَةِ وَالِدِک، وَ تَجْعَلَ صَغِیرَهُمْ بِمَنْزِلَةِ وُلْدِک، وَ تَجْعَلَ تِرْبَک بِمَنْزِلَةِ أَخِیک؛ فَأَی هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَظْلِمَ؟ وَ أَی هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَدْعُوَ عَلَیهِ؟ وَ أَی هَؤُلَاءِ تُحِبُّ أَنْ تَهْتِک سِتْرَهُ؟» (احتجاج، ج ۲، ص ۳۱۹؛ تفسیر منسوب به امام عسکری، ص ۲۵؛ مجموعةورام، ص ۲، ص ۹۳؛ بحارالأنوار، ج ۷۱، ص ۱۵۵). همچنین: عَنْ سَیدِ الْعَابِدِینَ عَلِی بْنِ الْحُسَینِ قَالَ: [رساله الحقوق]... حَقُّ أَهْلِ
* [[جعفر صادق|جعفر بن محمد صادق]] در پاسخ کسی که
* [[ابو بصیر]] میگوید به [[جعفر صادق|جعفر بن محمد صادق]] عرض کردم: اگر در راه زنی از کنار مردی بگذرد آیا جایز است به او نیک بنگرد؟ او فرمود: آیا کسی از شما دوست دارد مردی اجنبی به همسر او، یا زنی از بستگانش چنان نظر افکند؟ عرض کردم: نه. فرمود: برای مردم همان را بخواه که برای خود میخواهی و رضایت میدهی.<ref>{{شروع عربی}}قَالَ أَبُو بَصِیرٍ لِلصَّادِقِ ع: الرَّجُلُ تَمُرُّ بِهِ الْمَرْأَةُ فَینْظُرُ إِلَی خَلْفِهَا قَالَ أَ یسُرُّ أَحَدُکمْ أَنْ ینْظَرَ إِلَی أَهْلِهِ [وَ ذَاتِ قَرَابَتِهِ] قُلْتُ لَا قَالَ فَارْضَ لِلنَّاسِ مَا تَرْضَاهُ لِنَفْسِک (ارْضَوْا لِلنَّاسِ مَا تَرْضَوْنَ لِأَنْفُسِکمْ) (من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۱۹؛ وسائل الشیعة، ج ۲۰، ص ۲۰۰؛ دعائم الإسلام، ج ۲، ص ۲۰۱؛ مستدرکالوسائل، ج ۱۴، ص ۲۷۳){{پایان عربی}}</ref>
* [[جعفر صادق|جعفر بن محمد صادق]] فرمود: [[تقوا]]ی الهی را رعایت کنید و [[عدالت]] را اجرا کنید، زیرا شما خودتان از کسانی که عدالت را اجرا نمیکنند عیبجویی میکنید.<ref>{{شروع عربی}}عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: قَالَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْدِلُوا فَإِنَّکمْ تَعِیبُونَ عَلَی قَوْمٍ لَا یعْدِلُونَ (کافی، ج ۲، ص ۱۴۷؛ وسائلالشیعة، ج ۱۵، ص ۲۹۳؛ بحارالأنوار، ج ۷۲، ص ۳۸){{پایان عربی}}</ref>
== قاعده طلایی در دیگر ادیان ==
«قاعده طلایی» از عمومیترین قواعد و اصول اخلاقی است، که تقریباً توسط همه ادیان به نحوی بیان شدهاست:
* در کتاب [[تلمود]]، که از متون مقدس یهودی است، آمدهاست که فردی بتپرست نزد عالمی یهودی آمده به او گفت: تا من روی یک پا ایستادهام تمامی تورات را به من بیاموز! آن دانشمند چنین پاسخ داد: «آنچه را خود از آن نفرت داری در حق همنوعت روا مدار. این همه تورات است، و بقیه توضیح و تفسیر آن است.»
* در [[اناجیل]] آمدهاست که [[عیسی مسیح]] فرمود: «با دیگران
میتوان گفت قاعدهای که [[عیسی مسیح]] بیان کرده، قاعده طلایی است؛ و آنچه در تلمود آمده، قاعده نقرهای.
در منابع اسلامی نیز این قاعده از قول [[پیامبر]]ان پیشین ذکر شدهاست:
* خداوند به [[آدم]] وحی کرد: همه سخنی که با تو دارم را در چهار کلمه برایت گرد آوردم:... چهارم: اینکه برای مردم آن را خوش داری که برای خود همان را خوش میداری؛ و برای مردم بد داری آنچه برای خود بد میداری.<ref>{{شروع عربی}}أَوْحَی اللَّهُ إِلَی آدَمَ ع أَنِّی سَأَجْمَعُ لَک الْکلَامَ (الْخَیرَ کلَّهُ) فِی أَرْبَعِ
* [[لقمان حکیم]] به پسرش سفارش کرد: فرزند عزیزم! تو را به شش خصلت
* در
* [[عیسی مسیح]] به یکی از یارانش گفت: آنچه نخواهی نسبت به تو کنند، نسبت به هیچکس مکن.<ref>{{شروع عربی}}قَالَ عِیسَی ابْنُ مَرْیمَ ع لِبَعْضِ أَصْحَابِهِ مَا لَا تُحِبُّ أَنْ یفْعَلُ بِک فَلَا تَفْعَلْهُ بِأَحَدٍ (أمالیصدوق، ص ۳۶۶؛ روضةالواعظین، ج ۲، ص ۴۷۰؛ مشکاةالأنوار، ص ۱۷۴؛ بحارالأنوار، ج ۱۴، ص ۲۸۷ و ج ۷۱، ص ۱۵۷).{{پایان عربی}}</ref>
* [[عیسی مسیح]] فرمود: من [[بیمار]]ان را به اذن خدا [[شفا]] دادم، افراد [[کور]] و [[پیس]] را به یاری خداوند سالم گردانیدم و [[مرده|مردگان]] را به اذن خدا زنده کردم، ولی نتوانستم احمق را معالجه کنم. گفتند: ای روح اللَّه! احمق کیست؟ فرمود: آن خودرأی و خودخواهی که همه برتریها را به نفع خود میخواهد، نه به ضرر خودش؛ و همیشه حقّ را از آن خود میداند، نه علیه خود، این همان احمقی است که هیچ راهی برای مداوای او نیست.<ref>{{شروع عربی}}إِنَّ عِیسَی ابْنَ مَرْیمَ ع قَالَ [إذا] دَاوَیتُ الْمَرْضَی فَشَفَیتُهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أَبْرَأْتُ الْأَکمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَالَجْتُ الْمَوْتَی فَأَحْییتُهُمْ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ عَالَجْتُ الْأَحْمَقَ فَلَمْ أَقْدِرْ عَلَی إِصْلَاحِهِ فَقِیلَ یا رُوحَ اللَّهِ وَ مَا الْأَحْمَقُ قَالَ الْمُعْجَبُ بِرَأْیهِ وَ نَفْسِهِ الَّذِی یرَی الْفَضْلَ کلَّهُ لَهُ لَا عَلَیهِ وَ یوجِبُ الْحَقَّ کلَّهُ لِنَفْسِهِ وَ لَا یوجِبُ عَلَیهَا [حَقّاً] فَذَلِک الْأَحْمَقُ الَّذِی لَا حِیلَةَ فِی مُدَاوَاتِهِ (الاختصاص، ص ۲۲۱؛ قصصالأنبیاء جزایری، ص ۴۱۷؛ مستدرک الوسائل، ج ۱، ص ۱۳۸؛ بحارالأنوار، ج ۶۹، ص ۳۲۰){{پایان عربی}}</ref>
سطر ۱۰۲ ⟵ ۹۶:
== قاعده طلایی در شعرها و تمثیلها ==
[[سعدی]] چنین سروده:{{شعر}}
{{ب|
{{ب|هرچه بر نفس خویش نپسندی|
{{پایان شعر}}
{{شعر}}
{{ب|
{{ب|چیست دانی سرّ دینداری و دانشمندی؟|آن روا دار که
{{پایان شعر}}
{{شعر}}
|