هزار و یک شب: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏شخصیت‌ها: اصلاحات
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
جز ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
خط ۸:
[[پرونده:Sultan Pardons Scheherazade.jpg|220px|بندانگشتی|شهریار شهرزاد را می‌بخشد.]]
 
به‌گفته [[علی‌اصغر حکمت]] این کتاب پیش از دوره هخامنشی در هند به وجود آمده و قبل از حمله [[اسکندر]]، به فارسی (احتمالاً [[فارسی باستان]]) ترجمه شده و در قرن سوم هجری زمانی که [[بغداد]] مرکز علم و ادب بود از پهلوی به عربی برگردانده شده‌است. اصل پهلوی کتاب ظاهراً از زمانی که به [[عربی]] ترجمه شده از میان رفته‌است. او دلیل آنکه کتاب پیش از اسکندر به فارسی درآمده را به ''[[مروج‌الذهب]]'' [[مسعودی]] (درگذشته به سال ۳۴۶ ه‍. ق) و ''[[الفهرست]]'' [[ابن ندیم]] (درگذشته به سال ۳۸۵ ه‍. ق) مراجعه می‌دهد و سپس با اشاراتی به مشابهت هزار و یک شب با [[کتاب استر]] [[تورات]] استدلال می‌کند که هر دو کتاب در یک زمان و پیش از حمله اسکندر نوشته شده‌اند و ریشه واحد دارند. نام ایرانی آن [[هزار افسان]] است و وقتی به عربی ترجمه شده، نخست ''الف خرافه'' و سپس ''الف لیله'' خوانده شده، و چنان‌که حکمت می‌گوید در زمان [[خلفای فاطمی]] مصر به صورت ''الف لیلة و لیله'' (هزار شب و یک شب) درآمده‌است.
 
کتاب هزار و یک شب به سه نسخه تقسیم می‌شود:
خط ۳۲:
نخستین ترجمهٔ هزار و یک شب به زبان‌های [[اروپا]]یی در قرن هجدهم میلادی به دست [[آنتوان گالان]] به [[زبان فرانسوی|فرانسوی]] درآمد و در سال ۱۷۰۴ میلادی منتشر شد. [[سر ریچارد برتون]] نخستین ترجمه انگلیسی این کتاب را در ۱۸۸۵ عرضه کرد. [[بورخس]] همه آثارش را مدیون هزار و یک شب می‌دانست و تأثیر آن بر بسیاری از نویسندگان معروف جهان ازجمله کسانی چون [[جیمز جویس]] انکارناپذیر است.
 
حکمت برای اصل و نسب هندی کتاب دو دلیل می‌آورد. یکی از آن‌ها قصه‌های تودرتو (حکایت در حکایت) است که در ادبیات هند سابقه دارد و ایرانیان نیز به گفته علامه قزوینی با این شیوه آشنایی داشتند. بیضایی با اشاره به اینکه در میان هندیان هیچ نشانی از هزار افسان نمانده‌است اما نزد ایرانیان (تا سده هفتم هجری) به دفعات به آن اشاره شده‌است، این کتاب را ایرانی می‌داند نه هندی و شیوه داستان‌های تو در تو را تألیفی ایرانی بر پایهٔ فرهنگ مشترک ایرانی-هندی می‌داند.<ref name=":0" />
 
[[رضا طاهری]] می‌نویسد:در داستان نخستینِ هزارو یک شب، پادشاهی به نام شهریار هر شب با زنی هم بستر می‌شد و بعد او را می‌کشت. شهرزاد دختری که از بیزاری پادشاه از زنان آگاه بود با شهریار ازدواج می‌کند و هر شب برای پادشاه قصه‌ای را روایت می‌کند. مجموعه این روایت‌های شبانه و مدام با هدفمندی و نکات محتوایی که شهرزاد روایت می‌کند، بیماری شهریار را با قصه‌درمانی در بازهٔ زمانی هزار ویک شب درمان می‌کند.