زبان فرانسوی: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ویرایش 185.99.213.101 (بحث) به آخرین تغییری که 89.199.42.49 انجام داده بود واگردانده شد
برچسب: واگردانی
FreshmanBot (بحث | مشارکت‌ها)
جز اصلاح فاصله مجازی + اصلاح نویسه با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۸۳:
 
== طبقه‌بندی زبان‌شناختی ==
فرانسوی یکی از زبانهایزبان‌های هند و اروپایی است بعدها از [[زبان‌های رومیایی]] تأثیر گرفته‌است که از [[زبان لاتین]] مشتق شده‌است، هم‌چنان‌که زبان‌های ملی مانند [[زبان ایتالیایی|ایتالیایی]]، [[پرتغالی]]، [[زبان اسپانیایی|اسپانیایی]]، [[زبان رومانیایی|رومانیایی]] و زبان‌های در اقلیت از [[اوکسیتان]] تا [[ناپل]] و… چنین هستند. با این وجود نزدیک‌ترین زبان‌های وابسته به آن، زبان‌های [[زبان‌های اوییل]] و [[کرئول‌های فرانسه‌پایه]] می‌باشد.
 
== موقعیت بین‌المللی ==
خط ۱۰۷:
{{گفتاورد تزیینی|از میان نمونه‌های بیشمار می‌توان قضیهٔ کلی «homo est animal» را مثال آورد. «homo» به معنای هر دو واژهٔ «مرد» و «زن» است که در زبان فرانسوی معادلی ندارد. از «animal» نیز معنای هر چیز صاحب روح و قوهٔ ادراک مستفاد می‌شود، اما در زبان فرانسوی واژه‌ای که مدلول دقیق این معنا باشد نمی‌توان یافت.}}
 
برای رهایی از این تنگناهای زبانی بود که ارسم و دیگران بر آن شدند تا زبان فرانسوی را با وامگیری از واژگان لاتینی و یونانی توانمند سازند. ایشان این کار را به درستی و بدون زورآور کردن الگوهای دستوری زبانهایزبان‌های مذکور به زبان فرانسوی انجام دادند یعنی بر خلاف بعضی نویسندگان اسپانیایی مانند گونگورا که این کار را ناشیانه و با افراط انجام دادند و افزون بر واژگان، الگوهای دستوری یونانی و لاتینی را نیز که واقعاً نمی‌توان به آن‌ها رنگ و بوی بومی داد وارد زبان کردند امری که موجب کج‌روی زبان و اندیشه می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی =هایت | نام =گیلبرت | عنوان =ادبیات و سنتهای کلاسیک - تأثیر یونان و روم بر ادبیات غرب | ترجمه =محمد کلباسی و مهین دانشور | جلد =۱ | سال =۱۳۷۶ | ناشر = آگاه |مکان =تهران | شابک =۹۶۴۴۱۶۰۳۵۵ | صفحه =۱۹۸–۲۰۴ | تاریخ بازبینی = ۲۴ دی ۱۳۹۴}}</ref>
 
در سدهٔ شانزدهم میلادی انقلاب فرهنگی بزرگی در سراسر اروپا و به تبع آن در فرانسه رخ‌داد. از قدرت عظیم کلیساها کاسته شد و فرهنگ و هنر و صنعت شکوفا گردید. به این ترتیب بود که زبان لاتین کم‌کم از دستگاه رسمی حذف گردید. در سال ۱۵۳۹ پادشاه فرانسه که [[فرانسوای اول]] نام داشت، دستور داد که متون دادگاه‌ها به جای لاتین به زبان فرانسوی نگاشته شود. در همین ایام بود که کشیشی به نام [[ژان کالون]] برای اولین بار نوشته‌های مذهبی خود را از لاتین به فرانسوی ترجمه نمود. در سال ۱۵۴۹ مقاله بسیار مهمی با عنوان «در دفاع و اهمیت زبان فرانسوی و هر چه غنی‌تر کردن آن» توسط شاعر و منتقد معروفی به نام [[یواخیم دو بله]] نوشته شد. فرانسه در این دوران مانند سایر ملل اروپایی به دوران با عظمت [[یونان باستان]] نگاهی دوباره کرد و در نتیجه آن بود که کلمات بسیاری از فرهنگ قدیم یونان به فرانسوی وارد شد. همچنین واژه‌های فراوانی از ایتالیای بعد از رنسانس و حتی از عربی قرض گرفته شده و به سرعت وارد فرانسوی می‌گردید.
خط ۱۱۷:
 
== زبان فرانسوی در ایران ==
در ایران زبان فرانسوی بعد از انگلیسی دومین زبان محبوب است. زبان فرانسوی از عهد صفویه در ایران مورد توجه قرار گرفت. این زبان به ویژه در دوره قاجار از طریق ترجمه کتابهایکتاب‌های درسی [[دارالفنون]] که در اصل به فرانسوی بود، رونق گرفت و بر اثر احیاء [[صنعت چاپ]] گسترش یافت. از آنجاکهآنجا که محصلین بیشتر به [[فرانسه]] اعزام می‌شدند زبان فرانسوی در کشور رایج و با گستردگی آن نه تنها آثار نویسندگان فرانسه بلکه آثار ادبی بعضی از دیگر زبانهایزبان‌های اروپایی نیز به [[فارسی]] برگردانده شد. نخستین [[نمایشنامه]] ای که از فرانسوی به فارسی ترجمه شد، نمایشنامه «مردم گریز»، اثر [[مولیر]] بود.
ترجمه و نشر کتاب پس از مرگ شاهزاده [[عباس میرزا]]، در دوران [[محمد شاه قاجار]] دچار [[فترت]] شد، ولی در عهد [[ناصرالدین شاه]] و [[مظفرالدین شاه]] دوباره اوج گرفت. [[محمد طاهر میرزا]]، [[میرزا حبیب اصفهانی]] و [[محمدحسن خان اعتماد السلطنه]] از پرکارترین مترجمان این دوره بودند. پس از روی‌کار آمدن سلسلهٔ [[دودمان پهلوی|پهلوی]]، روند ترجمه شتاب بیشتری پیدا کرد و تمام قلمروهای علمی و فنی و ادبی را دربرگرفت زیرا تعداد افراد تحصیل‌کرده و میزان روابط همه‌جانبه با کشورهای خارجی افزایش یافت. در این دوره آثار ارزشمند بسیاری به فارسی برگردانده شد و تعداد مترجمان با استعداد و به اصطلاح حرفه‌ای فزونی چشمگیری یافت. ترجمه‌ها تا اوایل دههٔ سی، عمدتاً از طریق زبان فرانسوی صورت می‌گرفت ولی پس از [[جنگ جهانی دوم]] و به ویژه بعد از ۱۳۳۲ و تحولات سیاسی و فرهنگی پس از آن، [[زبان انگلیسی]] در عرصهٔ ترجمه اهمیت بیشتری یافت و از نظر کمی گوی سبقت را ربود؛ هرچند از نظر کیفی، بهترین ترجمه‌ها کماکان به مترجمانی تعلق داشت که از زبان فرانسوی ترجمه می‌کردند.<ref>تاریخ ترجمه ادبی از فرانسه به فارسی/ [[محمدجواد کمالی]]، انتشارات سخن‌گستر و معاونت پژوهش و فناوری دانشگاه آزاد اسلامی مشهد، ۱۳۹۲، صص ۱۰–۱۱</ref>
 
خط ۱۴۱:
 
==== غیرضمیرانداز بودن فرانسوی مدرن ====
در جمله‌هایی از لحاظ معنایی نیازی به حضور ضمیر فاعلی یا مفعولی در ساختار جمله نیست (مانند جمله «باران می‌بارد») یا مخاطب از روی صرف فعل می‌تواند به آن پی ببرد و حذف ضمیر ضربه‌ای به ساختار دستوری جمله نمی‌زند (مانند حذف ضمیر «من» در جملهٔ «ایرانی هستم») زبانهاییزبان‌هایی که ضمایر فاعلی و مفعولی را در چنین موقعیتهای حذف اجباری یا اختیاری می‌کنند به اصطلاح می‌گویند [[ضمیرانداز]]. اگر زبانی به درجه‌ای ضمیرانداز باشد که تنها اجازهٔ حذف ضمیر فاعلی و نه مفعولی را بدهد به آن [[فاعل تهی]] می‌گویند. اکثر زبانهایزبان‌های هند و اروپایی مانند فارسی و همه [[زبان‌های رومی‌تبار]] به جز فرانسوی دستکم فاعل تهی هستند. زبان فرانسوی نیز تا قرن ۱۶ زبانی فاعل تهی بوده‌است اما پس از آن شبیه اکثر زبانهایزبان‌های مدرن ژرمنی از جمله انگلیسی [[غیرضمیرانداز]] شده‌است؛ بنابراین در جملهٔ «Je suis français» (ترجمه:من فرانسوی هستم) حضور ضمیر je الزامی است یا مثلاً جملاتی که با عبارت Il faut آغاز می‌شوند با آنکه از لحاظ [[معناشناسی|معنایی]] نیازی به حضور ضمیر il نیست ولی [[نحو]] زبان ایجاب می‌کند که این ضمیر وجود داشته باشد و حذف آن باعث نادستوری شدن جمله می‌شود. همین‌طور است در مورد ضمیر il در جمله «Il fait frais".<ref>{{یادکرد-ویکی
|پیوند = https://en.wikipedia.org/wiki/Pro-drop_language
|عنوان = Pro-drop language