| فعالیتها = جمعیت دموکراتیک آذربایجان{{سخ}}[[حزب توده ایران]]
| قبل از =
| بعد از =
| وبگاهوبگاه رسمی =
| امضا =
| زیرنویس =
}}
'''محمد باقرزاده نوحی''' (بیریا) (۱۲۹۲ - ۱۳۶۳۱۲۹۲–۱۳۶۳ خورشیدی) در سال ۱۲۹۲ در شهر تبریز به دنیا آمد. پدرش، حاجی غلام شغل نجاری داشت. در هشت سالگی همراه خانوادهاش از طریق [[باکو]] عازم خراسان گردید. مدرسه ابتدایی را در خراسان به اتمام رساند و پس از بازگشت خانواده به باکو تحصیلات خود را در دانشکده باکو در رشته صنایع نفتی ادامه داد. پس از مرگ مادرش در سال ۱۳۱۸ همراه پدر و برادر و دو خواهرش به تبریز مهاجرت نمود.
در بین سالهای ۱۳۱۹ تا ۱۳۲۳ در اداره [[بلدیه]] مشغول به کار بود. در سال ۱۳۲۳ وارد خدمت نظام وظیفه در لشکر تبریز گردید و پس از اتمام وظیفه تا روز ورود ارتش شوروی به ایران در اداره راه آهنراهآهن مشغول خدمت بود.
هنگام استقرار ارتش شوروی در تبریز و انتشار نشریه «وطن یولوندا» [در راه وطن]، او در همین نشریه شعرها و مقالاتی مینوشت و از نویسندگان فعال آن بود. همچنین اشعارش در نشریات ایرانی «رهبر»، «ظفر»، «مردم»، «دماوند»، «خاور نو» و «آذربایجان» به چاپ رسیده استرسیدهاست. از سال ۱۳۲۰ به بعد او یکی از بنیان گذران ''جمعیت ضد فاشیست ایران'' بود و دو سال بعد رسماً در [[حزب توده]] فعالیت میکرد. در اردیبهشت ۱۳۲۴ در تبریز به همراه حاجی میرزا علی شبستری (رئیس جمعیت آذربایجان) , اسماعیل شمس و سید مهدی اعتماد در تشکیلات جمعیت دموکراتیک آذربایجان وارد گردید و پس از تشکیل [[حکومت خودمختار آذربایجان]] توسط [[پیشهوری]]، [[وزارت فرهنگ و هنر|وزارت معارف]] به او محول گردید.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = |نشانی= http://azerbaijanstudiescenter.org/ArticleView.aspx?aid=69&gid=|عنوان= نامه محمد بی ریابیریا به مالنکوف| ناشر =مرکز مطالعات آذربایجان |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۱۳ مه ۲۰۱۶}}</ref><ref>{{یادکرد کتاب |نام خانوادگی=مرادی مراغهای|نام=علی |کتاب=زندگی و زمانه محمد بیریا به انضمام خاطرات سرلشکر درخشانی از فرقه دموکرات آذربایجان | ناشر= |سال=۱۳۸۵}}</ref>
== فرار از ایران ==
پس از انعقاد [[قرارداد قوام-سادچیکف]] در سال ۱۳۲۵، که مقدمات لشکر کشی دولت مرکزی و سقوط حکومت پیشهوری مهیا گردید، بیریا به همراه شبستری و به کمک مأموران اتحاد شوروی به باکو فراری داده شد. دو سال بعد در اقدامی ناموفق جهت برگشت به ایران توسط [[کاگب|پلیس مخفی شوروی]] دستگیر و به جرم جاسوسی به ده سال زندان محکوم گردید. پس از آزادی از زندان در اقدام مجدد برای اخذ [[روادید]] و ورود به ایران بار دیگر دستگیر و روانه زندان گردید.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده =علی مرادی مراغهای |نشانی=http://www.azariha.org/?lang=fa&muid=38&item=596 |عنوان=آخرین حرف پیشهوری قبل از مرگ/بی ریابیریا در باکو ایرانگرا شد | ناشر =آذریها |تاریخ = |تاریخ بازبینی=۱۳ مه ۲۰۱۶}}</ref>
== بازگشت به ایران ==
بی ریابیریا پس از پیروزی انقلاب و سقوط سلسله پهلوی با اخذ مجوز در شهریورماه ۱۳۵۹ به تبریز آمد و روزگار بسختی میگذرانید تا اینکه پس از چندی احتمالاً در ارتباط با دستگیریهای حزب توده، بمدت یک سال زندانی گردید و چند ماه پس از آزادی در اسفند ماه ۱۳۶۳ درگذشت.<ref>{{یادکرد وب |نویسنده = علی شامیل|نشانی= http://www.varliginsesi.com/vs1352.htm|عنوان= محمد بیریا، بیر خالقین مظلومیت سیمگهسی| ناشر =ت. ر. ت تورک |تاریخ = |تاریخ بازبینی=}}</ref>
اشعار و مقالات متعددی بزبان [[ترکی آذربایجانی]] از وی باقی مانده استماندهاست.