مولیر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
خط ۵۴:
پدرش اهل کسب و کار و تجارت بود و اسباب و اثاثیه خانه میفروخت و چنانچه مرسوم آن زمان بود عنوان جنس فروش سلطنتی و "پیشخدمت حضور" شاهی را داشت. مولیر نیز در ابتدای جوانی نزد پدر خود به کار و کاسبی میپرداخت ولی عاقبت روزی فرا رسید که میان پدر و پسر جدایی افتاد و تا پایان عمر نزدیکی حاصل نگردید. وی همچنین علاوه بر شغل پدری دارای سمت "پیشخدمت حضور" پادشاه نیز بود.
 
مولیر جوان در ابتدا کمی در کار خود متردد و دودل بود و نمیدانست که آیا بهتر است شغل و پیشه پدر را دنبال کند یا به شغل [[قضاوت]] و [[وکالت]] بپردازد ولی سرانجام روزگار و تقدیر کار را بر او آسان نمود و با خانواده ای آشنا شد که کارشان بازیگری در [[تئاتر]] بود. و در سن بیست و یک سالگی ورق برای او برگشت و تا آخر عمر در کار صحنه مشغول گشت. خانواده بژار ابتدا به طور دوره گردی مشغول اجرای نمایش بودند و مولیر به دختر آنها [[مادلن بژار]] {{به فرانسه|Madeleine Béjart}} بازیگر معروف علاقه مند شد. وی به پدرش نامه ای نوشت که دیگر حاضر به ادامه پیشه پدری اش نیست و از وی مطالبه میراث مادری اش را کرد. از آن زمان رابطه با پدرش قطع شد و وی به خانواده بژار ملحق گردید. دسته خانواده بژار نامش "دسته خانواده" بود که بعد از الحاق مولیر به [[تئاتر شهیر]] {{به فرانسه|Illustre Théâtre}} تغییر نام داد.
پس از آنکه مولیر به دسته خانواده بژار ملحق گردید در پاریس مشغول به کار شد اما چندان موفقیت آمیز نبود. بنابراین مولیر و همکارانش تصمیم گرفتند از پاریس بیرون رفته و راه غرب و جنوب [[فرانسه]] را پیش بگیرند. حدود سیزده سال مشغول این دوره گردی ها بود و در سن سی شش سالگی به پاریس برگشت.
 
در سال ۱۶۵۹ [[طنز]] [[زن های فضل فروش مضحک]] {{به فرانسه|Les Précieuses ridicules}} را نوشت و بسیار مشهور گردید و همین باعث شد که مشمول الطاف مخصوص [[لویی چهاردهم]] قرار بگیرد که در آن زمان پادشاهی بیست و یک ساله بود و نه سال بود که بر تخت سلطنت نشسته بود. این علاقه مسبب این شد که مولیر در آن جامعه بسته با آزادی بیشتر، به بیان انتقاد و مشکلات جامعه با زبان طنز بپردازد.
 
مولیر منتقدین بسیاری داشت. آنها به بهانه دفاع از مذهب کارشکنی هایی در مسیر فعالیت او انجام دادند. آنها میگفتند که مولیر بی دینی را به روی صحنه تئاتر آورده است. نمایشنامه [[مکتب زنان]] {{به فرانسه|Les Femmes Savantes}} در حقیقت بی عقتی و بی عصمتی است و [[تارتوف]] نمایشنامه ای است شیطانی و [[دون ژوان]] سراپا کفر است. به طور خلاصه منتقدین میگفتند که مولیر خناسی است که به لباس انسان در آمده. یکی از دوستان و دوستداران وی [[نیکولا بوالو|بوالو]] ی جوان بود که مقام وی را بالاتر از [[پیر کورنی|کورنی]] و حتی [[ژان راسین|راسین]] میدانست و معتقد بود مولیر از هر کس دیگری بهتر توانسته طبیعت را بفهمد. حتی بعد از مرگ مولیر در محضر لویی چهاردهم در آنجایی که از بوالو پرسیده میشود که چه کسی بزرگترین شخص این عصر است وی در پاسخ میگوید: مولیر
 
از علت تغییر نام وی از ژان باتیست پوکلن به مولیر اطلاعات دقیقی در دست نیستنیست، اما احتمال داده میشود که زمانی به عنوان پیشخدمت مخصوص در رکاب [[لویی سیزدهم]] پادشاه [[فرانسه]] در ایالت [[لانگداک]] مسافرت میکرد، در دهکده ای به نام مولیر اولین بار با معشوقه خود مادلن بژار بازیگر معروف آشنا شد. به همین مناسبت و به یاد راز و نیازهای شبانه اسم آنجا را برای خود اختیار نمود<ref>پیش درآمد کتاب خسیس نوشته مولیر برگردان محمد علی جمالزاده</ref>
 
مولیر پس از شکست در زندگی زناشویی و بعد از موج بیرحمانه منتقدین به نگارش کار های سطحی روی می آورد.<ref>{{یادکرد وب | نشانی=https://mohamadrezateimouri.com/moliere/ | عنوان=مولیر و هر آنچه که باید از زندگی و آثارش بدانید}}</ref><ref>[http://www.barandeh24.com/forum/showthread.php?t=2068](Moliere)</ref>