احمد شاه مسعود: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
جز ویرایش بهوسیلهٔ ابرابزار: |
جز ربات ردهٔ همسنگ (۳۰.۱) +املا+مرتب+تمیز (۱۴.۹ core): + رده:مسلمانان سنی اهل افغانستان |
||
خط ۶۳:
مسعود در [[جوزا]]ی (خرداد) ۱۳۵۸ در رأس یک قطعه از [[چریک]]های مجاهد [[نورستان]] وارد [[دره پنجشیر|پنجشیر]] میگردد و در ۱۷ تیر (سرطان) ۱۳۵۸ اولین دستههای منظم چریکی را در درهٔ پنجشیر ایجاد مینماید.
بعد از سه سال نبرد با روسها در سال ۱۳۶۱ در پی شکست کامل شش تهاجم گسترده ارتش اتحاد شوروی سابق در [[دره پنجشیر|پنجشیر]]، فرمانده کل نظامی روسها در افغانستان برای توافق آتشبس با احمد شاه مسعود وارد مذاکره گردیده و به مدت دو سال، این توافق به امضاء میرسد(۱۹۸۲)، که در واقع روسها با این توافق، مجاهدین را برای اولین بار به عنوان یک طرف سیاسی به رسمیت میشناسند. ژنرال گروموف فرمانده سپاه چهلم شوروی در [[افغانستان]] در بارهٔ این قرارداد مینویسد: «مسعود از آرامش پدید آمده [یعنی آتشبس ۱۹۸۲]، فعالانه برای نیل به اهداف خود سود جست».<ref name="autogenerated1"
مسعود از فرصت به دست آمده حداکثر استفاده را کرده و به سازماندهی نیروهای مقاومت علیه اشغال افغانستان در خارج از درهٔ [[دره پنجشیر|پنجشیر]] اقدام میکند. در همین راستا با ایجاد [[شورای نظار]] یکی ار منظمترین تشکلهای نظامی و چریکی علیه اشغال شوروی و مقابله با رژیم کمونیستی را پایهگذاری مینماید. شورای نظار در ابتدا متشکل از احزاب و گروههای مختلف در ۹ ولایت شمالی [[افغانستان]] ایجاد میگردد.
خط ۹۹:
[[ارتش شوروی]] با همکاری [[ارتش جمهوری دموکراتیک خلق افغانستان]] جمعاً نه حملهٔ بزرگ را به دره [[دره پنجشیر|پنجشیر]] در طول دوران اشغال [[افغانستان]] سازمان دادند که منجر به خسارات زیاد به منطقه و اهالی پنجشیر، نیروی رزمی [[ارتش سرخ]] و ارتش جمهوری دموکراتیک افغانستان گردید. چهار تعرض اولیه به پنجشیر به صورتی کاملاً کلاسیک انجام میشود که در آنها ستونی از زره پوشها بعد از بمبارانهای هوایی دست به حمله میزند.<ref name="autogenerated6">میثاق خون شمارههای ۶ و ۷ سال ۱۳۶۵</ref>
سه حملهٔ دیگر (از ۱۵ ماه مه تا اول ژوئیه و از ۳۰ اوت تا ۱۵ سپتامبر ۱۹۸۲ سپس از بیست و یکم آوریل ۱۹۸۴ به بعد) به دلیل گسترش خود، اهمیت تجهیزاتی که به کار گرفته شدهاند و تاکتیکهای معمول ثابت میکنند که پنجشیر فرمانده مسعود، به صورت هدف شماره یک شورویها در افغانستان درآمدهاست. این سه مرحله، بر زیربنای واحد قرار دارد: سهم اعظم عملیات بر عهدهٔ واحدهای هوابرد است که غالباً چتر بازهایی هستند که در عمق جبهه و بر خط الرأس بلندیها، روستاها و نقاط عبور، پیاده میشوند. سپس واحدهای زرهی جای آنها را میگیرند. در هر سه مورد، استراتژی مسعود عبارت است از عقبنشینی به درههای مجاور و پراکندهساختن شورویها، سپس باز پس گرفتن مواضع از دست رفته یکی پس از دیگری، به ویژه هنگامی که این مواضع به ارتش دولتی واگذار شد.<ref name="autogenerated6"
با وجودی که حملات پنجشیر از شدیدترین عملیاتهای رزمی ارتشهای شوروی و افغانستان محسوب میشد، اما در اثر این نه حمله آنها قادر به کنترل درهٔ پنجشیر نشدند.
خط ۱۰۷:
تاکتیک ارتش سرخ در سال ۱۹۸۴ نشانههایی از بازگشت به یک برداشت کاملاً نظامی از جنگ را عرضه میدارد. اما این بار با ارتشی جنگنده تر با تعرض ۲۱ آوریل خود به پنجشیر، به صورتی یک جانبه، گام جدیدی در تشدید جنگ برمیدارند. از آن به بعد، شورویها میکوشند اطراف شهرها را خالی کنند و راههای تدارکاتی نیروهای مقاومت را قطع کنند. اما با وجود نبردهای سهمگین اطراف [[هرات]]، [[قندهار]] و [[خوست]] در سال ۱۹۸۵ و ۱۹۸۶، هرگز به موفقیتی دست نمییابند. به استثنای اطراف[[مزار شریف]].
پنجشیر دو بار به خاطر حملات گستردهٔ ارتش سرخ از سکنه خالی گردید و مردم به ولایت (استان)های همجوار و کشورهای خارجی نظیر [[پاکستان]] و [[ایران]] مهاجر شدند.<ref name="autogenerated4"
=== حملهٔ اول: ۱۹ حمل سال ۱۳۵۹ ===
=== حملهٔ دوم: ۶ سنبله ۱۳۵۹ ===
در این حمله تاکتیک ارتش سرخ و ارتش کمونیستی افغانستان حمله بر غیر نظامیان و تخریب خانهها بود تا از فشار حملات نیروهای مجاهدین علیه خود بکاهند. به همین منظور در منطقهٔ [[فراج]]۴۰ تن از اهالی را قتلعام کردند و در «غجی» ۳۲ تن را که اکثراً زنان و کودکان بودند قتلعام نمودند که اجسادشان تا یک هفته در منطقه باقیمانده بود. در منطقهٔ «نولیچ» که [[ارتش سرخ]] مورد حمله قرار گرفته بود، سربازان روس کهنسالان، زنان و کودکان را در خانه یکجا نموده خانه را به آتش کشیدند.<ref name="autogenerated4"
=== حمله سوم: ۲۰ قوس ۱۳۵۹ ===
خط ۱۱۸:
=== حمله چهارم: ۲۳ اسد ۱۳۶۰ ===
در طول یک هفته نبرد ارتش سرخ فقط ۲۵ کیلومتر در داخل دره پیش روی مینماید. تاکتیک تصرف ارتفاعات به شکست میانجامد و ارتش سرخ عقبنشینی میکند.
پیش از این حمله احمدشاه مسعود شبکهٔ منظمی از گروههای چریکی به نام «گروپهای متحرک» را سازماندهی نموده و به کار استخباراتی در درون رژیم دست زده بود.<ref name="autogenerated5"
=== حمله پنجم: ۲۵ ثور (اردیبهشت) ۱۳۶۱ ===
خط ۱۲۵:
=== حمله ششم: شش هفته بعد از حملهٔ پنجم ===
با شکست نسبی حملهٔ پنجم در از میان بردن نیروی رزمی احمدشاه مسعود، وزارت دفاع و خاد دولت کمونیستی افغانستان به احمدشاه مسعود اولتیماتوم میدهند تا تسلیم گردد در غیر آن به «عملیات خارقالعاده» دست خواهند زد.<ref name="autogenerated4"
نه ماه جنگ تلفات سنگین به نیروی جنگی و روحیهٔ سربازان شوروی وارد میکند. روسها به مجاهدین پیشنهاد آتشبس میدهند. در اواخر زمستان سال ۱۳۶۱ پیشنهاد آتشبس از سوی مجاهدین پذیرفته میشود.<ref name="autogenerated5"
=== حمله هفتم: ۳۱ حمل (فروردین) ۱۳۶۳ ===
تعرض شورویها در سال ۱۹۸۴ علیه پنجشیر بزرگترین عملیاتی است که شورویها از آغاز جنگ تا آن زمان اجرا کرده بودند.<ref name="autogenerated6"
وسایلی که به کار گرفته میشود به وضوح برتر از گذشتهاست و این حدس را قوت میبخشد که تصمیم حمله از سوی عالیترین مقامات کرملین اتخاذ شدهاست. بمب افکنهای تی.یو. ۱۶ که در ارتفاع متوسط (۸۰۰۰ متری) پرواز میکنند، فرشی از بمب بر پنجشیر گسترانیدند. از این بمب افکنها برای اولین بار بود که استفاده میشد. تعداد نفراتی که در این حمله شرکت داشتند چیزی حدود بیست هزار سرباز شوروی و پنج تا شش هزار سرباز دولتی بود. در اوایل آوریل یک گروه کماندویی متعلق به پلیس مخفی (خاد)، در اقدام خود برای قتل احمد شاه مسعود با ناکامی مواجه میشود.
شروع حمله روز ۲۱ آوریل بود: واحدهای چترباز به کمک هلیکوپتر بر خط الرأس بلندیها پیاده میشوند و همزمان یک ستون زرهی به بالای درههای [[ولسوالی اندراب]] و [[دره پنجشیر|پنجشیر]] روی مینهد. واحدهای دیگری با هلیکوپتر به [[گردنه انجمن]]در انتهای پنجشیر و [[ولسوالی خوست و فرنگ]] که تصور میشود پایگاهی است برای عقبنشینی مجاهدین برده میشوند. ستونهای زرهی بدون هیچ مشکلی به روستای [[بنو]]در اندراب و [[آستانه، پنجشیر|آستانه]] در پنجشیر دست مییابند. اما شورویها در حمله به درههای مجاور، جایی که گروههای متحرک مسعود عقبنشینی کردهاند، با شکست مواجه میشوند. شورویها تلفات سنگینی متحمل میشوند. در ماه مه نیروهای ارتش سرخ خوست و فرنگ را ترک میکنند اما در پنجشیر که خالی از سکنه شدهاست باقی میمانند، درهای که هنوز دو سوم آن در دست گروههای مسعود است که جنگنده تر از همیشه پایداری میکنند.
خط ۱۳۶:
در این هنگام شورویها به تاکتیک جدیدی روی میآورند: واحدهایی حدود پانصد نفره هر روز صبح با هلیکوپتر و بدون حمایت زره پوشها در اطراف یک روستا پیاده میشوند، روستا را بازرسی و مجاهدین را که شورویها اسامی آنها را دارند بازداشت میکنند و قبل از فرارسیدن شب، عقبنشینی میکنند. به این ترتیب برای مجاهدین تمرکز قوا و دست زدن به حملات غافلگیرانه علیه واحدهایی این چنین متحرک، بسیار دشوار شدهاست.
هدف شورویها تسخیر زمینها نبودهاست بلکه میخواستند محل را نابود یا دست کم نیروهای پویای حریف را از پای درآورند. نخست راههای ارتباطی را قطع میکنند و سپس راههای عقبنشینی را، و آن گاه به قلب حریف حمله میبرند و سرانجام او را به درههای مجاور میرانند تا مجبور شود یا در محل بجنگد یا درضمن عقبنشینی با واحدهای سنگین شوروی که در درهها و پیرامون منطقه مستقر شده رو برو شود. حال ببینیم شورویها از این حمله چه نصیب داشتند. دقیقاً بازگشت به وضعیت پاییز سال۱۹۸۲، شب قبل از انعقاد قرار دارد متارکهٔ جنگ، ضمن آن که تلفات سنگینی هم متحمل شده بودند.<ref name="autogenerated6"
=== حملهٔ هشتم: ۱۳۶۳ ===
حمله هشتم پنج ماه بعد از حملهٔ هفتم آغاز شد که پیگیری حملهٔ هفتم و بیشتر شامل حملات هوایی و استفاده از نیروی هوایی میشد.<ref name="autogenerated2"
=== حملهٔ نهم: ۱۳۶۴ ===
حملهٔ نهم بعد از تصرف گارنیزیون ([[پادگان]])پشغور توسط نیروهای احمدشاه مسعود صورت گرفت. در ژوئن ۱۹۸۶، مسعود موفق شد پایگاه دولتی پشغور در پنجشیر را تصرف کند. برای اولین بار مجاهدین از تاکتیکهای سبک ویتنامی استفاده کردند: تکرار حملههایی از روی نقشه، هماهنگی توپخانه و اقدامات یک گروه کماندویی، سرعت و دقت.<ref name="autogenerated6"
== سازماندهی نظامی احمدشاه مسعود ==
خط ۱۵۹:
== پس از خروج قوای شوروی ==
احمدشاه مسعود در جوزای ۱۳۶۷ که پنجمین اجلاس شورای نظار را در پایگاه فرخار دایر کرد، ایجاد [[ارتش منظم]] را دررفتن به مرحلهٔ تعرض استراتژیک مورد تحلیل و تأکید قرارداد. او هنوز گامهای نخست را باتوسعهٔ قطعات مرکزی برداشته بود که قوای شوروی افغانستان را ترک گفت. خروج نیروهای شوروی برای وی "غافلگیر"
احمدشاه مسعود علی الرغم موانع و مشکلاتی که توسط آی اس آی [[پاکستان]] و گلبدین حکمتیار [[پشتون]] ایجاد میشد، به تلاش خود در این مسیر چه در سالهای اشغال و چه در سالهای بعد از خروج قوای شوروی ادامه داد. او پس از تصرف گارنیزیونهای که قبلاً نام برده شد، شهر تالقان را از تصرف رژیم بیرون کرد و به اولین شهر در آغاز مرحلهٔ جدید ی که آن را "[[مرحله ی تعرض استراتژیک]]" میخواند، دست یافت.
خط ۲۰۱:
صرفنظر از اینکه احمدشاه مسعود تاجیک بنا بر چه انگیزه و اهدافی، پیشنهاد دولتِ مشترک و سهجانبه را با عبدالرشید دوستم و عبدالعلی مزاری نپذیرفت، نکتهٔ قابلِ توجه به دیدگاه و سیاستِ وی در نخستین طرح شکلدهی دولت، به تشکیل دولتِ [[مشترکِ]] همه تنظیمهای جهادی و توسط رهبرانِ این تنظیمها برمیگردد. مسعود میتوانست به این طرح عمل کند و دولت مشترکی را با رهبر حزب وحدت و عبدالرشید دوستم و با بخشی از حکومت نجیبالله تشکیل دهد. شاید جنگ و جبههٔ جنگی که در برابرِ او ایجاد میگردید، گستردهتر و شدیدتر از آنچه که واقع شد، نمیبود. برخیها امتناعِ احمدشاه مسعود از توافق به این پیشنهاد و تشکیل دولتِ سهجانبه و دعوتِ او از رهبران تنظیمهای پشتون جهادی مستقر در پیشاور را، اشتباهِ کلانِ وی تلقی و ارزیابی میکنند. اما این تلقی، نادرست و خود یک اشتباه است!
* تأکید بر دولت مشترک و
احمدشاه مسعود تاجیک و گلبدین حکمتیار پشتون با میانجیگری شاهزاده نایف از
اما من تقاضای او را رد کردم و گفتم که در افغانستان تمام تنظیمها در جهاد و مبارزه سهیم بودهاند و دولت را نمیتوان از یک یا دو گروه تشکیل داد و دولت باید ممثلِ خواست تمامِ مردم و گروههای مختلف باشد.
البته حکمتیار در این خواستهاش نیز صداقت نداشت و فقط در صدد بهرهبرداری به نفع خود بود.»</blockquote>
* دیدگاه احمدشاه مسعود در مورد دولت مشترک:
وقتی رهبران تنظیمهای جهادی با مشارکت گلبدین حکمتیار رهبر حزب اسلامی، با میانجیگری پاکستان موافقتنامهٔ اسلامآباد را امضا کردند که بر مبنای آن، «استاد ربانی از قوم [[تاجیک]] به عنوان رییس دولت و گلبدین حکمتیار از قوم [[پشتون]] نخست وزیر» تعیین شدند، احمدشاه مسعود علیرغم نارضایتی شدید از این موافقتنامه که آن را طرح و توطیهٔ آیاسآی پاکستان میخواند، از آن حمایت کرد. با آغاز سال جدید ۱۳۷۲، رهبران احزاب مجاهدین با وساطت و پادرمیانیِ پاکستان در اسلامآباد گرد آمدند تا در مورد تأمین صلح، مذاکرات و توافقاتی بهعمل بیاورند. در نتیجهٔ مذاکراتِ آنها که پشت درهای بسته و با حضور میزبانانشان به شمول رئیس استخبارات عربستان سعودی صورت گرفت، موافقتنامهای در هفدهمِ حمل ۱۳۷۲ به امضا رسید که به موافقتنامهٔ اسلامآباد معروف گردید. متن موافقتنامه به زبان انگلیسی تهیه شده بود و رهبران احزاب که برخی از آنها زبان انگلیسی را نمیفهمیدند، در پای همان متن انگلیسی امضا کردند.
و
خط ۲۱۴:
احمدشاه مسعود در تابستان ۱۳۷۳ که شورای هرات برای بررسی راههای صلح از سوی محمداسماعیل خان والی هرات تشکیل شده بود، در صددِ آن شد که از شورا در جهتِ یک دولت فراگیر و مورد توافقِ همه استفاده کند؛ هرچند که عبدالعلی مزاری و گلبدین حکمتیار نسبت به تقاضای محمداسماعیلخان که خود به مراکز آنها رفت، مبنی بر مشارکت در شورا تردید کردند و هواپیماهای جنرال دوستم دو بار شهر هرات را در زمان تدویر شورا مورد بمباران قرار داد.
شورای هرات توسط محمداسماعیلخان والی هرات در ۲۸ سرطان ۱۳۷۳ با شرکت بیش از یکهزار نفر از بسیاری از ولایات کشور و
حکمتیار پشتون در این جنگ خونین و در هماهنگی با نیروهای دوستم ازبک نیز نتوانست به تصرف پایتخت و سقوط دولت مجاهدین (تاجیک) دست یابد.
خط ۲۲۸:
باگذشت هر روز از حاکمیت طالبان که وحشت و بیداد آنها علیه مردم بیشتر، وابستگی آنها به بیگانه آشکارتر، تعداد جنگجویان متجاوز پاکستانی و خارجی در میان شان افزونتر و سلطهٔ تروریزم بینالمللی القاعده در حاکمیت آنها عمیقتر و گستردهتر میشد، نقش احمدشاه مسعود به عنوان یگانه مرجع و امید مقاومت در راه استقلال و حاکمیت ملی کشور برجسته تر نمایان میگردید. در طول سالهای حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم بینالمللی القاعده که از سوی استخبارات نظامی پاکستان (آی اس آی) و جمیعت العلمای فضل الرحمن و سمیع الحق با اعزام هزاران داوطلب جنگی حمایت و همراهی میشد، تنها احمدشاه مسعود با ایمان راسخ و اراده ای به استواری و سرافرازی قلههای بلند هندوکش به مقاومت در وطن ادامه داد. در سالهای ۱۳۷۶ و ۱۳۷۷ هجری خورشیدی دو بار لشکر وحشت طالبان با سپاهیان اجیر و داوطلب ویرانی از بلاد عرب وعجم به شمال کشورسرازیر شدند. به استثنای وادی پنجشیر و برخی از درهها و دامنههای شمال هندوکش و پامیر سیطرهٔ وحشت و ترور را به همه ولایات کشور پهن نمودند. بسیاری از رهبران و فرماندهانی که در این مناطق قرارداشتند و از پایداری و مقاومت دم میزدند، معرکهٔ مبارزه و جنگ را ترک کرده به بیرون از کشور رفتند، اما احمد شاه مسعود در تمام این حالات به تنهایی فریاد مقاومت سرداد و در راه دفاع از دین، آزادی و وطنش ثابت و استوار باقی ماند.
احمدشاه مسعود در سالهای حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم چند بار به گونهٔ شگفتآوری در میزان ۱۳۷۵، جوزای ۱۳۷۶ و اسد ۱۳۷۸ درهها و تاکستانهای شمالی را از اشغال نیروی مهاجم طالبان و تروریزم آزاد ساخت و هزاران نفر از نیروهای زمین سوز و آدمکش آنها را که صدها پاکستانی و عرب در میان شان قرارداشت سرکوب کرد و به اسارت درآورد. او در یازدهم قوس ۱۳۷۷(۲
احمدشاه مسعود در طول سالهای مقاومت و جنگ با طالبان و تروریزم از هر فرصت و زمانی برای مذاکره با طالبان نیز استفاده کرد تا آنها را از وابستگی به بیگانه وهمدستی با تروریزم و تداوم کشتار و جنگ به سوی صلح بکشاند. اما این مذاکرات در اثر وابستگی طالبان به بیگانه و تروریزم بینالمللی به نتیجه ای نرسید. همچنان موصوف در این سالها سعی نمود تا جامعهٔ بینالمللی به خصوص ایالات متحده آمریکا، اتحادیه اروپا و سازمان ملل متحد را متقاعد به اعمال فشار علیه پاکستان در قطع دخالت و تجاوز به افغانستان نماید و آنها را از عواقب حاکمیت طالبان و سلطهٔ تروریزم بر منطقه و جهان آگاه سازد. او دراین سالها پیوسته با افراد و نمایندگان مختلف رسمی و غیررسمی مجامع جهانی چه در داخل افغانستان و چه درخارج از کشور به مذاکره و گفتگو پرداخت تا حقانیت مبارزه و مقاومت خود را به گوش آنها برساند و همکاری آنها را در استقرار صلح و ثبات در کشورش جلب نماید. عمدهترین مذاکرات او در این مورد با جامعهٔ اروپایی در مقر پارلمان اروپا درشهر استراسبورگ فرانسه بود. احمدشاه مسعود در سیزدهم حمل ۱۳۸۰ به مقر [[پارلمان اروپا]] سفرکرد و در مذاکرات مختلف و جلسات متعدد بامقامات رسمی و غیررسمی جامعهٔ اروپا اهداف و خواستههای خود را از مبارزه و مقاومت تشریح نمود. او در همین سفر در برابر پرسش خبرنگاران از پیامش به رئیسجمهور آمریکا گفت: «پیام من به آقای بوش این است که جنگ افغانستان و وجود پایگاههای تروریستی تنها به افغانستان محدود نمانده بلکه دیر یازود این خطرات گریبانگیر امریکا و تعداد بیشتری از کشورها در منطقه و جهان خواهدشد»، پیامی که تا چهار ماه دیگر تحقق یافت.
خط ۲۴۷:
==== نگرانی آمریکا از رشد سازمان همکاری شانگهای ====
تشکیل و رشد [[سازمان همکاری شانگهای]] در دهه ۸۰ و ۹۰ میلادی و تصمیم قاطع اعضای آن، خصوصاً [[چین]] و [[روسیه]] برای همکاریهای اقتصادی، نظامی و ضدتروریستی، رهبران آمریکا را به این فکر واداشته بود که در مقابل نیروی بزرگ «روسی-چینی» برای خود جای پایی در منطقه [[آسیای میانه]] باز کنند.<ref name="paulwolf"
هردو کشور [[چین]] و [[روسیه]] دست به گریبان ناآرامیهایی در مرزهای استراتژیک خود بودند. در [[چین]] عامل ناآرامیها گروههای جداییطلب مسلمان [[اویغور]] بودند که در استان غربی [[سین کیانگ]] در جوار مرز [[افغانستان]] و برخی نواحی [[قزاقستان]]، [[قرقیزستان]] و [[ازبکستان]] سکونت داشتند، در [[روسیه]]، مشکل بزرگ مبارزه با نیروهای جداییطلب و افراطی [[چچن]] و حامیان عرب آنها بود که به اعتقاد مسکو زیر نفوذ [[طالبان]] و [[القاعده]] قرار داشتند و طی سالهای تسلط طالبان بر افغانستان بین ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، در اردوگاههای طالبان و دیگر گروههای سنی افراطی در افغانستان و آسیای میانه آموزش میدیدند.
خط ۳۲۶:
{{ترتیبپیشفرض:مسعود، احمد شاه}}
[[رده:کشتهشدگان در افغانستان]]▼
[[رده:افغانهای پارتیزان کشتهشده در جنگ]]
[[رده:انقلابیون اهل افغانستان]]
خط ۳۴۱:
[[رده:سیاستمداران سده ۲۱ (میلادی) اهل افغانستان]]
[[رده:سیاستمداران کشتهشده|مسعود]]
▲[[رده:کشتهشدگان در افغانستان]]
[[رده:مردمان تاجیک]]
[[رده:مسلمانان اهل افغانستان]]
[[رده:مسلمانان سنی اهل افغانستان]]
[[رده:نیروهای نظامی کشتهشده در جنگ]]
[[رده:نظامیان ترورشده]]
|