گئورگ ویلهلم فریدریش هگل: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
اضافه کردن متن برچسبها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
|||
خط ۶۶:
به دیگر سخن هگل معتقد بود هستی بر اصل تضاد قائم است. «هر آنچه در عالم خلقت میبینیم دارای ضدی است. شما نمیتوانید به بینهایت بدون نهایت و به زندگی بدون مرگ بیندیشید. مرد مرد است زیرا زن نیست. هر شیئی بدان سبب خود اوست که چیز دیگری نیست».<ref>فرهنگ فارسی دکتر محمد معین، جلد ششم، صفحهٔ ۲۲۹۱</ref>
اساس عقیدهٔ هگل بر سه اصل استوار است:وضع، وضع مقابل
== تاریخ و مردان بزرگ تاریخ در اندیشهٔ هگل ==
از نظر هگل «خدا مطلق است و مطلق مجموع اشیاء تکامل یافته. خدا عقل است و عقل نسج و بنای قانونی طبیعی است که حیات و روح به موجب آن در حرکت است. خدا روح است و روح زندگی است، تاریخ تکامل روح یعنی رشد حیات است. حیات در آغاز نیروی مبهمی بود که از خود آگاه نبود. جریان تاریخ عبارت از این است که حیات یا روح از خود آگاهی یابد و آزاد شود. آزادی جوهر حیات است همچنانکه کشش جوهر آب است. تاریخ رشد و تکامل آزادی است و غایتش آن است که روح کاملاً و با آگاهی از خود آزاد گردد».<ref>Hegel Philosophy of History,pp.18-21</ref>
هگل اندیشه را «روح زمانه» مینامید. از نظر او همهٔ افکار و احساسات یک زمان روح آن عصر را تشکیل میدهد و هر چیزی در تاریخ نتیجهٔ آن است. «مردان بزرگ تنها وقتی مؤثر بودهاند که ندانسته آلت «روح زمان» شدهاند. اگر مرد فوقالعادهای با روح زمان سازگار نباشد ضایع میگردد و بهتر آن است که هرگز نمیبود. آن فرزندی که نابغه
== جستارهای وابسته ==
|