مولیر: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏آثار: عشق شفابخش ترجمۀ دقیق و صحیح معادل فرانسوی "L'amour médecin" است.
برچسب: متن دارای ویکی‌متن نامتناظر
Fatemibot (بحث | مشارکت‌ها)
خط ۶۷:
 
== نظرات و انتقادات ==
[[Fileپرونده:Molière - Nicolas Mignard (1658).jpg|بندانگشتی|پرتره کشیده شده توسط [[نیکولا میگنارد]]]]
 
با اینکه مولیر بسیاری از نمایشنامه‌های خود را به شعر نوشته بود، خسیس را به نثر نوشت. به همین سبب هموطنانش که معتاد به نمایشنامه‌های منظوم او بودند از تماشای خسیس در بادی امر لذتی نمی‌بردند. ایراد دیگری که به مولیر وارد میساختنداین بود که می‌گفتند که خسیس تقلیدی از نمایشنامهٔ [[آولولاریا]] {{به انگلیسی|Aulularia}}از آثار [[پلوتوس]] کمدی نویس مشهور رومی می‌باشد.
خط ۷۵:
[[ژان-ژاک روسو]] فیلسوف معروف در خصوص خسیس گفته‌است:{{نقل قول|البته عیب بزرگیست که انسان خسیس و رباخوار باشدولی از آن بدتر عیب پسری ست که مال پدرش را بدزدد و احترام لازم را در حق او مرعی ندارد و به صد زبان پدر خود را شماتت کند و وقتی پدرش خشمناک می‌شود و او را نفرین می‌کند به‌طور تمسخر و با لحن طنز و طعن بگوید که از الطاف و مراحم پدرانه بی‌نیاز است. آیا نمایشنامه ای که از چنین فرزندی مدح و ثنا نماید در حقیقت مدرسه ای برای بداخلاقی نیست؟}}
 
[[گوته]] حکیم و شاعر [[آلمان|آلمانی]]ی در سال ۱۸۲۵ در تمجید و ستایش از خسیس گفته‌است: {{نقل قول|نمایشنامه خسیس که نشان می‌دهد خست، علاقه و محبت را بین پدر و فرزند از بین می‌برد، عظمتی فوق‌العاده و در واقع بی‌نهایت جنبه [[تراژدی]] دارد.}}
 
[[نیکولا بوالو|بوالو]] نقاد ادبی فرانسوی به تماشای مکرر خسیس رفت و نوشته‌اند که روزی [[ژان راسین|راسین]] به وی گفته‌است که اخیراً شما را در تئاتر مولیر دیدم و تنها کسی بودید که می‌خندیدید. بوالو که دریافت راسین باز در صدد نیش و کنایه به مولیر است در جواب گفت: {{نقل قول|من شما را با فهم تر از آن می‌دانم که شما هم نخندیده باشد ولو لااقل خنده باطنی باشد.}}
خط ۸۳:
== مرگ ==
[[پرونده:Perelachaise-Moliere-p1000403.jpg|بندانگشتی|چپ|190px|یادبود مولیر - گورستان پرلاشز]]
در شب هفدهم فوریه سال ۱۶۷۳ در حالی که خود نقش «ارگان»<ref>[http://www.tebyan.net/index.aspx?pid=934&articleID=284933] (تبیان)</ref> در نمایش ''[[بیمار خیالی]]'' را برعهده داشت، در حین اجرا دچار تشنج و ضعف شدیدی گردید و از سکوی نمایش به پایین سقوط کرد، اما نمی‌خواست نمایش را ناتمام بگذارد.علی رغم تلاشش برای ادامه ی نمایش مجددامجدداً پس از رفتن روی سکو سقوط کرد و جراحت هایی دید و دیگر از ادامه کار عاجز بود.او را به منزلش بردند و سرفه شدیدی بر او عارض گردید و یکی از رگهایش قطع شد و سه ربع بعد در سن ۵۱ سالگی بر اثر بیماری سل درگذشت. کشیش از حاضر شدن به بستر بازیگر سست عقیده ای که تارتوف را نوشته امتناع کرد و [[کلیسا]] از خاک‌سپاری او در [[گورستان]] رسمی شهر جلوگیری کرد. سرانجام همسرش به لویی چهاردهم توسل جست تا پادشاه از رئیس روحانیان یعنی اسقف پاریس تقاضا کرد که اجازه بدهند.
اجازه صادر گردید، مشروط به اینکه مراسم تدفین در ساعتهای روز نباشد و هیچ تشریفاتی برگزار نشود؛ بنابراین در حین خاکسپاری‌اش به صدا درآوردن [[ناقوس کلیسا]]ها و زمزمه دعاهای حاضران ممنوع گردید. در روز بیست و یکم فوریه ۱۶۷۳ او را در قبرستان «سنت ژوزف» دفن کردند، در جایی که کودکانی را دفن می‌کردند که [[غسل تعمید]] نشده بودند.<ref>[http://www.aftab.ir/lifestyle/view/145191] (سایت آفتاب)</ref> در سال ۱۷۹۲ باقی‌مانده خاکش به موزه تاریخی فرانسه آورده شد و در سال ۱۸۱۷ در پاریس به [[گورستان پرلاشز]] منتقل شده و در کنار [[ژان دو لا فونتن|ژان دو لافونتن]] دفن شد.<ref>[http://www.pwoiran.com/Moolier.htm](pwoiran)</ref>
 
خط ۱۳۶:
[[رده:بازیگران مرد سده ۱۷ (میلادی) اهل فرانسه]]
[[رده:دانش‌آموختگان دبیرستان لویی-لو-گران]]
[[رده:درگذشتگان سده ۱۷ (میلادی) به علت سل]]
[[رده:شاعران اهل فرانسه]]
[[رده:شاعران سده ۱۷ (میلادی) اهل فرانسه]]