رفتارگراییِ روانشناختی، را نخستینبار میتوان در کارهایِ [[ایوان پاولف]] و [[ادوارد لی سرندایکثرندایک]] مشاهده کرد. کاملترین و برجستهترین نمونهٔ تلاشهایِ این شاخه را میتوان در کارهایِ [[اسکینر|بیافاسکینر]]، روانشناسِ برجستهٔ آمریکایی ملاحظه نمود. ریشهٔ این شاخه از رفتارگرایی، در کارهایِ [[تجربهگرایی|تجربهگرایانِ انگلیسی]]، به خصوص [[جان لاک]] و [[دیوید هیوم]] میتوان پیگرفت که اعتقاد داشتند انسان، به هنگامِ تولد، چون لوحی سفید است که همهٔ هوشِ او، محصولِ یادگیریِ محیط است. این ایده، ایدهٔ محوریِ و اصلیِ رفتارگراییِ روانشناختی است.