لائوتسه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
←‏تائوئیسم: اصلاح خرد
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از برنامهٔ همراه ویرایش با برنامهٔ اندروید
خط ۱۲:
اقتصاد، سادگی در زندگی، اخلاق و نیکی به همه.
[[تائوئیسم]] با جنگ و خون‌ریزی به شدت مخالف است. [[قتل]]، دزدی، فریب، نافرمانی از [[پدر]] و [[مادر]]، لاابالی گری و عدم توجه به خانواده، گناه است و [[مجازات]] دارد.
تائو ﴿(Tao) به معنی راه، خدا، خرد، واژه، معنا و منطق است. تائو بی‌شکل و بی‌نام، نادیدنی، ناشنیدنی، غیرقابل درک، ولی کامل‌ترین و برترین است. آرام و خاموش، اما در جنب و جوش ابدی است، خود را تغییر نمی‌دهد، ولی عامل تمامی تغییرها و دگرگونیهاست. ابدی و بی‌نهایت است و ریشه هستی، مادر و آفریننده بودنی‌ها و همه جهان است. انسان، وابسته به زمین است و زمین وابسته به [[آسمان]] ﴿کهکشان﴾(کهکشان) و [[آسمان]] وابسته به تائو و تائو وابسته به خودش و بس. همه چیز از تائو سرچشمه گرفته و به سوی او باز خواهد گشت.
طبق اصول [[تائوئیسم]]، بدترین شکل حکومت آن است که به دست فیلسوفان اداره می‌شود؛ چرا که هر گونه سیر طبیعی را با فرضیه نابود می‌کنند و نقش آن‌ها در ایراد سخنرانی‌ها و خطابه‌های افراطی، جلوه دادن افکار و پیچیده نمودن باورها، خود علامت بی‌لیاقتی آن‌ها در عمل و فعالیت است. لائوتسه می‌گوید:
«کسانی که هوشمند باشند، مبارزه و گفتگو نمی‌کنند… آن کس که سعی می‌کند با دانایی خود بر کشوری حکومت کند، آفت آن کشور است. اما آن کس که چنین نمی‌کند، نعمتی است برای کشور».
خط ۲۱:
«هرگاه تو جنگجوئی نکنی و حاضر به [[جنگ]] و دعوا نشوی، هیچ‌کس در این کره خاکی قادر نخواهد بود که با تو به [[جنگ]] برخیزد… من نسبت به کسانی که خوب هستند، خوبم و نسبت به کسانی که خوب نیستند، هم خوبم و بدین ترتیب، همه چیز و همه کس خوب خواهد شد. من نسبت به کسانی که صمیمی هستند، صمیمی ام و نسبت به کسانی که صمیمی نیستند، هم صمیمی ام و بدین ترتیب، همه چیز و همه کس صمیمی خواهد بود… نرمترین چیزها در عالم با نرمی بر سخت‌ترین چیزها غلبه می‌کند و از عهده آن بر می‌آید. در عالم، هیچ چیز نرمتر یا ضعیفتر از [[آب]] نیست. با وجود این برای حمله در برابر محکمترین چیزها، هیچ چیز بهتر از [[آب]] نیست».
«آن کس که راه را می‌شناسد، دربارهٔ آن یک کلمه هم سخن نمی‌گوید و آن کس که دربارهٔ آن سخن می‌گوید، آن را نمی‌شناسد. آن کس که می‌داند، نمی‌گوید و آن کس که می‌گوید، نمی‌داند. مرد خردمند به هیچ وجه اهمیتی برای [[ثروت]] و قدرت قایل نیست، بلکه خواسته‌های خود را به حداقل بودیسم کاهش می‌دهد».
[[کنفوسیوس]] در سن سی و چهار سالگی برای دیدار ازبا لائوتسه که آخرین روزهای عمر خود را سپری می‌کرد، به شهر «لویانگ» پایتخت «چو» رفت و از اندیشه‌های وی آگاهی یافت. [[فلسفه]] لائوتسه به نظر [[کنفوسیوس]] عجیب رسید و بعدها درصدد ایجاد [[فلسفه]] عکس آن برآمد. [[کنفوسیوس]] در این ملاقات از پیر استاد خواست که به وی اندرزی دهد. لائوتسه با بیانی کوتاه و مرموز و تند، [[کنفوسیوس]] را پند داد:
«... خود را از شر غرور، خودبینی، طمع، ناز، تظاهر و هدفهای دور و دراز رها کن. رفتار تو چیزی به اینها نمی‌افزاید. این است اندرز من به تو».
«سزوما چی ین» مورخ بزرگ چینی حکایت می‌کند که [[کنفوسیوس]] با شنیدن این کلمات، [[حکمت]] آن را درک کرد و آن را حمله و اهانت به خویشتن نپنداشت و پس از ملاقات با لائوتسه، مأموریت خود را آغاز کرد.<ref>Luo (2004), p. 118.</ref><ref>Kramer (1986), p. 118.</ref><ref>Kohn (2000), p. 2.</ref><ref>{{یادکرد |کتاب = زبان تصویر |نویسنده = کپس، جئورگی |ترجمه = [[فیروزه مهاجر]] |فصل = |صفحه = ص. ۳۱ | ناشر = سروش | چاپ =نخست | سال =۱۳۶۸ |شابک =}}</ref>