شیخیه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ویکی‌سازی رباتیک (درخواست کاربر:Gharouni)(۷.۶) >سید علی موسوی، زین العابدین، دوازده امامی+نشانی+املا+تمیز (۱۰.۷)
Gharouni (بحث | مشارکت‌ها)
جز ویرایش به‌وسیلهٔ ابرابزار:
خط ۱۵:
== سید کاظم رشتی ==
سیدکاظم رشتی متولد ۱۲۱۲ق جانشین شیخ احمد احسایی است. سیدکاظم رشتی (سیدکاظم بن قاسم حسینی دشتی گیلانی حائری (کربلایی)) اجدادش از سادات حسینی مدینه بوده‌اند. او در رشت متولد شد. در جوانی به یزد رفت و از مریدان و شاگردان شیخ احمد احسایی گردید.
سیدکاظم رشتی مقیم کربلا گردید و تا پایان عمر در این شهر به ترویج و تدریس مکتب شیخیه پرداخت. گفته می‌شود او بالغ بر یکصدو پنجاه جلد کتاب و رساله در تبیین و تفسیر مکتب شیخیه و آرای شیخ احمد احسایی نگاشته استنگاشته‌است.
 
=== [[حاج محمدکریم خان کرمانی]] ===
خط ۲۵:
شیخیه کرمان را بنا به انتساب به مؤسس آن حاج محمدکریم‌خان، «کریمخانیه» نیز گفته‌اند. از ویژگی‌های این سلسله احترام و ادب خاص به [[اهل بیت پیامبر]] اسلام و همچنین در رفتارهای فردی شان با خود و دیگران می‌باشد.
 
پس از محمد کریم خان کرمانی، دو پسر وی به نام‌های حاج محمد خان کرمانی و سپس حاج زین‌العابدین خان کرمانی جانشین پدر شده و به پیشوائی شیخیه رسیدند. پس از آن‌ها حاج ابوالقاسم خان ابراهیمی(۱۳۱۴–۱۳۹۰ ه‍. ق) فرزند حاج [[زین العابدین]] خان به پیشوائی رسید. پس از او فرزندش حاج عبدالرضاخان جانشین پدر شد که در سال اول [[انقلاب ایران]] بدست گروهی به نام الفتح کرمان ترور شد(۱۳۵۸ ه‍. ش) و در حال حاضر پیشوایی بر عهده [[سید علی موسوی]] در بصره‌است. سید کاظم رشتی، حاج محمد کریم خان، حاج محمد خان و حاج زین العابدین خان در [[حرم امام حسین]] مدفون شدند. محل دفن حاج ابوالقاسم خان در [[حرم امام رضا]] و محل دفن حاج عبدالرضا خان در شهر کربلا می‌باشد. طرفداران این فرقه در حال حاضر بیشتر در شهرهای کرمان، تهران، خرمشهر، تبریز، بناب، زنوز، مشهد، شیراز، بصره و کربلا زندگی می‌کنند.
 
=== باقریه (شیخیه همدان) ===
خط ۵۰:
 
شیخیه [[اصول دین]] را منحصر در چهار اصل [[توحید (اسلام)|توحید،]] [[نبوت]]، [[امامت]] و [[تولی (اسلام)|تولی]] و [[تبری (اسلام)|تبری]] یا به عبارت دیگر معرفت مجتهد جامع‌الشرایط می‌دانند<ref>{{یادکرد وب|نام خانوادگی=منصف|تاریخ=2000-01-01|نشانی=http://m-kermani.ir/2017/02/18/رکن-رابع-چیست/|عنوان=رکن رابع چیست|بازبینی=2017-02-18}}</ref>
* به اعتقاد شیخیه، رکن چهارم دین عبارت است از شناختن پیشوایان شیعه و اخوت و مسئله ولایت و براءت و دوستی و دشمنی که همه اینها یک موضوع واحد بوده و اصل بودن آن بسیار واضح و مستند است و در وقتی که به امثال ما وحی نازل نمی‌شود و پیغمبر هم در میان نیست و امام ما هم غایب است و ناچار باید به بزرگان شیعه و علما رجوع کنیم و در میان علما هم مع‌الأسف صادق و کاذب و علمای نیک و علمای سوء هر دو هست چطور می‌شود که شناختن آن‌ها اصل نباشد و چشم بسته و بدون شناخت و اطمینان بآنها رجوع کنیم، پس شناختن آن بزرگان که در عالم اخوت برادران بزرگ ما محسوب می‌شوند اصل است و باید صادق و کاذب را بشناسیم و راستگویان را دوست بداریم و از دروغگویان برحذر باشیم و در این موضوع هم شیخیه کتب متعدد دارند که معروفترین همه آن‌ها همان کتاب ارشاد است که جلد چهارم آن مخصوص به همین اصل چهارم یا باصطلاح شیخیه رکن رابع است.<ref name="alabrar.info">{{یادکرد وب|وب‌گاهوبگاه=alabrar.info|نشانی=http://alabrar.info/webview.aspx?newbook=yes&book=introduction|عنوان=مکتب شیخی - شیخیه|بازبینی=2018-02-15}}</ref>
* شیخیه معاد و عدل را از اصول دین می‌دانند ولی معتقدند اعتقاد به خدا و رسول ضرورتاً مستلزم اعتقاد به قرآن و از جمله تعلیمات آن عدل و معاد است. عدل یکی از [[صفات ثبوتی]] خداوند است، اگر آن را اصل اصیل بشماریم چرا سایر صفات ثبوتی از قبیل علم، قدرت، حکمت و غیره را از اصول دین نشماریم و اصلادرشمردن اصول دین بین علما اختلاف بوده چون هیچ تقسیم‌بندی صریحی از ائمه در اینباره نرسیده و همه اینها تقیسمات علما در زمان‌های مختلف بر حسب وضعیت هر زمان است و اختصاصی به شیخیه ندارد
* شیخیه می‌گویند [[معاد جسمانی]] وجود دارد اما بعد از انحلال جسم، عنصری که باقی می‌ماند جسم لطیفی است که به اصطلاح ایشان جسم هورقلیایی است. هورقلیا که ظاهراً کلمه سریانی است، همان قالب مثالی می‌باشد که از اصطلاحات فلسفی [[شیخ احمد احسایی]] است. وی می‌گوید: آدمی را دو جسم است، یکی مرکب از عناصر زمانی که به منزله اعراض جسم حقیقی است و آن مانند جامه‌ای است که انسان آن را می‌پوشد و از تن بیرون می‌آورد و آنچه پس از مرگ می‌پوسد و از میان می‌رود همین جسم است. دیگر سرشتی است که آدمی از آن آفریده شده و زمانی نیست و از عالم هورقلیا است و در گور او باقی خواهد ماند و آنچه آدمی در روز رستاخیز به هیئت آن زنده خواهد شد همین جسم مثالی است و ثواب و عقاب اخروی مربوط به همین جسم می‌باشد. بازگشت ارواح مردم در کالبد لطیفی است که از جسم دنیوی آن‌ها لطیف‌تر است؛ گرچه در مقایسه با عالم [[برزخ]] و [[قیامت]]، جسم محسوب می‌شود.
* شیخیه [[معراج]] جسمانی پیامبر را می‌پذیرند ولی می‌گویند که معراج اگر چه جسمانی است ولی با جسم عرضی نیست و این تصور که پیغمبر مثل سفینه‌ها و موشک‌ها از زمین بطرف همین آسمان ظاهر رفته باشد تصوری عامیانه است چون رفتن بسوی این آسمانها لاجرم در جهتی از جهات است و معراج پیغمبر برای تقرب به خداست و خدا در یک طرف آسمان منزل ندارد که با سیری در این جهات معروفهٔ عرضی بشود باو نزدیک شد و این تصورات لازمه اش این است که خدا را محدود و در جهتی خاص بدانیم و جهت دیگر را خالی از او فرض کنیم و این خلاف صریح توحید است.<ref name="alabrar.info" />
* یکی از اختلافات شیخیه با دیگر شیعیان نحوه نماز خواندن در مزار ائمه‌است. شیخیه در هنگام نماز در [[حرم پیغمبر]] و امامان از لحاظ ادب و احترام طوری می‌ایستند که قبر میان ایشان و [[قبله]] واقع شود؛ و استدلال به حدیث (الامام لا یتقدم و لا یساوی) بر این طریقه خود می‌کنند و در احترام به ائمه زنده و مرده ایشان بسیار اهتمام می‌ورزند
 
خط ۶۲:
* http://www.khabaronline.ir/detail/208187/
* [http://www.alabrar.info/ مکتب الاحرار] دربارهٔ مکتب شیخی
* {{یادکرد وب | عنوان=SHAYKHISM – Encyclopaedia Iranica | وب‌گاهوبگاه=Encyclopædia Iranica | تاریخ=1979-12-26 | سال=1979 | پیوند=http://www.iranicaonline.org/articles/shaykhism | کد زبان=en | تاریخ بازبینی=2018-06-22}}
 
{{مذاهب اسلامی}}