لری بویراحمدی: تفاوت میان نسخهها
محتوای حذفشده محتوای افزودهشده
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۱:
|زیرنویس=
|منطقه={{IRN}}{{سخ}}استانهای [[کهگیلویه و بویراحمد]]، [[استان فارس|فارس]]، [[استان خوزستان|خوزستان]]، [[استان بوشهر|بوشهر]]
|گویشوران=حدود
|رنگ خانواده=Indo-European
|fam2=[[زبانهای هندوایرانی|زبان هند و ایرانی]]
خط ۲۳:
}}
'''[[لری]] بویراحمدی''' یکی از گویشهای جنوبی [[زبان]] لری است که مردم
''[[لری جنوبی]] در پنج استان عمده تکلم میشود:''
# [[استان کهگیلویه و بویراحمد|'''کهگیلویه و بویراحمد''']]''':''' تمامی شهرستانها
# [[استان خوزستان|'''خوزستان''']]''':'''
# [[استان فارس|'''فارس''']]''':''' شهرستانهای: [[شهرستان ممسنی|ممسنی]]، [[شهرستان رستم|رستم]]
# [[استان بوشهر|'''بوشهر''']]''':''' شهرستانهای: [[شهرستان دیلم|دیلم]]، [[شهرستان گناوه|گناوه]]، [[شهرستان دشتستان|دشتستان]]
# [[استان چهارمحال و بختیاری|'''چهارمحال و بختیاری''']]''':''' [[شهرستان لردگان|لردگان]] (در روستاها و شهرهای جنوبی شهرستان)
خط ۷۲:
| کوش || کفش || kowsh ||
|-
|
|-
| سی || برای || si ||
خط ۱۱۸:
| ارخلق || لباس مردانه قدیمی || arkhalegh ||
|-
| دلگ || دلق-
|-
| چارقَی || چارقد، روسری || charghay ||
خط ۱۵۴:
| کپ || دهان || kap ||
|-
| کپدره ||
|-
| چیل || لب و دهان || chil ||
خط ۱۶۸:
| رَز || درخت انگور || raz ||
|-
|
|-
| پرزالو || صفت چیزی که به راحتی مانند علف خشک ریز ریز میشود || perzaloo ||
خط ۱۹۰:
| وَدَر || به در -بیرون || vadar ||
|-
|سیزه
|-
| حولکی || با عجله || houlaki ||
خط ۲۱۴:
| سمَه || سمبه-سوراخ || sema ||
|-
| تاپو ||
|-
| گندنا || تره (سبزی) || gandanaa ||
خط ۲۳۴:
| کاوَه || بره نر || kaavah ||
|-
|
|-
| جولَه/جیلَه || جوجه تیغی || joola/jila ||
خط ۲۵۰:
| گُندگر || عنکبوت || gondgor ||
|-
|
|-
| بالداسک || پرستو || baldasak || به دلیل شباهت بالهای پرستو به داس
خط ۲۶۶:
| شربتین || کاسه کوچک، جام، شربت خوری || Sharbatin ||
|-
|
|-
| لت ||
|-
| رو || رود || roo ||
خط ۳۰۱:
|-
| هلو || شعله || halo ||
|-
| تش || آتش || tash ||
|-
خط ۳۴۵:
| کلم || توده سفت || klom ||
|-
|گل کلم || تکههای گل که خشک وسفت
|-
| کته || توده سفتی که روی زخم پس از مدتی ایجاد میشود || kota ||
|-
| کرکر || ته دیگ || kerker || این کلمه از ریشه کروندن یعنی خراشیدن
|-
| قاتق || غذایی که با نان خورده میشود || ghaatogh ||
خط ۳۶۶:
|-
| لیم لیم || آرام آرام || Lim Lim ||
|-
| مَشت || غلیظ وپرمایه || masht ||
|-
خط ۳۸۲:
|-
| رِک || چوبی که به عنوان حائل زیر شاخه سنگین شده درخت میگذارند تا نشکند || rek ||
|-
| خاگ || تخم || khag || هاگ همان خاگ به معنی تخم یا خایه میباشد
|-
خط ۴۱۹:
| بوگرد (بومگرد) || قطعه چوب ضخیمی که در گذشته به وسیله بندی که به دو طرفش بسته میشد به عنوان غلتک روی پشت بام به کار میرفت || boogard ||
|-
| کَرَه || سنگ چین هاییکه از روی هم انباشتن سنگهای کوچک و بزرگ از داخل
|-
| لووه (لوده) || ظرفی مانند کجاوه برای حمل انگور که از چوب به صورت دو طرف هم شکل درست و روی خر انداخته میشد || lowa ||
خط ۴۳۹:
|}
بعضی از واژهها به صورت شکسته ادا میشوند و در بیشتر موارد حروف صدادار تغییر میکنند یعنی مثلاً آ به او و او بهای تبدیل میشود یا حروفی که در یک کلمه تلفظ
* زونی:زانو
* نون:(نان)
خط ۴۵۵:
* دو:دوغ
* کلا:کلاغ
== اصطلاحات ==
خط ۴۹۴:
* خنج زین: چنگ زدن khenj
* بنا کردن: آغاز کردن bena kerdan
* مله کردن: شنا کردن mala kerdan
* بندیر بیین:منتظر بودن bandir biyan▼
▲*بندیر بیین:منتظر بودن bandir biyan
* آخون کردن: خرمن کردن Akhoon
* تش برکردن: آتش برکردن tash bor kerdan
سطر ۵۲۱ ⟵ ۵۱۹:
افعال ماضی یا مضارع استمراری که با اضافه کردن «می» به ریشه فعل در فارسی ساخته میشود در لری بویراحمدی با اضافه کردن «ای» ساخته میشود:
*
* میرفتم: ایرَتُم
* میپزم: ایپَزُم
سطر ۵۵۳ ⟵ ۵۵۱:
* برای ضمایر سوم شخص به صورت «گَل» به کار میرود. مثال:
اینگل (اینها)، اونگل (اونها)
* برای کلماتی که آخر
شاخَیَل (شاخهها)، بچیل (بچهها){{سخ}}
{{سخ}}کلمه گله از همین ریشه گرفته
== حروف اضافه ==
حروف
* وه(va): به، از
مثال: ایخی بری وه کوچو؟ (میخواهی بری به کجا؟). وه کوچو اومِی؟ (از کجا آمدی؟)
سطر ۵۶۸ ⟵ ۵۶۶:
== پسوند «ین» ==
این پسوند به آخر برخی کلمات اضافه میشود و نشان دهنده زیاد بودن آن در فرد یا چیزیست که به آن نسبت داده
مثال:
* لونجین (لونج + ین): کسی که لبهای بزرگ و برآمده داشته باشد. لونج به معنی لب میباشد
سطر ۵۹۰ ⟵ ۵۸۸:
* ینه سی ایشا اِسَمِه: این رو برای شما خریدم.
==
* داری که خَل وابی دَ راس وانیبو (درختی که خم شد دیگه راست نمیشه) در مورد آدمی که رذایل اخلاقی نهادینه
* گلو دسش وَه پِه نیرسه ایگه ترشه (گربه دستش به پی
* خر همو خره جلش عوض وابیه (خر همون خره پالونش عوض شده) موقعی گفته میشود که فردی در ظاهری جدید فخر فروشی کند
* آردشه بخته آربیزشه
* دوست دارُم نه بهزه خوم (دوستت دارم نه بهتر از خودم) زمانی گفته میشود که یکی از دو دوست بخواهد چیزی را با دوستش تقسیم کند و تمایل دارد قسمت بهتر برای خودش باشد.
|