نظریه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
Pooyan mir (بحث | مشارکت‌ها)
جز تصحیح نام داروین
جز تمیزکاری با ویرایشگر خودکار فارسی
خط ۱:
{{بهبود منبع}}
'''نظریه''' یا '''[[تئوری]]''' '''( به انگلیسی Theory ) ''' به نوع اندیشمندانه و منطقی شرح یک ذهنیت یا عمومیت دادن به یک ذهنیت و یا به استخراج نتایج از یک ذهنیت گویند. این نوع نتایج حاصله، بسته به زمینه های مختلف ممکن است تعاریف مختلفی داشته باشند. به عنوان مثال، شامل توضیحات عمومی درباره نحوه کارکرد طبیعت باشند. واژه Theory ریشه در یونان باستان دارد اما در کاربرد [[مدرن]] آن، برای معانی مختلف مرتبط و نزدیک به یکدیگر ، به کار گرفته میشود. <ref>{{Cite book|url=https://books.google.com/?id=M4y4DAAAQBAJ&lpg=PT10&dq=A%20theory%20is%20a%20contemplative%20and%20rational%20type%20of%20abstract%20or%20generalizing%20thinking,%20or%20the%20results%20of%20such%20thinking&pg=PT10#v=onepage&q=A%20theory%20is%20a%20contemplative%20and%20rational%20type%20of%20abstract%20or%20generalizing%20thinking,%20or%20the%20results%20of%20such%20thinking&f=false|title=Human Motivation, Metaphors, Theories, and Research|last=Reviews|first=C. T. I.|date=2016-10-16|publisher=Cram101 Textbook Reviews|isbn=9781497041400|language=en}}</ref>
 
== نظریه علمی ==
در [[علم]] [[مدرن]] ، اصطلاح نظریه، به آن دسته از تئوری های علمی گویند که شرح و توضیحی از [[طبیعت]] را ارائه می دهند که از [[روش علمی|روش های علمی]] حاصل شده و همواره به این روشها استوار و منطبق هستند . بدین معنا که معیارهای مورد نیاز و لازم برای علم مدرن را برآورده میکنند.
این معیارها شامل 1- نقد و 2- تایید و یا 3-رد علمی میباشند. بدین جهت است که چنین تئوری ها یا نظریه هایی، باید به گونه ای باشند که آزمون های علمی همواره بتوانند و قادر باشند آنها را از نظر تجربی، پشتیبانی و یا نقض کنند ( رد کنند). <ref>[http://www.nap.edu/openbook.php?record_id=6024&page=2 National Academy of Sciences], 1999</ref><ref name="AAAS Evolution Resources">[http://www.aaas.org/news/press_room/evolution/qanda.shtml AAAS Evolution Resources]</ref>
 
''' نظریه های علمی، معتبرترین و دقیق ترین و جامع ترین بخش های دانسته های علمی میباشند''' <ref>{{cite web |last=Schafersman |first=Steven D. |title=An Introduction to Science |url = http://www.geo.sunysb.edu/esp/files/scientific-method.html }}</ref> خصوصا در قیاس با تصور عامه مردم از معنای واژه "نظریه" که آن را امری غیر قابل اثبات و یا حدس و یا گمان می پندارند ( و حتی بعضاً به اشتباه تصور میکنند که نظریه علمی همان [[فرضیه]] علمی است که پیشرفت کرده و بهتر شده و تبدیل به نظریه شده است )<ref>{{cite book|last1=Medicine|first1=National Academy of Sciences, Institute of|title=Science, evolution, and creationism|date=2008|publisher=National Academies Press|location=Washington, D.C.|isbn=978-0309105866|page=11|edition=|url=http://nationalacademies.org/evolution/TheoryOrFact.html|accessdate=26 September 2015}}</ref>
 
وجه تمایز نظریه های علمی و [[فرضیه|فرضیه های علمی]] در آن است که فرضیه های علمی، برآورد و تخمین حاصله از یک پدیده تجربی آزمایش پذیر و محدود هستند و اگر چه که امری علمی و قدرتمند می باشند اما توضیح جامع و ذهنی ارائه نمیکنند. همچنین وجه تمایز نظریه علمی با قانون علمی در آن است که [[قانون علمی|قوانین علمی]]، توضیحی محدود و نه جامع از نحوه رفتار طبیعت در شرایط خاص ارائه میکنند.
 
پس باید دانست که نظریه های علمی، آزمایش پذیر نیستند. بلکه تنها تایید یا رد و یا نقض خواهند شد. زیرا ماهیت ذهنی دارند. آنچه که نظریات را تایید یا رد و یا نقض میکند، فرضیه هایی است که از پس آن نظریه تولید میشود و به آزمایش گذاشته می شود و اثبات یا ابطال آن فرضیه ، به تایید یا رد آن نظریه منجر میشود.
خط ۱۴:
طبق گفته [[دانشگاه کالیفرنیا]]، "فرضیه ها، نظریه ها و [[قانون علمی|قوانین]] همانند سیب، پرتقال و گلابی ها هستند. نمی توانند به یکدیگری رشد یابند و تبدیل شوند، مهم نیست که چه مقدار کود و آب به پای آنها داده شود." یک فرضیه علمی، شرح و برآورد و تخمینی محدود از یک پدیده است بدون توضیح درباره علت و چرایی آن؛ یک نظریه علمی توضیحی عمیق و ذهنی از مجموعه ای از پدیده های [[مشاهده]] شده و مرتبط است که به علت و چرایی آنها می پردازد.<ref>https://www.livescience.com/21457-what-is-a-law-in-science-definition-of-scientific-law.html</ref>
 
بنابراین یک نظریه علمی شامل یک یا چند فرضیه هستند که این فرضیه ها توسط آزمایش های مکرری پشتیبانی می شوند. نظریه ها، [[قله]] های علوم هستند و صحت آنها به طور گسترده در مجامع علمی پذیرفته شده اند. <ref name="futurism.com">https://futurism.com/hypothesis-theory-or-law</ref> نظریه ها هرگز و در هیچ شرایطی نباید خطا داشته باشند و یا نتیجه ای نادرست را نشان دهند. که اگر چنین گردد، این نظریه غلط و باطل است. نظریه ها همچنین می توانند تکامل و پیشرفت پیدا کنند. این بدان معنا نیست که نظریه قدیمی اشتباه است، بلکه فقط بدان معناست که اطلاعات و شواهد جدیدی یافت شده که نظریه جدید که کامل تر است، می تواند آنها را پوشش داده و توضیح کاملتری ارائه کند. <ref>https:// name="futurism.com"/hypothesis-theory-or-law</ref>
 
با این توضیح می توان گفت که نظریه های علمی موجود، هیچگاه ابطال نمی شوند و این از ویژگی های نظریه است و تنها در آینده بهبود و یا تکامل می یابند. زیرا هر نظریه علمی، شواهد و فرضیه های بسیاری را ساخته که آزمایش پذیر هستند و صحت آن نظریه ها را تا کنون تایید کرده اند. و البته باید دانست که نظریه های موجود اگر چه ابطال نمیشوند، اما ابطال پذیر هستند؛ بدان معنا که همواره راه ابطال آنها باز بوده و میتوان سعی کرد تا از درون نظریه ها، فرضیه هایی استخراج نمود، و با آزمایش آن فرضیه ها، آن نظریه ها را ابطال نمود. نظریه علمی بهترین توضیح علمی یک پدیده در زمان حال است که تمامی شواهد و فرضیه ها، صحت آن را تایید میکنند و اگر شواهد جدیدی در آینده کشف شود که با نظریه علمی همخوانی ندارد، آن نظریه نیاز به تکامل یا بهبود می یابد و هیچگاه به طور کل، ابطال نمیشود. زیرا هم اکنون دایره ی وسیعی از شواهد را توضیح می دهد.
 
 
 
=== نظریه گرانش ===
تکامل و بهبود [[جاذبه]] [[نیوتن]] به [[نسبیت عام]]، مثال خوبی برای توضیح این مسئله است که چگونه [[مشاهده|شواهد]] و اطلاعات جدید موجب می شوند که یک نظریه، به نظریه ای کامل تر تبدیل و بهبود یابد:
 
[[پرونده:Sir Isaac Newton by Sir Godfrey Kneller, Bt.jpg|بندانگشتی|220 px|آیزاک نیوتن]]
 
[[پرونده:Sir_Isaac_Newton_by_Sir_Godfrey_Kneller%2C_BtPhysicistsinLeiden.jpg|بندانگشتی|220 px|آلبرت آیزاکانیشتین نیوتن(بالا چپ) و آرتور ادینگتون (پایین چپ)در یک تصویر]]
 
[[پرونده:PhysicistsinLeiden.jpg|بندانگشتی|220 px| آلبرت انیشتین (بالا چپ) و آرتور ادینگتون (پایین چپ)در یک تصویر ]]
 
هنگامی که [[ایزاک نیوتن]] نظریه [[گرانش]] را کشف کرد و [[قانون علمی|قوانینی]] را مطرح کرد که [[قوانین حرکت نیوتن|حرکات اجسام]] را توضیح می داد، درباره چگونگی کارکرد طبیعت اشتباه نکرد، اما قانون جاذبه ی او، کاملا صحیح و بدون اشکال هم نبود. خصوصا آنکه [[ایزاک نیوتن| نیوتن]] توضیحی درباره علت و چرایی وجود [[گرانش|جاذبه یا گرانش]] ارائه نداد. بدین جهت است که آن را بیشتر به عنوان [[قوانین نیوتن]] میشناسیم و نه نظریه های نیوتن. در قرن بیستم، [[آلبرت انیشتین]] نظریه های [[نسبیت خاص]] و [[نسبیت عام]] را بیان کرد که نیروی گرانش را توضیح می داد و آن را به علت خم شدن [[فضازمان|فضا-زمان]]، تحت تاثیر اجرام بزرگ بیان میکرد. پس از ادعای انیشتین، [[آرتور ادینگتون]] نتیجه گرفت که اگر این ادعا درست باشد و [[فضازمان|فضا-زمان]] در اثر گرانش خم شود، پس باید نور هم در آن [[فضازمان|فضا-زمان]] خم شود. این [[فرضیه|فرضیه ای]] بود که ادینگتون از درون ادعای انیشتین استخراج کرد. ادینگتون این فرضیه را آزمایش کرد و با تصویر برداری از [[خورشید گرفتگی]] اثبات کرد که [[ستاره|ستاره هایی]] که اطراف خورشید دیده می شوند، در زمان خورشید گرفتگی نزدیک تر به خورشید به نظر می رسند. او با این آزمایش، هم فرضیه خود مبنی بر خم شدن نور را تحت اثر [[گرانش]] اثبات نمود و هم ادعای [[نسبیت عام]] انیشتین را تایید کرد و آن را تبدیل به نظریه نمود. پس نظریه کاملتری از گرانش توسط انیشتین ارائه و تولید شد. در واقع، زمانی که شما با سرعت کمتری نسبت به سرعت نور حرکت کنید و فاصله ی مناسبی از آن داشته باشید، بسیاری از معادلات [[نسبیت خاص]] و [[نسبیت عام]]، به همان نتایج معادلات نیوتن می رسند و پاسخ ها در آنها یکسان هستند. پس قوانین نیوتن نادرست نبود و او اشتباه نمیکرد، بلکه معادلات او در دایره و محدوده ی کوچکتری از طبیعت پاسخگو بود و صدق میکرد.
باید در نظر داشت که تا قرن بیستم، تمامی [[فرضیه|فرضیه های علمی]] صحت [[قوانین نیوتن]] را تایید میکردند و حتی امروزه نیز در سرعت های پایین تر از [[سرعت حدی]] ، فرضیه های علمی نظریه های انیشتین و قوانین نیوتن را همزمان تایید میکنند. این مثال، دقیقا نشان دهنده ی شکل پیشرفت و تکامل و بهبود یک نظریه علمی است. همچنین نقش [[فرضیه|فرضیه های]] علمی در تایید یا رد نظریه های علمی را نشان میدهد. این مثال تفاوت [[فرضیه]] و نظریه را نیز مشخص میکند و استقلال این دو مولفه علمی را تفهیم میسازد. در قرن بیستم با توجه به [[مشاهده|مشاهدات]] جدید در [[سرعت حدی| سرعت حدی]] فرضیاتی مطرح شدند که قوانین نیوتن نسبت به آنها پاسخگو نبود. بنابراین نیاز به نظریه ی کاملتری دیده شد که انیشتین آن را مطرح ساخت. باید توجه داشت که نظریه یا [[قوانین حرکت نیوتن]] در قرن هجدهم و نوزدهم و بیستم ، موجب تحول جهان و تولید خودرو و هواپیما و پیدایش تمامی [[علوم مهندسی]] گردید. در واقع همچنان قوانین نیوتن هستند که در این علوم تدریس میشوند. پس یک نظریه که فرضیه های بسیاری بر اساس آن ساخته شده و مورد آزمایش قرار گرفته، به طور کل ابطال نمی شود زیرا بخشی از عملکرد طبیعت را به درستی نشان می دهد. کارکرد و عملکرد تمامی محصولات مهندسی شامل [[خودرو|خودرو ها]] و [[ساختمان|ساختمان ها]] و [[هواپیما|هواپیما ها]] تایید کننده این مطلب است .<ref>https://futurism.com/hypothesis-theory-or-law</ref>
 
 
هنگامی که [[ایزاک نیوتن]] نظریه [[گرانش]] را کشف کرد و [[قانون علمی|قوانینی]] را مطرح کرد که [[قوانین حرکت نیوتن|حرکات اجسام]] را توضیح می داد، درباره چگونگی کارکرد طبیعت اشتباه نکرد، اما قانون جاذبه ی او، کاملا صحیح و بدون اشکال هم نبود. خصوصا آنکه [[ایزاک نیوتن| نیوتن]] توضیحی درباره علت و چرایی وجود [[گرانش|جاذبه یا گرانش]] ارائه نداد. بدین جهت است که آن را بیشتر به عنوان [[قوانین نیوتن]] میشناسیم و نه نظریه های نیوتن. در قرن بیستم، [[آلبرت انیشتین]] نظریه های [[نسبیت خاص]] و [[نسبیت عام]] را بیان کرد که نیروی گرانش را توضیح می داد و آن را به علت خم شدن [[فضازمان|فضا-زمان]]، تحت تاثیر اجرام بزرگ بیان میکرد. پس از ادعای انیشتین، [[آرتور ادینگتون]] نتیجه گرفت که اگر این ادعا درست باشد و [[فضازمان|فضا-زمان]] در اثر گرانش خم شود، پس باید نور هم در آن [[فضازمان|فضا-زمان]] خم شود. این [[فرضیه|فرضیه ای]] بود که ادینگتون از درون ادعای انیشتین استخراج کرد. ادینگتون این فرضیه را آزمایش کرد و با تصویر برداری از [[خورشید گرفتگی]] اثبات کرد که [[ستاره|ستاره هایی]] که اطراف خورشید دیده می شوند، در زمان خورشید گرفتگی نزدیک تر به خورشید به نظر می رسند. او با این آزمایش، هم فرضیه خود مبنی بر خم شدن نور را تحت اثر [[گرانش]] اثبات نمود و هم ادعای [[نسبیت عام]] انیشتین را تایید کرد و آن را تبدیل به نظریه نمود. پس نظریه کاملتری از گرانش توسط انیشتین ارائه و تولید شد. در واقع، زمانی که شما با سرعت کمتری نسبت به سرعت نور حرکت کنید و فاصله ی مناسبی از آن داشته باشید، بسیاری از معادلات [[نسبیت خاص]] و [[نسبیت عام]]، به همان نتایج معادلات نیوتن می رسند و پاسخ ها در آنها یکسان هستند. پس قوانین نیوتن نادرست نبود و او اشتباه نمیکرد، بلکه معادلات او در دایره و محدوده ی کوچکتری از طبیعت پاسخگو بود و صدق میکرد.
باید در نظر داشت که تا قرن بیستم، تمامی [[فرضیه|فرضیه های علمی]] صحت [[قوانین نیوتن]] را تایید میکردند و حتی امروزه نیز در سرعت های پایین تر از [[سرعت حدی]] ، فرضیه های علمی نظریه های انیشتین و قوانین نیوتن را همزمان تایید میکنند. این مثال، دقیقا نشان دهنده ی شکل پیشرفت و تکامل و بهبود یک نظریه علمی است. همچنین نقش [[فرضیه|فرضیه های]] علمی در تایید یا رد نظریه های علمی را نشان میدهد. این مثال تفاوت [[فرضیه]] و نظریه را نیز مشخص میکند و استقلال این دو مولفه علمی را تفهیم میسازد. در قرن بیستم با توجه به [[مشاهده|مشاهدات]] جدید در [[سرعت حدی| سرعت حدی]] فرضیاتی مطرح شدند که قوانین نیوتن نسبت به آنها پاسخگو نبود. بنابراین نیاز به نظریه ی کاملتری دیده شد که انیشتین آن را مطرح ساخت. باید توجه داشت که نظریه یا [[قوانین حرکت نیوتن]] در قرن هجدهم و نوزدهم و بیستم ، موجب تحول جهان و تولید خودرو و هواپیما و پیدایش تمامی [[علوم مهندسی]] گردید. در واقع همچنان قوانین نیوتن هستند که در این علوم تدریس میشوند. پس یک نظریه که فرضیه های بسیاری بر اساس آن ساخته شده و مورد آزمایش قرار گرفته، به طور کل ابطال نمی شود زیرا بخشی از عملکرد طبیعت را به درستی نشان می دهد. کارکرد و عملکرد تمامی محصولات مهندسی شامل [[خودرو|خودرو ها]] و [[ساختمان|ساختمان ها]] و [[هواپیما|هواپیما ها]] تایید کننده این مطلب است .<ref>https:// name="futurism.com"/hypothesis-theory-or-law</ref>
 
=== نظریه فرگشت ===
 
عامه ی مردم در نقاط مختلف جهان، اغلب تلاش میکنند تا کشف عظیم [[چارلز داروین]] را با این جمله که " [[فرگشت]] تنها یک نظریه است" بی اعتبار سازند.<ref>https:// name="futurism.com"/hypothesis-theory-or-law</ref>
 
عامه ی مردم در نقاط مختلف جهان، اغلب تلاش میکنند تا کشف عظیم [[چارلز داروین]] را با این جمله که " [[فرگشت]] تنها یک نظریه است" بی اعتبار سازند.<ref>https://futurism.com/hypothesis-theory-or-law</ref>
آنها با بیان اینکه فرگشت یک نظریه علمی است و نه یک قانون علمی، و ادعاهای مشابه، دچار بدفهمی از علم می شوند. یک نظریه علمی هیچگاه تبدیل به یک قانون علمی نمی شود. قانون علمی و فرضیه علمی و نظریه علمی سه مؤلفه مستقل در روش علمی هستند. قانون علمی هیچگاه درباره چرایی یک پدیده طبیعی توضیح نمی دهد. قانون علمی محدود به شرح یک رخداد محدود طبیعی است و نه بیان علت و چرایی آن.
همچنین تقریبا تمامی دستیافته های عظیم علمی، نظریه های علمی هستند. بشریت توانسته با این نظریه های علمی دقیقترین ابزارها شامل [[هواپیما|هواپیماها]] و [[خودرو|خودروها]] و [[شاتل|شاتل ها]] و [[ماهواره|ماهواره ها]] و [[کامپیوتر|کامپیوترها]] را بسازد.
سطر ۴۴ ⟵ ۳۸:
این گونه افراد نمی گویند یا شاید نمی دانند که اکثر کشفیات معتبر علمی، نظریه های علمی هستند. تمامی تولیدات بشری و [[علوم مهندسی]] و [[علوم پزشکی]] و حتی [[علوم انسانی]]، بر اساس نظریات علمی پیشرفت کرده اند. به طور مثال نظریه های حرکت نیوتن که اکثر دانشمندان آن را به عنوان [[قوانین حرکت نیوتن]] می شناسند، توسط انیشتن تکامل و بهبود یافته و به [[نظریه نسبیت عام]] یا [[نسبیت خاص|نظریه نسبیت خاص]] رشد یافته است. یا در مثال دیگر، [[قانون جهانی گرانش نیوتن|قانون گرانش نیوتن]] در اثر تلاش [[آلبرت انیشتین]] تبدیل به [[نسبیت عام|نظریه نسبیت عام]] گردید . که این مثالی است از آنکه یک قانون علمی ابطال و با یک نظریه علمی جایگزین شده است. ( البته قوانین حرکت و گرانش نیوتن همچنان در مقیاس کوچکتر از [[سرعت حدی]] صادق است و معتبر می باشد)
 
[[پرونده:Alfred-Russel-Wallace-c1895Charles Darwin 1880.jpg|بندانگشتی|220 px|چارلز آلفرد راسل والاس داروین]]
 
[[پرونده:Charles Darwin 1880Alfred-Russel-Wallace-c1895.jpg|بندانگشتی|220 px|آلفرد چارلز داروینراسل والاس]]
 
[[پرونده:Alfred-Russel-Wallace-c1895.jpg|بندانگشتی|220 px| آلفرد راسل والاس ]]
 
 
در ۱۸۵۸، [[چارلز داروین]] و [[آلفرد راسل والاس]]، به صورت مشترک اقدام به چاپ رساله ای کردند که ادعا میکرد [[فرگشت]] (تکامل) یک نظریه علمی است. فرگشت به تفصیل در کتاب ''[[خاستگاه گونه‌ها]]''ی داروین شرح داده شده بود. تا پیش از ارائه ادعای فرگشت توسط داروین، ادعای [[خلقت گرایی]] به علت کشف [[فسیل|فسیل ها]] و کشف [[انقراض|انقراض ها]] (خصوصا [[دایناسور|دایناسور ها]] ) در جامعه علمی رنگ باخته بود. دانشمندان متوجه شده بودند که قدمت حیات بسیار بیشتر از آنچیزی است که تصور می شد. و موجودات امروزی، دارای مشابهاتی در گذشته هستند. اما نظریه او به آن دلیل انقلابی تلقی می‌شود که توانست سازوکاری از چگونگی پدید آمدن تفاوت‌ها در گونه‌های مختلف را توضیح دهد؛ چیزی که امروزه با مفهوم [[انتخاب طبیعی]] می‌شناسیم محصول کشف این دو دانشمند است. نظریه آنها همراه بود با شواهد بی‌شماری از شاخه‌های گسترده علمی همچون [[دامداری]]، [[جغرافیای زیستی]]، [[زمین‌شناسی]]، [[ریخت‌شناسی (زیست‌شناسی)|ریخت‌شناسی]]، و [[رویان‌شناسی]].
سطر ۵۴ ⟵ ۴۶:
فرگشت از همان ابتدا به عنوان [[کفر گویی]] مورد حمله قرار گرفت. اما این نظریه بیان میکرد که موجودات امروزی، از جمله انسان، ناشی از سیر تحول جانداران گذشته تا به امروز هستند. و ما نیای مشترکی با دیگر جانداران داریم. همزمان [[آلفرد راسل والاس]] با همکاری داروین اعلام کرد که [[انتخاب طبیعی]] عامل این تحول موجودات است و این خود نظریه ای جدید بود.
 
بحث بر روی کار داروین موجب پذیرش سریع مفهوم کلی فرگشت توسط بخشی از جامعه علمی شد، ولی سازوکار مشخصی که تحت عنوان [[انتخاب طبیعی]] توسط [[چارلز داروین]] و [[آلفرد راسل والاس]] پیشنهاد گردید، به صورت گسترده مورد استقبال قرار نگرفت. علت آن بود که مثال هایی موجود بود و فرضیه هایی از آنها تولید شد که نشان می داد موجودات خارج از نیاز طبیعی هم تحول یافته اند. و همچنین داروین نمی توانست توضیح دهد که سیر تحولات موجودات در کدام قسمت بدن آنها شکل میگیرد و برای انتقال به نسل بعد ذخیره می شود.
 
[[پرونده:Gregor Mendel.png|بندانگشتی|220 px| گرگور مندل کاشف و پدر علم ژنتیک ]]
 
همزمان با داروین و آلفرد راسل ، دانشمند دیگری با تحقیق بر روی [[نخود فرنگی|گیاه نخود فرنگی]] توانست عامل [[وراثت]] موجودات را کشف کند. نام این دانشمند [[گرگور مندل]] بود و کشف خود را [[ژن]] نامید. از آنجایی که جامعه علمی آن زمان تحت تاثیر نظریه فرگشت داروین و تصور [[خلقت گرایی]] دو قطبی شده بود، توجه چندانی به کشف گرگور مندل نشد. و نتایج کارهای مندل به دست فراموشی سپرده شد. به نظر می‌رسید، پرونده این دانش رو به بسته شدن است. در سال ۱۹۰۰ میلادی کشف مجدد قوانین ارائه شده از سوی مندل، توسط درویس، شرماک و کورنز باعث شد که نظریات او مورد توجه و قبول قرار گرفته و مندل به عنوان پدر [[علم ژنتیک]] شناخته شود. <ref name="test">مبانی ژنتیک. اثرِ جونز – کارپ ترجمهٔ دکتر فارسی و دکتر شهریاری – نشرِ بنفشه – صفحهٔ 55</ref>
 
همچنین در قرن بیستم عوامل دیگری همچون [[شارش ژن]] و [[جهش|جهش ژنی]] نیز کشف شدند و به عامل [[انتخاب طبیعی]] به عنوان عوامل فرگشت اضافه گردیدند.
سطر ۷۳ ⟵ ۶۵:
نظرسنجی که توسط مؤسسه گالوپ در سال ۱۹۹۱ انجام شد نشان داد حدود ۵ درصد از دانشمندان آمریکایی شامل آنهایی که خارج از زمینه علوم زیستی آموزش دیده‌اند به خلقت گرایی اعتقاد دارند.<ref name=robinson>[http://www.religioustolerance.org/ev_publi.htm ''Public beliefs about evolution and creation'', Robinson, B. A. 1995.]</ref><ref>[http://ncse.com/rncse/17/6/many-scientists-see-gods-hand-evolution ''Many scientists see God's hand in evolution'', Witham, Larry, Reports of the National Center for Science Education 17(6): 33, 1997]</ref>
 
اما همچنان بخش بزرگی از عامه ی مردم، به علت نداشتن درک درستی از واژه [[نظریه|نظریه علمی]] ، تصور میکنند که [[نظریه فرگشت]] تنها یک حدس و گمان است و ممکن است در آینده به طور کل ابطال شود.
 
اما همچنان بخش بزرگی از عامه ی مردم، به علت نداشتن درک درستی از واژه [[نظریه|نظریه علمی]] ، تصور میکنند که [[نظریه فرگشت]] تنها یک حدس و گمان است و ممکن است در آینده به طور کل ابطال شود.
 
 
 
== قدرت نظریه علمی ==
 
 
قدرت یک نظریه علمی، به تنوع پدیده هایی که آن نظریه میتواند توضیح دهد مرتبط است؛ که با توانایی آن نظریه در پیش بینی آن پدیده ها سنجیده میشود.
 
 
 
== خصوصیات نظریه علمی ==
سطر ۹۰ ⟵ ۷۵:
# یک نظریه باید با حقایق مورد مشاهده شده ( شواهد علمی) و با بدنه دانش مغایرت نداشته باشد
# نظریه باید ابزارهای لازم را برای آزمون خود داشته باشد به این معنی که در صورت تأیید باید بتوان فرضیه‌هایی قیاسی دیگری از آن استنتاج کرد و پیامدهای آن را پیش‌بینی کرد (ARY and etal ,1996)
 
 
 
 
== اختلاف دو نظریه علمی ==
 
چه رخ می دهد اگر دو نظریه مطرح باشند که با یکدیگر اختلاف داشته باشند، به طور مثال نظریه جهان ایستا و [[مهبانگ]] ( نظریه جهان ایستا ادعا میکند که تراکم جهان در طول زمان ثابت است و تغییر نمیکند و هیچ نقطه ی ابتدایی و انتهایی ندارد و نظریه دوم ادعا میکند که جهان در حال [[انبساط جهان|انبساط]] با شتاب کاهنده است و از نقطه ای در یک زمان و مکان این انبساط شروع شده است)<ref>https:// name="futurism.com"/hypothesis-theory-or-law</ref>
 
در این موارد دانشمندان مشاهدات و [[فرضیه|فرضیه ها]] و پیش بینی های قابل آزمایشی تولید میکنند تا تشخیص داده شود کدام نظریه مورد تایید و کدام مردود است. برای مثال ، یک [[دانشمند]] ممکن است [[انبساط جهان]] را مشاهده کند پس نقطه ی آغازی برای جهان متصور می شود و آن را به عنوان یک [[فرضیه]] در نظر میگیرد و این فرضیه را با [[ریاضیات|روابط ریاضی]] می آزماید و محاسبه میکند. در نتیجه یک نظریه از میان این دو نظریه ، رد و باطل میشود. ( در مثال ما ، [[مهبانگ]] ثابت کرد که مورد تایید است) یا ممکن است هر دو نظریه دارای جنبه های صحیح و جنبه های باطل باشند ، پس با ترکیب جنبه های صحیح این دو نظریه ، نظریه ای جدید تولید می شود. <ref>https:// name="futurism.com"/hypothesis-theory-or-law</ref>
چه رخ می دهد اگر دو نظریه مطرح باشند که با یکدیگر اختلاف داشته باشند، به طور مثال نظریه جهان ایستا و [[مهبانگ]] ( نظریه جهان ایستا ادعا میکند که تراکم جهان در طول زمان ثابت است و تغییر نمیکند و هیچ نقطه ی ابتدایی و انتهایی ندارد و نظریه دوم ادعا میکند که جهان در حال [[انبساط جهان|انبساط]] با شتاب کاهنده است و از نقطه ای در یک زمان و مکان این انبساط شروع شده است)<ref>https://futurism.com/hypothesis-theory-or-law</ref>
 
در این موارد دانشمندان مشاهدات و [[فرضیه|فرضیه ها]] و پیش بینی های قابل آزمایشی تولید میکنند تا تشخیص داده شود کدام نظریه مورد تایید و کدام مردود است. برای مثال ، یک [[دانشمند]] ممکن است [[انبساط جهان]] را مشاهده کند پس نقطه ی آغازی برای جهان متصور می شود و آن را به عنوان یک [[فرضیه]] در نظر میگیرد و این فرضیه را با [[ریاضیات|روابط ریاضی]] می آزماید و محاسبه میکند. در نتیجه یک نظریه از میان این دو نظریه ، رد و باطل میشود. ( در مثال ما ، [[مهبانگ]] ثابت کرد که مورد تایید است) یا ممکن است هر دو نظریه دارای جنبه های صحیح و جنبه های باطل باشند ، پس با ترکیب جنبه های صحیح این دو نظریه ، نظریه ای جدید تولید می شود. <ref>https://futurism.com/hypothesis-theory-or-law</ref>
 
 
== پشتیبانی و سازگاری نظریه ها ==
 
در بسیاری از موارد، یک نظریه، اساس و پایه ای را تشکیل میدهد که موجب تولید سایر نظریه ها می شود. [[نسبیت خاص]] و [[نسبیت عام]] [[انیشتین]] یک مثال مناسب در این زمینه است. این دو نظریه پایه و اساسی شدند برای تولید بسیاری از نظریه ها و معادلات دیگر ( همچون [[قانون هابل]] و معادلات [[شعاع شوارتزیلد]]) <ref>https:// name="futurism.com"/hypothesis-theory-or-law</ref>
این بدان معناست که نظریه ها پله های علم هستند و وقتی یک نظریه به خوبی طبیعت را شرح دهد، اساس و پایه ای میشود برای نظریه هایی که در پله های بعدی قرار دارند و نقاط تاریک جهان را در آن سطوح برای ما روشن میسازند. از طرفی نظریه ها همانند دانه های [[زنجیر]] به هم بسته می شوند و درک کلی علمی از [[طبیعت]] را برای ما فراهم می سازند. و این بستگی نظریه ها نشانگر اعتبار علمی آنها و حتی اعتبار علم است که خاطر نشان می سازد که [[علم]] به بی راهه نرفته است.
 
 
== نظریه انتقادی ==