حیدر خان محمود صالح چهارلنگ بختیاری: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
جز ویرایش 51.38.82.139 (بحث) به آخرین تغییری که Rezabot انجام داده بود واگردانده شد
برچسب: واگردانی
Sardashtkohan (بحث | مشارکت‌ها)
افزودن مطلب
برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۱۲:
|تاریخ_مرگ=
|محل_مرگ=
| پیشه =ایلخان و رئیس چهارلنگ|تصویر=Saintsorena-20180221-0001.jpg|توضیح_تصویر=قلعه حیدر خان در منطقه سردشت دزفولخوزستان }}
پس از ترور علیمردان خان نایب السلطنه (مختارالدوله) در سال ۱۱۶۷ هجری قمری (یا ۱۱۶۸ ه‍. ق) که جدّی‌ترین رقیب [[کریم‌خان زند|کریم خان زند]] برای کسب سلطنت در [[ایران]] بود،
 
بختیاری‌ها به دلایلی همچون سیاست‌های تفرقه انگیزانهٔ حکومت زند نتوانستند قدرت را از آن‌ها بازپس گیرند اما در این میان حیدرخان فرزند علیمردان خان نایب السلطنه از طایفهٔ [[محمودصالح]] (مَمصالح) [[چهارلنگ]] که یکی از سرداران مهم پدرش نیز بود<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=مُجمَل التّواریخ گلستانه|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=}}</ref> در کوه‌های بختیاری بخصوص در منطقهٔ «[[بخش سردشت|سردشت خوزستان]]» و شمال [[دزفولخوزستان]] علیه حکومت زندیه مبارزاتی داشت. قلعه ای که حیدرخان در آن جای داشت مبتنی بر برخی منابع تاریخی مانند: رستم التّواریخ (رستم الحُکَما)، ناسِخ التّواریخ 'تاریخ [[قاجاریان|قاجاریه]]'(محمّد تقی خان لسان المُلک سپهر)، مرآةُ البلدان (میرزا محمّد حسن خان اعتمادالسلطنه)، روضةُ الصّفای ناصری([[رضاقلی‌خان هدایت|رضاقلی خان هدایت تبرستانی]])، خوزستان و لرستان در عصر ناصری (به روایت فرمان‌های ناصرالدّین شاه قاجار و مکاتبات [[امیرکبیر|امیر کبیر]] و [[میرزا آقاخان نوری]] با احتشام الدوله حاکم [[استان خوزستان|خوزستان]] و [[استان لرستان|لرستان]])، [[تاریخ بختیاری]]([[علیقلی‌خان سردار اسعد|علیقلی خان سردار اسعد بختیاری]] و عبدالحسین خان لسان السلطنهٔ سپهر)، سیری در قلمرو بختیاری و عشایر خوزستان([[آستن هنری لایارد|لایارد]]، استاک، مادام بیشوب، لینچ و ویلسون)، یادداشت‌ها و خاطرات [[خسرو خان سردار ظفر|سردار ظفر بختیاری]] به «قلعهٔ دِز سردشت خوزستان »، «مِندزون» یا «قلعهٔ استوار» معروف بوده‌است.
 
محمّد هاشم آصف (رستم الحُکَما) در کتاب رستم التّواریخ اینگونه نقل می‌کند: «دیگر آنکه عالیجاه یکه شیر بیشهٔ دلاوری، نهنگ دریای بهادری، حیدرخان بختیاری سر ایل طایفهٔ چهارلنگ، از روی غرور و نخوت از فرمان لازم الاذعان والاجاه کریم خان وکیل الدوله جم اقتدار زند شیرگیر همت بلند تمرّد ورزید و سرکشید و بر بالای کوه عظیمی در دز محکمی که در متانت مانند آن در همهٔ عالم یافت نمی‌شد، جای گرفت و شروع نمود به راه زنی و چنان مکان صعب و خطرناکی داشت که چاره او بهیچوجه من الوجوه با عقل صورت پذیر نبود. والاجاه کریم خان وکیل الدوله جم اقتدار، عالیجاه علی محمد خان شیر کش زند با لشکر بسیار و آتشخانه بیشمار و دبدبهٔ سرداری و کوکبهٔ سالاری بجانب آن کرد[گُرد] مأمور فرستاد، عالیجاه علی محمّد خان مذکور هر چند اندیشه نمود و چنان دانست که چاره آن کرد[گُرد] نامور را بلشکر و آتشخانه و ضرب و زور نمی‌تواند نمود، روزی از روی مردانگی و فرزانگی آلات حرب از خود گشود و دامان بر کمر زد و از لشکر گاه خود تنها بیرون آمده و از کوه گردون سا بالا رفته بلطایف‌الحیل بسیار او را با عزّت داخل دز نمودند و با عالیجاه حیدر خان مصافحه و معانقه و بر سر سفره نشستند و با هم طعام خوردند و عالیجاه علی محمد خان آن کرد[گُرد] نامور را مُستَمِآل و خاطر جمع کرد و مطمئن القلب نموده و او را از دز بیرون آورد و از دز برادر وار بزیر آمدند و بدرگاه عرش اشتباه و دربار معدلت مدار و آستان برکت نشان دارای ایرانمدار خسرو جم اقتدار والاجاه کریم خان وکیل الدوله کامکار شرفیاب گشتند. آن خسرو والا همت مالکرقاب چشم از جرم و خطای آن کرد[گُرد] نامور پوشیده و او را نوازش بسیار نموده و او را سراپا مُخلّع و مُشرّف کرد».<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=رستم التّواریخ|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=}}</ref>
خط ۲۷:
با به قدرت رسیدن [[صادق‌خان زند|محمّد صادق خان]] برادر کریم خان زند در سال ۱۱۹۳ ه‍.ق که در زمان حیات زند وکیل بین این دو برادر عداوت و نفاق وجود داشت و الوار بختیاری و فِیلی برعکس کریم خان با جانشینان او رابطهٔ خوبی داشتند، از همین رو محمّدصادق خان زند برای سرکوبی برخی شورش‌ها و نا آرامی‌ها در اطراف و اکناف فارس و دیگر مناطق و مرزهای ایران از جنگاوران لرِ بختیاری و فِیلی یاری جُست. میرزا ابوالحسن غفّاری کاشانی مؤلف گلشن مراد در این باره چنین می‌نویسد: «دیگر باره نوّاب محمّدصادق خان زند لشکری انبوه و جیشی فزون از دریا و کوه، به سرکردگی چند نفر از خوانین معتبر مثل: علیخان ولد حاتم خان کرد قراچورلو، حیدرخان بختیاری و چراغ خان فِیلی به تاخت و تاراج آن نواحی و آن گروه فرستاد. جمهور سکنه و مطوطّنین ولایت مزبور و رعیت ایل مذکور از دهشت ورود سرکردگان و سپاه مأمور از جان به ستوه آمده، بعضی از کلانتران و سرخیلان خود را به رسم استعانت به درگاه آستان نوّاب جهانبان کشورستان ارسال داشته از حضرتش که پناه پیچارگان پریشان حالت و امید آورگان از وطن و ولایت است دادخواه و طاب اعانت گشتند»<ref>{{یادکرد کتاب|عنوان=گلشن مراد|نام خانوادگی=|نام=|ناشر=|سال=|شابک=|مکان=|صفحات=}}</ref>
 
پ. ن: «قلعهٔ دز سردشت خوزستان» یا «قلعهٔ استوار» در زمان استیلای محمّد مهدی خان فرزند محمّدحسین خان فرزند ابدال خان محمودصالح چهارلنگ بر آن، «مِندِزون» یا «میان دِزان» نام داشت اما پس از مبارزات محمّدعلی خان اوّل (پدر بزرگ محمّدعلی خان دوم و علیمردان خان دوم یا «شیرعلیمردان خان») فرزند الله کرم خان فرزند محمّدحسین خان محمودصالح در همین قلعه (شمال شهرستانسردشت دزفولخوزستان) که از سال ۱۲۶۷ تا ۱۲۷۱ ه‍.ق نبردهایش علیه حکومت ناصرالدّین شاه قاجار و احتشام الدوله (خانلَر میرزا) حاکم بختیاری، خوزستان، بروجرد و لرستان به طول انجامید، از آن پس این قلعه به «دژ محمّدعلی خان چهارلنگ» یا «دِز مَمدِلی خان» معروف شد. این دژ بر فراز کوهی بلند قرار گرفته و بر اساس منابع مهم دورهٔ قاجاریه، دژی صعب العبور و بسیار سخت و استوار توصیف شده‌است. از بنای قلعه بعدها به دلایلی همچون تخریب عمدی، سهل انگاری‌ها و ناملایمات جوّی به مرور زمان چیز زیادی باقی نمانده‌است
 
== منابع ==