شیخیه: تفاوت میان نسخه‌ها

محتوای حذف‌شده محتوای افزوده‌شده
آرامشانه (بحث | مشارکت‌ها)
جز ویرایش جزیی.ویراستاری
برچسب‌ها: ویرایشگر دیداری ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
خط ۴۴:
 
=== بابیه ===
طرفداران باب پس از مرگ سید کاظم رشتی، به رهبریبارهبری [[طاهره قرةالعین]] به [[باب]] پیوستند.<ref>{{یادکرد کتاب | نام خانوادگی = Najmabadi | نام =Afsaneh | نام خانوادگی۲ = Joseph| نام۲ = Suad| عنوان = Encyclopedia of Women & Islamic Cultures: Family, law, and politics| نشانی = http://books.google.com/books?hl=en&lr=&id=4Uyypm6T7ZsC&oi=fnd&pg=PP2&dq=Encyclopedia+of+Women+&+Islamic+Cultures&ots=2M-jXuZUiL&sig=uWIoghoNEv7dBnJAP9_Vbap6OII&redir_esc=y#v=snippet&q=tahiri%20Qurratu%27l-`Ayn&f=false| تاریخ بازبینی = ۱۶ دی ۱۳۹۰| جلد = ۲| تاریخ =۲۰۰۵ | ناشر = | مکان = Brill NV| زبان =en | شابک = ISBN 90-04-12818-2}}</ref>
 
== عقاید ==
«عقاید شیخیه در اصول و فروع دین و همه احکام شرع مبین برگرفته از کتاب خدا ([[قرآن]]) و سنت [[محمد]] و اخبار و احادیث ائمه است، و بطور خلاصه شیخیه [[شیعه|شیعیانی]] هستند که در جزئی و کلی سعی در تبعیت امامان داشته و جز فرمایش آن‌ها که مسلماً مأخوذ از کتاب خدا ([[قرآن]]) و سنت [[محمد]] است به چیزی از یافته‌های عقول ناقصه و قیاسها و سلیقه‌های شخصیه اشخاص عادی در دین خدا اعتماد نمی‌نمایند، و در بیان فضائل محمد و آل محمد نیزسعی داشته و می‌گویند که نباید تصور شود که معارف [[اسلام]] منحصر به همین احکام ظاهری عبادات و معاملات است، و آن عده از قشریین را که فقط به همین ظاهر اسلام اکتفا کرده‌اند مقصر می‌دانند؛ و همچنین معتقدند که عقاید آن عده از [[تصوف|صوفی مذهبان]] که دین را صرفاً امور باطنی می‌دانند و ظواهر عبادات را ترک کرده‌اند ناقص است و انسان را به ترقی و تعالی که مقصود از آفرینش اوست نمی‌رساند، بلکه دین حق آن است که همه ظواهر را بپذیریم و بآنها عمل نمائیم در عین اینکه سعی می‌کنیم اصل و باطن و حقایق آن مطالب را هم بقدر استعداد فراگیریم و بهربه هر صورت این مطلب مسلم است که عقاید شیخیه همان عقاید شیعه جعفری [[دوازده امامی]] است و شیخیه نه چیزی از مذهب ائمه کم کرده و نه چیزی بر آن افزوده‌اند، بلکه هیچ نوع کاستن و افزودنی رادر دین خدا جایز نمی‌دانند .»<ref>[http://alabrar.info/webview.aspx?newbook=yes&book=introduction درباره مکتب شیخی به قلم زین العابدین ابراهیمی]</ref>
 
شیخیه [[اصول دین]] را منحصر در چهار اصل [[توحید (اسلام)|توحید،]] [[نبوت]]، [[امامت]] و [[تولی (اسلام)|تولی]] و [[تبری (اسلام)|تبری]] یا به عبارت دیگر معرفت مجتهد جامع‌الشرایط می‌دانند<ref>{{یادکرد وب|نام خانوادگی=منصف|تاریخ=2000-01-01|نشانی=http://m-kermani.ir/2017/02/18/رکن-رابع-چیست/|عنوان=رکن رابع چیست|بازبینی=2017-02-18}}</ref>
* به اعتقاد شیخیه، رکن چهارم دین عبارت است از شناختن پیشوایان شیعه و اخوت و مسئله ولایت و براءتبرائت و دوستی و دشمنی که همه اینها یک موضوع واحد بوده و اصل بودن آن بسیار واضح و مستند است و در وقتی که به امثال ما وحی نازل نمی‌شود و پیغمبر هم در میان نیست و امام ما هم غایب است و ناچار باید به بزرگان شیعه و علما رجوع کنیم و در میان علما هم مع‌الأسف صادق و کاذب و علمای نیک و علمای سوء هر دو هستهستند، چطور می‌شود که شناختن آن‌ها اصل نباشد و چشم بسته و بدون شناخت و اطمینان بآنهابه آنها رجوع کنیم، پس شناختن آن بزرگان که در عالم اخوت برادران بزرگ ما محسوب می‌شوند اصل است و باید صادق و کاذب را بشناسیم و راستگویان را دوست بداریم و از دروغگویان برحذر باشیم و در این موضوع هم شیخیه کتب متعدد دارند که معروفترین همه آن‌ها همان کتاب ارشاد است که جلد چهارم آن مخصوص به همین اصل چهارم یا باصطلاحبه اصطلاح شیخیه رکن رابع است.<ref name="alabrar.info">{{یادکرد وب|وبگاه=alabrar.info|نشانی=http://alabrar.info/webview.aspx?newbook=yes&book=introduction|عنوان=مکتب شیخی - شیخیه|بازبینی=2018-02-15}}</ref>
* شیخیه معاد و عدل را از اصول دین می‌دانند ولی معتقدند اعتقاد به خدا و رسول ضرورتاً مستلزم اعتقاد به قرآن و از جمله تعلیمات آن عدل و معاد است. عدل یکی از [[صفات ثبوتی]] خداوند است، اگر آن را اصل اصیل بشماریم چرا سایر صفات ثبوتی از قبیل علم، قدرت، حکمت و غیره را از اصول دین نشماریم و اصلادرشمردن اصول دین بین علما اختلاف بوده چون هیچ تقسیم‌بندی صریحی از ائمه در اینبارهاین باره نرسیده است و همه اینها تقیسمات علما در زمان‌های مختلف بر حسب وضعیت هر زمان است و اختصاصی به شیخیه ندارد.
* شیخیه می‌گویند [[معاد جسمانی]] وجود دارد اما بعد از انحلال جسم، عنصری که باقی می‌ماند جسم لطیفی است که به اصطلاح ایشان جسم هورقلیایی است. هورقلیا که ظاهراً کلمه سریانی است، همان قالب مثالی می‌باشد که از اصطلاحات فلسفی [[شیخ احمد احسایی]] است. وی می‌گوید: آدمی را دو جسم است، یکی مرکب از عناصر زمانی که به منزله ی اعراض جسم حقیقی است و آن مانند جامه‌ای است که انسان آن را می‌پوشد و از تن بیرون می‌آورد و آنچه پس از مرگ می‌پوسدمی‌پوشد و از میان می‌رود همین جسم است. دیگر سرشتی است که آدمی از آن آفریده شده و زمانی نیست و از عالم هورقلیا است و در گور او باقی خواهد ماند و آنچه آدمی در روز رستاخیز به هیئت آن زنده خواهد شد همین جسم مثالی است و ثواب و عقاب اخروی مربوط به همین جسم می‌باشد. بازگشت ارواح مردم در کالبد لطیفی است که از جسم دنیوی آن‌ها لطیف‌تر است؛ گرچه در مقایسه با عالم [[برزخ]] و [[قیامت]]، جسم محسوب می‌شود.
* شیخیه [[معراج]] جسمانی پیامبر را می‌پذیرند ولی می‌گویند که معراج اگر چه جسمانی است ولی با جسم عرضی نیست و این تصور که پیغمبر مثل سفینه‌ها و موشک‌ها از زمین بطرفبه طرف همین آسمان ظاهر رفته باشد تصوری عامیانه است .چون رفتن بسوی این آسمانها لاجرم در جهتی از جهات است و معراج پیغمبر برای تقرب به خداست و خدا در یک طرف آسمان منزل ندارد که با سیری در این جهات معروفهٔ عرضی بشود باوبه او نزدیک شد و این تصورات لازمه اش این است که خدا را محدود و در جهتی خاص بدانیم و جهت دیگر را خالی از او فرض کنیم و این خلاف صریح توحید است.<ref name="alabrar.info" />
* یکی از اختلافات شیخیه با دیگر شیعیان نحوه نماز خواندن در مزار ائمه‌است. شیخیه در هنگام نماز در [[حرم پیغمبر]] و امامان از لحاظ ادب و احترام طوری می‌ایستند که قبر میان ایشان و [[قبله]] واقع شود؛ و استدلال به حدیث (الامام لا یتقدم و لا یساوی) بر این طریقه خود می‌کنند و در احترام به ائمه زنده و مرده ایشان بسیار اهتمام می‌ورزند.
 
مخالفان ایشان معتقدند شیخیه دربارهٔ مقام ائمه راه [[غلو]] پیموده‌اند و برای آن‌ها مقام خدایی قائل شده‌اند زیرا قبر امام را قبله قرار می‌دهند در حالی که این مطلب از جهت احترام به ائمه و استناد به احادیث واقع شده‌است. گاه شیخیه شیعیان مخالف خود را «بالاسریه» و خود را «پشت‌سری» می‌خوانند. البته شیخیه برای عقاید خود نسبت به امامان به زیارات رسیده از اهل بیت خصوصاً [[زیارت جامعه کبیره]] استناد می‌کنند.<ref>[http://alabrar.info/ مکتب شیخی - شیخیه]، الابرار</ref>